مژده مواجي : اين روزها فضا تغيير کرده است؛ در واقع از هفتة دوم اکتبر. سوار مترو شدم که به سر کار بروم. به صفحة مانيتور در مترو نگاه مي ? کردم که اخبار و اطلاع ? رساني ? ها پشت سر هم روي آن اعلام مي ? شد. اعلام برنامه ? هاي تئاتر شهر هانوفر، سيرک، تبليغات تجاري شهر، دماي هوا تا به اخبار جهان که رسيد، اخبار جنگ در خاورميانه در صدر خبرها بود. چند سطري خواندم...
خاورميانة هميشه ناآرام
مژده مواجي - آلمان
1. خبرهاي دنيا مرا به ياد حياط خانه قديمي ? مان در بوشهر مي ? اندازد. حياطي پر از نخل، نقطه ? اي از کره غول ? آساي زمين بود که در آن جانوران زندگي نسبتاً مسالمت ? آميزي با هم داشتند. گربه ? ها تمام روز آن ? جا پرسه مي ? زدند و تمايلي به خوردن موش نشان نمي ? دادند. ترجيح مي ? دادند به ? محض پهن ? کردن سفره صف بکشند و آن ? قدر به غذاخوردن ? مان زل بزنند تا که ما غذا از گلوي ? مان پايين نرود و آن ? ها چيزي عايدشان بشود. مرغ ? ها، خروس ? ها و دو تا مرغابي ? ها سرشان در لاک خودشان بود. پشه ? ها که خون ما را در تابستان مي ? مکيدند، طعمه مارمولک ? ها مي ? شدند. قدرت تکثيرشان آن ? چنان بالا بود، که هيچ خللي به رشد جمعيت ? شان وارد نمي ? کرد. مورچه، مگس، عنکبوت و کرم خاکي زندگي مشابهي همچون پشه داشتند. مار، عقرب و هزارپا نيز حضورشان را گاه ? گاهي به تماشا مي ? گذاشتند. کبوترها و گنجشک ? ها هم ? نشين ? هاي موقتي بقيه بودند.
راز بقا به ? نحوي جريان داشت. گل و گياهان نيز چشم ? انتظار پدرم بودند تا دستي به سر و رويشان بکشد، قد بکشند و همزيست جانوران باشند.
پدرم آهي کشيد و از خواندن روزنامه دست کشيد. به ? طرف باغچه ? ها رفت تا حصار نيمه ? تمام ? شان را نصب کند.
- روزنامه پر از اخبار ناگوار است. دنيا به گند کشيده شده.
مادرم دانه ? هاي پرنده ? ها را در ظرف غذاي ? شان خالي کرد و با برافروختگي گفت: «کار دنيا مثل کش تنبان شده. کش تنبان باز شده و در رفته. حيف! کاش مي ? شد مدتي کدخدايي کنم. مهم نيست که زنم. شير که از بيشه بيرون مي ? آيد، نر و ماده ندارد».
پدرم خاک ? هاي باغچه را زيرورو کرد. سر و کله تعدادي کرم خاکي پيدا شد که در هم تنيده بودند.
- از کجا شروع مي ? کني؟
- کله ? گنده ? هاي دنيا را بايد به خانه سالمندان يا به جبهه جنگ فرستاد تا شايد اين ? طوري بفهمند که چقدر زندگي باارزش است. آن ? ها غير از جنگ راه ? انداختن کار ديگري بلد نيستند.
پدرم خاک ? هاي دور حصار را با پشت بيلچه کوبيد و دستي به پيشاني ? اش کشيد:
- ولي کش تنبان بدجوري در رفته.
مادرم که مارگير ماهري بود، نفسي تازه کرد:
- با زبانِ خوش مي ? شود مار را از توي سوراخ کشيد بيرون. کش تنبان که چيزي نيست.
پشت حصار کرم ? هاي خاکي به درون خاک خزيدند. آن ? ها نه مي ? ديدند، نه مي ? شنيدند و نه دهاني براي گفتن داشتند.
2
چند روز پيش در جمعه ? بازار محله شهر هانوفر گفت ? وگوي دو نفر توجهم را جلب کرد. فروشنده ? اي آلماني که هميشه بساط انواع سيب ? ها را داشت، با شروع فصل مرکبات، فقط دو نوع نارنگي براي فروش گذاشته بود. يکي از مراکش و ديگري از اسرائيل. نارنگي ? ها تفاوت ظاهري چنداني نداشتند. آن ? چه متفاوت ? شان مي ? کرد، مکان کشت آن ? ها بود. خريدارها به نارنگي ? ها نگاهي مي ? انداختند، آن ? ها را توي دست مي ? گرفتند و بو مي ? کشيدند.
يکي از خريدارها گفت: «من نارنگي مراکشي مي ? گيرم. نارنگي ديگر بوي کشت در سرزمين ? هاي اشغالي مي ? دهد».
خريدار ديگر آهي کشيد و گفت: «نارنگي اسرائيلي مي ? خرم. بوي عذاب وجدان تاريخ سياه آلمان در جنگ جهاني مي ? دهد».
3
اين روزها فضا تغيير کرده است؛ در واقع از هفتة دوم اکتبر. سوار مترو شدم که به سر کار بروم. به صفحة مانيتور در مترو نگاه مي ? کردم که اخبار و اطلاع ? رساني ? ها پشت سر هم روي آن اعلام مي ? شد. اعلام برنامه ? هاي تئاتر شهر هانوفر، سيرک، تبليغات تجاري شهر، دماي هوا تا به اخبار جهان که رسيد، اخبار جنگ در خاورميانه در صدر خبرها بود. چند سطري خواندم. خبرهايي خونين اما يک ? طرفه. رويم را برگرداندم، به پيرامونم نگاه کردم و از پنجره به رفت ? وآمد مردم. در ذهنم سه ? تا ميمون سمبوليک ژاپني نقش مي ? بندد. ميمون ? هايي که يکي دهانش را بسته، دومي گوشش و سومي دست روي دهانش گذاشته است. غبار ترس روي خيلي ? ها نشسته؛ ترس از عواقب ناشي از برداشتن دست ? ها. برداشتن دست از روي دهان و پريدن واژه ? اي که سوءتفاهم ايجاد کند. در دنيايي که مملو از سؤتفاهم ? هاست، سياه و سفيد ديدن، بي ? آن ? که ميانه ? اي وجود داشته باشد.
دوست دارم ذهن آدم ? ها را بخوانم. اما چه کار سخت و ناممکني، وقتي دست ? ها روي چشم ? ها، گوش ? ها و دهان ? ها است.
(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1070)
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین