طراحی سایت
جستجو:
یادگار امام:
ورودم به سیاست وابسته به شرایط است
مرجان توحیدی

شرق: می‌گوید: «دل‌ودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یک‌روز پدر، یک‌روزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت دایی‌اش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادق‌خان که می‌آید، زمان هماهنگ‌شده برای گفت‌وگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر دایی‌صادق می‌دهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفت‌وگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز می‌شود و مرور خاطرات پسر. می‌گوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدست‌دادنش باعث شد تا تحلیل‌های متفاوتی بر این ماجرا برود.  به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که می‌رسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده می‌کند که نه آن‌روز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمی‌خواهد که بی‌اخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی می‌دهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم می‌گیرد، می‌گوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری می‌کند و چه چیزی پیش می‌آید، تصمیم می‌گیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفت‌وگوهای او از دهه٨٠ به این‌سو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آن‌هم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاه‌ها و اندیشه‌های امام. همین موضوع کار را برای من سخت‌تر کرده بود. اینکه باب گفت‌وگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشه‌ها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی به‌سرعت پشت‌سر می‌گذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر می‌دادم.  ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی می‌کرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسان‌پرسان به خیابان‌های پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسی‌ها مجاز است؛ چیزی شبیه به خط‌ویژه. از کوچه‌پس‌کوچه‌های تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبه‌روی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آن‌سو‌تر از آن هم دفتر آیت‌الله نوری‌همدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. به‌سوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسه‌های قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسه‌ای تصویری از امام‌خمینی و سیداحمد در کنار هم دیده می‌شد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت.  تا چشم کار می‌کرد، کتاب بود که وسوسه و شوق‌ خواندن به دل می‌انداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوب‌رخت بود با چند عبای قهوه‌ای، سورمه‌ای و عمامه مشکی‌رنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم به‌تناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبک‌وسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتاب‌های باز و نیمه‌باز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه می‌کند و می‌نویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی‌ صادق باعث شد که گفت‌وگو خیلی سریع‌تر از آنچه که فکرش را می‌کردم به پایان برسد.   برای انجام مراحل فنی گفت‌وگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامه‌ریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آن‌روز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارت‌های دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمان‌ها، به حال‌وهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

محمد رضا ایرانی : وقتی که لوید پسرک لاغر اندام گلاسکوئی در قهوه خانه های اطراف بارانداز لندن بر روی چهار پایه ای چوبی مقصد کشتی ها را فریاد میکشید، وقتی که روبرت اگست فیلیپیس در منچستر مالالتجاره را برای حمل میطلبید و مقصد کشتی ها را با لهجه مخصوص بوشهر و با ...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

امین یگانه: در گذشته طلاق کم بود. مردم همدیگر را دوست می‌داشتند، بزرگ‌ترها بزرگ بودند و جایگاه خودشان را داشتند و کوچک‌ترها هم کوچک! این‌ عبارات فکت‌هایی است که همواره درباره گذشته جامعه ایرانی به ذهن ما مخابره می‌شود. بنابراین وقتی از فردگرایی امروز ایرانیان حرف می‌زنیم، عده‌ای داد سخن برمی‌آورند که مگر در گذشته چه بوده‌ایم که امروز می‌گویید تنها شده‌ایم. مدعی‌اند در گذشته نسبت ما با آزادی اندک بوده٬ و به همین دلیل فردگرایی‌مان بروز داده نمی‌شده. این حرف همان‌قدر که آزار‌دهنده است٬ جلب توجه هم می‌کند؛ یعنی گذشته ما خیالات و ایده‌آل‌هایی غیرواقعی بوده است؟ چطور می‌شود پی به راست و دروغ این روایت‌ها برد؟ شاید یکی از راویان تخصصی آن دوره «غلام‌عباس توسلی» بتواند باشد؛ کسی که جامعه‌شناسی خوانده و عمری در دانشگاه تهران استاد بوده و مدیریت کرده و متعلق به بخشی از تاریخ‌مان نیز هست که البته امروز در کهنسالی در خانه‌ای نقلی زندگی می‌کند و گشاده قبول کرد گذشته ایرانیان را فارغ از هر نوع تعصبی برای مخاطبان «شرق» روایت کند.

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

بعد از فوت مرتضی پاشایی و حضور گسترده مردم در مراسم تشییع او، برخی گفتند این پدیده، پدیده‌ای غیرسیاسی است، اما برخی هم گفتند که سیاسی است. از همان ابتدا اختلاف‌نظر وجود داشت؛ برخی گفتند این اتفاق دلالت‌های سیاسی دارد و برخی گفتند که نشانه سیاست‌زدایی است. طرفداران این نظریه که این حرکت، حرکتی غیرسیاسی است، گفتند جوان‌ها طرف موسیقی پاپ و مسایل شخصی خودشان رفته‌اند و به مسایل سیاسی توجه ندارند و خواننده‌ای که از سطح محبوبیتی برخوردار بوده، فوت کرده است و طرفدارانش در مراسم خاکسپاری او بیرون آمده‌اند. توضیح عده‌ای که این کار را غیرسیاسی می‌دانند، این است که ذات این کنش کاملا غیرسیاسی و نشان‌دهنده غیرسیاسی‌شدن جامعه است، اما در مقابل، برخی دیگر معتقدند این یک نوع رویکرد است که جوانان نسبت به مسایل خودشان دارند. توضیح این عده آن است که جوان‌ها به یک نحوی خودابرازی می‌کنند و علایق خود را در جامعه به منصه بروز و ظهور درمی‌آورند و در واقع این امر، حرکتی سیاسی است. با «محمدامین قانعی‌راد»، رییس انجمن جامعه‌شناسان ایران، درباره این گفت‌وگو کرده‌ایم که رویه‌های تازه کنش جوانان در عرصه اجتماع که بیش از همه در شبکه‌های اجتماعی قابل مشاهده است، از کجا آغاز شده و دلایل ایجاد این فضای عمومی تازه‌ای که در شبکه‌های اجتماعی و پس از آن در مراسم خواننده‌ای مانند پاشایی نمود یافته است، چیست؟ آیا جامعه سیاسی شده است یا در آن سیاست‌زدایی را می‌توان دید. قانعی‌راد فضای ایجادشده را از پیامدهای آنچه در پنج‌سال گذشته در جامعه ایران رخ داده، می‌داند.

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

آيا حاكميت تصميم به حذف اصلاح‌طلبان داشته است؟ خير. من مي‌گويم چنين تصميمي نداشته است. از بعد از 88 اين نوع نگاهي كه به وجود آمده است كه اصلاح‌طلبان قرار است اتفاقات مشابه 88 را ايجاد كنند و اساس نظام را به هم بريزند. خب چنين نگاهي به اصلاح‌طلبان غلط است. بله البته در آن شرايط فرصت‌سازي براي اصلاح‌طلبان با محدوديت زيادي مواجه بود

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

اینک در این گستره زمان ،که کودکان به خون غلتان در غزه جان می بازند،جام جهانی فریاد توپ فوتبال را سر می دهد و در فینال آن شاهد مرگ معصومانی هستیم که انگار بر سیاستمداران اروپایی و غربی اهمیتی ندارد،انگار انسانیت در سازمان ملل و حقوق بشر برای سرزمین مقدس فلسطین معنا نگردیده است، و تنها به خوردن چای و قهوه مشغولنند و فلسطین را نمی بینند...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در اخبار ، نظر (0)

گزارش خبرنگار آلمانی از دیدار با مصدق در حصر

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

دولت آبادی سپس با بیان اینکه امور کلانی که ساخته و آرایش داده می‌شود، در اندازه آدم تنهایی مثل او نیست از اخبار اغراق‌آمیز برخی از رسانه‌ها در مورد انتشار یکی از کتاب‌هایش انتقاد کرد و گفت: اینکه خبر تایید یا تایید نشدن انتشار کتابی از سوی اداره کتاب همزمان به طرز اغراق‌آمیزی رسانه‌ای می‌شود و همزمان یک کتاب جعلی به اسم من و هم نام با کتابم به بازار می‌آید، آنقدر نسنجیده است که من نه از عهده فهمش برمی‌آیم و نه از عهده خنثی کردنش، ولی در عین حال صرف نظر از آن من از دوستان مطبوعاتی یکسری گلایه دارم.

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2

آخرین اخبار

پربیننده ترین