طراحی سایت
تاريخ انتشار: 03 دي 1402 - 20:40

اگر   براساس   قاعده   اصلي   روش جامعه ? شناسي دورکيمي يعني بستن دريچه ذهن و نگريستن محض به اشياء در تصوير و محيط پيراموني آن، موضوع را واکاوي کنيم، مي ? بينيم که مسجد شيخ سعدون در بوشهر با قدمتي چندصدساله در فاصله چند ده متري اين منزلگاه است. کنيسه يهوديان در همين کوچه قرار دارد و کليساي ارامنه گريگوري در چند صدمتري آن واقع شده است که حکايت از همزيستي اديان و مذاهب قديم و جديد است...

 

جدال و همزيستي قديم و جديد

نسیم جنوب، عبدالخالق ماجدي

چند سال پيش در هفته پژوهش در يکي از جلسه ? هاي دانشگاه خليج ? فارس با يکي از اساتيد تاريخ دانشگاه پيرامون سنت و تجدد، در حضور دانشجويان مباحثه و دقيق ? تر اين ? که مجادله کردم. در آن جلسه استاد تاريخ، سنت و تجدد را قابل جمع نمي ? دانست و سنت را " مانع " زندگي مدرن مي ? دانست ولي من بر اين باور بودم و هستم که در کف جامعه و زندگي روزمره با يک پيوستگي و کلمه اي مناسب تر مانند " همبستگي " و " همزيستي " سنت و تجدد مواجهه ? ايم .  

هانس بلومنبرگ(1996-1920) هم در کتاب   " مشروعيت دوران مدرن " بر اين باور است که بين جهان قديم و جهان جديد " گسست " وجود دارد و اگر ما در جهان جديد، نمادهايي از جهان قديم مي ? بينيم به اين علت است که پرسش ? هاي بي ? پاسخ جهان قديم در جهان جديد هم حضور دارند و جهان جديد هم پاسخي تاکنون براي برخي از آن ? ها نداشته است و همچنين حضور واژگان و نمادهاي سنت در دوران مدرن، دليلي بر پيوستگي اين دو جهان ? بيني نمي باشد. مجادله معروف و تاريخي کارل اشميت(1985-1888) و کارل لوويت(1973-1897) به عنوان محافظه ? کاران سياسي با هانس بلومنبرگ که مدعي مشروعيت دوران مدرن/جهان جديد بود در چارچوبي فلسفي مطرح شده بود ولي از ديدگاه و منظرگاه علوم اجتماعي؛ يعني جامعه شناسي، روان شناسي و تاريخ، موضوع متفاوت است.

فلسفه بر پايه " ذهنيات " استدلال مي ? کند ولي جامعه شناسي و روان ? شناسي بر اساس " عينيات " تبيين مي ? کنند. هر دو رابطه متقابل و ديالکتيک ميان ذهنيات و عينيات را قبول دارند ولي يکي با ذهن/ درونيات و ديگري با بيرونيات/عين/شيء شروع مي ? کند. البته شايان ذکر است که جامعه شناسي و روان شناسي خودشان هم تفاوت ? هاي مبنايي با يکديگر دارند. روان شناسي با تمرکز با " فرد " مي خواهد شناخت و آگاهي انسان را تصحيح و ترميم کند تا روح و روانش را درمان کند ولي جامعه شناسي با تمرکز بر " جامعه " قصد دارد به انسان آگاهي بدهد که ريشه مشکلات او اجتماعي است و نه فردي .  

يکي از مباني روشي جامعه ? شناسي چگونگي " ساخت اجتماعي واقعيت ? ها " است. نوزاد پس از تولد، اولين شيءاي را که مي ? بيند مادرش است و به تدريج با ديگر اشياء زندگي اش مثل پدر، خواهر و برادر و خانه آشنا مي ? شود و آن ? ها را دروني مي ? کند. اولين نهادي که انسان مي ? شناسد نهاد اجتماعي ? اي بنام " خانواده " است و در مراحل بعدي با نهادهاي ديگري مانند مدرسه، دانشگاه، دين، دولت و بازار آشنا مي ? شود . تمام نهادهاي اجتماعي داراي " سازمان اجتماعي " و " نماد " مي ? باشند. واقعيت ? هاي اجتماعي براي هر فرد در هر مقطع سني و بر اساس جغرافيا، موقعيت، زمينه و نقش اجتماعي که دارد توسط نمايندگان، مبلغان و نمادهاي اين سازمان ? هاي اجتماعي برساخته مي ? شود.

اين سازمان ? ها براي حفظ و تثبيت قلمرو نهادي خود داراي نظام تشويق و تنبيه مي ? باشند و با اين پاداش ? ها و مجازات ? ها از بيرون بر انسان يک سري باورها، اعتقادات، آرمان ? ها و ارزش ? ها " تحميل " مي ? کنند و بدين ترتيب در ادامه انسان خودش هم " حامل " اين باورها و ارزش ? ها مي ? شود .  

زيگموند فرويد اين تحميلات بيروني را " سوپرايگو " ناميد که در جدال و کشمکش ? هايش با غرايز و اميال ( ايد / Id ) به مرور زمان " ايگو " را مي ? سازند. جالب اين است که همين تحميلات بيروني با دروني سازي/جامعه پذيري به غير از انتقال به صورت فرهنگي در قالب نوشتن،گفتگو، مناسک و رسوم، به صورت ميم ? هاي اجتماعي ( social meme ) از طريق وراثت هم قابل انتقال به نسل ? هاي بعدي مي ? باشند.

کودک پاي به دنياي واقعي و کوچه و خيابان که مي ? گذارد نمادهاي اجتماعي زيادي مي ? بيند. براي نمونه شغل پدرش معلمي است و پدر نقشي اجتماعي براي نمادي مدرن به نام مدرسه بازي مي ? کند. پدرش مبلغ/حامل/توجيه ? گر ارزش ? هاي سازماني اجتماعي ? اي بنام آموزش و پرورش است يا اين ? که شايد برادرش روحاني باشد و از نمادهاي ديني و سنتي مثل لباس روحانيت استفاده مي ? کند و غروب ? ها به مسجد يا کنيسه و کليسا؛ يک نماد و مکان مذهبي، براي اقامه نماز به عنوان يک آيين و مناسک مذهبي مي ? رود.

نهادها و نمادهاي اجتماعي داراي يک تاريخ پيچيده و البته انساني هستند و در انتقال بين نسل ? ها تقويت يا تضعيف مي ? شوند. در يکصدسال اخير که ذيل پارادايم دولت- ملت نهادي به نام دولت مدرن برساخته شده است، تقويت و يا تضعيف نهادها و نمادهاي اجتماعي با شدت و سرعت بيشتري انجام مي شود. به طور مثال با روي کار آمدن اردوغان در ترکيه نهادهاي مذهبي تقويت شده ? اند ولي بالعکس محمد بن سلمان در عربستان روند متفاوتي در پيش گرفته است. با افراط و تفريط و بي ? توجهي دولت ? ها به زمينه ? هاي تاريخي و اجتماعي در خاورميانه تاکنون با افزايش و راديکال شدن تضادهاي اجتماعي شاهد جنبش ? هاي اجتماعي و انقلاب ? هاي متعددي بوده ? ايم.

اميل دورکيم(1917-1858) جامعه شناس فرانسوي با شيء انگاري واقعيت ? هاي اجتماعي در تلاش بود که به سيستم ? هاي حکمراني و دولت ? ها بفهماند که واقعيت ? هاي اجتماعي تغيير مي ? کنند ولي نه آن گونه و آن سان و نه در جهتي که شما مي ? خواهيد . دولت ها مي ? بايست از تحريک و مداخله در پديده ? هاي اجتماعي و از " مهندسي جامعه " پرهيز کنند . دولت ? ها بايد بتوانند متناسب با مطالبات، انتظارات، تحولات و تغييرات اجتماعي سياست ? گذاري کنند و به " جامعه " توجه کنند چون ? که به قول ماکس وبر(1920-1864) در کتاب " مفاهيم اساسي جامعه شناسي " منبع " قدرت " دولت ها، مشروعيت و مقبوليت اجتماعي مي ? باشد و دولت ? ها فقط نمايندگي ملت را برعهده دارند.

با ديدن يک آيه قرآني و دوربين مدار بسته بالاي درب ورودي يک ساختمان نوسازي شده در بافت قديم بندر بوشهر به ياد مباحثه خودم در دانشگاه افتادم. حضور توامان آيه قرآني به عنوان يک نماد مذهبي از جهان سنت در کنار يک دوربين مداربسته مدرن که محصول کشور کمونيستي چين مي باشد، اين موضوع به ذهن متبادر مي ? شود که به نظر مي ? رسد جهان ? بيني ? هاي مختلف در يک نقطه و به صورت هم ? زمان مي ? توانند در کنار هم حضور داشته باشند و رابطه سنت / تجدد نيازمند " واو " هست و نه " يا ".  

اگر براساس قاعده اصلي روش جامعه ? شناسي دورکيمي يعني بستن دريچه ذهن و نگريستن محض به اشياء در تصوير و محيط پيراموني آن، موضوع را واکاوي کنيم، مي ? بينيم که مسجد شيخ سعدون در بوشهر با قدمتي چندصدساله در فاصله چند ده متري اين منزلگاه است. کنيسه يهوديان در همين کوچه قرار دارد و کليساي ارامنه گريگوري در چند صدمتري آن واقع شده است که حکايت از همزيستي اديان و مذاهب قديم و جديد است.

مدارس گلستان و سعادت بوشهر به عنوان محصول و نمادهاي جهان جديد هم در همسايگي همين سه عبادتگاه به عنوان نمادهاي جهان قديم با هدف تعليم و تربيت دانش ? آموزان به سبک مدرن در همان نزديکي واقع شده است. همزيستي و همبستگي نمادها و مظاهر جهان قديم و جديد در همين فضاي محدود بيانگر رواداري و مداراست که براساس " واو " برساخته شده ? اند و نه " يا " . رسالت معلمي هم ايجاب مي ? کند که در فضاهاي آموزشي ما «واوها» را تدريس و نهادينه کنيم.

اين نوشته قصد ندارد منکر جدال و تضادهاي شديد اجتماعي ? گذار از قديم به جديد بشود. نمي ? توان مرارت ? ها و سختي ? هاي ميرزا حسن رشديه به عنوان موسس مدارس نوين در ايران براي گذار از مکتب به مدرسه را ناديده گرفت. مقاومت جوامع محلي و سنتي با طرح واکسيناسيون بيماري ? هاي واگير قابل کتمان نيست. دگرانديشان، پيش قراولان، منتقدان و ساختارشکنان به عنوان ميانجي ? هاي اجتماعي در گذار از کهنه به نو در طول تاريخ بيشترين هزينه ? ها، صدمات و آسيب ? ها متحمل شدند و چه سرهايي که بر دار نرفت.

اگر در پايان بخواهم نوشته را که بر محوريت تکثر، تنوع،گوناگوني و همزيستي تفاوت ? ها در ساخت پديده ? هاي اجتماعي تدوين شده است گشوده بگذارم تا «واوهاي» ديگري هم اضافه شود اين سوال اساسي جامعه شناختي مطرح مي شود که اگر به نظريه " گسست " معتقد باشيم پس چرا گذار از جهان قديم به جديد تمام نمي ? شود و هنوز شاهد نمادهاي جهان قديم در کنار تلسکوپ ? هاي هابل و جيمزوب هستيم؟

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و ششم، شماره 1065)

 

مرتبط:
» دَمّام و جامعه شناسي [حدود 1 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما: