طراحی سایت
تاريخ انتشار: 22 مهر 1400 - 14:11
یادداشت های ناپل (3)

علیرضا مشایخ : روز پنج ژوئیه سال ۱۹۸۴ ناپل دوباره متولد شد، مارادونا به ناپل پیوست و بارسلونا را (که حس خوبی به آن نداشت و با روح طبقاتیش همخوانی نداشت) برای همیشه ترک کرد. استادیوم پائولوی مقدس همه گنجایشش را در روز پیوستن مارادونا پر کرده بود. بیش از شصت  هزار نفر هوادار عاشق در امید شروع دوره ای جدید، فقط برای معرفی عضو جدید باشگاه جمع شده بودند...

یادداشت های ناپل (3)    

زلزله دیه گو مارادونا در ناپل

علیرضا مشایخ - پاریس

ناپل به حضور سه نفر در شهر خود مفتخر است: نخست پطرارک شاعر بزرگ که در سال ۱۳۴۱ به آنجا مسافرت کرد، سپس کاراواجیو نقاش بزرگ ایتالیایی که در سال ۱۶۰۶ وارد ناپل گردید و بالاخره دیه گو مارادونا! 
کمی بعد از ورود به ناپل و هنگامی که در تلاش هستید روح شهر را بفهمید، می‌توانید به ارزشمندی مارادونا برای ناپلی ها پی ببرید و فراتر از آن، اهمیت و ارزش فوتبال، نه فقط به عنوان ورزش بلکه چنان ابزاری که می‌تواند حس برتری طلبی شهروندان را نسبت به شهرهای ثروتمند شمالی  اقناع نماید. 
واقعیت این است که علیرغم اهمیت فوتبال برای این شهر جنوبی ایتالیا، (کافی است بدانیم که استادیوم پائولوی مقدس که به تازگی مارادونا نام نهاده شده است، آتشفشان نامیده می شود برای نشان دادن تاثیرات مستقیم فوتبال در زندگی روزمره ناپلی ها) مارادونا و جایگاهش، بیشتر به مقدسین مذهبی یا اسطوره های یونانی رومی میماند.
آیا از نظر  تاریخی اختلافات جنوب و شمال در ایتالیا جدی بوده و شایسته توجه است؟ چگونه و چرا مارادونا در شهر ناپل به این درجه از اهمیت رسیده است؟ قبل ازتلاش برای پاسخ، پرسش مهمتری را طرح کرده  و توجه دوستان را به آن جلب نمایم: آیا می توانیم مارادونا را چون پدیده ای در جامعه شناسی مورد مطالعه قرار دهیم؟ آیا اهمیت دارد که یک فوتبالیست حرفه ای در جامعه شناسی مورد دقت قرار بگیرد؟ 
 اگر ورزش بصورت عام همواره تماشاگرانی دارد، آن چه فوتبال را از دیگر ورزش ها متمایز می سازد جنبه نمایشی و تئاترگونه آن می‌باشد. جامعه شناس فرانسوی کریستیان برومبرگر‌ می گوید «همه حالت های احساسی انسان که ممکن است در طول یک زندگی طولانی تجربه شود در نود دقیقه بازی فوتبال قابل اکتشاف است. در واقع  تماشاگر بازی فوتبال، لذت، رنج، نفرت، عشق ورزی ، عدالت و  بی عدالتی را میتواند حس کند» و این ویژگیِ فوتبال است (برومبرگر ص ۲۴)  اما فراموش نکنیم که ورزش بقول نوربرت الیاس یک فرایند مدرن بوده و نقش اساسی آن در این پروسه در تبدیل خشونت به یک پروسه رقابتی جدید است. در حقیقت استفاده از ورزش(به ویژه فوتبال) در عصر کنونی اهرم مهمی در  جهان رقابت‌های انسانی می‌باشد.                                                                                                                 
از نظر تاریخی حداقل از اولین تلاش‌ها برای ایجاد ایتالیای واحد در سال‌های ۱۸۵۰  تا ۱۸۷۰ که اتحادی مابین  آن ها شکل گرفت ناپل نسبت به قبل، از نظر جمعیتی و مساحت کاهش چشمگیری پیدا کرده و همین باعث تضعیف توسعه اقتصادیش گردید.(شیفانو ص۱۱۸)                                                                                                                   
در واقع ناپل در اتحاد برای ساخت ایتالیای متحد وزن سیاسی و اقتصادی خود را از دست داده و هیچ گاه پس از سال ۱۸۷۰ نتوانست مرکزیت گذشته خود را باز بیابد و همین وزنه ای بود که رقابت های سیاسی اقتصادی را مابین شهرهای شمالی چون فلورانس، روم، میلان با ناپل که در جنوب قرار داشت تنگاتنگ و غیر قابل چشم پوشی می نمود. این رقابت و حس تبعیض در فوتبال نیز رخ نمود.
در واقع برای ناپلی ها فوتبال ابزاری بود که بتوان بر حس تکبر شمال ثروتمند فائق آمد. کریستیان برومبرگ این حس خود برتر بینی ناپلی ها را در کتاب خوبش با عنوان بازی فوتبال به خوبی نشان داده: ناپلی ها خودشان را فرزندان آفتاب درخشان می دانند و شمالی ها را فرزندان سرما، آن ها اعتقاد دارند که فرهنگشان ذاتی می‌باشد و نمی توان آن را با پول (تنها دارایی شمالی ها) خرید و یا ساخت. آن ها حتی فدراسیون را به تبانی برای کمک در قهرمان کردن شمالی ها می نمایند که در این تبانی از مطبوعات و داوری بهره می برد، ناپل سمبل فقرا بر علیه ثروتمندان، فضیلت بر علیه پول شمرده می شود و در نهایت اعتقاد داشتند که هیچ شبی نمی تواند مانع طلوع آفتاب درخشان شود! آنها پس از شصت سال ناکامی در لیگ اعتقاد داشتند که ما جان تازه ای خواهیم گرفت. (بلومبرگ بازی فوتبال)
سال ۱۹۸۰ زلزله ای ناپل را در هم پیچید و بیش از دو هزار کشته بر شهر تحمیل کرد. ناپل بعد از آن و به مدت چهار سال در ماتم این فاجعه چنان موجودی بود که هیچ امیدی به آینده نداشت. فقر، بیکاری رکود گسترده، ناامیدی را چنان بر شهر گسترده بود که حسی جز آن و تنفر نسبت به شمال به وجود نمی آورد.
 وقتی در سال ۱۹۸۴ مارادونا با قراردادی از بارسلونا به ناپل پیوست این به مثابه زلزه دوم تلقی می‌شد که شهر را دگرگون کرد، اما نه بسان زلزه قبل، این زلزله ای بود از جنس امید برای شهری افسرده که نابرابری بین جنوب و شمال و نابرابری بین فقیر وغنی را درک کرده بود.
روز پنج ژوئیه سال ۱۹۸۴ ناپل دوباره متولد شد، مارادونا به ناپل پیوست و بارسلونا را (که حس خوبی به آن نداشت و با روح طبقاتیش همخوانی نداشت) برای همیشه ترک کرد. استادیوم پائولوی مقدس همه گنجایشش را در روز پیوستن مارادونا پر کرده بود. بیش از شصت  هزار نفر هوادار عاشق در امید شروع دوره ای جدید، فقط برای معرفی عضو جدید باشگاه جمع شده بودند. هم ناپلی ها و هم مارادونا یک هدف داشتند و این هدف در عین حالی که از جنس فوتبال بود وجه سیاسی نیز داشت: شکست شمالی های سرمایه دار که با هزینه های گزاف، هر سال قهرمانی را بدست میاوردند یعنی میلان ا س، اینترمیلان، روم و یوونتوس! 
پیروزی در فوتبال برای ناپلی ها سمبل تغببر سرنوشت به سوی خوشبختی قلمداد می‌شد و اسطوره یا خدای این تغییر سرنوشت نیز مارادونا! مارادونا خود در خاطراتش از نارضایتی در بارسلونا می‌گوید و می آورد که  «می خواستم از آن جا بروم  و وقتی دعوت به مسافرت به ناپل به دستم رسید در اولین نگاه خیلی زود عاشق این شهر و مردمش شدم و احساس ماهی ای در آب را پیدا کردم»(مارادونا خاطرات ۲۷) و فراموش نکنیم عوامل نزدیکی ناپل و مارادونا را: برای مثال از نظر فامیلی (که مادر بزرگش زاده ناپل است) و  نزدیکی مذهبی(برای مثال ناپلی ها در تلفظ نیز تلاش دارند مارادونا را مارادو بخوانند که به کلمه مارو، یا باکره مقدس نزدیک باشد) و فراتر از آن همسانی طبقاتی فقرا برای پسری که در حومه فقیر بوینس ایرس بزرگ شده است.         
معجزه اتفاق افتاد و سرنوشت تغییر کرد، دهم ماه مه سال ۱۹۸۷ساعت ۱۶در شهر ناپل هیچ جنبنده ای دیده نمی شود، شهر ساکت و آرام در انتظار آخرین بازی فصل است، یک مساوی اولین قهرمانی را پس از شصت و یک سال به ناپلی ها هدیه خواهد داد. حتی آتشفشان وسوو نیز نگاهش را به قسمت دیگر خلیج (استادیوم پائولوی مقدس) انداخته است، جایی که جای سوزن انداختن نیست. وقتی داور سوت پایان بازی را به صدا در می آورد و ناپل با یک مساوی برابر فیورنتینا قهرمان می شود، استادیوم مثل آتشفشانی خروشان به حرکت در می آید سرتاسر شهر که نه، جنوب ایتالیا را در جشن و شادمانی و رقص و نور فرو می برد.
بار دیگر ناپل در ۱۹۹۰ دومین قهرمانی را و به علاوه یک قهرمانی حذفی و یک جام اروپا را در ۱۹۸۹  با مارادونا بدست می آورد.  علاوه بر این از نظر اقتصادی تحولی بزرگ در شهر رخ می‌دهد که تا همین حالا نیز ادامه دارد و آن نیز درآمدهای سالیانه از قبل وجود مارادونا برای این شهر است. تا سال ۱۹۹۰ بیش از سی میلیون یورو یا بیشتر از یک میلیون ابژه از مارادونا فروش رفته است.(بازی فوتبال ص ۴۰) شاید بتوان حجم درآمد مارادونا برای ناپل تا زمان خروجش را بیشتر از ۲۱۸ میلیارد لیر ایتالیا برآورد کرد.(شیفانو ۷۱)
مارادونا بالاتر از ستاره  بودن و بر اساس تعریف الیاس از نابغه، یک نابغه است. مارادونا  یک ایدال تیپ است در معنای وبری آن و برای بررسی جامعه شناسی خصوصا در جامعه شناسی نوابغ الیاس قابلیت طرح دارد.
در جامعه شناسی این مفهوم موضوعِ تحقیقی از نوربرت الیاس بوده است. او بدون این که بتواند ایده خود را در فرصت مناسب گسترش دهد تنها یک کتاب در این زمینه ارائه داد  که با نام «موزارت؛ جامعه شناسی یک نابغه» معروف است و در سال ۱۹۹۱ به چاپ رسیده و یادداشتهای  او در دهه هشتاد میلادی را شامل می شود. 
الیاس با باز سازی دوباره زندگی اجتماعی موزارت و همگام با آن زیر ذره بین قرار دادن سیر زندگی اجتماعیش، حقایق زیادی را از بافت و ساختار و شبکه های دارای وابستگی متقابل طبقات بالای اطریش در پایان قرن هیجدهم میلادی نشان داد. مرگ در جوانی موزارت پیام تلخی برای جامعه ای است که نمی داند چگونه باید با نوابغ خود رفتار نماید.
موضوعات متنوعی که الیاس در باره تلاش‌های نافرجام موزارت برای تغییرات اجتماعی (در حوزه موسیقی) دارد می‌تواند موضوع همانند برای مطالعه مارادونا باشد که تلاش دارد از  وابستگی خود (به عنوان فرد) به ساختار الیگارشی حاکم بر ورزش خاتمه دهد. 
شورش موزارت علیه اشرافیت، علیه دربار، که با او چنان خدمتکاری زیر دست برخورد می‌کردند و فهم آن می‌تواند چهره نابغه موسیقی را نشان دهد و بدون آن این کار امکان ندارد و از سوی دیگر اشتباهات فردی نیز مورد دقت قرار می‌گیرد تا خود تخریبی نوابغ تفسیر پذیر گردد.
(هفته نامه نسیم جنوب - سال بیست و چهارم - شماره 972)
برچسب ها:
#نسیم_جنوب , بوشهر

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین