از ترافيک بوشهر تا گراني بازار

اسکندر احمدنيا

1.اين روزها خيابان‌هاي بوشهر، علي رغم اينکه  مسافر زيادي هم ندارد، هنگام هرغروب با ترافيک سنگين تري مواجه هست، اين معضل را بايد نيروهاي راهنمايي و رانندگي حل کنند. در بعضي چهارراههاي داراي  چراغ هاي راهنمايي  تخلف‌هاي زياد و نهادينه شده بيشتري با بي توجهي برخي موتورسواران صورت مي‌گيرد. ترافيک بجاي خود سختي خاصي دارد، ولي برخي از موتوري ها، و عدم توجه شان با به علايم بازدارنده بيشتر و بيشتر خطر آفرين مي‌شوند. بهتر است که راهنمائي و رانندگي حضور بيشتري در اين شلوغي‌ها داشته باشند و سختي ترافيک را کمتر کنند.

2. گراني بازار درعرضه ي مايحتاج مردم هم براي خودش، ازنظر افزايش قيمت هاي سريالي معضل آفرين است، تخم مرغ هنوز به جوجه‌گي نرسيده لحظه به لحظه به پروازدر مي‌آيد، تعيين نرخ‌ها معلوم نيست کيست؟ ازاين بدتر ناظري نيست که تذکري به فروشنده‌ها بدهد، مردم عادت کرده‌اند که بي مشاجره و بر اساس نيازي که دارند، به گونه‌اي با وضعيت بسازند يا بسوزند و يا کمتراز نيازشان خريد کنند و عطاي بگو مگوي با فروشنده را به لقايش مي بخشند!

3. بوشهري باشي و کنار درياي پربرکت خليج فارس باشي و آرزو به دل ماهي؟ از ميگو گرفته تا ماهيان معروف نام و مرغوب غذا  (هرکدام در فصلش) که اين روزها و بايد گفت اين سال‌ها  قيمت‌هاي  سرسام  آورش، چنان بي در و  پيکراست که  نگو و نه پرس!

4. خواستم ازمرغ  حرفي نرنم، اين مرغ بيچاره منجمد شده  که بي بال و بي پر وپرواز، ميان  قطب  چندگانه جنوب و شمال خشکش زده است و خدا مي‌داند که چه مدت و چندماه و چند...  مثل سنگ شده است، اين منجمد مرغي که شرحش  دادم، روز به روز و لحظه به لحظه باتمام بي بال و پري، از نظرعرضه و قيمت  چنان پروازي دارد که شرحش بماند.