خلیل موحد: بهلولی مانند همه ی کنشگران اجتماعی دلبسته ی آزادی، دادگری و حقوق بشر، مرزهای خودمحوری را در هم نوردیده و در کادر داشنه های روانی، ذهنی، عاطفی و پیکری خود دغدغه ی میهنی و مردمی داشت و برای نمایش آرمان های بلند پایه ی خود در میدان پرسنگلاخ کنشگری مدنی و اجتماعی کوششی سترگ به خرج داد. بهلولی نویسنده و کارشناسی ژرف اندیش در حوزه ی آموزش و پرورش بود و دیدگاه های پر مایه ی او در بسیاری از رسانه های نوشتاری...
مهدی بهلولی؛ بهلول در نام و نشان
خلیل موحد
در خانه به تماشای مستندی اندوهبار در باره ی " عزت الله سحابی "نشسته ای و با دیدن پرده هایی از این فیلم غمبار و اشک هایی که در وداع پایانی با عزت سحابی که اینک دخترش "هاله " را نیز در این واپسین سفر با او همراه کرده اند بر گونه ی "مینو مرتاضی "، " لطف الله میثمی "، زنده یاد "حسین شاه حسینی " و شادروان "محمد ملکی " و دیگرانی چند جاریست، اندوهی گران هستی ات را فرا می گیرد و از ستم بی کرانی که در این چند دهه بر این مردمان بهنام و بهمنش رفته است، اشکت بی اختیار سرازیر می شود.
ناگهان چشمت به خبر و کلیپی دردناک - مگر در این دوره و زمانه در عرصه ی عمومی خبر شاد هم داریم؟ - که در برخی گروه های تلگرامی در حال آمد و شد است خیره می شود؛ " مهدی بهلولی هم رفت." خدای من، چه شد؟! در جا سر جای ات خشک می شوی و بار دیگر، گریه بی درنگ مهمان چشم های ات می گردد. من آگاه بودم که مهدی دو هفته است به کمند عفریت کرونا افتاده؛ اما هرگز گمان نمی بردم که در رویارویی با این حریف، سپر بیندازد.
همکار گران مایه ی ما که دبیر ریاضی دبیرستان های منطقه ی 12 تهران بود شوربختانه و ناباورانه در بامداد چهارشنبه 5 خرداد 1400 و در 29 سالگی حضورش در آموزش و پرورش کشور، در برابر کرونای مرگ آفرین زانو زد و خانواده، همکاران و دوستان را در غمناکی روان آزاری غرق کرد. همکار و هم باور ما در روز پنج شنبه در بهشت زهرا در خاک آرمید .
داغ عزیزان شکست قامت ما را / حلقه ی ماتم شدیم بسکه خمیدیم
گفتن ندارد که اگر ویروس کووید 19 در آغاز ورودش به کشور و در مراحل میانی و پسین و به ویژه در گاه خریداری و دستیابی به واکسن، با سیاست های غیر مسئولانه و ناکارآمدی کلان مدیریتی رو به رو نبودیم، چه بسا این شمار انسان ایرانی آلوده نمی شدند و یا مانند همکار پژوهشگر ما به کام مرگ فرو نمی رفتند.
در باره مهدی بهلولی و دانسته های ام در باره بیتش و کردارش می توانم بگوئیم که بهلولی یک دبیر خشک و خالی نبود که فقط در مدارس به آموزش ریاضی به عنوان یک شغل بپردازد و بسان بیشتر جویندگان کار و نان، دلبخواه و نادلبخواه سر در گریبان فردیت خود بپیچند و آرزوهای آغازین و واپسین شان، در قلمرو برآورده شدن خواسته های میمون و یا نامیمون شخصی و غیر عمومی تعریف می شود.
بهلولی مانند همه ی کنشگران اجتماعی دلبسته ی آزادی، دادگری و حقوق بشر، مرزهای خودمحوری را در هم نوردیده و در کادر داشنه های روانی، ذهنی، عاطفی و پیکری خود دغدغه ی میهنی و مردمی داشت و برای نمایش آرمان های بلند پایه ی خود در میدان پرسنگلاخ کنشگری مدنی و اجتماعی کوششی سترگ به خرج داد.
بهلولی نویسنده و کارشناسی ژرف اندیش در حوزه ی آموزش و پرورش بود و دیدگاه های پر مایه ی او در بسیاری از رسانه های نوشتاری بهبود و دگرگونی خواه و نابلندگوی سیاست رسمی مانند روزنامه های اعتماد، جهان صنعت، همدلی، شرق، تعادل، آرمان، شهروند، قانون، آفتاب یزد، وقایع اتفاقیه، ستاره ی صبح و فرهیختگان (البته در دوره ای خاص) و در هفته نامه ی دولت و ملت و مجلات چشم انداز ایران و جامعه ی پویا چاپ می شد.
بهلولی در نوشتارهای خود در باره ی مسائل کلان و خرد آموزش و پرورش کشور، آماج و چشم انداز و راهکارهای دستیابی به آن، اقتصاد و بودجه، مدارس پولی، صندوق ذخیره فرهنگیان، بیمه ی معلمان، آموزش، نیروی انسانی، مناسبات میان معلم و دانش آموز، خشونت در مدارس، پدیده ی خودکشی و... به روشی مدلل و مستند سخن می گفت.
نگارنده یک بار به وی یادآور شدم که نوشته های خود را در یک کتاب به چاپ برساند.
بهلولی افزون بر آفریده های نوشتاری، در کار برگردان نوشتارهای بود که برخی دانشگاهیان و نظریه پردازان غیر ایرانی در میدان تعلیم و تربیت خلق کرده بودند. برخی از این ترجمه ها که از زبان انگلیسی به فارسی انجام می شد، در برخی از شماره های دو ماهنامه ی چشم انداز ایران به چاپ رسید. برگردان کتاب " کشتن جالوت "واپسین کتاب خانم "دایان راویچ" که در سال 2020 در آمریکا منتشر شد از جمله کارهای ترجمه ای بهلولی بود. بهلولی پس از دریافت اجازه ی ترجمه از بانو راویچ، برگردان این پدیدار را با کمک پسرش "آرمان بهلولی" و همکارش "محمد رضا نیک نژاد" در 6ماه به پایان رساند. کتاب کشتن جالوت که به نقد برخی سیاست های کلان آموزش و پرورش آمریکا می پردازد به گفته ی مانا یاد بهلولی، هم نوایی فراوانی با سیاست های پول محور در آموزش و پرورش ایران دارد.
بهلولی از اندک فرهنگیان پر جنبش حوزه ی رسانه بود که افزون بر همکاری با رسانه های نوشتاری برای به اشتراک نهادن نگرش خود در باره ی مسائل و بحران های گریبانگیر آموزش و پرورش و نقد سیاست ها و عملکردهای فرادستان برون و درون ولی تاثیر گذار در آموزش و پرورش و نیز بیان مطالبات فرهنگیان؛ یک وبلاگ شخصی و یک کانال تلگرامی به نام "اندیشکده ی آموزش" نیز داشت. در این کانال 294 نفر از فرهنگیان فرهیخته ی کشور عضو هستند. در کانال اندیشکده ی آموزش، برخی نگاشته های اینجانب و سررشته داران تعلیم و تربیت نیز برای خوانندگان رو می شد.
بهلولی فرخنده پندار رابط میان دیگر فرهنگیان کنشگر و نویسنده با برخی نشریات سراسری نیز بود و آهنگ آن را داشت که خواست های همسان آموزشی و صنفی فرهنگیان سراسر کشور از زبان خود فرهنگیان استان ها در رسانه های کشوری بازتاب یابد. اینجانب نیز از زمره ی آنانی بودم که با شناسایی ایشان چندین گفت و شنود -البته کوتاه- با مطبوعات کشوری داشتم.
دوست نیک نهاد ما با یاری دو همکار پر تلاش دیگرمان "نرگس ملک زاده" و محمد رضا نیک نژاد ساختمان فرهنگی دیگری را نیز در آذر ماه سال 1399 خورشیدی برافراشتند و آن انتشار گاهنامه ی مجازی فرهنگی- آموزشی "فرهیزش" است. از این گاهنامه که کم و بیش می توان آن را گاهنامه ای به نسبت تخصصی خواند، تاکنون چهار شماره با نوشتارهایی خواندنی منتشر شده است. نگارنده نیز در شماره ی دوم آن(دی ماه 9 ) نوشتاری با عنوان "روسو و پرورش کودکان؛ نیم نگاهی به کتاب امیل" و در شماره ی سوم آن (فروردین 1400) نوشتاری با عنوان "عدالت در جمهوریت افلاطون" با خوانندگان در میان گذاشت.
بهلولی علاوه بر تولید فرهنگ، یک کنشگر تمام عیار صنفی نیز بود که چه در لباس یک عضو عادی و چه در قامت عضو انتخابی هیات مدیره (شورای مرکزی) کانون صنفی معلمان تهران، در گردهمایی های سر تا پا صنفی، حق طلبانه، عدالت خواهانه و بدون خشونت فرهنگیان ستمدیده، از پیشتازان بود. مهدی مانند دیگر فرهنگیان، خواهان افزایش معنا دار حقوق - دست کم سازگار با نرخ تورم - پاداش پایان خدمت و دیگر امکانات رفاهی در حد و قواره ی منزلت فرهنگیان برای داشتن زیستی شرافتمندانه بود تا معلمان وطن در سایه ی باشوکت بی نیازی، به آفرینش فرزندانی آگاه، اندیشه ورز، آزاد، خلاق و پاسدار منافع ملی و حقوق مردم بپردازند.او همانند انبوهی از معلمان از یک سو نسبت به نابرابری های آموزشی میان فرزندان این آب و خاک دلچرکین بود و از دگر سو، دل در گرو آرمان عدالت آموزشی، حذف سروری پول بر فرآیند پذیرش در مدارس و ناطبقاتی شدن آموزش و پرورش مملکت داشت. بهلولی در این طی طریق نیک انگارانه، قانونی، مدارا بنیان و خشونت گریز برای دستیابی به آن آمال خجسته، گرفتار جفا شد و به زندان افتاد و 16 روز را در سلول انفرادی گذراند. همان گونه که پیش و پس از جفا بر بهلولی، این جورها بر فرهنگیانی دیگر نیز رفته و این داستان روان خراش همچنان ادامه دارد که به گفته ی مولانا: شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر.
یاری رسانی معنوی و دیدار با خانواده های معلمان دربند و کمک مادی برای معلمان نیارمند و محروم از حقوق و صدور بیانیه های سازمانی و گاه فردی و امضا دار در پاسداشت حقوق معلمان و درخواست آزادی همکاران محبوس، نمودی دیگر از کردارهای پسندیده ی بهلولی بود.
این دبیر والانگر همچنین سرکشی به خانواده های معلمانی که قربانی خشونت ورزی برهنه ی برخی دانش آموزان شده بودند نیز در برنامه ی خود داشت. او با دیدار خود از خانواده ی "محسن خشخاشی" کوشید تا اندکی از رنج جانکاه آنان بکاهد. زنده یاد خشخاشی دبیر فیزیک دبیرستان های بروجرد در یکم آذر 93 به ضرب چاقوی یکی از دانش آموزان جان باخت.
دیگر کنش زیبای بهلولی شناساتدن و پاسداشت بنیان گذاران و پیشگامان آموزش و پرورش نوین کشور مانند شادروان "میرزا حسن رشدیه" (1321-1323)، زنده یاد دکتر "غلامحسین شکوهی" (1305-1395) و مانایاد "توران میرهادی" (1306-1395) به جامعه بود.
بهلولی در کادر رفتارهای بالنده و پیشرو خود نه فقط دست اندرکار دفاع از حقوق صنفی معلمان بود، بلکه در چهره ی یک روشنفکر حامی حقوق بشر نیز خودنمایی می کرد و در جمع آوری امضای همکاران برای حمایت از ستمدیدگان، دادرسی عادلانه و بازداشت فرادستان از کاربست خشونت می کوشید. بیانیه درخواست آزادی "کیوان صمیمی" (سردبیر مجله ی ایران فردا) بیانیه در نقد و نقی حکم زندان برای "محمدتقی فلاحی" (دبیر کانون صنفی معلمان تهران) بیانیه در خواست جلوگیری از اعدام جوانان کشور، با عنوان بگیر و ببند و اعدام راهکار مشکلات مردم نیست. بیانیه در محکومیت فرزند کشی (کشته شدن رومینا اشرفی به دست پدرش) و برخی بیانیه های حقوق بشری دیگر از جمله کنش های دردمندانه بهلولی بود.
بهلولی در نمای یک پرکار (فعال ) مدنی برای رسیدن به مطالبات خردمندانه و شایسته ی فرهنگیان و خود، رویکردی شورانگیز اما تابع خردورزی داشت.
من گرچه با افسوس تمام، هرگز مهدی را از نزدیک ندیدم و ابزار ارتباط ما گاه تلفن و بیشتر، شبکه ی مجازی بود، از این همه شوق و ذوق او برای فرجام رسانی ایده ها و برنامه های فرهنگی، آموزشی و مدنی اش، هیجان زده و از اینکه آموزش و پرورش ما دارنده ی چنین معلمان پاکیزه رای و پر جست و خیز علمی و اجتماعی است مسرور می شدم.
من در چندین سالی که در این دهکده ی جهانی با مهدی در داد و ستد فرهنگی و مدنی بودم، وی را انسانی فروتن نیز یافتم؛ زیرا تک و توک ایرادهایی را که به گمانم می رسید و به ایشان یادآور می شدم با فروتنی پذیرا بود.
من آنگاه که به کارنامه ی کامیاب بهلولی می نگرم این سخن مولانا را در غزلیات شمس به یاد می آورم که
گفت کسی خواجه سنایی بمرد / مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد، نام خجسته ی مهدی بهلولی مانا، روانش تابناک و یادش گرامی باد. بهلولی : مرد خنده رو، نیکوکار، بزرگ طایفه و مهتر قوم ( فرهنگ معین )
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین