طراحی سایت
تاريخ انتشار: 21 دي 1395 - 22:09
گزارش فيسبوكي استاندار بوشهر

براي بدرقه، پشت سر ايشان، پلكان هواپيما را بالا رفتم، گفتم كه اين دو روز با تمام وجود مي خواستيم ميزبان خوبي باشيم و ايشان لبخندي زدند و گفتند كه: «چه كاري مي شد كه شما نكرديد؟» و با اين سخن رضايت آميز، لذت حضورشان را دو چندان كرد و اين پيام را به همكاران نيز ابلاغ كردم...

 

نسيم جنوب؛ استاندار بوشهر در تازه ترين نوشته خود در فيسبوك، جزئياتي از سفر آيت الله هاشمي را به بوشهر بيان نمود. متن نوشته دكتر سالاري را مي خوانيد:

 

امروز به عنوان ميزبان آخرين سفر آيت الله هاشمي رفسنجاني، رفتيم تا بدرقه کننده سفر آخرتش باشيم. جمعيت و بالاخص حضور جوانان، خيره كننده بود. در نگاه ها و چهره ها مي خواندي كه همه با عشق و علاقه و برای قدرشناسي آمده اند.

چه باعزت رفت ولي ناگهاني. اين عروج آسماني، ملتي را به اندوه فرو برد زيرا نگاهش به آينده، همواره اميدآفرین بود و چه نعمتي برتر از اميد.

حين مراسم تشييع تا پايان تدفين، لحظه به لحظه، آخرين سفر استاني و حضورشان در بوشهر از جلوي چشمانم عبور مي كند. لحظاتي كه در خارگ، از صنايعي كه عمليات اجرايي آنها در زمان رئيس جمهوريشان در دولت سازندگي شروع شده بود، را بازديد مي كرد و شوق و لبخند ایشان از اينكه اكنون آنها را فعال و مولد مي ديد.

 

 

هنگامي كه با مردم خارگ نشست و درددل ها و گلايه منديهايشان را شنيد كه گفتند: ما همانيم كه در سال ٥٧ و پیش از پيروزي انقلاب به عنوان يك مبارز آمديد و مشكلات ما را ديديد، ما همانيم كه در دفاع مقدس، متوسط هر روز يكبار با كاركنان صنعت نفت، مورد حمله هوايي صدام بوديم، ما همانيم كه با هم عهد بستيم تا مبارزه كنيم تا با هم شهيد و مجروح شويم... آيت الله در پاسخ گفت: كلامتان درست است، من کاره ای نیستم ولی به زنگنه توصیه می کنم تا اين گلايه مندي را حل و فصل كند. 

(بنده هم از مهندس زنگنه خواهم خواست اين كلام و قول آيت الله را بر زمين نگذارد).

هنگاميكه در استقبال و بدرقه در خارگ، با خضوع بي نظير، دست همه حاضرين و ميزبانان را به گرمي و صميمانه مي فشرد.

هنگام صرف شام، صحبت هايي با آقاي باستي (معاون عمراني استانداري و از رزمندگان دفاع مقدس) در مورد عمليات والفجر ٨ و كربلاي ٥ داشتند.

شب در مهمانسرا، با همه همكاران احوالپرسي كرد، و چه باحوصله و متواضع، به درخواست آنها مي ايستاد و عكس مي گرفت.

صبح زود، خلاصه اخبار را روي لپ تاپ به ايشان دادند و خواندند و شنيدند، سپس آمدند براي صبحانه.

لحظات بازديد ايشان از تاسيسات بندري و دهكده گردشگري در اين سفر، همه فراموش ناشدني است.

 

 

موقعي كه يكي از شهروندان غافلگيرانه دستشان را بوسيد و گفت؛ «آقاي هاشمي شما را دوست دارم»، چه زیبا گفتند: «هر كسي را دوست داري، اين كار را با او نكن، مغرور مي شود.»

هيچ ميهماني به قدر ايشان، به توسعه دهكده گردشگري بوشهر و تأثيرش بر روي شهر و استان تأكيد نكرد. گفت: «كار خلاقانه اي است كه بايد ادامه بدهيد. از اين ظرفيت طبيعي براي گردشگري و اشتغالزايي استفاده كنيد.» و با اين سخنان، خستگي هاي اين كار را از تنمان زدود.

در تمام سفر، آقايان سعادت و خدري (نمايندگان استان در مجلس) همراه بودند. گفتم كه از مجلس مرخصي گرفته اند تا ميزبان شما باشند. با اينكه آقاي سعادت كسالت شديد هم داشت ولي بنا به علاقه مندی، آمده بود تا به رسم ادب، ميزباني كند.

 

 

در نشست با نخبگان اجتماعي و اقتصادي، وقتي يكي از حضار در تمجيد از وي، به زندگي پر فراز و نشيبش اشاره كرد و بطور اختصار خدماتش را با طبع هنرمندانه اش بازگو مي كرد، اشك از چشمانش سرازير بود.

صحبت بقيه را هم با احترام و دقت گوش مي كرد.

در سخنانش از مرحوم نبوي (نماينده پيشين استان در مجلس) گفت و از علاقه اش به ايشان و اينكه از همرزمان انقلابي اش در بوشهر بوده و اینکه در مبارزاتشان از رئیسعلی دلواری شما الهام و الگو می گرفتیم و سپس با شناخت دقيق از بوشهر سخن گفت و اينكه بوشهر، قبلا دروازه ايران بوده است و الان هم بايد همين گونه شود.آن لحظه كه در نشست عصر با اهل سنت استان، عصر بخیر گفت و با يكايك افراد با صميميت احوالپرسي و دست داد. جالب اينكه در هنگام عكس گرفتن با اهل سنت، چهره دو همكاري كه بين مهمانان بودند، را شناخت و گفت:" شما كه با هم بوده ايم". باز از حافظه ايشان متعجب شدم.

موقع خروج از ميهمانسرا، با يكايك كاركنان آنجا، خداحافظي كرد و به درخواست آنها عكس يادگاري گرفت.

 

 

وقتی سوار ماشين شديم براي رفتن به عاليشهر، چند متر كه رفتيم، وقتي پاسداران استان كه طبق ضوابط، حلقه ٢ حفاظت از ايشان را عهده دار بودند و چند نفر همكاران ديگر را در محوطه ديدند، به راننده گفتند بايست. پياده شد. با حدود ٢٥- ٢٠ نفر كه بودند دست داد و تشكر كرد و برگشت و سوار ماشين شد.

در عاليشهر، در جمع مدرسين و كاركنان دانشگاه آزاد نيز چه نيك و دقيق از تكنولوژي جديدتر از نانو سخن گفت. 

پس از جلسه عاليشهر، همانجا، من و آقاي زرين فر (معاون استانداري) و يكي از همكارانش، پشت سر ايشان نماز مغرب و عشاء را به جماعت خوانديم و سپس عازم فرودگاه شديم.

 

 

براي بدرقه، پشت سر ايشان، پلكان هواپيما را بالا رفتم، گفتم كه اين دو روز با تمام وجود مي خواستيم ميزبان خوبي باشيم و ايشان لبخندي زدند و گفتند كه: «چه كاري مي شد كه شما نكرديد؟» و با اين سخن رضايت آميز، لذت حضورشان را دو چندان كرد و اين پيام را به همكاران نيز ابلاغ كردم.

در فرودگاه بوشهر با اين كلام ايشان، بدرقه آخرين سفر استاني آيت الله هاشمي رفسنجاني خاتمه يافت و امروز بدرقه سفر اخروي ايشان. ولی اولی چه نشاط بخش بود و دومی چه تلخ و حزن انگیز.

فضاي حرم امام هم سنگين و اندوهگين بود. چه قبل از تدفين كه پشت سر حاج سیدحسن آقا، نماز خوانديم و چه پس از آن كه دكتر جهانگيري، دكتر لاريجاني، حاج سیدحسن آقا و ... در اتاقي با حضور چندين نفر ديگر، لحظاتي نشستيم و اندوه سنگيني حاكم بود.

مي گويند حدود ٣/٥ ميليون نفر جمعيت براي تشييع آمدند و شاهد این جمعیت بودم که تنها و تنها از سر علاقه و قدرشناسي آمده بودند.

امروز بزرگمردي تأثيرگذار را بدرقه كرديم كه مردم ايران در فراقش اندوهناكند. فردا نیز (٢٢ دی ماه)، یادش را گرامی می داریم؛ بوشهر، حسینیه سیدالشهداء بهشت صادق، ساعت ١٠/٣٠ تا اذان ظهر.

یادش گرامی و آرمانهایش پر رهرو باد.

 

مصطفی سالاری؛ 

٩٥/١٠/٢١

 

 












 


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: