طراحی سایت
تاريخ انتشار: 03 دي 1402 - 20:40

  عبدالرسول سلحشورنژاد:  امروز رفته بودم خيابان سنگي روبروي اورژانس(درمانگاه 7 تير ) خيلي شلوغ بود،  جاي پارک گير نميومد،  خيابان پر رفت آمد ماشين ? ها،  ياد بچگي ? هامون افتادم، خيابان اينقدر خلوت بود که جاي بازي بچه ها بود، انواع بازي ? ها. گاري سيمي و غلتک بازي که  با قوطي خالي روغني و امشي استوانه اي که وسط بالا و پايينش سوراخ مي ? کرديم ازش سيم رد مي ?? کرديم و غلتک درست مي ? کرديم...

 

خيابان سنگي در بوشهر و خاطرات شيرين بچگي  

نسیم جنوب، عبدالرسول سلحشورنژاد

امروز رفته بودم خيابان سنگي روبروي اورژانس(درمانگاه 7 تير ) خيلي شلوغ بود،   جاي پارک گير نميومد،   خيابان پر رفت آمد ماشين ? ها،   ياد بچگي ? هامون افتادم، خيابان اينقدر خلوت بود که جاي بازي بچه ها بود، انواع بازي ? ها. گاري سيمي و غلتک بازي که   با قوطي خالي روغني و امشي استوانه اي که وسط بالا و پايينش سوراخ مي ? کرديم ازش سيم رد مي ?? کرديم و غلتک درست مي ? کرديم. چنتا را پشت سر هم رقاط مي ? کرديم، هرکي سعي مي ? کرد درازتر درست کنه،   يه روز رفتيم پشت کارخونه   برق، اون موقع بيابونه بود و زمين کشاورزي (اولين کارخانه برق بوشهر در سال ? هاي 40 الا 41 در محل فعلي امور مشترکين در خيابان توحيد بود و اطرافش زمين ? هاي زراعي   و توليد عمده سبزي و صيفي ? جات بوشهر از محله ? هاي شکري، هلالي، باغ زهرا و ... تامين مي ? شد.   نصب   کارخانه   در آن ? جا بخاطر صدا و لرزش موتور برق ? ها بود   که دور از   منازل باشد.) ديديم کلي فيلتر روغن ماشين ريخته، فيلترهاي فلزي دورشون سوراخ سوراخ ريز و يک سوراخ بزرگ به اندازه مته   16 بالا و پايينش که يه لوله هم داخلش بود و داخلش پر پنبه (جاي کاغد سلولزي فيلتر امروزي) بود و نياز به سوراخ کردن جاي سيم هم نداشت و خوبيش به اين بود که سنگين بود و موقع حرکت صداي کم و صداش پر، عين غلتک واقعي   و تو سرعت وارو نمي ? شد، هرنفر چنتا برداشتيم   و همون ? جا سيم و بند   هم پيدا کرديم (اونجا   زباله داني کارخانه برق بود) (نعمت فراوان و دور ريختني بسيار، نه مثل امروز که سطل ? هاي زباله 24 ساعته زير رو ميشن براي همه چي، از ليوان يک ? بار مصرف تا آهن ? آلات و کاغذ ) همون ? جا غلتک ها را درست کرديم و اومديم توي خيابان بازي کردن، عجب لذتي داشت،   يکي ديگه از بازي خيابوني ? مون، دو تا   گاري   تخته ? اي بود، مال حسن و حسين شش ? بلوکي که خونشون توي عمارت گلشن بود، (حالا شده بسيج مرکزي بوشهر) روبروي مدرسه مهران قديم، اين گاري ? ها از دو قسمت درست شده بودند، يک قسمت بزرگ براي عقب   به ابعاد 120 سانت در 60 الا 70 سانت که در 20 سانتي آخر يه شلمون جوبي داشت که دوتا بلبرينگ با قطر 10 سانت بجاي   چرخ بهش وصل بود و قسمت کوچک به ابعاد 30 الا 35 سانت که يک تخته به عنوان دسته   فرمان داشت و زير اين يک بلبرينگ مانند اون دوتا   به انتهاي آن وصل بود، وسط جلوي   قسمت بزرگ بروي 10 الا 15 سانتي قسمت کوچک قرار مي ? گرفت   و حکم فرمان داشت و يک نفر در جلو مي ? نشست و فرمان در دست مي ? گرفت و دو، سه نفر پشت راننده   و دو نفر پشت گاري دست بر شونه دو نفر پشتي مي ? گذاشتند و اونها را هل مي ? دادند و گاري که سرعت مي ? گرفت مي ? پريدند رو گاري و مسافتي مي ? رفتند، سرعت که گم مي ? شد مي ? پريدند پايين و دوباره هل مي ? دادند و مسابقه مي ? داديم و نوبتي جا عوض مي ? کرديم   مسافت بازي از نبش جنوبي    مدرسه مهران تا روبروي مسجد برازجوني ? ها (مسجد توحيد) و بالعکس بود،   اين بازي   هم خيلي کيف داشت اما واي به حال کسي که حواسش نبود و پاش مي ? رفت زير چرخ   گاري که بلبرينگ آهني بود، افتادن   ناخن حتمي بود.

روبروي بانک سپه مرکزي فعلي بغل بسيج تا بعد ژاندارمري   روبروي کوچه گلخونه فعلي آسفالتش زياد قير داشت به طوري که وقتي هوا گرم   مي ? شد اين قيرها گرم مي ? شدند و روان و ما اين قيرها را مي ? کنديم و باهاشون مجسمه درست مي ? کرديم، (بعدها از يکي از کارگران شرکت تسا که پيمانکار آسفالت بوده شنيدم که گفت زماني که آسفالت به اين ? جاها رسيد ما اعتصاب کرديم و چون به هدف ? مون نرسيديم ، به خاطر ضرر به شرکت قير آسفالت را زياد کرديم).

خيابان سنگي اين قدر خلوت بود که هر چند دقيقه ? اي يه ماشين رد مي ? شد و ما با خيال راحت بازي مي ? کرديم.

بازي خيابوني ديگه مون، جمع کردن سر شيشه نوشابه بود تا بياريم و توي خيابون بشينيم   و با سر نوشابه اسم هامون رو روي آسفالت توي قير نرم   بچينيم و ماشين ? ها که روشون   رد مي ? شدند سر نوشابه ? ها در آسفالت   فرو مي ? رفت.

اين يادبودي تا سال ? ها بود، و هر وقت رد مي ? شديم به هم نشون مي ? داديم. ياد اون ايام خوش باد.

پوزش   از پدرها و مادرها که تو بچگي، ? نوجواني و جواني، خيلي اذيتشون کرديم و سپاس از زحماتشون.  

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و ششم، شماره 1065)

 


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: