طراحی سایت
تاريخ انتشار: 16 تير 1402 - 13:14

ابراهيم مهدي زاده: آيا تعريفي جامع و کامل براي مفاهيم فرهنگي وجود دارد؟ يا اينگونه تعاريف قراردادي و مدام درحال تغيير است؟ تاريخ چه رابطه‌اي باجامعه  شناختي دارد؟ آيا تاريخ بخشي از جامعه شناسي است يا جامعه شناسي زير مجموعه تاريخ است؟ کدام يک؟ مي‌گويند پديدارشناسي همة گفتمان‌ها را از قبيل علوم اجتماعي، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فرهنگي و جامعه شناسي را پوشش و تبيين مي‌کند.

 

ايران تاريخي ايران فرهنگي 

نسیم جنوب، ابراهيم مهدي زاده 

آيا تعريفي جامع و کامل براي مفاهيم فرهنگي وجود دارد؟ يا اين گونه تعاريف قراردادي و مدام درحال تغيير است؟ تاريخ چه رابطهاي باجامعه  شناختي دارد؟ آيا تاريخ بخشي از جامعه شناسي است يا جامعه شناسي زير مجموعه تاريخ است؟

کدام يک؟ ميگويند پديدارشناسي همة گفتمانها را از قبيل علوم اجتماعي، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فرهنگي و جامعه شناسي را پوشش و تبيين ميکند. اما ادبيات و هنر، فراتر از همه اين حوزهها قرار دارد. حقايق اجتماعي، طبقاتي، نيروهاي مولد، صاحبان صنايع و توليد، افکارعمومي، نهادهاي مدني، شعوراجتماعي و استانداردهاي آن، فلکلور و ادبيات شفاهي، اوضاع رفاهي خانوادهها و سطح تحصيل آنها، تحولات آتي، گذشته و آينده جامع، توسط ادبيات و هنر قابل بازگوئي، بيان و پيش گوئي هست. بدون دروغ، به مثابه آينه بازتاب ميدهد. از اين رو به عنوان منبعي قابل اعتماد از روحيات، تفکر، خاستگاه اجتماعي، آمال و آرزوهاي پيدا و پنهان مردم، براي مطالعه، بررسي، کنکاش و تحقيق براي کارشناسان حوزه پديدارشناسي و زيرمجموعههاي آنها، راه‌‌گشا است. بدون دريافت گفتنمان فرهنگي هنري- ادبي، پديدارشناسي و زير مجموعه آن، قادر به درک عميق و مهم گفتمان تاريخي فرهنگي نخواهد بود. براي شناخت و نقد غرب نيز قبل از توجه به گفتمان غرب اقتصادي سياسي بايد به گفتمان غرب فرهنگي توجه، بررسي، مطالعه و شناخت، تا به عمق و درک گفتمان غرب اقتصادي سياسي راه يافت. از اين شيوه هم ميتوان ايجاد مصونيت کرد هم اگر مفيد به فايده بود، استفاده کرد. مفهوم ايران نيز، در دو گفتمان بزرگ قابل جمع و بيان ، تحقيق وبررسي است. گفتمان اول گفتمان ايران تاريخي است و گفتمان بعد يا دوم؛ گفتمان ايران فرهنگي است. در هر دو گفتمان ايران تاريخي ايران فرهنگي، ما با منظومهاي از دالهاي اصلي و فرعي روبرو هستيم. اما آن چه اين دو کلان دال اصلي، يعني گفتمان ايران تاريخي و ايران فرهنگي را به هم پيوند ميدهد، قطعن وتحقيقن، کلان ِدال ِبزرگ  "زبان "  است که در عين حال دال مرکزي را نيزتشکيل ميدهد که مفهومي فراتر از ايران تاريخي و ايران فرهنگي دارد. هرچند اين دال بزرگ و مرکزي درايران فرهنگي نيز سهيم است. از اين رو، «زبان»، مفهومي بسيار وسيعتر از ايران تاريخي و فراتر از مفهوم مليت، نيز بيان و تبيين ميکند و آن  شامل ايران بزرگ، پرشياي باختري و خراسان بزرگ، آسياي ميانه يا مرکزي مثل تاشکند، سمرقند، بخارا و قونيه ترکيه و جغرافياي پارسي زبانان شبه قارهي هند نيز شامل ميشود. تا سال 1911 ميلادي در دهلي ضرب سکه به زبان پارسي انجام ميگرفت. در «دانشگاه عليگر» در دهه چهل تا پنجاه شمسي دکتر سعيد نفيسي و شاعر معروف اسماعيل شاهرودي کرسي زبان پارسي در اختيار داشتند. همين طور «دانشگاه لاهور» و«کويته» پاکستان. در کشورهاي انگليسي زبان، اشعار خيام به واسطه ترجمه عالي ادوارد فيتز جرالد در ضرب المثلهايشان بکار ميگيرند. از عجايب روزگار است که در هندوستان افرادي هستند که غزلهاي حافظ، سعدي، بيدل، اميرخسرو دهلوي و اقبال لاهوري را از حفظ دارند بدون آن که قادر باشند به زبان پارسي گپ و گفت کنند...

درتعريف «زبان» گفته ميشود که، اگر «زبان» عبارت باشد از تمامي تجربه تاريخي فرهنگي يک ملت، که سخني درست و قابل تشکيک نيست، «زبان» ما، شناسنامه و کارت هويت ملي ماست. پس هايدگر بي راه نگفته است که: «زبان خانه هستي است». درحقيقت اين دال بزرگ، حافظ و پوشش دهنده و نگهدارنده انسجام و وحدت ملي، ساختاري حياتي و ناميرا به مفهوم ملت ميدهد. ايران فرهنگي با توجه به زايش و باز توليد ديناميک و ذاتي خود در حوزه فرهنگ، ظرفيت فوق العادهاي دارد که به شدت در اوضاع واحوال گوناگون، ازخود واکنش نشان دهد و خواهد داد. مضافن  در عصر انقلاب ارتباطات و حضور داعمي فردي و جمعي در فضاي مجازي و ارتباطات اينترنتي، اين گفتمانِ ايرانِ فرِهنِگي، در همه جا و همه وقت در دسترس و به ياري ايران تاريخي خواهد آمد. ناميرائي گفتمان ايران فرهنگي است که ايران تاريخي را  تا بينهايت ضمانت ميکند و هميشه  به کمک گفتمان ايران تاريخي آمده و خواهد آمد. ايدون چنين بادا.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1047)

 


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین