طراحی سایت
تاريخ انتشار: 13 شهريور 1401 - 12:10
خاطرات جمشيد خرمي نسخه پيچ قديمي بوشهر به مناسبت روز داروساز:

در سال 1355 نوجواني 14 ساله بودم که به عنوان سرپرست خانواده براي اشتغال به کار، به  شهر بوشهر آمدم. آن موقع محل اقامتم خانه خواهرم واقع در خيابان باغ زهرا بود. مدتي در باشگاه همافران متل سيکس واقع در پايگاه هوايي مشغول به کار شدم. پس از يکسال قراردادم  تمام شد و براي اشتغال به اداره کار واقع در خيابان فرودگاه کوچه حاج نجف مراجعه کردم. به عنوان کارگر ساده به داروخانه ايران معرفي شدم، زير نظر دکتر ابوالفضلي آموزش هاي اوليه را ديدم و به مديريت داروخانه مسلط شدم. مدت 31 سال مديريت داروخانه ايران را برعهده داشتم.

خاطرات جمشيد خرمي نسخه پيچ قديمي بوشهر به مناسبت روز داروساز:

32 ساعت شيفت داروخانه طول مي کشيد و از شدت خستگي   به گريه مي افتادم

نسیم جنوب - دکتر محمد جعفر ايزدپناه: از زماني که در داروخانه 22 بهمن طرح کاد را   مي گذراندم، چند داروخانه قديمي نيز در شهر بوشهر فعاليت مي کردند. اولين داروخانه سلامت به مديريت آقاي حيدريان و سپس داروخانه هاي صحت و اميد به مديريت برادران رجبي   بود.   آن موقع فارغ التحصيل داروساز کم داشتيم، تاسيس داروخانه توسط افراد علاقه مندي که به صورت تجربي نسخه پيچي   ياد گرفته بودند انجام مي شد. اولين داروخانه اي که در شهر بوشهر توسط موسسه داروساز تاسيس شد در سال 1352 توسط دکتر الماسي بود که بعداً به آقاي دکتر ابوا لفضلي و پس از آن به حاج حسين زارعي واگذار شد. در داروخانه ايران مدتي مسئول فني بودم و با آقاي جمشيد خرمي آشنا شدم. مي ديدم که مثل يک آچار فرانسه همه کارها را به تنهايي انجام مي دهد، سفارش مي داد، چک مينوشت، نسخه پيچي مي کرد و چيدمان داروخانه را انجام ميداد .

  داروخانه هنوز زياد نشده بود. اول صبح   وقتي داروخانه باز ميشد کلي بيمار نسخه به دست جلوي داروخانه نشسته بودند، نسخه هايشان   را مي گذاشتند و چند ساعت بعد براي گرفتن دارو يشان برمي ? گشتند. کارمندان داروخانه به اندازه بخشدار مورد توجه بودند، هرکس تلاش مي کرد آشنايي در يک داروخانه داشته باشد. گاهي حتي استاندار با مسئول   داروخانه تماس ميگرفت. آقاي خرمي با توجه به روابط عمومي خوبي که داشت توانست جايگاه خوبي در ميان مراجعين پيدا کند. زماني که از اهرم به بوشهر آمدم به ايشان درخواست همکاري دادم و ايشان دعوتم را قبو ل کردند.

  از نقاط قوت آقاي خرمي حافظه خوب است، مراجعي که سالها پيش براي يکبار ديده را سريع به خاطر مي آورد. اکثر دوستانش از ميان مشتريانش هستند و رابطه اش با آنها مثل خانواده ? اش است. زماني که يکي از مشتريان قديمي فوت مي ? کند انگار يکي از خويشاوندانش   را از دست داده باشد .

به مناسبت سالها تلاش در داروخانه تصميم گرفتم با ايشان گپ و گفتي داشته باشم چکيده صحبتمان را نوشته ام:

  اينجانب جمشيد خرمي متولد سال 1341 از شهر خشت مي باشم در سال 1355 نوجواني 14 ساله بودم که به عنوان سرپرست خانواده براي اشتغال به کار، به شهر بوشهر آمدم. آن موقع محل اقامتم خانه خواهرم واقع در خيابان باغ زهرا بود. مدتي در باشگاه همافران متل سيکس واقع در پايگاه هوايي مشغول به کار شدم. پس از يکسال قراردادم   تمام شد و براي اشتغال به اداره کار واقع در خيابان فرودگاه کوچه حاج نجف مراجعه کردم. به عنوان کارگر ساده به داروخانه ايران معرفي شدم، زير نظر دکتر ابوالفضلي آموزش هاي اوليه را ديدم و به مديريت داروخانه مسلط شدم. مدت 31 سال مديريت داروخانه ايران را برعهده داشتم. اولين شرکت هاي دارويي که در بوشهر آغاز به کار کردند شرکت داروپخش توسط آقاي آتشکده و شرکت البرز بود که انبار دارويي داشتند و انبار شان در محل عباسعلي فعلي بود. اولين حقوق که گرفتم به مبلغ 250 تومان بود.

هنوز داروخانه شبانه روزي وجود نداشت و هر هفته   دو شب کشيک داشتيم. ? يک شيفت در هفته 32 ساعت طول مي کشيد و بطور مداوم کار ميکردم، به حدي ک ه گاهي اوقات از شدت خستگي   به گريه مي افتادم.

  پزشکان قديم بوشهر مثل دکتر طبيب، دکتر حق شناس، دکتر نائمي، دکتر شاپور فقيه با داروخانه ايران همکاري داشتند. دکتر نائمي با وجود سواد بالا ولي بد خط بود و خواندن نسخه هايش مشکل، ولي دکتر حق شناس نسخه هايش را همي شه با خط خوش مي نوشت.

يادم مي ? آيد زمان جنگ بود و کمبود شديد دارويي داشتيم، حتي سرنگ هم سهميه بندي بود. گاهي از هر قلم فقط يک عدد در داروخانه موجود داشتيم، بيمار نسخه   مي آورد ولي موجود نداشتيم. مي پرسيد چه شکلي است يک عدد را از قفس بر مي داشتم و به بيمار ن شان ميدادم، ميگفتم اين شکليه بگرد شايد پيدا کني.

  در آخر جا دارد   تشکر ويژه از بزرگواراني چون حاج حسين زارعي و جناب دکتر ابوالفضلي داشته باشم و يادي کنم از دکتر جعفري رياست امور دارويي که در آن زمان   زحمات زيادي   براي حل کمبود دارو در استان بوشهر مي کشيدند .

(هفته نامه نسیم جنوب - سال بیست و پنجم، شماره ۱۰۱۶)

برچسب ها:
نسیم_جنوب

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: