سکینه علوی: سال 53 به مرکز بخش اروند کنار با یکی از همکاران و راهنمای تعلیماتی برای تدریس به روستایی از بخش مرکزی اعزام شدم. خود را سرا پا شوق و با علاقه مندی تمام وارد محیط معنوی مدرسه شده بودم نمی شناختم، به دبستان کوروش که دبستانی پسرانه بود وارد شدم هنگامی که راهنمای تعلیماتی ما را به مدیر...
مشکل دو زبانه بودن مردم و دانش آموزان
سکینه علوی
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
روز 30/6/1353 به مرکز بخش اروند کنار با یکی از همکاران و راهنمای تعلیماتی برای تدریس به روستایی از بخش مرکزی اعزام شدم. خود را سرا پا شوق و با علاقه مندی تمام وارد محیط معنوی مدرسه شده بودم نمی شناختم، به دبستان کوروش که دبستانی پسرانه بود وارد شدم هنگامی که راهنمای تعلیماتی ما را به مدیر دبستان معرفی نمود و کلاسی برای من تعیین شد کلاس چهارم ابتدایی بود وارد کلاس شدم و اولین روز تدریس را با یاد و نام خدای بزرگ شروع نمودم و پس از معرفی مختصری از خودم و این که امسال را در خدمت شما هستم و ما همه با هم می توانیم دوستان خوبی برای همدیگر باشیم زنگ اول را به پایان رساندم. از آنجایی که همیشه به درس ادبیات علاقه داشتم زنگ دوم را با درس فارسی شروع کردم و به بچه ها گفتم که اگر دانش آموزی به درس ادبیات علاقه ای نشان دهد در تمام درس ها می تواند موفق باشد. بچه ها معمولاً پسر بچه ها علاقه محترمانه به معلم زن نشان می دهند که شکر خدا شامل حال من می شد در روستاها معمولاً بچه ها سن شناسنامه ای شان از سن واقعی شان کمتر بود لذا اکثراً سنی بالای 12 سال داشتند و می شد که اغلب آن ها به 15 سال هم می رسید و می بایست خیلی با احتیاط و با احترام بیشتر با این نوع دانش آموزان کنار آمد. چون که مدرسه چند سال سابقه تاسیس داشت طبیعی است که از امکانات اولیه خوبی نظیر: میز و نیمکت و تابلو و میز معلم و سایر لوازم کاری و ورزشی بهره مند بود فاصله این روستا با مرکز بخش زیاد نبود و همین موجب ارتباط بیشتر با مردم و مسئولان بخش را فراهم می کرد و ما می توانستیم از امکانات آموزشی بیشتری بهره بگیریم. تعداد دانش آموزان در کلاس در حدود استاندارد زمان بود و این هم کنترل و تدریس ما را بهتر میسر می نمود.
اهالی و اولیای دانش آموزان با مدرسه ارتباط خوبی داشتند و همکاری لازم برقرار می شد. ما معلمان فقط روزهای تعطیل می توانستیم به منزل پدری که 45 کیلومتری روستا در شهرستان آبادان سکونت داشتند برویم و مایحتاج هفتگی را تهیه و با خود داشته باشیم. تنها مشکل ما دو زبانه بودن مردم و دانش آموزان بود که بیشترشان عرب زبان بودند و ما فارس زبان تا توانستیم با این مشکل هماهنگ شدیم زمان زیادی تلاش لازم بود ولی این هم با حوصله و همکاری اولیا قابل حل بود و آن سال با رضایت و توفیق دانش آموزان به سر رسید و خدمت در روستا تجربه ای شد بسیار ارزنده و سازنده که در سالهای بعد مفید و مثمر ثمر واقع گردید و خوشبختانه از تجربه های آن سال در سالهای بعدی خدمت خود استفاده نموده و تا حدود رضایت مندی تجربه را سرلوحه سال های خدمت قرار دادم و خود را معلمی موفق و راضی از شغل خویش می دانم.
آخرین اخبار
- بدون انگلزدايي اقتصاد، جراحي اقتصادي پزشکيان امکانپذير نيست
- سرکار گذاشته شدن سالمندان توسط شهردار بوشهر
- پروژه راهآهن بوشهر- شيراز؛ وعدهها در دوراهي عمل و انتظار
- آقاي رئيس جمهور، به وعده خود براي رفع فيلترينگ عمل کنيد
- مهدي طارمي، پنجرة معرفي استان بوشهر در اروپا
- وفاقشکني نفتيها عليه مديريت استان بوشهر
- از افول ستاره «رصدخانه مهر» جلوگيري کنيم!
- چالش انتصاب استاندار بومي؛ براي توسعه استان بوشهر!
- به ياد سی سال دوران خوش معلمي
- پرواز با اژهاي، پرواز بدون اژهاي
- کمبود امکانات درماني استان بوشهر، مردم را آواره غربت کرده
- در آستانه دولت جديد، هزار آرزوي بر زمين مانده داريم
- طارمي ميخواهد دِين خود را به فوتبال بوشهر ادا کند
- دموکراسي در تصدي مسئوليت
- جوانان نگرانند که صدايشان شنيده نشود و مطالباتشان ناديده گرفته شود
پربیننده ترین