طراحی سایت
تاريخ انتشار: 16 ارديبهشت 1403 - 14:22

حسين زيرراهي : نظام آموزشي ما بر اساس نظام آموزشي اروپاي قرن بيستم بنا نهاده شده است كه آن هم بر اساس نيازهاي صنعتي قرن نوزدهم طراحي شده است. خروجي چنين سيستمي دو چيز است: كارگر كارخانه و معلم براي همين نظام. ضمن اينكه اگر سواد خواندن و نوشتن و حساب را از آن حذف كنيم تقريبا هيچ مهارتي كه در زندگي آينده به كار دانشآموز..

 

چطور با استفاده از تئوري انتخاب، معلم مؤثرتري باشيم؟ 

نسیم جنوب، حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي 

تا يادم ميآيد مطالب منتشر شده در روز معلم كليشههايي از مدح و ستايش جايگاه رفيع معلم و عدم توجه درخور به اين قشر زحمتكش و مشكلات معيشتي بيپايان و در سالهاي اخير هم برخوردهاي امنيتي با فعالان صنفي بوده است. همين جا بگويم كه با تمام مطالب از اين دست كاملا موافقم و اميدوارم با تلاش جمعي جامعه و ارتقاي فرهنگ آموزشي شاهد اين بي مهريها و مشكلات نباشيم. ولي از آنجا كه به دليل طرز فكر توسعه فرديام همواره به دنبال پيدا كردن راهحلها در شرايط موجود هستم معتقدم هيچ كدام از مسائل بالا نبايد و نميتواند دليلي براي پايين بودن كيفيت آموزشي هر معلم باشد. من معلم نبايد برايم مهم باشد دولت چه توجهي به مشكلاتم دارد، جامعه چه جايگاهي برايم قائل است و حتي والدين چه ارجي به كارم مينهند. يا بايد حرفهام را عوض كنم يا بهترين معلم باشم. چون من در مقابل آن كودك يا نوجواني متعهدم كه مقصر هيچ كدام از مشكلات من نيست. او حق دارد بهترينها را از من دريافت كند تا روزي كه او هم بهترينها را به جامعه برگرداند.

درخصوص مشكلات نظام آموزشي ما و البته بقيه دنيا به صورت خلاصه عرض كنم كه نظام آموزشي ما بر اساس نظام آموزشي اروپاي قرن بيستم بنا نهاده شده است كه آن هم بر اساس نيازهاي صنعتي قرن نوزدهم طراحي شده است. خروجي چنين سيستمي دو چيز است: كارگر كارخانه و معلم براي همين نظام. ضمن اينكه اگر سواد خواندن و نوشتن و حساب را از آن حذف كنيم تقريبا هيچ مهارتي كه در زندگي آينده به كار دانشآموز بيايد آموزش نميدهد. نتيجه اينكه در اين سيستم فقط دانشآموزاني كه ميخواهند در اين دو بخش كار كنند پيشرفت ميكنند. تازه همينها هم مهارتهاي ديگري كه در زندگي لازم دارند را ياد نميگيرند و صرفا معلم، مهندس، حسابدار يا حقوقدان خوبي ميشوند. مشكل ديگر اين نظام اين است كه همين آموزشها را به صورت كارآمد منتقل نميكند. چون به جاي توجه به ذهن و روان دانشآموز سعي ميكند با زور و تشويق و تنبيه و ابزارهاي كنترلي مانند نمره به قول معروف بچهها را درسخوان كند.

 

پنج نياز اساسي از ديدگاه نظريه انتخاب

دكتر ويليام گلسر بنيانگذار مكتب روانشناسي واقعيت درماني و تئوري انتخاب در كتاب اصلي خود به نام "تئوري انتخاب" ميگويد بيشتر مشكلات آموزشي به دليل تاكيد نظامهاي آموزشي بر كنترل بيروني به جاي كنترل دروني است. يعني ما به جاي اينكه بخواهيم با  زور و تحكم و كنترل دانشآموز را وادار به درس خواندن كنيم، ميتوانيم با توجه كردن به نيازهاي اساسي او کاري كنيم كه خود با كمال ميل و طيب خاطر وظايف درسياش را انجام دهد.

بر اساس نظريه انتخاب هر انساني پنج نياز اساسي دارد. نياز به بقاء، آزادي، پيشرفت، تفريح و احساس تعلق. البته مقدار هر كدام از اين نيازها در افراد مختلف فرق ميكند و بقول معروف كم و زياد دارد. ضمن اينكه تمام نيازهاي ديگر ما انسانها زير همين پنج تا قرار ميگيرد. دکتر گلسر ميگويد توجه به اين نيازها در چهار نوع رابطه انساني يعني والد و فرزند، معلم و شاگرد، رئيس و مرئوس و زن و شوهر كيفيت رابطه را بالا ميبرد. يعني اگر كسي بخواهد رابطه موثري داشته باشد لازم است به نيازهاي طرف مقابل توجه کند. مخصوصا از سمت فرد بالاتر يعني والد، معلم و رييس. به صورت خاص ايشان ميگويد اگر معلمي بتواند دو يا بيشتر از دو نياز دانشآموزانش را برآورده سازد بيشترين نتايج را بدست ميآورد.

 

نياز به بقا

بيشتر كارهايي كه ما در يك روز انجام ميدهيم در جهت ارضاي نيازمان به بقا است. اين كه از گرسنگي نميريم و سرپناه و امنيت داشته باشيم. متاسفانه تنها نيازي كه در مدارس ما و خانوادهها بر آن تاكيد ميشود همين نياز به بقا است. بچه درس بخوان وگرنه فردا نان هم نداري بخوري. بدبخت و بيچاره ميشوي و بايد كارتن خواب شوي. تاكيد بيش از حد بر نياز به بقا باعث كابوسوار شدن درسها و امتحانات شده چنانكه دانشآموز علاوه بر اينكه ميل به يادگيري را از دست ميدهد عذاب وجدان آن هم با خود دارد. اين ترس و عذاب گاهي تا  سنين ميانسالي هم ممكن است با او بماند. چنانكه بنده تا چند سال پيش خواب امتحان رياضي ميديدم.

نياز به آزادي

نياز به آزادي شامل هر نوع اختيار عمل و حق انتخاب و كاهش قيد و بند است. معلم ميتواند با توجه كردن به اين نياز، شاگردان مشتاقتري پرورش دهد. مثلا نظرسنجي براي تصميمات كلاس؛ بها دادن به نظرات و خواستههاي دانشآموزان؛ گذاشتن صندوق پيشنهادات و انتقادات. ضمنا توجه به ضعيفترين شاگردها و خواستن نظر آنها مهم است چون شاگرد زرنگها معمولا با معلم همسو هستند. مثلا گاهي بگذاريد نوع و شيوه امتحان را بچهها انتخاب كنند. بحث آزاد، مطالب فوق درسي به انتخاب بچهها ميتواند گزينههاي خوبي باشد.

 

نياز به پيشرفت

رقابت در هر نوع سيستم آموزشي خود نشان دهنده توجه به نياز به پيشرفت است. ولي متاسفانه سيستم آموزشي ما براي همه استعدادها طراحي نشده است. در اين سيستم بيشتر كساني كه استعداد منطقي-رياضي، كلامي- زباني و ديداري- فضايي و به خصوص كساني كه توانايي حفظ كردن دارند پيشرفت ميكنند. دارندگان هوشهاي ديگر مانند موسيقي و ريتم، بدني- جنبشي، درون فردي، بين فردي و غيره، جايي براي پيشرفت نميبينند. در نتيجه بخشي از كلاس كه زير سه هوش اول قرار دارند وارد رقابت شده و بقيه از رقابت كنار ميكشند. اساسا چيزي مانند معدل نمرات نابودكننده كيفيت دانشآموز در يك درس است. به نظر شما فردي مانند مهدي طارمي كه حالا افتخار بوشهر و ايران است و دارد روي بچههاي بوشهر سرمايهگذاري ميكند كدام يك از هوشها را بيشتر داشته است. معلوم است بدني- جنبشي. محسن شريفيان كه دارد بوشهر را به دنيا معرفي ميكند هم هوش اصلياش موسيقي- ريتمي است. بنابراين معلم عزيز وظيفه شما اين است كه اگر دانشآموزي در درسهاي علوم تجربي، رياضي و علوم انساني خوب نيست ببيني چه استعدادي دارد كه ميتواني او را در كلاس تشويق كرده و آينده را برايش مجسم كني. اين تشويق حتي باعث ميشود در درسهاي ديگر هم بهتر شود.

 

نياز به تفريح

متاسفانه كلاسهاي درس مدارس ما هنوز شبيه مدارس نظامي روي صندليهاي خشك و بيروح است و فقط تنبيه از آن حذف شده است. فرايند

يادگيري در مغز ما طوري است كه حداكثر هشت دقيقه ميتوانيم به يك نقطه توجه كنيم و بعد از بيست دقيقه يكجا نشستن خستگي غالب شده و يادگيري را به كمترين مقدار خود ميرساند. اگر دوست داريد دانشآموزان به آنچه ميگوييد توجه كنند و آنرا به خاطر بسپارند لازم است اين چند كار را انجام دهيد. در شروع كلاس يك حركت ورزشي مانند باز و بسته كردن بازوها يا كشش بدن از كمر همراه با دست زدن و تشويق انجام دهيد كه كلاس به هيجان بيايد. اگر ميتوانيد با تمام شاگردان كلاس دست فوتبالي يا هايفايو انجام دهيد و خيلي صميمانه و چشم در چشم احوالپرسي كنيد. كار دوم اين است كه تا ميتوانيد در مطالب آموزشي خود طنز بگنجانيد. بگذاريد بچهها مرتب خنده بر لبانشان بنشيند. باور كنيد طنز بيش از آنچه فكر ميكنيد يادگيري را بالا ميبرد. كار سوم اين است كه بعد از بيست دقيقه همه را از جا بلند كنيد تا حركتي به بدنشان بدهند. خودتان هم در كلاس در حال حركت باشيد. كار چهارم اين است كه گاهي كلاسهايتان را خارج از ساختمان برگزار كنيد. كنار باغچه، تو زمين بازي، نمازخانه يا در طبيعت.

 

نياز به عشق و احساس تعلق

بيستون را عشق كند و شهرتش فرهاد برد. به نظرم همين يك مصرع براي نشان دادن قدرت دوست داشتن كافي است. اگر هيچ كدام از نيازهاي قبل را نتوانستيد يا نخواستيد برآورده كنيد بخاطر انسانيت هم كه شده اين يكي را ناديده نگيريد. بقول شاعر درس معلم ار بود زمزمه محبتي / جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را. معلم بايد همه دانشآموزان تمام دوران تدريساش را مانند بچه خود دوست داشته باشد. شنيدهام در مدارس فنلاند به بچه پرخاشگر بيشترين توجه را ميكنند چون معتقدند اين كار او دليلي دارد. شاگردي كه درس نميخواند، آنكه در كلاس بيادبي ميكند، حتي قلدرهاي كلاس كمبودهايي دارند كه به آن توجه نشده است. هنر معلم عشق ورزيدن به بدترين شاگرد كلاس است نه شاگرد اول. كافي است هر روز به شاگردي كه به نظر مشكلي دارد يك جلسه ربع ساعته بگذاريم و از او بخواهيم حرف دلش را بزند. به او اطمينان دهيم كه نگرانش هستيم و هر كاري از دستمان بر بيايد برايش انجام مي دهيم.

 

كلام آخر

نخست اينكه توصيه دكتر گلسر را فراموش نكنيم كه حداقل به دو نياز يا بيشتر، از پنج نياز شاگردهايمان توجه كنيم. نكته ديگر اينكه بچهها حرفهاي انگيزيشي ما را هرگز فراموش نميكنند. چه مثبت و چه منفي. پس بخاطر تربيت و اصلاح هرگز هيچ سركوفتي به آنها نزنيم و برعكس نقطه قوت آنها را برايشان يادآوري كنيم. كافي است اين جمله معروف كه در روانشناسي به آن پيشبيني خودمحققبين ميگويند را به او بگوييد: من مطمئنم تو روزي ورزشكار، هنرمند...  بزرگي خواهي شد.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

 

برچسب ها:
حسين زيرراهي

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین