طراحی سایت
تاريخ انتشار: 02 خرداد 1393 - 20:57

محمدكاظم حق شناس :  خاتمي قدر تك تك آراي مردم را مي دانست و پاس مي داشت به همين دليل تدبيري انديشيد كه در دوره ي خدمت خود طوري عمل كند و به اموري بپردازد كه نياز مردم و جامعه است و رفاه و آسايش و امنيت مردم را ضمانت كند. قانون مداري و برقراري حاكميت قانون اولين اصلي بود كه آن را سرلوحه ي كار خود و دولتش قرار داد تا مردم در پناه قانون احساس امنيت كنند. تشكيل جامعه ي مدني و اينكه تمام شهروندان ايراني «خودي» محسوب...

 

 

محمدكاظم حق شناس

 

در تاريخ هر ملتي و در روزهايي سرنوشت ساز، حوادثي رقم مي خورد و نام هايي ثبت مي شود كه ماندني و تاريخ هستند. حوادثي كه گاهي شوم و نامباركند مانند واقعه اي كه منجر به هجوم وحشيانه ي مغول به كشور عزيزمان، ايران شد و قرن ها سايه ي شوم آن بر سر مردم سنگيني مي كرد و خرابي و ويراني و كشت و كشتارهاي فراواني به جا گذاشت. و گاه رويدادهايي پيش مي آيد كه منجر به تحولات كلي در تمام زمينه هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي و... مي شود. نمونه ي بارز آن انقلاب مشروطه بود انقلاب اسلامي مردم ايران در سال 57 نيز نمونه ي برجسته ي ديگري از اين نوع بود. 

در دوران انقلاب اسلامي و در سالهاي گذشته نيز، روزهاي بزرگ و سرنوشت ساز فراوان داشتيم كه از جمله ي درخشانترين آنها، روز فتح خرمشهر و آزادشدن خرمشهر و آزاد شدن سرزمين مقدسمان از دست دشمنان بود. سوم خرداد روزي كه در آن    تمامي كفر كه در يك جبهه ي جهاني صف آرايي كرده بود، در مقابل حمله ي برق آسا و طوفاني رزمندگان تاب مقاومت نياورد و شكست خورد. آن روزها، روزهاي دفاع مقدس همه ي اقشار مردم در نقش بسيج در كنار سپاهيان سربلند و ارتشيان سرافراز حضور داشتند. آري آن جا كه مردم جمع باشند و بخواهند كاري كنند، موفق خواهند بود، چرا كه دست خدا با جماعت است.

 

دوم خرداد ماه سال 1376 نيز از جمله روزهاي درخشان، ماندني و تاريخ ساز ملت ايران است. روزي كه در آن دست خدا را به عينه بر سر مردم ايران مي توان ديد. در آن روز هم مانند سوم خرداد و ايام ا... هاي ديگر، مردم حماسه آفريدند، اما اين بار حماسه اي از نوعی ديگر. اين بار مردم آمده بودند تا مسير و جهت حركت انقلاب را اصلاح كنند. آنها احساس كرده بودند كه بعضي ها مي خواهند به جاي مردم تصميم بگيرند. نگران اين بودند كه مبادا با آراي شان بازي شود.

در دوم خرداد آن سال مردم به صحنه آمدند و بيش از بيست ميليون رأي خود را به نام كسي به صندوق هاي آرا ريختند كه تشخيص داده بودند سكاندار اين حركت اصلاحي كسي نمي تواند باشد جز سيدمحمد خاتمي.

 

خاتمي قدر تك تك آراي مردم را مي دانست و پاس مي داشت به همين دليل تدبيري انديشيد كه در چهار سال دوره ي خدمت خود طوري عمل كند و به اموري بپردازد كه نياز مردم و جامعه است و رفاه و آسايش و امنيت مردم را ضمانت كند. قانون مداري و برقراري حاكميت قانون اولين اصلي بود كه آن را سرلوحه ي كار خود و دولتش قرار داد تا مردم در پناه قانون احساس امنيت كنند. تشكيل جامعه ي مدني و اينكه تمام شهروندان ايراني «خودي» محسوب شده و حق شهروندي يكساني دارند از ديگر نكاتي بود كه مورد توجه قرار داد. رسيدگي به اوضاع اقتصادي و وضع كسب و كار و سروسامان دادن به ديگر امور را وجه همت خويش قرار داد. كشاورزي براي اولين بار در دولت اصلاحات به خودكفايي رسيد. در سياست خارجي تنش زدايي را سرلوحه ي كار خود قرار داد. با همسايه ها روابط نزديكي برقرار كرد. به شرق و غرب نزديك شد. سياست «گفتگوي تمدن ها» را در برابر «تقابل تمدن ها» مطرح كرد و در جهان و در سازمان ملل پذيرفته شد و دبيرخانه اي به رياست خاتمي به همين منظور تشكيل دادند و...

 

خاتمي با وجودي كه به گفته خودش در دوران رياست جمهوري او هر نُه روز يك حاشيه و مشكل براي خود و دولتش ايجاد كردند اما به عهدي كه با مردم بسته بود وفادار ماند و به وعده هايش عمل كرد تا آنجا كه ممكن بود و در يد قدرت يك دولت است.

البته مردم هم قدر او را دانستند و براي بار ديگر، بيش از بيست و چهار ميليون نفر از مردم صاحب رأي به او اعتماد كردند و براي بار دوم رئيس جمهور كردند. او با تكيه به اين اعتماد مردم دست به كارهاي مهمتر و اساسي تري زد. بعضي از اصول مغفول مانده ي قانون اساسي مانند قانون تشكيل «شوراها» را احيا كرد و پارلمان هاي شهري و روستايي را راه انداخت. زمينه را براي فعاليت احزاب فراهم كرد. مطبوعات جان تازه اي گرفت و در امور فرهنگي و هنري پيشرفت هايي حاصل شد و... اين ها همه در حالي بود كه رقيبان و شكست خوردگان انتخاباتي و مخالفان، بيكار ننشستند و بر كارشكني هايشان افزودند چوب لاي چرخ دولت مي گذاشتند، وزراي دولت را كتك مي زدند، مجالس سخنراني را به هم مي زدند، مانع تشكيل گردهمايي ها و همايش ها مي شدند و در يك جمله تمام قد در برابر دولت رسمي و قانوني مملكت ايستاده بودند.

 

امروز ما مي توانيم با سربلندي، بيشتر از دولت اصلاحات و خدماتش بگوييم و بنويسيم، چرا كه هشت سال حاكميت دولت محافظه كاران ديروز و اصول گرايان امروز را به چشم ديديم و با تمام وجود و با گوشت و پوست و استخوان درك كرديم. امروز مي توانيم ادعا كنيم كه دولت ما، دولت خاتمي، دولت اصلاحات پاك بود، سالم بود، صالح بود. نه از نوع آن پاكي كه رئيس دولتش مدعي شد «ما پاكترين دولت تمام دوران جمهوري اسلامي هستيم» و البته دم خروس زيرعبا، پيداي پيداي پيدا بود و همه ديدند، ديگر قسم حضرت عباس را كسي باور نمي كند. با جرأت مي گوييم ما دولت راستگو بوديم. كسي از رئيس دولت و وزراي اصلاح طلبش سخن دروغ نشنيد. خاتمي با مردم روراست بود، عوام فريبي نكرد.

در دولت او تبعيض، خودي و غیرخودي جايي نداشت. در دولت خاتمي دزدي ها و اختلاس هاي هزار ميلياردي اتفاق نيفتاد، نوچه هاي بي نام و نشان در عرض چند سال هزاران ميليارد از سرمايه ي مردم را بالا بكشند نبود. در دولت خاتمي بي نظمي مالي حاكم نبود، هر چيز سر جايش بود، صدها ميليارد درآمد نفت به جاي خزانه سر از جاهاي ديگر در نياورد و... و... سياست هاي نادرست دولت اصولگرا درهاي رابطه و معامله ي كشورهاي جهان را به روي ما بست. دنيا را با ما دشمن كرد تا ناجوانمردانه تحريم ها را بر ما تحميل كنند و بر اثر تحريم چه ضررهاي هنگفتي كه بر كشور تحميل نشد، چه جان هاي عزيزي كه به خاطر جلوگيري از واردات و به خصوص داروهاي خاص از دست نداديم و...

 

شگفتا كه عاملان و مسببان همه ي اين بدبختي هاي ملت و حاميان بي چون و چرايشان، همچون كبك سر در زير برف كرده و هشت سال دولت اصلاحات را سياه مي بينند. حتي در آنجا كه مردم حضور در صحنه نه با يك زبان كه با صد زبان، حرف و نظرشان را بيان مي كنند و رأي مخالفشان را به حضرات و آراي موافق را به نام مخالفان آنها يعني اصلاح طلبان مي ريزند، باز عبرت نمي گيرند و در مقابل مردم سر تسليم فرود نمي آورند، كه اين هم صد البته روشن است، چرا كه رأي مردم را تزييني مي دانند و براي آن ارزش و اهميتي قائل نيستند.

در اين جا روي سخن با دوستان اصلاح طلب است. دوستان عزيز! در سال هاي سخت دولت اصولگرايان با ما چنان رفتار شد كه گويي بيگانه ايم. به چشم دشمن به ما نگاه مي كردند. انگار نه انگار كه ما مسلمانيم و ايراني و ريشه در اين خاك داريم، در هواي اين وطن و به عشق آن نفس مي كشيم، از جنس اين مردم و با اين مردم بلكه خود مردم ايرانيم. انقلابي پيش از انقلاب و با انقلاب و بعد از انقلاب بوده و هستيم. در دوران هشت سال دفاع مقدس جنگيديم، شهيد داديم، جانباز داديم، اسير داديم و ايثارگري كرديم مثل همه ي مردم. بعد از آن نيز براي برقراري قانون و پياده شدن اصول قانون اساسي مبارزه كرديم. در راه اصلاح امور ايستاديم و انديشه ي اصلاح طلبي را كه ميراث بزرگ ايرانيان و بشريت از آدم تا خاتم و از خاتم تا امروز است سرلوحه ي كار خود قرار داديم. در اين سال ها بسيار تلاش شد كه اصلاح طلبان و اصلاح طلبي پاك و محو و نابود شود، نتوانستند و نمي توانند. هر چند كه به صغير و كبير ما رحم نكردند با تريبون هاي رسمي و غيررسمي اشان كه در اختيار داشتند، انگ ها و تهمت ها زدند، وابسته و مزدور ناميدند، همه را از صحنه راندند. به قول خودشان مملكت را از لوث وجودشان پاك كردند، حتي به حقوق زن و بچه هايمان رحم نكردند و تا توانستند از كار بيكار كردند ولي نتوانستند. و در انتخابات 24 خرداد 92 خواب از سرشان پريد و به وحشت افتادند. 

 

برادران و خواهران عزيز اصلاح طلب! قدر بدانيم و ارج بگذاريم آنچه را كه مردم سخاوتمندانه به ما و به همه دادند و براي به دست آوردن آن و روي كار آمدن دولت تدبير و اميد دكتر حسن روحاني سجده ي شكر به جا آوريم. كارهاي مهم در پيش است، دست از حمايت دولت تا زماني كه به شعارهاي دوران انتخابات پايبند است برنداريم، همچنان و مثل گذشته اتحاد و انفاق خود را حفظ كنيم. نگذاريم كدورت ها و گله و شكايت ها كه شايد بسياري از آن ها هم درست و به حق باشد در ميان جمع ما شكاف ايجاد كند كه با تدبير بزرگان اصلاحات و ياري همگان چنين نخواهد شد. ان شاءا...

مرتبط:
برچسب ها:
دوم خرداد

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: