مجید وفاپیشه : مهدی طارمی در خانواده ای فوتبالی رشد کرده که پدر او از بازیکنان بنام و دفاع مستحکم و کاپیتان منتخب فوتبال بوشهر در دهه شصت بوده و بدون تردید تجربیات فوتبالی خود را به فرزندش انتقال داده و یکی از راه های پیشرفت مهدی در فوتبال پدر او می باشد و راههای دیگر هم آن ذات فوتبالی بچه های بوشهر هست که از کوچکی علاقمند به فوتبال...
ابراهیم بشکانی: درب کلیسای بوشهر (کلیسای گئورگ مقدس) باز بود و بر عکس همیشه شلوغ پلوغ، پاسبانی اونجا ایستاده بود و از رفتن افراد به داخل کلیسا جلوگیری می کرد. پدرم جلو رفت و با پاسبان که از هم قطارهای قدیمش بود (پدرم پاسبان بازنشسته بود) سلام علیک و احوالپرسی کرد و ماجرای شلوغی کلیسا ازش جویا شد. توضیح داد به خاطر این که میخوان از دروازه اول میدون مصدق تا محله بهبهونی، کنار دریا خیابون بکشند...
خلیل موحد: بهلولی مانند همه ی کنشگران اجتماعی دلبسته ی آزادی، دادگری و حقوق بشر، مرزهای خودمحوری را در هم نوردیده و در کادر داشنه های روانی، ذهنی، عاطفی و پیکری خود دغدغه ی میهنی و مردمی داشت و برای نمایش آرمان های بلند پایه ی خود در میدان پرسنگلاخ کنشگری مدنی و اجتماعی کوششی سترگ به خرج داد. بهلولی نویسنده و کارشناسی ژرف اندیش در حوزه ی آموزش و پرورش بود و دیدگاه های پر مایه ی او در بسیاری از رسانه های نوشتاری...
دکتر محمود دهقانی - سیدنی استرالیا: نوروز امسال با ورود به سده پانزدهم هجری خورشیدی، موزه "پاورهوس" سیدنی استرالیا از روز بیستم ماه مارس سال ۲۰۲١ میلادی همزمان با جشن باستانی نوروز و سر رسیدن سال نو در ایران و برگزاری این جشن کهن در سراسر کشورهای پارسی زبان و به جز پارسی نمایشگاهی در کنار کارهای فرهنگی، صنعتی..
سایه سیاه مرگ اندیشی بر زندگی نوجوانان؛
مشکل از عدم ساماندهی نظام توزیع و مدیریت دلالان در بازار است؟ وزارت جهاد کشاورزی برای رفع آن چه کرده است؟ نقش تعاونیهای روستایی در اینجا چیست؟ آیا مشکل، سرمای دیررس و تداخل بازار گوجهی مناطق گرمسیر و سردسیر باهم است؟ کشاورز چه گناهی...
مهدی جهانبخشان : می توان به جرات گفت که بوشهر اولین شهری است که دارای نوشابه خارجی شد که مردم محلی آن را نملیت یا لملیت می نامیدند. حکایت این اولین نوشابه خارجی در بوشهر شنیدنی و برای نسل جوان جالب توجه است...
تاخیر در برگزاری جلسه، با توجه به اینکه المان مورد نظر در حال ساخت می باشد. / پیشنهاد تغییر رویه کنونی تصویب طرح های شهری در شورا و بهره گیری از نظر کارشناسان شهری / اگر زمان لازم و اطلاع رسانی کافی در اختیار دیگران نیز قرار می گرفت امروز شاهد طرح بهتری بودیم / المانِ ارائه شده ملغمه ایست از تزیینات که به صورت آشفته ای گرد هم جمع آمده اند/ صحبت های کارشناسی در جهت تخریب نه سازندگی و با نگاه سیاست محورانه ...
حسین ایزدپناه : ابتکاری که صنعت نفت با در نظر گرفتن امنیت فنی مجتمع های صنعتی می تواند به خرج دهد،فراهم سازی زمینه مناسب برای بازدید عموم از برخی بخشهای خالی از ریسک پالایشگاهها است و یا به عبارتی دیگر راه اندازی " توریسم صنعتی " و این موضوع را از...
خلیل موحد: ایده تعامل و ارتباط آن هم از جنس « مستمر و هدفمندش» با اهالی فرهنگ در کشورهای مختلف جهان و از جمله با ارباب ادب و قلم در ممالک همسایه مان در حوزه ی خلیج فارس، ایده ی خجسته ای است. افکار سازنده و والا اما آن گاه که آهنگ حضور در فضای خارجی و انضمامی کرده و سودای پوشیدن...
شرق: میگوید: «دلودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یکروز پدر، یکروزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت داییاش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادقخان که میآید، زمان هماهنگشده برای گفتوگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر داییصادق میدهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفتوگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز میشود و مرور خاطرات پسر. میگوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدستدادنش باعث شد تا تحلیلهای متفاوتی بر این ماجرا برود. به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که میرسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده میکند که نه آنروز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمیخواهد که بیاخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی میدهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم میگیرد، میگوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری میکند و چه چیزی پیش میآید، تصمیم میگیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفتوگوهای او از دهه٨٠ به اینسو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آنهم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاهها و اندیشههای امام. همین موضوع کار را برای من سختتر کرده بود. اینکه باب گفتوگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشهها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی بهسرعت پشتسر میگذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر میدادم. ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی میکرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسانپرسان به خیابانهای پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسیها مجاز است؛ چیزی شبیه به خطویژه. از کوچهپسکوچههای تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبهروی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آنسوتر از آن هم دفتر آیتالله نوریهمدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. بهسوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسههای قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسهای تصویری از امامخمینی و سیداحمد در کنار هم دیده میشد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت. تا چشم کار میکرد، کتاب بود که وسوسه و شوق خواندن به دل میانداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوبرخت بود با چند عبای قهوهای، سورمهای و عمامه مشکیرنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم بهتناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبکوسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتابهای باز و نیمهباز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه میکند و مینویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی صادق باعث شد که گفتوگو خیلی سریعتر از آنچه که فکرش را میکردم به پایان برسد. برای انجام مراحل فنی گفتوگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامهریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آنروز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارتهای دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمانها، به حالوهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود.
علی رسولی : آن عزیز در همکاری با دانشجویانی که به اقتضای تحقیقاتشان به ایشان مراجعه می کردند نهایت گشاده رویی و سخاوت علمی را به خرج می دادند به نحوی که حتی اسناد ترجمه شده خود را که هنوز به چاپ نرسانده بودند در اختیار دانشجویان می گذاشتند. استاد زنگنه بدون هیچگونه خودنمایی و فضل فروشی با تمرکز بر ترجمه منابع معتبر در مورد تاریخ جنوب ایران...
در هشت سال دولت آقای احمدینژاد ما 800میلیارددلار از نفت و فرآوردههای ناشی از آن درآمد داشتیم. از این رقم 14میلیاردش را در مسکن سرمایهگذاری کرده است. ملت نباید بگویند شقالقمر کرده، باید بپرسند بقیه را چه کردهاست؟ در عرصه توسعه جامعه، بیش از صدمیلیارددلار هزینه نشده است...
در فقدان امکان فعالیت احزاب، رسانههای مستقل در این سالها، به ایفای رسالت آگاهیبخشی و اطلاعرسانی به جامعه پرداختهاند. آنچه پس از دوران اصلاحات بر «رکن چهارم دموکراسی» رفته، به یک «مثنوی هفتاد من» بدل شده که ذکر جزییات آن نه امکانپذیر است و نه...
خلیل موحد : اکثریت معناداری از بدنه اجتماعی و به خصوص کنش گران عرصه ی عمومی استان با رویکردی مدنی و با صدور بیانیه های متعدد حمایت خود را از استانداری اسماعیل تبادار اعلام کرده اند ،برای دولتی که خود را دولت تدبیر و امید می داند فاجعه بار است که در اندک زمانی پس از ...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- هلدينگ خليج فارس؛ نمادي از نابرابري و تمرکزگرايي
- نسیم خاطره: معلمان دلسوز و دانش آموزان کوشا
- نسیم خاطره: شروعي خوب، پاياني بد
- واقعيتي ماندگار از زندگي معلمي در بندر بوالخير
- يادبود رفقاي جان / شهیدان مواجی
- يک کار خير ماندگار
- نسیم خاطره: لبخند و مهرباني مردم روستا
- نسیم خاطره: يکي از بهترين روزهاي معلمي
- دولت - ملت از نظر سقراط - افلاطون و ...
- شرایط مهاجرت برای هر کس متفاوت است، خود را با دیگران نسنجید
- جهش قيمت مسکن؛ بوشهر رکوردار کشور شد
- پيشنهاد تبديل زمين نيروگاه اتمي در بوشهر به پارکينگ
- چرا مقاومت در برابر کنسرت موسيقي در بوشهر؟
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- هر ایرانی باید خارگ را ببیند