طراحی سایت
جستجو:

آقاي رئيس جمهور مشکل اصلي فيلترينگ است نه فيلترشکنفروشان. شما که توان رفع فيلترينگ را نداريد چرا شعارش را داديد؟ تازه فيلترشکن فروشي يک شغل است ولو غيرقانوني باشد. مثل فروش پاسور در چهار راهها، مثل فروش ريسيور ماهواره، مثل فروش پاياننامه و مقاله در ميدان انقلاب تهران، و بسياري موارد ديگر که در هر جامعهاي که حکومتها عرضهي مديريت صحيح و ايجاد شغل و رفاه و رونق اقتصادي...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش

دکتر سعيد معدني :  همه ? ي ما به نوعي هر سال و هر ماه و هر روز فقيرتر و فقيرتر مي شويم و برخي از خرج ? کردها را کم مي ? کنيم وبه طبقه ? ي پايين ? تر سقوط مي ? کنيم. براي مثال هر سال مطب ? هاي دندانپزشکي خلوت ? تر و خلوت ? تر مي شوند، چرا که جامعه توان پرداخت هزينه ? هاي اينچنيني را ندارد. دوستي به خاطر هزينه بالا آن ? قدر رفتن به دندان پزشکي را عقب انداخت که ماه پيش...

ارسال شده 10 ماه پيش

دنيا همين است و بيش از اين نيست. مگر مي ? خواهيم چه کنيم؟ جز ?  اين که يک فرد يا گروهي، جهاني کمي بهتر و اندکي قشنگ ? تر به نسل بعد تحويل دهد. که ظاهراً مادر بزرگي معروف به «ننه معصومه» در يکي از کوچه ? هاي بوشهر همين کار را کرده است. جمله ? اي منسوب به «گابريل گارسيا مارکز» نويسنده کتاب «صد سال تنهايي» در فضاي مجازي وجود دارد که به همين موضوع اشاره مي ? کند...

ارسال شده 12 ماه پيش

دختران، طلاق و زن زيادي

دکتر سعيد معدني

جلال آل احمد کتابي دارد به نام زن زيادي. اين   کتاب شامل   مجموعه قصه هاي کوتاهي است که يکي از قصه ها «زن زيادي» است.

آل احمد با همان نگاه تيزبين خود مشکلي را طرح مي ? کند که دختران ما در جامعه از آن رنج مي ? کشيدند و رنج مي ? کشند.

روايت قصه آل احمد سرنوست دختري است آبله رو و کچل که از کلاه گيس استفاده مي ? کند. مردي که پايش شَل است و مي ? لنگد و عينک ته استکاني مي ? زند و با عصا راه مي ? رود و هزار عيب دارد!،   به خواستگاري دختر مي ? آيد. به او مي ? گويند که دختر اين عيب را دارد و از کلاه ? گيس استفاده مي ? کند. اما مرد اصرار دارد که همه شرايط را مي ? پذيرد. عروسي سر مي ? گيرد، دختر نگون ? بخت به خانه شوهر مي ? رود. اما مورد بي ? مهري و آزار مادر شوهر و خواهر شوهر و در پي آن شوهر قرار مي ? گيرد. سرانجام پس از مدتي طلاق مي ? گيرد و به خانه پدر مي ? آيد... .

تلخي قصه همين جاست!

او در خانه پدر ديگر جايگاه ديروزي و قبل ازدواج را ندارد و حالا ديگر همه به او به عنوان يک غريبه و يک «زن زيادي» نگاه مي ? کنند. به عبارتي دختر تا زماني که خانه ? ي پدر است حتي اگر چهل- پنجاه ساله هم باشد اطاق ? اش، کمد و وسايل ? اش و... مشخص است و احترام دارد. اما وقتي پس از ازدواج و مدتي زندگي متاهلي، طلاق مي ? گيرد و مجددا به خانه پدر برمي ? گردد، انگار يک زن زيادي در خانه قدم مي ? زند. به خصوص اگر خواهر و برادر ديگري هم داشته باشد نگاه ? ها آزاردهنده و سنگين ? تر است و رنج زنان مطلقه بيشتر مي ? شود.

آمارها نشان مي ? دهد در سال ? هاي اخير بيشترين طلاق در تاريخ ايران ثبت شده است. در مقابل هر سه ازدواج يک طلاق رخ مي ? دهد. افزايش اين آمارها نشان مي ? دهد زنان مطلقه جامعه ما و خانواده ? هاي ? شان چه رنج ? هايي مي ? کشند. البته بي ?? شک اين رنج ? ها براي مردان جدا شده هم هست که مجال ديگري براي پرداختن به آن مي ? طلبد.

نکته ? اي را هم بايد اضافه کنم اين است که؛   امروزه به واسطه ? ي تحولات اجتماعي با پديده ? ي طلاق به عنوان يک انتخاب، معقولانه ? تر برخورد مي ? شود. ولي در گذشته - مثلا زمان جلال آل ? احمد- اين ? گونه نبود. زن بايد با همه رنج ? ها و ناملايمات و تحقيرها و آزارها در خانه شوهر و خانواده ? ي شوهر مي ? ماند و مي ? ساخت. حتي اگر به قيمت جان ? اش تمام مي ? شد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده حدود 1 سال پيش

اکنون خبر مي ? رسد در دولت ابراهيم رئيسي دوباره مي ? خواهند به آن سالها برگردند، در کنار تصفيه و بر کناري استادان منتقد و ناموافق،    دانشجويان را هم چک کنند و محدوديت ? هاي دهه ? هاي نخست انقلاب را دوباره احيا کنند. نمي دانم چرا مي ? خواهند تجربه شکست خورده دهه  ? 60 - 70 را دوباره تکرار کنند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش

دکتر سعيد معدني :  کتاب خ واندن در دوره نوجواني ما (دهه ? ي 50) براي هرکس جوري شروع مي ? شد.    برخي با ذبيح الله منصوري و امثالهم با کتاب آشنا مي ? شدند. بسياري هم مثل ما نوجواني را با آثار ر.اعتمادي، ميرسعيد قاضي، کوروس بابايي با رمان «امشب اشکي مي ? ريزد» و... شروع کردند. در آن سالها کتاب ? هاي «دختر خوشگل دانشکده من» و «شب ايراني» ر. اعتمادي بيشتر خوانده مي شد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش

دکتر سعيد معدني:  در اموراجتماعي حلاليت طلبيدن موضوعيت ندارد. بدون شايستگي پست ? هاي مهم را اشغال کردن، اشتباهات مهلک داشتن، دروغ بستن ? ها، خيانت ? هايي که اين همه فقر و بيکاري و بحران و نااميدي و خودکشي و ديگر آسيبهاي اجتماعي را در جامعه به بار آورده با يک حلاليت طلبي خودخواهانه حل نمي ? شود. اصلا حلاليت طلبيدن از چه کسي و از چه چيزي؟..

ارسال شده حدود 1 سال پيش
صفحات: 1