طراحی سایت
تاريخ انتشار: 13 بهمن 1401 - 13:28

غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که  دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي  رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...





 

بازار معروف آهنگران در شهر بوشهر قديم

نسیم جنوب- غلامرضا شريفي خواه:

بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که  دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي  رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند و هر قسمت معرف بازاري بود: مانند بازار ميوه و تره بار، قصاب ها، ماهي فروشان، رنگرزها، قالي فروشان، آهنگري ها، کلاه دوزان، طلا فروشان، خياط ها، مرغي ها. اما موضوع اين نوشته در نسيم جنوب دربارة بازار آهنگران است که در چهارسو بازار رو به روي بازار مرغي ها واقع، و چند پله بالاتر به طرف ضلع شرقي بازار تا انتها به سوي دريا، قرار داشت. در اين بازار در نيمه دهه چهل خورشيدي کاسباني مؤمن و شريف به کسب و کار مشغول بودند؛ در سمت راست ابتدا دکانهاي مشهدي حسين عطار، سيد علي امامزاده اي بقال، کل محمود عزيززاده بقالي، مشهدي علي رفاهي عطاري، مشهدي کل محمد باقر گيوه فروش، دکان پدرم مشهدي عبدالکريم که بقالي داشت، علي رستمي که تشک و لحاف دوزي ميکرد، پدربزرگم (آبوا) که دکان بقالي داشت و مشتري هايش اغلب از مردم جزيره هاي اطراف شهر بودند و ديگر قنبر  عليزاده هم بقال بود. زايرحسن با سن بالايي که داشت با عصا در دست دکان بقالي داشت و دو برادر مؤمن به نام هاي غلامعلي و رجب صالح پور هر دو به شغل بقالي مشغول، آنان با فرزندانشان از خادمين در مسجد دهدشتي بودند و بعد دکان محد ابريم جيگري (محمد ابراهيم ارشدي زاده) جيگر سرسيخي يا کبابي و هم پخت جيگر دو پيازه اي معروف او که خوشمزه بود و علاقمندان زيادي براي خوردنش به اين دکان مي آمدند و قهوه خانه باصفاي عبدالله، کاسباني بودند که صبح ها از اطراف شهر مانند امامزاده، باغ ملا، تنگک، ريشهر، ليل و ... با هر وسيله اي که داشتند به بازار شهر مي آمدند و عصرها به خانه برمي گشتند. شلوغي و خريد مردم در بازار بيشتر تا قبل از ظهر بود.

در سمت چپ همان قسمت بازار ابتدا دکان خليل مخصوص معروف به خليل قصاب، در آن دوران قيمت گوشت تازه گوسفندي هفت تومان و گوشت بز شش تومان بود و بعد دکان حاج يحيي خالوزاده که ميوه فروشي مي کرد و از بزرگان محله دهدشتي به شمار مي رفت. استاد علي فخرزاده که يکي از بهترين سازنده گيوه و ملکي بود. سيدمحمد رضا امامزاده اي بقال و ميرزايي، دکان خرازي و اسماعيل سينگر استاد در دوخت انواع لباس ها (ميدان سينگر درشهر بوشهر به ياد ايشان معروف است) و حاج حسين کمبالي رنگ فروش و ميرزا احمد عطار دکان عطاري داشت. سلموني مشهدي اسماعيل تقديري، عباس پورشمس فروشنده و سازنده انواع کلاه ها و حاج اسماعيل يزاف فروشنده ماهي خشک و نمک زده و ماهي حشينه به صورت عمده و جزئي.

در آخر بازار مغازه هاي آهنگران با پيشينه باستاني شروع مي شد. جعفر بخار معروف به جعفر آهنگر که مداح اهل بيت هم بود و سرکرده آهنگران در بازار و اولين کسي که دستگاه جوشکاري در اين حرفه داشت و ديگران شامل کل چراغ حراقي و باقر آهنگر برادر جعفر در آخر بازار، کل مندني کاوه ئيان که دکانش کنار مسجد نمکي پشت بازار و ايشان دارنده بزرگترين وسنگين ترين سندان آهنگري بود که هميشه در بيرون از دکان بر روي سکّو قرار داشت و فرزندش حسين کاوه ئيان آن سوي ديگر که آخرين بازمانده از آهنگران قديمي بود و با درگذشت او کم کم اين شغل به فراموشي رفت. ابزار آهنگري (چکش، انبر، سندان، سمبه) و دستگاه کوره که آهن را گرم و سپس ذوب مي کرد و دستگاه ديگري به نام «دَم زدن» که اغلب بچه ها مشغول به اين کار بودند و به وسيله آن دميدن هوا را به کوره انتقال داده و اُوساي آهنگر، آهن گداخته را با انبر بر روي سندان قرار مي داد. شکل سندان ها طوري بود که به راحتي مي توانستند ابزار دلخواه را بسازند. شاگرد و همکار استاد افرادي جوان و برومند بودند زيرا به وسيله پُتک و با نگاه کردن و اشاره به چکش در دست اوساي خود مي فهميدند که به کجاي آهن گداخته ضربه وارد کنند. آنان اغلب قلاب پنکه، داس، قطعات لنج ها، انواع ميخ ها بخصوص ميخ جهاز (لنج)، ميخ طويله، ميخ قپه اي و کارهاي تعميراتي و براي پسر بچه ها ماشين و يا گاري سيمي که از مفتول سيم باريک و با فرماني بلند، درست مي کردند  که در کوچه هاي محل بازي و سرگرم باشند. هر رهگذري در اين قسمت بازار بر چيره دستي و خلاقيت اين آهنگران که انسان هايي زحمتکش بودند نگاه مي کردند و آنان توليدکننده لوازم زندگي با دستان هنرمند خود بودند و صداي چکش بر سندان براي افراد بزرگ آن اهالي عادت و براي کودکان نغمه لالايي بود.

همچنين در بازار دکان جمشيدي اهل شيراز که عمده فروش و در شغل خرازي فعاليت مي کرد و انساني خوشنام و باانصاف بود. در روبه روي دکان خالو محد دوغي (اسماعيل کامران) که دوغ مشت با طعم نعناع در خِيک (مشک) در همان جا درست و به مشتريان عرضه مي کرد و اين بزرگوار يک کاسه چيني که حاوي سنگ نمک بلوري و آب بود روي ميز مي گذاشت تا کساني که دوغ نمکين ميل مي کردند چند قاشقي از آن استفاده کنند و در صلات ظهر اذان گوي بازار بود و در آخر دکان ميرغلوم دلاک (ميرغلام بختياري نژاد) که ايشان علاوه در کار سلموني، ختنه بچه ها را انجام و در نواختن ساز ني انبان ماهر بود و در جشن ها موجب شادي و نشاط مردم مي گرديد.

بازاريان در روزهاي اعياد مذهبي پرچم مربوط به آن مراسم را بر سر دکان نصب و مردم را به خوردن نقل و شيريني و شربت دعوت مي کردند و در مراسم هاي عزاداري هم در مساجد شرکت داشتند، مقيد به دادن خمس و زکات بودند.

در بازار به وقت خريد مردم، صداها و نواهايي، طنين انداز بود از جمله دکانداران، فروشنده هاي دوره گرد و نقالان يا پرده خوانان در قهوه خانه ها و ميادين، و افرادي که در کسوت و ظاهر درويشي در مدح حضرت مولا علي و يا اشعار حماسي شاهنامه مي خواندند.

روح اين بزرگواران متوفي شاد و يادشان تا ابد گرامي باد.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و پنجم- شماره 1030)


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین