طراحی سایت
تاريخ انتشار: 19 دي 1402 - 10:53

غلامرضا شريفي خواه : کسبههاي بازار انسانهايي از جنس آرامش و صداقت و شرف و مهرباني بودند و نام شان جاويد و يادشان گرامي باد. در هنگام صبح لنج هاي صيادي موتوري از جزيره شيف با ماهيهاي تازه و درجه يک در کنار ساحل که قهوهخانه کاکي در آن جا قرار داشت «تابوک» پهلو ميگرفتند. اين قهوهخانه مرکز معاملات و داد و ستدها و رفع اختلافات بين لنج داران بود که به کمک «مهدي و ماندني کاکي» اداره مي شد و محلي بود...

بازار ماهي فروشان قديم در بندر بوشهر

غلامرضا شريفي خواه

بازار قديم توسط حاج رييس عبدالرسول طالبي (رييس التجار) و به نام وي در بندر بوشهر مشهور ميباشد و در ضلع غربي مجموعه مسکوني خويش قرار داشت، در چهار سويي که دکانهاي ميوه و تره و بار که از جهت «کُهباد» شرق به بازار آهنگريها و از طرف «قبله» غرب به بازار مرغيها منتهي ميگرديد و ديگر راستهاي از بازار به سمت شمال که در آنجا تعدادي دکان که اغلب ميوه و سبزيجات، مواد غذايي به فروش ميرساندند و از محلات اطراف «امامزاده، باغ ملا، تنگک، هليله، بهمني و ...» با هر وسيله اي از قبيل الاغ و دوچرخه و يا دوچرخه موتوردار «رکس» صبح زود وارد بازار ميشدند و سپس قفل و لنگر درب مکان خود را با نام و ذکر خداوند و صلوات بر ائمه اطهار ميگشودند و در جلو دکان جارو و آب پاشي ميکردند و پس از خريد اجناس براي دکان از عميل خودشان که به صورت قافلهاي به وسيله چهارپايان که از روستاها و يا محلات اطراف به ميدان زارعي تاجر معروف ميآوردند، انجام داده و سپس شروع به چيدمان در دکان ميکردند و خوشان در پشت ترازوي دو کپهاي حصيري که از پيش نخل خرما درست شده بود و با تسبيح در دست در پاچال دکان مينشستند و در کنارشان دخل پولي چوبي چند کِشويي قرار داشت و اجناس خود را با وزنههاي «قياس، چارک، مَن» ميفروختند و اعتقاد زيادي به مشتري دشت اول داشته و از خداي بزرگ طلب رزق و روزي حلال و بابرکت بودند.

 تعدادي از کاسبان اين قسمت بازار در اوايل دهه چهل خورشيدي که با القاب شهره بودند و همه مردم آنان را با همين اسم و لقبها صدا مي زدند:

در سمت راست افرادي به نامهاي «سيد علي هاشمي» خرما و ماست فروش، «مشهدي اسماعيل سبزي فروش»، «ماندني عابد»  رطب، خرما، ريچال، لورک به فروش ميرساند، «عبدالعلي موجي» از محله شنبدي ميوه فروش، «زاير ابول عوضيان» بقالي داشت، «رحيم شفيعيان» ميوه فروش، مشهدي «حسين ابوطالب نژاد» قصاب و اشکونزن دمام ماهر از محل شنبدي، «زاير حسين غريبي» خرما فروش معروف.

در سمت چپ اين راسته بازار «غلامحسين و مشهدي علي» هر دو خارک و رطب و خرما و ماست و ارده و ريچال که نوعي لورَک بود به فروش ميرساندند، «حاجي فرشيدفر» کدو، سبزيجات و تماته و سيب زميني و پياز ميفروخت، «حاج ماشاالله درياگرد» و «غلامحسين فدوي» با همکاري يکديگر عمدهفروشي مواد غذايي داشتند. «علي قنبر» معروف به «علي رازه» هم ماست و خرما و هندوانه و خربزه به مردم عرضه ميکرد و در آخر «جواد صفازاده» که به نام جواد حلوايي معروف بود انواع حلواها و رنگينک و حتي نان محلي خانگي هم به فروش ميرساند. بعضي از دکانداران با صداي رساي خود نرخ اجناس را به صورت آواز و نوايي به گوش مردم ميرساندند و اين بازار تنها بازار بندر بود که هرکسي براي کارسازي (خريد و معامله) از ساکنين بندر و محلات اطراف و حتي جزاير مراجعه ميکردند و سبب شلوغي بازار مي گرديد. قديما کاسبان بازار بعدازظهر در کنار دکان از صندلي که درست شده از چوب و پارچه برزنتي «کُوج» يا «راک» براي استراحت و خواب استفاده ميکردند.

پس از عبور از درب بزرگ که در بازار ماهي فروشان واقع بود، در ضلع شرقي آن قهوهخانه «کل محمد جعفر ناجي» که به «کل جعفر قهوهچي» مشهور بود. ايشان صبح زود از محله سنگي پياده به همراه پسرش و شاگردي که داشت، وارد بازار ميشدند و شروع به آماده کردن پذيرايي ميشد و از کاسبان، ماهي فروشان و يزافها و ... با دادن چاي و قليون و بنا به سفارشي، براي عدهاي ناشتايي «کوماچ، آش، تخم مرغ نيمرو» را فراهم مينمود، افرادي هم دايم در قهوه خانه بودند که درباره خاطرات گذشته و حکايت و ديگران را با خوش صحبتي سرگرم ميکردند و تا امروز هم ادامه دارد مانند «آقايان محمد غريبزاده« و «غلامحسين ابراهيمي» و «حسن غريب زاده».

 قهوه خانه هاي قديمي جايي براي گپ و گفتگو درباره گذران روزمره زندگي و ديدن و ملاقات همديگر با صرف شربتها و غذاهاي سبک و يا مختصر بود. کاسبکاران آن دوره هر صنف از قوه ذهن و هوش خوبي برخوردار بودند، آنان بدون هيچ وسيله محاسبه مشتريان را با چندين قلم خريد، خيلي سريع حسابرسي ميکردند.

دکانداران ماهي فروش: «مشهدي رضا نجفيان، کربلايي رسول نجفيان، کل نجف موافق دهدشتي، محمود کل نجف موافق دهدشتي، اسماعيل يزاف، حاج حسين اريم، حسين خلفپور، عليباش غريبزاده، مشهدي احمد ماهيني (پدر علي ماهيني)، غلامعلي کل عبدي، غلامعلي شاطريان، از خانواده آقاي تيشه (مهرافشاري) به نامهاي حسين و علي و حسن، محمد غريبزاده، غلامحسين ابراهيمي، حسن غريبزاده، جواد حسنپور، حسن منصور» و رييس کل يزافها و بزرگ بازار ماهي فروشان عامو «رضا يزاف» که نظارت و حاکم بر اين بازار بود. ايشان مُلَّبس به چفيهاي که بر دور سر خود ميپيچاند و با پيراهن بلند و يا پالتو در بازار، ماهيها را براي فروش بين دکانداران تقسيم مينمود. البته تعدادي از ماهي فروشان هم کارهاي يزافي را انجام ميدادند.

کسبههاي بازار انسانهايي از جنس آرامش و صداقت و شرف و مهرباني بودند و نام شان جاويد و يادشان گرامي باد. در هنگام صبح لنج هاي صيادي موتوري از جزيره شيف با ماهيهاي تازه و درجه يک در کنار ساحل که قهوهخانه کاکي در آن جا قرار داشت «تابوک» پهلو ميگرفتند. اين قهوهخانه مرکز معاملات و داد و ستدها و رفع اختلافات بين لنج داران بود که به کمک «مهدي و ماندني کاکي» اداره مي شد و محلي بود براي استراحت کارگران و جاشوها و ناخدايان. در نزديک آن جا انبارهايي از کالاهاي تاجران که در آنها موقتاً «دپو» ميشد تا به کشورهاي حاشيه خليج فارس فرستاده شود. يک انبار بزرگ متعلق به «حاج رضا يزاف» بود که در آن وسايل ساختماني و لوازم ساده زندگي آن زمان بود و انباري هم از ماهي خشک نمک زده «ماهي نمک سود» که نگهداري و به فروش ميرساند. راه عبور از بازار ماهي فروشان تا قهوه خانه مذکور پس از گذشتن از قدمگاه عباسعلي و تجارتخانه «حاج رضا هفته» و «حاج خليل هفته» بوده است. از محلات جفره و بندرگاه و شغاب و جلالي هم ماهي تازه وارد بازار ميگرديد. تعدادي قايقهاي چوبي و پارويي «ماشوه» هم در نزديکي ساحل بندر توسط ماهيگيران، ماهي را صيد و به فروش ميرساندند.

يزافان پس از تحويل گرفتن عمده ماهيها از صيادان با توماني يک قرون «يک ريال» سود، به ماهيفروشان ميفروختند. وسيله آوردن ماهيها از راه دور به وسيله خودرو و راه نزديک به بازار به وسيله حمالان بود. آنان زنبيلهايي بزرگ پر از ماهي بر دوش گرفته که «جُله» ميگفتند و روانه بازار ميکردند. فروشندگان اين مواد غذايي «ماهيها» را بر روي حصير پيشي ريخته، به وسيله بند و يا پيش نخل خرما در سر ماهي رد کرده که «غدف» ميگفتند، و با جار زدن جهت فروش به مشتري عرضه ميکردند.

ماهيها «راشگو، سنگسر، شوريده، سبيتي، شير، حلوا سفيد و سياه، شير و قباد، زمينکن، خارو، هامور و ...» با توجه به فصل سال و به موقع صيد هر نوع ماهي در بازار موجود بودند. در آن سالها به علت نبود تجهيزات انجماد کننده، به دستور رييس بازار در ساعت يک بعدازظهر ماهيهاي مانده و َفروش نرفته را به دريا ميريختند. در فصل زمستان به دليل کمبود ماهي تازه از بخشهاي کنگان و دَيّر، ماهي خشک نمک زده «ماهي نمک سود» وارد بازار ميگرديد و مردم با آن غذاهاي خوشمزه و سنتي تهيه ميکردند يکي پخت غذاي «برنجوش» بود ماهيهايي نظير«شعر و قباد» را جداگانه برشته «سرخ کرده» و با پخت ترکيب برنج و شيره خرما ميل مي شد و ديگر دو پيازه آن و ... که مورد پسند ذائقه بندرنشينان بود.

(با تشکر فراوان از حاج حسن غريبزاده و حاج غلامحسين ابراهيمي).

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)


نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین