طراحی سایت
تاريخ انتشار: 18 اسفند 1400 - 11:39
دلنوشته اي براي بوشهر...

محمد لطفي:  بوشهر، شهر افسانه ? ها خويشاوندان همه درياها، نامش شراع کشيدن بر درياي دلدادگي است براي تک تک ما. بوشهر، ترکيب بي ? مثال رنگ و نور و باد با معماري جادوئي درون و برون گرا هر رهگذري را با سحرانگيزي خود با جادوي مغناطيسي ? اش به تماشاي شاهکار معماراني فرا مي ? خواند که خانه را تنها براي تن فرسايي نساخته ? اند، بلکه انتظاري روحاني از آن داشته ? اند. معماري ما مانند موسيقي ? امان آن گونه زيباشناسانه است که در کلام نمي ? گنجد، هارموني بي ? بديلي از نقش انسان و طبيعت در کنار هم. معماري ما مانند تبار ما بر آمده از تاريخي آکنده از رنج و تلاش است...

 

دلنوشته اي براي بوشهر...  

وزيدن نسيم دل ? نوازي؛ در کوچه ? هاي مهرباني و درياي دلدادگي بوشهر  

نسیم جنوب - محمد لطفي: ساعت پاندولي به سکسه افتاده است. کنار رادي و گرام قديمي سوزن را روي صفحه بوي جوي موليان مي گذارم. مي ? خواهم چاي نارنج ? ام را با خدا بنوشم، رودکي مي ? برد مرابه سمفوني و رموز موسيقيايي بافت تجسم گراي بوشهر، به رنگين کمان نور از شيشه ? هاي رنگي و نت ? هاي جاري که هرگاه کم مي ? آورم با قدم زدن در آن به وحدتي مع نوي مي رسم. ما همه در اين شهر تبدار بيقرار و خيزاب ? هايش قد کشيده ايم، هر بيننده منصفي مي ? داند غصه ? هاي نارس در او نيست.

براي اندوهاي رسيده ? اش گاه شروه مي شويم، بوشهر، شهر افسانه ? ها خويشاوندان همه درياها، نامش شراع کشيدن بر درياي دلدادگي است براي تک تک ما. بوشهر، ترکيب بي ? مثال رنگ و نور و باد با معماري جادوئي درون و برون گرا هر رهگذري را با سحرانگيزي خود با جادوي مغناطيسي ? اش به تماشاي شاهکار معماراني فرا مي ? خواند که خانه را تنها براي تن فرسايي نساخته ? اند، بلکه انتظاري روحاني از آن داشته ? اند.

معماري ما مانند موسيقي ? امان آن گونه زيباشناسانه است که در کلام نمي ? گنجد، هارموني بي ? بديلي از نقش انسان و طبيعت در کنار هم. معماري ما مانند تبار ما بر آمده از تاريخي آکنده از رنج و تلاش است، هم آن گونه که زندگي در ديار ما ضرب در حماسه و صبر، صبري به بزرگي تاريخمان مي شود، معماري ما نيز ضرب در شکوه سرمدي انسانهايي عاشق و زيباشناسانه ? ايست که از ذوق و استعداد برخوردار و بهره برده ? اند تا چنين چرخش نسيم را به ميهماني عمارتها و کوچه ? ها فرا بخوانند. تا آفرينشي چشم نواز را بر درياي پارس بيافرينند.

اما متأسفانه بغض در گلوي کوچه ? ها   اينک   آن همه زيبايي و خاطره را تا آستانه خفگي مي ? فشرد، وقتي در بافت قدم ميزني در و ديوار چشم به چشمانت مي دوزند و انگار بگويند با من حرف بزن، تا مرگ ما را رها کند، شايد مشکل از ماست که براي نجات بيمارهاي مزمن بوشهر چنان آستين همت بالا نزديم؟   بافت بوشهر آرام و خموش مي رود تا مثل آوازي کهنه فراموش شود، هنرمندان در رشته ? هاي مختلف بارها اين خطر را در قالب خبري و فيلم و نمايشگاه عکس و دکوري بر صحنه تتاتر، زخم ? ها را بهم بخيه زده ? اند، اما سوال اين جاست ديگران کجاي اين معادله ? اند؟ سال ? هاست شاهد رخدادي درخور براي مرمت و بازسازي آن چه از معماري کم نظيرش مانده نبوده ? ايم. خرده طرح ? ها با نگاه ? هاي خسته ? نگر جواب گوي شهري که روزي بيش از صد عمارت در آن بود نيست، بوشهر، تشنه گامهاي جهادي است و عاشق لحظه تيمار زخمهاي تاريخي ? اش که همه از آن بوي افتخار مي ? آيد، وقت آنست اين مس أله را بيشتر از هر وقت ديگري بسيار جدي بگيريم، معماري بوشهر را دريابيم.

معماري بوشهر جاودانگي و ضرباهنگ پرهيز از يکنواختي و خستگي ملال آور ساختمان ? هاي امروزي است که هر بوشهري خواسته يا نخواسته براي تجديد قوا و خاطره در فراز و فرودهاي روزمرگي ? ها در   اتمسفر آرام بخش او   نفس مي ? کشد. تا در هارموني و لذت زيبايي شناسي و شکوه سرمدي تبارش روحش را مطهر و سيراب کند... .

(هفته نامه نسیم جنوب - سال بیست و چهارم، شماره ۹۵۵)

 

مرتبط:
» هم اکنون به داد شاهین برسید [بيش از 3 سال قبل]
» کتاب هایی با تاثیر عمیق [بيش از 3 سال قبل]
» بوشهريان صميمي و خونگرم [بيش از 3 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: