اساسا هرروز کار حزبی، برنامهریزی است، اما حتی اگر بر اساس مدل ایران هم بحث کنیم، آغاز کار برای انتخابات مجلس دهم نهتنها زود نیست، بلکه دیر هم شده است. فردی که درباره زودهنگامبودن فعالیت سخن میگوید، اساسا یا از فضا دور است که بعید به نظر میرسد، یا اینکه میخواهد فضا را برای رقیب محدود کند. اگر...
موضوع زودهنگامبودن فعالیتهای انتخاباتی و رسانهایشدن آن، باز هم مطرح شده است. معمولا جریانات سیاسی با توجه به گستردگی ایران، بهویژه در انتخابات مجلس و شوراها، کارهای تشکیلاتی و انتخاباتی خود را از چند ماه پیش از انتخابات آغاز میکنند، اما برخی جریانات سیاسی، رقیب را به انتخاباتیکردن زودهنگام فضا متهم میکنند. محمدجواد حقشناس، نهتنها این مسئله را رد میکند، بلکه کار مداوم سیاسی و انتخاباتی را جزء ویژگیهای یک تشکل سیاسی میداند. مدیرکل پیشین سیاسی وزارت کشور، که عضو حزب اعتماد ملی و مدیرمسئول روزنامه این حزب هم بهشمار میرود، در گفتوگو با «شرق»، به ایراد دلیل این اتهام از سوی برخی جریانات سیاسی نسبتبه رقیب آنها پرداخت که در ادامه میآید.
با تشکیل شورای راهبردی انتخاباتی اصلاحطلبان، انتخابات مجلس به شکل جدیتری برای این جناح سیاسی کلید خورد. طرف مقابل هم از مدتها قبل و شاید کمی پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢، جلساتی را در این حوزه آغاز کرده است. این امری طبیعی در همه احزاب دنیاست که برای انتخابات برنامهریزی کنند. چرا در ایران این تحرک، امری ویژه قلمداد میشود و برخی رسانهها روی آن تحلیلهای متفاوت ارائه میکنند؟
بله واکنشها در مورد «اصل خبر»، کاملا غیرطبیعی است. طبیعتا جناحهای سیاسی همواره مترصد فرصتی برای حضور در عرصه قدرت هستند؛ یعنی ذات سیاست دیکته میکند چنین باشد، ازهمینرو هیچ گلایه، نقد و شکایتی توسط هیچکس پذیرفته نیست، که چرا گروه رقیب به حضور در عرصه قدرت میاندیشد یا برای آن در حال برنامهریزی است، مگر اینکه یک جریان، حوزه رسمی را حوزه انحصاری تلقی کند. با چنین رویکردی، افراد و جناحهای سیاسیای پیدا میشوند که برخوردار از رانت بوده و حوزه قدرت را در زمره تیول خود و حوزه اختصاصی منحصربهفرد تلقی میکنند و لاغیر و به خود اجازه میدهند گروه رقیب را مورد تاختوتاز و نقد و هجمه قرار دهند، آنهم به جرم برنامهریزی برای فعالیت در چارچوب قانون در یک نظام جمهوری. وقتی نگاه این باشد، آنگاه آنها بهنوعی اظهار تعجب و نگرانی میکنند که چرا رقیب به حضور در عرصه قدرت، که امری کاملا قانونی، اجتماعی و سیاسی و جزء ذات کار حزبی و تشکیلاتی است، میاندیشد! احتمالا ایندست محافل سیاسی و رسانهای فراموش کردهاند چرخش قدرت به تصمیم مردم بازمیگردد و بهتر است از واکنشهای هیجانی و سریع دست بردارند و به فکر چرایی کماقبالی خود و جریانشان نزد مردم باشند. اگر آنها بهجای ایندست واکنشها، برای یافتن راهکارهای علمی و عملی برای توسعه کشور دست به کار شوند، حتما میتوانند با عرضه آن به جامعه در فرصتهای انتخاباتی و غیرانتخاباتی، اقبال آنها را به دست آورند. آن وقت دیگر احتیاجی به هجمه و خبرسازی علیه رقیب ندارند.
اشکال از کجاست که تحرکات معمول حزبی و تشکیلاتی یک جناح سیاسی، ناگهان به شکل ویژهتری مورد پوشش خبری توسط رسانههای رقیب یا حتی فعالان سیاسی رقیب قرار میگیرد؟
از زمانی که ما در اروپا شاهد نگاه علمی و سازمانیافته به مقوله گردش قدرت- حدود سه قرن قبل- هستیم یعنی از زمانی که انقلاب کبیر فرانسه در ١٧٨٩ و کمی جلوتر از آن، انقلاب صنعتی در اروپا به مرکزیت انگلستان شکل گرفت، احزاب و پارلمانها اعلام موجودیت کردند و ما شاهد حضور نمایندگان طبقات مختلف و پس از آن به تدریج، شاهد حضور مردم در صحنه رقابتهای سیاسی هستیم. بحث دموکراسی و گردش قدرت از طریق نقش و جایگاهی که مردم ایفا میکردند بهطورمستقیم و هر چند سال یکبار در انتخابات و نظارت بر دولت و مجلس برآمده از آن و مشارکت سیاسی عینیت مییافت. امروز بهطورمعمول در همه نظامهای مردمسالار، دورههای چهار ساله برای انتخابات ریاستجمهوری یا پارلمانی و محلی درنظر گرفته شده است و این عدد مورد قبول و توافق همگان است. دلیل آن این است که مردم فرصت پیدا کنند با مشاهده کارنامه منتخبان خود، درباره رأیدادن یا ندادن به آنها تصمیم بگیرند؛ اینکه عملکرد چهار ساله منتخبان ملت در دولت، مجلس یا شورا آنها را واجد رأی دوباره میکند یا خیر. درعینحال به دلیل تخصصیبودن برخی ارزیابیها، احزاب رقیب هم این نقش نظارتی را بر عهده میگیرند و حتی «دولت سایه» تشکیل میدهند و به نقد رقیب میپردازند تا مردم بهتر بتوانند تصمیم بگیرند. طبیعی است که مردم در فضای انتخابات با دو موقعیت مواجه هستند؛ یا حزب، ایدهها و برنامهها مورد اقبال عمومی قرار گرفته و رأی گرفته که به برندهشدن آنان میانجامد و پس از آن باید همه هموغم خود را بهکار گیرند تا این کرسی را تداوم ببخشند و برای چهار سال بعد هم به گونهای عمل کنند که جایگاه آنان در نزد افکار عمومی تنزل پیدا نکند. برای این منظور حتما باید به وعدهها عمل کنند و در عین حال راهکارهایی برای تبدیل وعدهها به اجرا از طریق قانونگذاری در نهادهای انتخاباتی یا امور اجرائی بیابند. موقعیت دوم این است که حزب یا یک جریان سیاسی، انتخابات را باخته است. در چنین شرایطی باید به سرعت به ارزیابی دلایل ناکامی بپردازند و اینکه چرا نتوانستهاند اعتماد عمومی را کسب کنند. آیا قدرت و قوت رقیب سبب این اتفاق شده و ترفندهای رقیب مؤثر افتاده یا در صحنه تبلیغات و جذب و فراتر از آن، در حوزه اجرا و عمل به وعدهها، ضعیف عمل کردهاند؟ اتاق فکر یک جریان سیاسی، بلافاصله این وضعیت را رصد میکند و از همان لحظه برنامهریزی برای بهدستآوردن افکار عمومی و انتخابات بعدی آغاز میشود. در یک جامعه بانشاط سیاسی، روزی نیست که جریانهای سیاسی به فکر کسب اقبال عمومی یا از طریق نقد رقیب یا از طریق ایدهها و کارکردهایی که انتظار میرود در جامعه پیاده کنند نباشند. آنچه محل تعجب است، ندیدن این اتفاق طبیعی از سوی برخی جریانات در ایران است. پس در پاسخ به سؤال شما باید بگویم تفکر تمامیتخواهانه و رانتجویانه، عامل این نوع نگرش است که این تفکر با واقعیت جامعه ایران، قانون اساسی و فرهنگ مردم و دیدگاههای کلان سیاسی ما نمیخواند.
