طراحی سایت
تاريخ انتشار: 18 اسفند 1400 - 11:33

حسين نوري فيروزي: بوشهر را دوست دارم؛ چون  زندگيم را از زمين هاي داغ و تف ديده باغ زهرا ؛ آغاز نمودم؛ چون خاطرات کودکيم را  زير نخلستانهاي همين محله جا گذاشته ام. بوشهر را دوست دارم؛ چون از دريايش نشاني هايي دارم که براي  غوص در پهنه آن و قدم زدن روي ماسه هاي ساحلش، را هم را گم نمي کنم. بوشهر دياري است پر از ديدني هاي خاطره انگيز که براي هر کسي سهمي ازآن ديده شده است. بوشهر خاک دامن گيري دارد. که چون به خاکش پا  نهي عاشقش مي شوي ؛ يا ماندگار خواهي شد و يا براي چندمين بار ديگر به سرزمينش مسافرت خواهي نمود....

تمام درد بوشهر سي مو و تو

نسیم جنوب - حسين نوري فيروزي: بوشهر را دوست دارم؛ چون  زندگيم را از زمين هاي داغ و تف ديده باغ زهرا ؛ آغاز نمودم؛ چون خاطرات کودکيم را  زير نخلستانهاي همين محله جا گذاشته ام. بوشهر را دوست دارم؛ چون از دريايش نشاني هايي دارم که براي  غوص در پهنه آن و قدم زدن روي ماسه هاي ساحلش، را هم را گم نمي کنم. بوشهر دياري است پر از ديدني هاي خاطره انگيز که براي هر کسي سهمي ازآن ديده شده است. بوشهر خاک دامن گيري دارد. که چون به خاکش پا  نهي عاشقش مي شوي ؛ يا ماندگار خواهي شد و يا براي چندمين بار ديگر به سرزمينش مسافرت خواهي نمود. بوشهر گنجينه اي است همسايه خليج فارس که پر از رزق است روزي؛ و منعي براي بهرمند ازآن نيز وجود ندارد.

بوشهر را دوست دارم؛ چون از کودکي فرصت داشته ام با همه خوب و بدي آن بسازم  و به عشقش، شرجي و گرمايش راتحمل کنم. با دارايي و داشته هاي سرزمينم آشنا هستم . اگر چه سهم من آنرقدر ناچيز بود که قابل عرض نيست اما باز راضي ام؛ زيرا خوبي ها و بدي هايش براي تجربه مزه کرده ام.

غروب زرد بوشهر سي مو و تو

غبار و گرد بوشهر سي مو و تو

نشاطش ديگران بردند و جا ماند

تمام درد بوشهر سي مو و تو

بوشهر سراي من است و سراي من زندگي من است. از نخلستان تا دريا؛ از کوچه هاي پر پيچ وخم چهار محل و بازار تا کوچه آسياب سنگي؛ از محله هاي لگاتي ها، بَلبِلي ها، مَنکِلي ها تا بنمانع و جفرها و صلح آباد و جبري و از سرسبزي دشت هاي باغ هرا و باغ نار و ليل و هلالي خاطره دارم. چگونه مي توانم ديارم، زادگاهم و خاطراتم را دوست نداشته باشم. بوشهر من؛ دوستت دارم و بهت افتخار مي کنم.

(هفته نامه نسیم جنوب - سال بیست و چهارم، شماره ۹۵۵)

 

بوشهر نامه

حسین نوری فیروزی

بوشهر ديار شروه هاي عاشقانه

مهمان نواز هر غريب با نشانه

تو از تبار راد مردان جنوبي

تو صاحب زيباترين رنگ غروبي

تو مثل نخلستان هميشه استواري

 در برگ تاريخ زمانه ماندگاري

 مردانه جنگيدند درهر کوي و برزن

بهر نجات خاک تو از چنگ دشمن

تو در تجارت رونقي ديرينه داري

تو راز صدها کاروان در سينه داري

روزي ابوشهر و ليان بودي زماني

با نام «بوشهر» شهره کل جهاني

راهي بر امواج خليج فارس داري

 تو همجوار اين خليج ماندگاري

آئين عاشورائيت هر ساله برپاست

سينه زني ات ملحم از امواج درياست

مفتون و فايز روزگاري از تو برخاست

امروز خاکت جايگاه آتشي هاست

ابراهيمي و مشفقيان و نبي پور

در برگ تاريخ تو گرديدند منظور

بوشهر تو را با نخلهايت مي شناسم

با جاشوان خوش صدايت مي شناسم

آن نيمه خوانان ديار موج و دريا

زحمتکشان عرصه شرجي و گرما

هر چند تو همسايه درياي شوري

شيرين تر از شهدي براي من غروري

در دامنت من چشمهايم باز کردم

در خاک تو اين زندگي آغاز کردم

بوشهر ترا؛ من عاشقانه مي ستايم

اين سرزمين را بي بهانه مي ستايم


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین