طراحی سایت
تاريخ انتشار: 18 دي 1401 - 11:15

ابراهيم مهدي زاده :    سالهاي آغازين دهه چهل و پنجاه شمسي، سالهاي شعر و قصه و تئا تر و موسيقي و رشد ورزش و به ويژه فوتبال و آمدن تيم هاي مرکز و شروع مسابقات باشگاهي در بوشهر بود. شناخت و شکوفايي استعدادهاي جوان، بازگشت بوشهر به جمع بنادر کشور و لنگر اندازي کشتي ها با ظرفيت بالا براي صادرات - واردات صنايع و توليدات داخلي، باعث رونق اقتصادي بوشهر شد...

ابوالقاسم ايراني؛ و دريايي هاي شاعر بوشهري

ابراهيم مهدي زاده


  سالهاي آغازين دهه 40 و 50 شمسي، سالهاي شعر و قصه و تئا تر و موسيقي و رشد ورزش و به ويژه فوتبال و آمدن تيم هاي مرکز و شروع مسابقات باشگاهي در بوشهر بود. شناخت و شکوفايي استعدادهاي جوان، بازگشت بوشهر به جمع بنادر کشور و لنگر اندازي کشتي ها با ظرفيت بالا براي صادرات - واردات صنايع و توليدات داخلي، باعث رونق اقتصا دي بوشهر شد. ناگفته نماند که اين رونق با مخالفت هاي جدي هم روبرو بود. اما بازرگانان بوشهري با جمع آوري امضاء همراه با نمايندگان مجلس وقت بوشهر، با پايمردي و اصرار به ايجاد اسکله و تشکيل سازمان بنادر همت گماشتند.

  در عرصه فرهنگي و هنري حضور پر رنگ و قوي منو چهر آتشي، محمد رضا نعمتي زاده، شيرزاد محمد آقائي، علي باباچاهي، مهدي رستگار، محمد آذري، پرويز پروين، دکترحميدي، محمد بياباني، قاسم ايراني، اسکندراحمدنيا، باقي دشتي نژاد، سينا... و آمدن گه گاه صادق چوبک براي سرکشي به خانه پدري و ديدار با پسر عموها در محله د هدشتي، سرکشي رسول پرويزي به حوزه انتخابيه وخانه اش در محله ي کوتي و ديدار از دبيرستان هاي بوشهر و برازجان ... نشريات محلي از قبيل «تکاپو» به مدير مسئولي استاد بابا چاهي، «آژير صنعت»، «گسار»، «فلاخن»، سالن کوچک تئاتر دبيرستان قديمي سعادت ، تا افتتاح سالن و کتابخانه فرهنگ به مديريت استاد نعمتي زاده، آزمايشگاه شيمي، شعر خواني در دبيرستان داريوش کبير، انعکاس مجله فردوسي، سپيد و سياه، روشنفکر، تهران مصور، شب هاي خوشه، فصل هاي سبز طاهباز، جنگ اصفهان، آرش اسلام کاظمه در تهران، مرگ فروغ، تختي، صمد، جلال آل احمد...   تا مراجعه ت بعيديان جزيره خارک و دژ برازجان به بهداري ساحلي و خبر ديدار بعضي از معلمان با آنها و قصه خواني استاد برازجاني از چوبک و هدايت و رسول پرويزي و شعرخواني توللي نقاش، شاهنامه خواني استاد نعمتي زاده، مسافرت دکتر ساعدي، ناصر تقوائي... و مردان موسيقي: رياحي، هاتف ي، ستوده، نجف زاده، نوراني و جوانترها اکبر هنرور، حميد تاجديني، ابراهيم پيشاهنگ ... اهالي تئاتر ايرج صغيري،   منوچهر بهروزيان، صيادي، شايسته، برادران عباسي، رمضان اميري، حسين دهقاني، رضا نيکخواه، اکبر فرجي، سوسن فرخ نيا، منيررواني پور، فريدون راد، احمد آرام .. ?   . و اجرا تئاترهاي «پهلوان اکبر مي ميرد» بيضائي ، نمايش «سقوط» به نويسندگي و کارگرداني احمد آرام، اردوي رامسر و کلاس هاي آموزشي دکتر مصطفي اسکوئي... شروع سينماي سوپر هشت پرويز زاهدي، ناصر وژدان، همه و همه را يک نفر، يک خانواده، ما را ، سيکل اولي ها را ، به دنياي زيبا و پر هياهوي بازي بزرگان پيوند مي داد و آن هم خانواده ي ايـراني بـود و در راس آن قـاسم ايـراني و حلقه واسط اين پيوند محمد رضا و طاهر ايراني- اسکندر احمدنيا شاعر بود که کتاب خانه کوچک قاسم ايراني شاعر را به روي مشتاقان جوان مي گشود.

  ابوالقاسم ايراني دانشجوي يکي از دانشگاه هاي تهران بود و حشر و نشر با بزرگان تهراني داشت و در حلقه مجله فردوسي و به قول معروف، به روز بود. شرح اين حلقه را محمود استاد محمد و محمد حاجي زاده در جائي نوشته اند. در حقيقت رابط فرهنگي بوشهر با مرکز بود. اخبار نشر کتاب هاي «ياداشت هاي شهر شلوغ» تنکابني، «اي با کلاه اي بي کلاه» ساعدي، «از پشت شيشه هاي» اکبر رادي، «ماهي سياه کوچولوي» صمد بهرنگي و مجموعه داستان کوتاه ارزشمند «بازآفريني واقعيت» به همت محمدعلي سپانلو که تاثير زيادي در فضاي داستاني گذاشت. در حقيقت تکميل «ديدار با اهل قلم» دکتر غلامحسين يوسفي استاد دانشگاه فردوسي بود، در معرفي و اهميت ادبيات داستاني را از سطح به عالي رساند. اين خبرها را توسط او به بوشهر مي آورد.

دعواهاي   قلمي در مجله فروسي و نقدهاي تند و کار ساز آل احمد و بعدتر دکتر براهني، اسماعيل نوري علا تا تازه هاي انتشارات روزن مثل «عروسي خون»، «يرما»ي فدريکو گارسيا لورکا که توسط کتاب فروشي مهرداد مي رسيد و با پرداخت هفتگي خريداري مي شد.   پر بي راه نرفته ايم اگر بگوئيم که خانواده ايراني يکي از موثرترين جريان ساز نشست هاي شعر و ادبيات در 10 ساله زيبا و پر بار فر هنگ و هنر دهه   40 - 50   بوشهر بود.

  آن گاه که آتشي به تهران کوچيد و «آرامش در حضور ديگران» يافت، قاسم ايراني در بحرين سنگر گرفت و در هر سفر که به بوشهر مي آمد شوري بپا مي کرد و مي رفت. سال 49 تئاتر «آنجا که ماهي ها سنگ مي شوند» نوشته خسرو حکيم رابط به مدت 7 شب روي صحنه داشتيم که ناگهان ايراني بازگشته به وطن در اجراي آخر با استاد نعمتي زاده در پشت صحنه ديديم که خود داستاني مفصل دارد که مي گذريم.

درشب هاي شعرخواني دبيرستان سعادت و داريوش کبير گوش مي سپرديم به جدال هاي شفاهي قاسم ايراني و استاد نعمتي زاده   و ديگران. فرق بين شاعران محافظه کار مثل نادر پور و توللي و مشيري با فروغ، شاملو، اخوان، رويائي و هوشنگ چالنگي و بيژن الهي يا مباحث نقد نظري در مورد هوشنگ ايراني در بحث آنها در کوچه هاي منتهي به منزل استاد نعمتي زاده تا کوي بهبهاني «طاق طاهري» و پوزه   «باسيدو ن»   و کرند جنوب مدرسه گلستان تا ساعت ها ادامه داشت. ادامه اين مباحث به کلاس هاي درس استاد برازجاني کشيده و شاخ و برگ مي گرفت و از کلاس شيرزاد محمد آقائي به کـلاس نعمتي زاده و گـاهي در کـلاس هـاي دروس اختصـاصي نـيز مـطرح   ومورد بحث و تجزيه و تحليل قرار مي گ رفت.

حاصل اين دهه که هرگز تکرار نشد، آن بود که به نقل از جناب استاد باباچاهي، گويا شاملو،   بوشهر   را «ستاد کوشندگان شعر امروز ايران» ناميد. آن هم در مقابل تهراني که تمام امکانات کشوري در خود جاي داده بود و راههاي ارتباطي بوشهر تا شيراز آن زمان حدود 8 الي 10 ساعت کوه و کتل بود و پر خطر. پرداختن به کارنامه شعري قاسم ايراني فرصت و مجال ديگر مي طلبد.


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: