آموزش و پرورش درگير بحران‌ها

دکتر عباس حاتمي

تکريم معلم نو انديش و مسلط به دانش روز دنيا ضروري است.

1- بحران ناشي از کمبود بودجه‌:

آموزش و پرورش که کمترين رشد را دارد.

2- بحران عدم تربيت و عدم استخدام معلم حرفه‌اي‌ متناسب با پرستيژ بچه هاي امروزي.

لازمست سازمان غير دولتي و منتخب نظام معلمان تشکيل و در خصوص آموزش، صلاحيت و حقوق معلمان فعاليت نمايد.

ايدئولوژيک شدن آموزش باعث ايجاد تعارض و تضاد ذهني در دانش آموز مي‌شود زيرا دانش آموز واقعيات امروزي را متفاوت از ايديولوژي مي بيند!

3- بحران دخالت نهادهاي غير تخصصي بخصوص نگاه سياست زده به آموزش پرورش.

4- بحران مدارس کهنه، کپري و کانکسي.

5- بحران محتواي آموزشي که برخي دروس با واقعيت‌هاي زندگي امروزي فاصله دارند که منجر به آموزش ناپذيري دانش آموزان مي‌شود.

در دوره ابتدايي آموزش 4 درس کافي است ادبيات(خواندن و نوشتن)، رياضي، علوم تجربي و تکنولوژي، زبان انگليسي.

6- آموزش ناپذيري: دانش‌آموز امروزي آگاه هست، معلم کم سواد يا بدون پرستيژ و مطالب غيرعلمي را نمي‌پذيرد.

پوشيدن لباسهاي مُد روز و استايل امروزي (کت وشلوار با پاپيون يا کراوات) به جذابيت معلم ونفوذ کلامي او و آموزش پذيري دانش آموز کمک مي‌کند.

دقت شود دانش‌آموز ذهن کنجکاوي دارد و جامعه را با جهان مقايسه مي‌کند.

قوانين ناکارآمد را نه ياد مي‌گيرد و نه عمل مي‌کند.

قوانين را بايد متناسب با مطالبات و نگرش نسل جوان تغيير داد تا جوانان از سنين کودکي به نافرماني عادت نکنند.

7- بحران تعصّبات و سختگيري‌ها بر معلمان و دانش آموزان‌ و بسته بودن فضاي مدارس.

8- بحران نداشتن سالن ورزشي و استخر در مدارس.

9- بحران عدم انتخاب مديران شجاع و مدافع آموزش پرورش مُدرن.

بسياري از مديران مدارس فاقد نگرش و دانش روز دنيا هستند و با گرايش جناحي وسياسي منصوب مي‌شوند.

10- بحران سهميه هاي ناعادلانه کنکور که باعث کاهش سطح علمي مي‌شود.

11- بحران شکاف آموزشي در مدارس دولتي با غيردولتي.

12- بحران کمبود تجهيزات گرمايشي، سرمايشي و آزمايشگاهي.

13-بحران عدم جذابيت مدارس به دليل برنامه هاي غير شاد و غم آور.

14- بحران کودکان بي شناسنامه‌ و منع تحصيل‌.

15 - بحران فقر در اکثريت معلمان.

معلمان بايد حداقل در خط فقر يک خانوار يعني 30 ميليون تومان در ماه حقوق بگيرند(بر پايه تورم تابستان 1402 با دلار 48000 تومان).

16- بحران شکاف معلم، دانش آموز به دليل محدوديت در گزينش معلمان نو انديش.

دانش آموزان از طريق رسانه ها با اصول و ارزش‌هاي پُست مدرنيسم آشنا هستند ولي معلمان اجازه تدريس دانش و ارزش‌هاي پُست مدرنيسم را ندارند. همين مسئله شکاف دانشي، دانش‌آموزان ايراني را با جامعه جهاني بيشتر مي‌کند.

17- بحران نداشتن تبلت و گراني نوشت افزار و ترک تحصيل بسياري از دانش آموزان.

18- بحران عدم دسترسي دانش آموزان و معلمان به اينترنت پر سرعت.

19- بحران کم توجهي به نظرات معلمان و اولياء و تمرکز گرايي تصميمات.

تشکل هاي معلمان بايد آزاد و امنيت داشته باشند. سيستم آموزشي و معلم و استاد نبايد بله قربان گوي دولت باشند!!

20- بحران حجيم بودن کتب درسي و فقر شديد در دروس تاريخ که تضاد بين مدرسه و جامعه را تشديد مي‌کند.

21- بحران عدم استخدام  همه کارنامه سبزها.

22- بحران رتبه بندي ناقص و عدم همسان‌سازي کامل حقوق.

23- بحران کم سواد نگه‌داشتن معلمان، معلمان بايد مثل اساتيد دانشگاه فرصت مطالعاتي و اعزام به خارج داشته باشند.

بازديد هر ساله معلمان و دانش آموزان از سيستم آموزشي فنلاند، سنگاپور و ژاپن به ارتقاي نظام آموزشي ايران کمک مي‌کند.

24- بحران حقوق پايين معلمان مدارس غير انتفاعي و فقر مطلق پرسنل خدمات، حق‌التدريس‌ها وسرايدارها.

25- بحران پولي شدن آموزش، طبق اصل 30 قانون اساسي آموزش بايد رايگان باشد.

26- نابودي سرمايه‌هاي صندوق ذخيره فرهنگيان.

27- بحران مسموميت در مدارس.

 مطالبه آموزش و پرورش کارآمد وظيفه همگاني است.

برخي ها آموزش فرزندان خود را در گروه‌هاي مجازي با معلم خصوصي (مجازي يا حقيقي) دنبال مي کنند.

مدرسه از مهارت زندگي امروزي، علوم انساني مدرن، هنر طراحي و سواد جنسي، به مقدار کافي ياد نمي‌دهد. برخي معلمان شريف در گروه‌هاي مجازي دانش آموزان را مستقل از کتب درسي راهنمايي مي‌کنند.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)