از سالهای گذشته، اصلاحطلبان با توجه به محدودیتهای رسانهای و فقدان تریبون فراگیر، ناگزیر بودند کمی پیش از موعد به مباحث انتخاباتی ورود کنند. از آنجا که به دلیل نهادینهنشدن تحزب، نمود پررنگ کار سیاسی، تنها مختص به سال انتخابات است، آنها برای انسجام تشکیلاتی ناگزیر به شروع زودهنگام مباحث انتخاباتی بوده و هستند. اصولگرایان هم با وجود دست باز و نامحدودی که دارند مشابه همین رفتار را ندارند؟
اتفاقا اصلاحطلبان اگر امکان فعالیت طبیعی سیاسی داشتند، در تمام ایام سال نه تنها به برنامهریزی برای انتخابات آتی بلکه به جذب نیرو و تربیت آن میپرداختند. تأکید میکنم این معنای کار حزبی و تشکیلاتی است و اگر چنین نباشد، محل سؤال و به مفهوم عدم کارکرد طبیعی آن تشکیلات است. اصولگرایان هم بهخوبی میدانند که بسیار بیشتر و پیشتر از اصلاحطلبان، به موضوع انتخابات مجلس دهم ورود کردهاند. اما جز نگاه انحصاری به قدرت، هیچ دلیل دیگری نمیتوان پیدا کرد که بر اساس آن بتوان دلیل موضعگیری آنها را فهمید. نباید از هر فرصتی برای ایجاد محدودیتهای فراقانونی علیه رقیب که با منطق سیاسی و عرف نمیخواند، بهره گرفت. بهجای آن بهتر است بر ظرفیتهای درونجناحی خودشان تکیه کنند که حتما نتیجه بهتری میگیرند.
کمی پیش از این آقای عبدالله ناصری بهعنوان یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب که از قضا عضو همین شورای راهبردی انتخابات هم هست، خواستار توجه محافل سیاسی و رسانههای مستقل به تله احتمالی ورود زودهنگام به موضوع انتخابات شده بود. به نظر شما سطح پوشش اخبار انتخابات با توجه به موضوعاتی چون مذاکرات هستهای و مسائل اقتصادی مانند چگونگی پیشبرد هدفمندی یارانه با حدود ١٨ هزار میلیارد تومان کسری بودجه در سال ٩٤ چگونه باید باشد؟ آیا اصلا میتوان در اینباره، بودجهبندی کرد؟
یکی از فلسفههای انتخابات و مباحث انتخاباتی همین است که در دیدار با مردم و با طرح نظرات، مسائل کشور به درستی برای مردم تبیین شود. مردم ما با حضور در انتخابات ریاستجمهوری، رئیسجمهور را بر میگزینند تا به وعدهها و خواستههای مردم توجه کند. دولت میخواهد بخشی از برنامههای خود را به پیش برد اما مجلس همراهی نمیکند. این در حوزه یارانهها، فضای باز سیاسی، مباحث هستهای و... هم میتواند مصداق داشته باشد. اصولا انتخابات نهادی مثل مجلس شورای اسلامی یا خبرگان هم ازجمله مسائلی است که بر همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار است و نمیتوان آن را از هم تفکیک کرد. در این شرایط قطعا جناحهای سیاسی تلاش میکنند ایدههای خود را تثبیت کنند و از کسانی که حمایت میکنند، به مجلس یا خبرگان راه یابند. جریان راست یا اصولگرا میخواهد کرسیهای فعلی مجلس را حفظ کند و منتقدان و اصلاحطلبان هم میخواهند کرسیهای جدید بهدست آورند پس طبیعی است که به برنامهریزی بپردازند.
اصولگرایان، این برنامهریزی را زودهنگام میدانند.
بر اساس توضیحات بالا، اساسا هرروز کار حزبی، برنامهریزی است، اما حتی اگر بر اساس مدل ایران هم بحث کنیم، آغاز کار برای انتخابات مجلس دهم نهتنها زود نیست، بلکه دیر هم شده است. فردی که درباره زودهنگامبودن فعالیت سخن میگوید، اساسا یا از فضا دور است که بعید به نظر میرسد، یا اینکه میخواهد فضا را برای رقیب محدود کند. اگر نه از فردای انتخابات قبلی باید فعالیت برای این دور آغاز میشد. در همهجای دنیا این منطق سیاسی حاکم است اما در ایران، برخی دوستان میخواهند حوزه قدرت را انحصاری در اختیار داشته باشند و برای آن، توجیهات دلسوزانه ارائه میکنند درحالیکه همه میدانیم، نیت واقعی آنها چیست.
با توجه به گستردهبودن حجم وقایع و رویدادها در ایران، چرا برخی محافل و رسانههای خاص به دنبال پوشش هرتحرک جزئی و طبیعی احزاب و تشکلهای اصلاحطلب هستند. ممکن است بخواهند برخی اختلافنظرها یا تفاوت رویکردهای کاملا طبیعی را غیرطبیعی نشان دهند؟
انتخابات مسئله بسیار مهمی است و طرف مقابل وقتی اینقدر حساسیت نشان میدهد، به این معناست که اهمیت آن را میداند. آنها همه سنسورهای خود را حساس کردهاند. شما وقتی روزانه از ٢٠ صفحه روزنامه خودتان، ١٩ صفحه را به انعکاس مسائل اجتماعی اعم از تکدیگری، بینظمی در قانون، تصادفات، بهداشت و درمان و اشتغال و حتی موضوعات دیگر سیاسی اختصاص میدهید، هیچکس کاری با شما ندارد، اما نیم صفحه درباره انتخابات، واکنشبرانگیز میشود، چون مسئله مهم است و همه حسگرها برای رصدکردن آن آماده هستند. من هم قبول دارم که انتخابات مسئله حساسی است، اما راه مواجهه با آن، پاککردن صورتمسئله نیست. اتفاقا با توجه به این حساسیت، باید به جای فرار از موضوع، اعلام کنیم زمان زیادی باقی نمانده و نظرات جریانات مختلف سیاسی دراینباره را به طور روزانه پوشش دهیم تا مردم برای انتخاب عقلانی و منطقی آماده شوند. البته این به مفهوم ورود به مقوله اجرایی نیست، چراکه قانون، زمان مشخصی برای این مسئله پیشبینی کرده و من هم به عنوان فردی که در وزارت کشور در حد مدیر کل خدمت کرده است، این را بهخوبی میدانم. اما تدارک انتخابات به مفهوم تشکیل کمیتههای بررسی راهبرد، انتخاب نامزد و... با توجه به تعداد بالای نامزد و حوزه انتخابیه در انتخابات مجلس، حتما نیاز به زمان کافی دارد و باید به آن پرداخت.
اساسا نوع اطلاعرسانی اصلاحطلبان در این حوزه چگونه باید باشد که سایر مسائل کشور هم در کنار آن دیده شود؟
اساسا نباید واکنشی عمل کرد. باید بدانیم جامعه به چه چیزهایی نیاز دارد. نباید گرسنگی کاذب در جامعه به وجود آورد. مثل ارگانیسم بدن، هر فردی به مقداری آب، اکسیژن، آفتاب و غذا نیاز دارد. رسانه و سیاسیون به عنوان کسانی که جامعه را تغذیه فکری میکنند به طور منطقی بر اساس میزان الحرارهای که دریافت میکنند، میتوانند رویکردهای خود را تنظیم و به جامعه ارائه کنند. آنها نباید نگران جوسازی اتاق رقیب باشند. مثلا باید در سهماه اول یک سوم از مباحث، بعد دو سوم و بعد همه موضوعات را به جامعه انتقال دهند و نگران سروصداهای کممحتوا هم نباشند.
برخی معتقدند با توجه به اینکه دولت یازدهم به شکل جدی روی مسئله سیاست داخلی تمرکز نکرده و حتی معاون سیاسی وزیر کشور به تازگی کار خود را آغاز کرده است، هم وزیر و هم معاون سیاسی در تلاش هستند احزاب و تشکلها را برای ورود جدی به انتخابات تشویق کنند. نظر شما چیست؟
وزارت کشور وظیفه دارد به حوزه سیاست داخلی ورود کرده و نشاط سیاسی ایجاد کند. البته با حرف زدن و بهبه و چهچهکردن اتفاقی نمیافتد و نمیتوانیم گرسنگی را با حرف رفع کنیم بلکه باید نان هم در سفره گذاشت. نمیتوان از احزاب دعوت کرد اما امنیت فعالیت آنان را تضمین نکرد. باید از وزیر تشکر کنیم که موضوع پولهای کثیف در انتخابات را مطرح کردند و انتظار این است برای ورود پرنشاط جامعه، نام کاندایدهایی که در انتخابات مجلس گذشته از فساد مشهور به پرونده بیمه خیابان فاطمی، پول قابل توجهی از محمدرضا رحیمی دریافت کردند، منتشر شود تا دستگاههای نظارتی و قضائی هم فعالتر وارد شوند و تکلیف مردم روشن شود تا در انتخابات آتی به این افراد نشان دهند جایی در مجلس ندارند. فهرست افرادی که مرتضوی در زمان مسئولیت تأمین اجتماعی اعلام کرد ١٥٠ نماینده از او پول گرفتهاند، منتشر شود. بدون روشنشدن این تخلفات آشکار که نمیتوان وارد دور تازهای از انتخابات شد. رحیمی بهخاطر اینکه چنین پولی را دریافت و توزیع کرده در زندان است اما کسانی که پول را گرفتهاند نامشان روشن نیست.
با توجه به محدودیتهای هشتسال گذشته و مانعتراشی بر سر ایجاد نشاط سیاسی در آن مقطع، حالا که دولت میانهرو بر سر کار است و اعلام کرده از نشاط سیاسی استقبال میکند، رویکرد اصلاحطلبان چه تفاوتی با دوران احمدینژاد که فعالیت سیاسی در کما به سر میبرد، باید داشته باشد؟
دولت علیالقاعده باید در جهت احقاق حقوق شهروندی براساس قول رئیسجمهور تلاش کند و اجازه ندهد این حقوق پایمال شود. این حقوق میتواند شامل آحاد رأیدهندگان، احزاب سیاسی، نامزدهایی که ثبتنام میکنند اما امکان ورود پیدا نمیکنند و نظارت بر اجرای درست انتخابات شود. دولت و وزارت کشور، هم معاونت حقوقی ریاستجمهوری و هم هیأتهای اجرایی در این حوزهها حداکثر تلاش را بکنند چرا که ما بهشدت نیازمند شفافسازی در تمام حوزهها هستیم. اطلاعات باید دقیق و بهروز در اختیار مردم قرار گیرد. دولت حتما بهعنوان یک سوی ماجرا وارد مقوله انتخابات نمیشود و بر اجرای قانون تأکید میورزد و همه را به یک چشم میبیند. دولت باید از موضع هیأتهای اجرایی و با نگاه بیطرفانه، با تأکید بر حقوق شهروندان در انتخابکردن و انتخابشدن وارد شود و بهانه به دست ناظران ندهد. اصلاحطلبان نیز باید بدانند حرکتی که پیش از سال ٩٢ آغاز کردهاند نیمهتمام است و این مسیر باید تداوم داشته باشد. رسانهها و مجموعه جریان اصلاحطلبی باید مراقب باشند که در عین حفظ تکثر، به وحدت در ایده و شعار برسند. این نیازمند هوشمندی است و مواظبت از اینکه در دام گرفتاریهای درونجناحی نیفتیم. جریان رسانهای میتواند بر اساس پیام مقاممعظمرهبری انقلاب در انتخابات سال ٩٢، که رأی مردم را حقالناس دانستند، این مسئله را بهطور جدی دنبال کند. این مسئله، هم حقوق مردم و هم توسعه کشور را حفظ خواهد کرد.
آخرین اخبار
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
- کافه موسي و علم کوتي در بوشهر
- سعيد راد هم رفت
- يافتن آن شصت درصدي که نيامدند
- چالشهاي پيش روي رئيسجمهور پزشکیان
- ضرورتهاي توسعه استان بوشهر در دولت دکتر پزشکيان
- دلنوشته اي براي حسن لاوري؛ فعال سیاسی و روزنامه نگار بوشهری
- پژوهشگر و لغتشناس برجسته جنوبي درگذشت
- ویژه انتخاب دکتر پزشکیان به عنوان رئیس جمهور ایران
- انتخاب پزشکيان؛ فرصتي براي آشتي ملي
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
پربیننده ترین
- مدرسه ای که در و دیوار نداشت
- متولی اصلی بافت تاریخی بوشهر مشخص نیست
- برج مقام بوشهر تخریب خواهد شد
- تبادار از مدیرعاملی فرودگاههای کشور استعفا کرد
- خودرو خارجی را در عروسی دیّر آتش زدند
- فراموشي آفت مردم ما است
- ارز ٣ نرخي شد
- مدیرکل میراث فرهنگی بوشهر: صنایع دستی درحاشیه قرار گرفته است
- پاسخ شورا بعد از ارائه پاسخ کتبی شهردار
- دکتر سالاری: اعتبارات استان بوشهر بر اساس برقراری توازن منطقهای توزیع میشود
- دکتر حق شناس هم در حمایت از پاکدل به انتخابات دشتی و تنگستان وارد شد
- با وجود تجمع غیرقانونی معترضان، کنسرت «لیان» برگزار شد
- تصاویر امضا تفاهمنامه ایجاد نخستین دهکده گردشگری ساحلی در سواحل خلیج فارس در بوشهر
- لیلاز: مناظره، نمایش ژرفای بیسوادی ٣ کاندیداي اصولگرا بود
- با همه گروهها تعامل خواهم داشت