طراحی سایت
تاريخ انتشار: 28 شهريور 1402 - 06:30
یک آن، کوسه رهایم کرد اما بعد با شدت بیشتری با دهان باز به من حمله کرد. این صحنه ترسناک‌ ترین چیزی بود که در عمرم دیده بودم. من هیچ وسیله دفاعی همراه خود نداشتم. از سینه‌ام خون بسیاری می‌آمد و اطرافم پر خون شده بود و با خود فکر کردم همه چیز تمام شد!
مطلب کامل را دنبال کنيد

نظرات کاربران
هنوز نظري براي اين مطلب ارسال نشده.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

آخرین اخبار

پربیننده ترین