آموزش رانندگي در بوشهر همراه با درس انسانيت
آموزش رانندگي در بوشهر همراه با درس انسانيت
نسیم جنوب، زيبا راستيان
سال 1363بود، من تازه به استخدام آموزش و پرورش بوشهر در آمده بودم. با داشتن دو فرزند کوچک رفت و آمد برايم سخت بود. با همسرم آقاي نادر اقدام به اين نتيجه رسيديم که بهترين راه اين است که رانندگي ياد بگيرم تا بتوانم راحتتر رفت و آمد خود و بچهها را انجام بدهم. همسرم نام مرا در يک آموزشگاه رانندگي نوشت زيرا آنجا مردي درويش مسلک به نام آقا رضا به آموزش رانندگي ميپرداخت که همه از کار و اخلاق او تعريف ميکردند. وي هوادار متعصب تيم مردم دوست ايرانجوان بوشهر بود که همسر من سالها عضو آن تيم و باشگاه بود.
نخستين بار که به آموزشگاه رفتم و او را ديدم تحت تاثير ظاهر او قرار گرفتم. او مردي بسيار آراسته و جنتلمن، بلند قد با محاسني انبوه و موهاي بلند بود. استرس رانندگي براي نخستين بار امري کاملا طبيعي بود. اما متانت و حوصله آقا رضا باعث شد که در همان جلسه اول تمرين ترس و استرس از وجود من رخت بر بندد.
پس از چند جلسه که به تمرين رفتم احساس ميکردم که به همراه عمو يا دايي مهربان خود رانندگي ميکنم. او در حين آموزش رانندگي از هر فرصتي استفاده مي کرد تا درس انسانيت بدهد. احترام به عابرپياده، حق تقدم براي سالمندان و کساني که کودکي در آغوش دارند و... درسهايي بودند که من در حين يادگيري رانندگي از او آموختم. ساعات تمرين آن چنان راحت و بياسترس ميگذشت که گذر زمان را احساس نميکردم.
يک روز از من پرسيد دخترم فاميل خودت چيست؟ تا آن موقع من را به فاميل همسرم، خانم اقدام ميخواند. گفتم من راستيان هستم. بلافاصله پرسيد:«چکاره حميد راستيان هستي؟» پاسخ دادم: «برادرزادهاش هستم.»
نفس بلندي کشيد و گفت: «خب خداروشکر، همهاش نگران بودم که مبادا نادر از «آنها» همسر اختيار کرده باشد. حالا خيالم راحت شد که ايرانجواني هستي!!» منظورش از «آنها» تيم فوتبال شاهين بوشهر رقيب ديرينه تيم ايرانجوان بود. اين خاطره از او هميشه در ذهن من ماندگار شد و متوجه شدم که او واقعا عاشق تيم ايرانجوان بود، هواداري متعصب و وفادار. اميدوارم خداوند، حق او را بر گردن همة شاگردانش حلال کند. از شنيدن خبر درگذشت او بسيار متأثر و غمگين شدم.همين جا به خانواده ي محترم گلمحمدي و درويشي و همچنين به همة دوستداران باشگاه ايرانجوان بوشهر تسليت مي گويم و از خداوند متعال براي شادروان محمد رضا گلمحمدي آرامش ابدي خواستارم. روحش قرين رحمت الهي.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1047)
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- آگوجيکا يا باغ ملي در بوشهر
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- بوشهر؛ پايتخت موسيقي فاخر ايران / دکتر عباس حاتمي
- بازيکني که سوت پايان بازي را دوست نداشت
- ربع قرن انتشار نسیم جنوب؛ عليرغم کارشکني ها و سنگ اندازي ها
- بوشهر، شهر موسيقي است / اوکلو فرامرزي
- کوچه به انتها نرسيد
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- بوشهر، شهر هزارهاي دور
- روشنایی فانوس دریایی بوشهر، در یک عکس تاریخی
- نسيمي بر گرماي جنوب
- مژده مواجي، بوشهري مقيم آلمان در مصاحبه با نسيم جنوب:
- سير مطالعاتي تاريخ معاصر ايران
- تحمل نه شنيدن / حسين زيرراهي
- پيسوهاي کمياب (دلفين) در ساحل بوشهر ....