ابراهيم بشکاني: اواسط مرداد ماه بود، گرما و شرجي در بوشهر بيداد مي کرد؛ ننم يه قَليه تند و تيزِ مَشتي با مُي هَداکي گِرَت دم زردي که مهدي برادر بزرگم با رُخ نون کنار دريا رو سنگ هاي تُل عاشقون گرفته بود، پخت و آماده کرد. ظهر که شد تو يه لگني چند تا نون تکه کرد و اُوقليه روش ريخت و تليت خوشمزه اي درست کرد که همراه تُربيزه و پياز تا...
خاطره يک ظهر تابستان در بوشهر
نسیم جنوب - ابراهيم بشکاني
اواسط مرداد ماه بود، گرما و شرجي در بوشهر بيداد مي کرد؛ ننم يه قَليه تند و تيزِ مَشتي با مُي هَداکي گِرَت دم زردي که مهدي برادر بزرگم با رُخ نون کنار دريا رو سنگ هاي تُل عاشقون گرفته بود، پخت و آماده کرد.
ظهر که شد تو يه لگني چند تا نون تکه کرد و اُوقليه روش ريخت و تليت خوشمزه اي درست کرد که همراه تُربيزه و پياز تا خرخره زديم تو رگ و انگشتامون هم ليسيديم، بعدشم بوام پاشُد رفت خربزه اي که تو کيسه گوني کرده بود و با طناب توي اُو چاه نگه داشته بود تا خنک بشه، درآورد و قاچ شتري کرد و گذاشت جلومون. اونم خورديم و بلند شديم.
گِرت مُي چربيه و امگا سه داره و همين چرب بودنش باعث ميشه تا خوردي خُوت بگيره؛ بوام خو چند کله رطب هم با لورَک روش زد و هرچه ننم گفت سردي مي کني محل نذاشت و گفت: «هيچيم نميشه». بعد هم بلند شد و دست و پِلش شست و گوشه اتاق زير پنکه بالشتي نهاد و دراز کشيد. ننم هم سفره رو جمع کرد و رفت مشغول شستن ظرف ها شد.
هوا خيلي گرم بود و شرجي کولاک مي کرد؛ پنکه سقفي ما هم وقتي يواشش مي کردي بادي نداشت؛ تندش مي کردي مثل هليکوپتر قديمي شرکت نفت آن چنان صدا ميداد وميلرزيد که ميگفتي الان از جا در مياد و سقوط ميکنه و با اون نوک تيزي که داره مثل گوگ بحريني رو زمين ميفته و دور خودش زُر ميخوره. البته بوام ميگفت : «رو همو دورِ کِمش که ميزاري صداي تلَق تلقش که مياد آدم خُوش ميگيره».
خلاصه همين طور که مو رو بالش لم داده بيدم، صداي تِنگيدنِ مهدي تو حوض شنيدم که اُوش تازه عوض کرده بيدن؛ مو هم فوري بلند شدم و رفتم دنبالش تو اُو و چقدر اون موقع کيف داشت شنا کردن تو حوض خونه ها که زير سايه بودن و نسبتاً خنک؛ از حوض که بيرون اومديم بعداز چند دقيقه اي که خشک شديم طبق معمولِ اکثر روزا حصير نرمه اي برداشتيم و رفتيم به طرف دريا؛ بعد از طي کردن چند کوچه و پس کوچه تنگ و باريک و گذر از محله يِهوديا رسيديم به کوچه اداره بندر سابق که کنار دريا بود. ديديم قبل از ما چند نفر توکوچه دراز کشيده بودند يکي دوتا هم خواب بودند، ماهم رفتيم گوشه اي نشستيم؛ کوچه هاي منتهي به دريا سايه خوبي داشت و باد توشون کيچه ميکرد و خنک مي شد و اکثرا بعدازظهرها تعداد زيادي از اهالي محل بخاطر فرار از گرما مي آمدن تو اين کوچه ها استراحت مي کردند؛ تا عصر که تابش خورشيد کم ميشد، بعضي از آنها مي رفتن تو دريا و شنايي مي کردند.
ما هم بعد از اين که به گفته ننم تِکِ هوا شکست و کمي خنکتر شد رفتيم تو آب؛ تعداد زيادي خانم ها ظرف وظروفشون و يا لباس هاشون آورده بودند تو دريا مي شستن؛ البته لباس ها روي تخته سنگي مي گذاشتند و با دَکو مي زدند تا خوب تميز بشن بعد هم ميبردند توخونه با آب چاه شيرينشون مي کردند. اغلب زنا يه شنايي هم تو آب مي کردند و بعد مي رفتند خونه. ما بچهها هم ضمن شنا کردن انواع بازي ها تو دريا مي کرديم؛ يادم مياد مواقعي که آب پُر بود (مَد کامل) بزرگترها مي آمدن ما بچه ها را ميگرفتن از همون بالاي کَمه (ديواره دريا) به پايين پرت ميکردن و ما شنا کنان خودمون را بالا ميکشيديم؛ بيشتر مواقع هم قبل از اين که اونا به ما برسند از همون بالا شيرجه ميزديم تو آب.
خلاصه تا غروب تو آب بوديم سپس به خونه ميرفتيم و يکي دوتا دولِ آب از چاه مي کشيديم و رو خودمون مي ريختيم و به اصطلاح خودمونو شيرين مي کرديم؛ سپس آماده ميشديم تا زود شامي بخوريم و بريم پشت بوم براي خوابيدن؛ البته زودتر ميرفتيم جامون پهن مي کرديم تا براثر ريختن شرجي روي اونها خنک بشدند.
بواسطه همسطح بودن پشت بام ها اکثر همسايه ها شب که ميشد روي بوم بزم راه مي انداختند؛ و دورهمي داشتند، يکي آواز ميخوند، يکي قصه قديمي ميگفت و يا خانم ها مشغول مي شدند به بازگو کردن اخبار و مسائل روز، يک چراغ پَمپي (چراغ زنبوري) هم روشنايي محيط کامل ميکرد، بعضي از خونه ها براي پناه کردن و يا فرار از شرجي زياد با پيش نخل و بِليو رو پشت بام اَريش يا کپر مي زدند وزيرش ميخوابيدن.
صبح هم قبل از طلوع آفتاب بزرگترها همه بلند ميشدند و ميرفتن به کارهاشون مي رسيدند. ما بچه هاهم مي خوسيديم تا زل آفتو وگرما بلندمون کنه.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و پنجم، شماره ۱۰۰۳)
آخرین اخبار
- نهاد خانواده دارد ميپاشد؛ شما انتظار فرزندآوري داريد؟
- عبدوي جت در قهوه خانه باغ زهراي بوشهر
- خاطره يک ظهر تابستان در بوشهر
- بي توجهي ميراث فرهنگي به سيراف باستاني
- در هر اثر، تکه اي از يک هنرمند وجود دارد
- سالهاي خواندن و نوشتن
- نسيم جنوب ، کشف و پرورش نويسندگان نوپاي بوشهر
- نسیم جنوب؛ حامي جدي موسيقي محلي بوشهر
- افسوس هاي بيست و پنج سالگي «نسيم جنوب»
- ديرپا بمان
- بیست و پنج سالگي «نسيم جنوب» مبارک باد
- «نسيم جنوب»؛ نشريهاي فراسوي رسالت حرفه اي
- پاي بند به اصول و فرهنگ حرفه اي رسانه اي
- «نسيم» روح بخش بر چهره اين بندر کهنسال
- از زندانی شدن يك شهروند دلسوز، روزنامه نگار صادق و معلم رزمنده جلوگیری کنید
پربیننده ترین
- استانداران باید مشی اعتدال داشته باشند + تصاویر تکریم و معارفه استاندار
- تخریب قسمتی از بیمارستان تازه تاسیس شهید گنجی برازجان بر اثر زلزله +تصاویر
- تصاویر حضور وزیر نفت در بوشهر
- شاعر بوشهر ما ؛ علی باباچاهی
- صدور مجوز کنسرت موسیقی لیان بوشهر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- شیفه و اونبار بوشهریها
- حمایت اصلاح طلبان استان بوشهر از ریاست عارف بر مجلس دهم
- ماحوزي مديركل ارشاد بوشهر شد
- خدمت صادقانه در حوزه فرهنگ و هنر بوشهر
- پاییز و زمستان فصل خوب گردشگری در استان بوشهر
- تفاهم با بوئینگ در سکوت «دلواپسان»
- تصاویر سربازان انگليسي تحت فرمان انگليس در بوشهر
- لایحه منطقه آزاد تجاری بوشهر در مجلس دهم احیا میشود
- حکایت اولین کارگاه نوشابه سازی ایران در بوشهر