طراحی سایت
جستجو:

دکتر محمود دهقانی: پس از پایان دبیرستان در مدرسه ایرانی دوبی، برای ادامه تحصیل  کشور زیبای اسپانیا را برگزیدم و در مادرید جاگیر شدم. شهری که مهندسان ایرانی پس از روزگار یورش اعراب به سه کشور مصر، ایران و اسپانیا، در روزگار فلیپه دوم و گزینش مادرید برای پایتخت به جای شهر "تولدو"،  قنات ها و کاریز شهر را در چند کیلومترساخته بودند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

مهدی جهانبخشان : علاوه بر ساروج کوبها که در تابلو می بینید نحوه عمل آن توضیح داده خواهد شد، دیوارنوشته هایی پیداست که این دیوار نوشته ها پلاک بندی و تابلو راهنمای پیدا کردن آدرس در بوشهر بوده. نوشته ها عبارتند از : امیریه، محل حکمرانی دوران قاجار در بوشهر. چاپخانه اُخُوَّت که همزمان با چاپخانه عَلَوی در بوشهر فعال بوده. سیگارسازی کاووش که مانند مردم کشور کوبا، در منزل سیگار دستی می پیچیدند، البته نه سیگار برگ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

اسکندر احمدنیا: توی فضای باز دبیرستانی از همان دهه توی بوشهر قدم می زنی، می خوانی: در چنین مسلخ خونینی که غم انگیز ترین قصه ی تاریخ است، درب اتاق مناقشه دوباره باز شده است، احمدرضا احمدی هم می خواند: اگر نیایی سرود سنگریزه را تکرار می کنم! خودت هم می خوانی، دلنوشته ای که سرکلاس خواندی و «بابا» آن را در «تکاپو» چاپ کرد..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم
انتقادات زیاد است چون ما انتظارات غیر واقعی داریم. هیچ خروجی بدون دلیل نیست. در پایتخت دانمارک، ۵۰ درصد مردم با دوچرخه تردد می کنند. ۴۰۰ کیلومتر خطوط دوچرخه سواری ساخته شده است و ۶۳ درصد نمایندگان مجلس با دوچرخه به پارلمان می‌روند.
ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

جواب هر پرسشی را از دو منظر می‌دهد؛ هم توسعه و هم روابط بین‌الملل و اساسا بنیادهای فکری‌اش برمبنای این دو حوزه گذاشته ‌شده است. جامعه ایرانی را خوب می‌شناسد همان‌طور که جامعه جهانی و نظم جهانی را. همین بنیان‌ها موجب می‌شود که پاسخ پرسش‌ها را از مناظر مختلف بدهد.  محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی است، اما حضور فعالی در مجامع بین‌المللی دارد. از جمله آنها حضور در نشست‌های متعدد داووس است. او توسعه در ایران را مستلزم داشتن عزم برای تغییر، حل‌وفصل برخی چالش‌ها و دستیابی به نتیجه واحد و آغاز تغییر می‌داند. اگرچه یادآوری می‌کند که برخی ویژگی‌های فرهنگی، انجام این تغییرات را در سطوحی سخت می‌کند. او برای توسعه، سیاست خارجی، انتقاد و مباحثی از این دست ٣٠ ویژگی برمی‌شمارد. ‌کتاب‌های «عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» ازجمله آثار اوست که بر بحث توسعه متمرکز است. او متولد ١٣٣٨ در تهران است و در دوران مدیریت حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با این مؤسسه ارتباط داشته. او داشتن نقش مشاور برای رئیس‌جمهوری فعلی را رد می‌کند و می‌گوید هیچ سمت دولتی‌ای ندارد. گفت‌وگو با محمود سریع‌القلم در روزی بهاری در دفتر روزنامه انجام شد. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

احمد آرام: سرانجام که  همه ی کُتَل ها را پشت سر می گذاشتند ، وقتی به جاده ای می رسیدند که تهش می خورد به « آب مُخک » ، دیگر خیالشان راحت می شد که به کفی رسیده اند ، و پس از گذر از برازجان ، وارد جاده شوسه ای ناهمواری می شدند که اندک اندک آنها را به بوی دریا می رساند ، به شهری که معماری و موسیقی خود را از قرن پانزده ، به گونه ای معجزه آسا ...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در تاریخ ، نظر (1)

اگر همه شهروندان با هم برابرند نباید هیچ تفاوتی میان بر هم زدن سخنرانی یک مقام مسوول سیاسی با اخلال در یک کنسرت موسیقی مجوز دار وجود داشته باشد و این که گروه های مختلف برای خود نام هایی تعیین کنند مصونیتی برای آنان ایجاد نمی کند...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

سیگار را فراموش کنید. ماریجوانا، حشیش، الکل، کتامین، گل، ترامادول و… این ها اسم‌هایی است که همراه با نحوه مصرف و قیمت و جزئیات «فاز»شان از زبان دانش آموزان نوجوانی شنیده می‌شوند که به 17 سال هم نرسیده اند. گزارش روزنامه شهروند دراین مورد را می خوانیم.

 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

میر هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سایه) شاعر و ادیب مشهور ایرانی می‌گوید: «من هرگز عضو حزب توده نبودم اما معنای این حرف این نبود که سوسیالیسم را قبول ندارم و حتی دوستانم در آن حزب را قبول ندارم. من هنوز به سوسیالیسم باور دارم...» ابتهاج این را در گفت‌وگو با ماهنامۀ «مهرنامه» بیان کرده است؛ گفت‌وگویی که به نوشتۀ محمد قوچانی، سردبیر «مهرنامه» نخستین مصاحبۀ «سایه» با نشریه‌ای مکتوب است...

ارسال شده بيش از 11 سال پيش در دیدگاه ، نظر (2)

بنده از اول انقلاب دو بار به صدا وسیما رفته‌ام؛ یک بار در کما بودم که مجبور شدند دوربین را به بیمارستان سینا بیاورند تا بگویند دارد می‌میرد(با خنده می‌گوید). یک بار هم در دادگاه اعتراف. فقط این دو بار به صداوسیما رفتم به عبارتی یا برای مردن خوبم یا برای اعتراف. اما یک عده همیشه در صدا و سیما هستند ؛ این خواه ناخواه ایجاد ...

ارسال شده بيش از 11 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین