افراد منفي چه كمكي به ما ميكنند؟
نسیم چنوب، حسين زيرراهي- مدرس توسعه فردي
يکي از دوستان از رفتار رواني كارمند بانكي ميناليد كه قرار بود وامش را تاييد كند. ميگفت هر بار كه با او حرف ميزنم چنان خشمي سراپاي وجودم را فرا ميگيرد كه دلم ميخواهد به دو قسمت مساوي تقسيماش کنم. گفتم فلاني من كه دوست تو هستم و در كنار هم تفريح ميكنيم و لذت ميبريم كه نميتوانم چيزي از كنترل خشم به تو ياد دهم. اين وظيفه آن كارمند بانك است. ما به صورت طبيعي تمايلي به ارتباط با آدمهاي منفي نداريم. دوست داريم با انسانهاي بافرهنگ، فرهيخته، مودب، بخشنده، مهربان و خلاصه داراي هر نوع صفت مثبت در تعامل باشيم. درعوض از انسانهاي خشن، بيادب، خسيس، مكار، دروغگو و غيره تا جاي ممكن دوري ميكنيم. نخست برويم سراغ تاثير انسانهاي مثبت.
اولين تاثير آدمهاي مثبت اين است كه وقتي با آنها هستيم حال بهتري داريم. يا بقول معروف از همنشيني آنها لذت ميبريم. مثلا يك آدم مؤدب هيچوقت به شما توهين نميكند. انسان صادق به شما دروغ نميگويد. بخشنده اگر چيزي نياز داشته باشيم به ما ارزاني ميدارد. فرد مهربان و حامي دستمان را ميگيرد و ياريمان ميكند. وقتي به زندگي در ميان انسانهاي مثبت دقت ميكنيم درست مثل زمان كودكيمان است كه تحت پوشش حمايت خانواده قرار داشتهايم. اين شرايط براي بچه ايدآل است ولي براي بزرگسال سرتاسر مثبت نيست. فكر كنيد هيچوقت كسي به شما توهين نكرده باشد. يا هرچه خواستهايد به شما دادهاند. چه قدر براي بدست آوردن خواستههايتان توان داريد؟ حال ببينيم زندگي در ميان آدمهاي با صفات منفي چطور است.
اگر بخواهم زندگي در ميان انسانهاي با صفات منفي را به چيزي تشبيه كنم شايد به گذر از يك جنگل پرخطر يا صعود به قلهاي سخت بيشباهت نباشد. همه مسير پر از سختي و مشقت است ولي با هر گامي كه برميداريد مقداري بر توان ذهني و جسمي شما افزوده ميشود. به راستي اگر در تمام عمر كمتر از گل نشنيده باشيم روحيهمان چطور است؟ معلوم است سوسول. با اولين توهين، تحقير يا بياعتنايي دنيا روي سرمان خراب ميشود. چه كسي بهتر از آدم مكار و حيلهگر ميتواند پيچيدگي دنيا را به ما نشان دهد؟ آنكه چيزي به ما نميبخشد غيرمستقيم وادارمان ميكند خود براي رسيدن به خواستههايمان بجنگيم. همكاري كه دانستههايش را در اختيار ما نميگذارد يا مغازهدار همسايه كه سعي ميكند ما را از بازار خارج كند ناخواسته تلاش براي يادگيري و مقاومت در ماندن در آن شغل را به ما ياد ميدهد. همسايه فضولي كه ميخواهد از همه چيز ما سر در بياورد و مدام روي اعصاب ما راه ميرود در واقع دارد اعصاب ما را قويتر ميكند. كساني كه تجربه زندان را داشتهاند در جامعه خيلي از ديگران راحتتر زندگي ميكنند. چون تحمل انسانهاي منفي در آنها بسيار بالا است. نتيجه اينكه هرگز در زندگي سعي نكنيم دور و برمان را فقط از آدمهاي خوب پر كنيم. چون به همان اندازه به آدمهاي بد هم نياز داريم. آنها ما را قويتر ميكنند.
(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1079)
قطبنماي زندگي
دکتر يونس قيصي زاده
تا به حال به اين فکر کردهايد که با زندگي خود چه ميخواهيد کنيد؟ در زندگي خود پاي چه چيزهايي ميايستيد؟ چه قوانيني در زندگي شما اهميت دارد؟ چه چيزهايي به زندگي شما حس معناداري و هدفمندي ميدهد؟ همه اينها به «ارزش»هايي برميگردد که در زندگي انتخاب ميکنيم، ارزشها همانند قطبنمايي در زندگي ما هستند که جهت زندگي را به ما نشان ميدهند، اهداف ما را مشخص ميکنند و رفتار ما را شکل ميدهند.
در مسابقه دو بين «ايوان فرناندز» دونده اسپانيايي و «آبل موتاي» دونده اهل کنيا اتفاق عجيبي افتاد. دونده کنيايي جلو بود و تا خط پايان ده متر فاصله داشت که با خيال اينکه از خط پايان عبور کرده، ايستاد. «فرناندز» که نفر دوم و پشت سر او بوده متوجه اشتباه او شد، ابتدا به او اشاره کرد که خط پايان آنجاست! وقتي ديد که او متوجه زبان او نميشود، حريف را هل داد و پشت سر او دويد. «موتاي» به عنوان نفر اول از خط عبور کرد و «فرناندز» دوم. همه اينها طي چند ثانيه اتفاق افتاد.
بعد از مسابقه خبرنگاري از «فرناندز» پرسيد که "براي چه اين کار را کردي؟"
پاسخ ميدهد: "روياي من اين است که روزي همه ما اينچنين زندگي اجتماعياي داشته باشيم."
خبرنگار قانع نشد: "ولي چرا اجازه دادي دونده کنيايي اول شود؟"
ايوان گفت: "من که اجازه ندادم! او خودش داشت اول ميشد."
خبرنگار اصرار کرد که: "اما تو ميتوانستي اول شوي."
ايوان نگاهي به او انداخت و گفت: "درست. اما حاصل آن پيروزي چه بود؟ آن مدال چه افتخاري براي من داشت؟ مادرم چه فکري در مورد من ميکرد؟"
اين ارزشهاي زندگي ما هستند که بردن يا باختن را در زندگي ما معني ميدهند، موفقيتي که همراه با نيرنگ، کلاهبرداري، حق ديگران خوردن و ظلم به ديگران باشد، در زندگي که منصفانه زيستن و احترام به ديگران، ارزش هست، عين باختن است.
نميتوانيم خودمان، ارزشهاي انساني را زيرپا بگذاريم و انتظار داشته باشيم، همسرمان، فرزندمان، دوستمان، همکارمان و... آنها را در برابر ما رعايت کنند!
به ارزشهاي زندگي خود فکر کنيم و ببينيم در اين دنيا، چه چيزهايي براي ما ارزش دارند.
(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و ششم، شماره 1069)
به عنوان يک معلمِ دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...
قاسم محمدي: مصاحبه نسيم جنوب با مدير خيريه هانيه در بوشهر، پرده از بيمهري و بيتوجهيهاي مديران شهرداري و ديگر نهادهاي مربوطه، در توقف ساخت شيرخوارگاه نوزادان در بوشهر برداشت، در سراسر اين رويداد، از يک طرف با انسانهايي خير و دلسوخته روبرو هستيم که بفکر رفع يک مشکل مهم نوزادان بيسرپرست در استان بوشهر هستند، و در مقابل مديراني که سد اين کار خير شدهاند...
در اين شماره نسيم جنوب با توجه به نقش و جايگاه شادروان رضا ماهيني که از نسل دوران طلائي فوتبال بوشهر بود، به طور ويژه و از زواياي مختلف، پذيراي مطالب و سوگنامه دوستان و همبازيها و ورزشنويسان بويم، تا اداي احترامي کرده باشيم به ورزشکاراني که با وجود محروميت وکمبودها، خاطرات زيبا و به ياد ماندني را براي مردم بوشهر رقم زدند...
دکتر عابدین عابدی زاده: مهاجرت موضوعی چندوجهی و پیچیده است اما میتوان با صراحت گفت که مسئله اصلی مهاجرت بیشتر متوجه کشورهای جهان سوم و کمترتوسعه یافته است! مهاجرت از ایران تقریباً از دو دهه قبل از انقلاب در ذهن و اندیشهی ایرانی به عنوان یک تحرک اجتماعی شکل منسجمتری به خود بست و هر دهه بر تعداد افرادی که اقدام عملی به مهاجرت از ایران داشتهاند رو به فزونی رفته است تا این که امروز..
عبدالمجید زنگویی: باز هم به دام حیله و تزویر و خشم و خشونت و انتقام جویی قرون وسطایی طالبان درافتادن، باز هم در ملاء عام به گناهی موهوم و تهمتی ناروا، ضربه های شلاق وحشیانه را تحمل کردن، باز هم از وحشت زندان و اعدام و هزار درد بی درمان دیگر، خانه و کاشانه و خویشان و بستگان را وانهاده و زحمت مهاجرت به ناکجاآباد را برگزیدن...
تلاش برای گرانفروشی خودروهای خارجی
سنگ فرش خیابانهای اصلی مرکز شهر بوشهر به شدت آسیب دیده است. در اثر کیفیت نازل مصالح به کار رفته و اجرای اشتباه و غلط کار، با تردد انواع وسایل نقلیه سبک و سنگین قسمت عمده ای از این سنگها کنده شده و آسیبهای جدی به این خیابانها وارد آمده است. این خیابان که با هزینه ای نزدیک به...
سعید لیلاز گفت: اگر بنزین به لیتری ۱۰ هزار تومان برسد میتوان ۷۰۰ هزار تومان یارانه پرداخت کرد. چرا آقای قالیباف میخواهد ۲۵۰ هزار تومان یارانه بدهد؟ بنزین را به ۱۰ هزار تومان برساند و به همه ملت ۷۰۰ هزار تومان یارانه بپردازد. اگر قرار باشد با یک تورم لجام گسیخته حرکت کنیم میتوان یارانه بیشتری پرداخت کرد...
تأمین مالی انتخابات کشورهایی ازجمله ایران، مانند جعبه سیاه است؛ هیچکس دقیقا نمیداند چه کسی به چه کاندیدایی از بعد اقتصادی کمک میکند. البته این یک استراتژی در نظریه بازیهاست؛ این ظن قوی است که افراد سودجو و فرصتطلب، از این بزنگاههای تاریخی به نفع خود بهره بگیرند و روی هر کاندیدا...
نه سوپرمن میآید، نه امیرکبیر
من اگر جاي آقاي روحاني بودم ١٠ آمار مادر را به جامعه عرضه ميكردم كه در سال ٩٢ وضعيت چگونه بود و امروز چگونه است و اين خود بهترين كارنامه يك دولت است كه اهل عمل بوده يا شعار. آيا توانسته گامهاي بزرگي به سود ملت بردارد يا فقط حرف زده است. به ويژه اگر آنچه در سال ٩٢ را تحويل گرفته و با سال ٩٦ مقايسه ميكند، بتواند آن را با سال ٨٨ هم مقايسه كند..
سعيد ليلاز در گفتوگو با «اعتماد»:
به تداوم دولت روحاني نياز داريم
«ترکان» ول کن تخلفات دولت قبل نیست!
مشکل از عدم ساماندهی نظام توزیع و مدیریت دلالان در بازار است؟ وزارت جهاد کشاورزی برای رفع آن چه کرده است؟ نقش تعاونیهای روستایی در اینجا چیست؟ آیا مشکل، سرمای دیررس و تداخل بازار گوجهی مناطق گرمسیر و سردسیر باهم است؟ کشاورز چه گناهی...
پروژه روکش آسفالت خیابان از میدان حر تا امامزاده چهار ماه پیش انجام شده و هزینه ای 900 میلیون تومانی صرف اجرای این پروژه شده است. در حالی که تنها چهار ماه از زمان احداث این روکش می گذرد، چرا شهرداری مجوز حفاری در همین مسیر را می دهد؟ این وضعیت بسیار ناگوار است که علی رغم هزینه سنگینی که برای...
شرق- مرجان توحیدی: قدم به قدم بیمار است که یا روی صندلیها نشستهاند، یا کنار راهروها خوابیدهاند. عدهای هم در سایه درختان بیمارستان امام خمینی(ره) نقش بر زمین شدهاند. عموما چهرههایشان آفتابسوخته است. سر و وضعشان نشان میدهد که اغلب از قشر آسیبپذیر هستند. از راهروهای تودرتو عبور میکنم تا به ساختمان شماره سه در مرکز طبی کودکان میرسم. بعد از لختی تأمل به اتاق وارد میشوم. دکتر مصطفی معین در حال قدمزدن در طول و عرض اتاق بود. با خوشرویی پذیرای ما میشود و گفتوگو را آغاز میکنم. موضوع بحث، ارزیابی تحولات یکی، دو ماه گذشته در جریان اصلاحطلبی بود. دکتر بهوضوح از عهدشکنی پس از ائتلاف ناراحت و معتقد بود اگر ائتلاف را پذیرفتیم، دیگر رقابت پس از آن معنایی ندارد. در لابهلای صحبتهایمان به توسعهنیافتگی فرهنگ سیاسی کشور اشاره میکند. او همچنان معتقد است که ٨٠ درصد کار در کشور باید در حوزه اجتماعی صورت بگیرد و از طریق سازمانهای مردمنهاد. بعد به سازمانهایی که خود دراینباره ایجاد کرده نقبی میزند. همانطور که پشت میز نشسته و دستانش را تکان میدهد، تأکید دارد فقط ٢٠ درصد توسعه مربوط به سیاست است که فقط همین ٢٠ درصد را برای رسیدن به قدرت و بعد هم فراموشکردن وعدهها اختصاص دادهایم.
نحوه مواجهه اصلاحطلبان با انتخابات رياستجمهوري آنقدرها هم روشن و شفاف نيست كه پيش از اين تصور ميشد. عدهاي معتقدند بدون اما و اگر بايد از همين امروز اعلام كنيم كه تنها و تنها از حسن روحاني حمايت ميكنيم. در مقابل، عدهاي ديگر ميگويند تداوم حمايت اصلاحطلبان از روحاني بايد منوط به بررسي عملكرد وي و آغاز گفتوگوهاي سازنده با روحاني و دولتمردانش باشد. آنها حمايت بيچون و چرا از روحاني را معادل نفي نقد او ميدانند و معتقدند مسدود كردن راه نقد دولت با اعلام حمايت بيچون و چرا عدول از هويت اصلاحطلبانه است. هويتي كه در بطن خود نقد قدرت را دارد و در طول سالها بارها و بارها به خاطر همين نقد قدرت هزينه داده است. علي شكوريراد، دبيركل حزب اتحاد ملت ايران اسلامي از جمله كساني است كه ميگويد ما در جستوجوي كانديداي انتخابات ٩٦ نيستيم و به طور طبيعي كانديداي ما روحاني است. اما اين دليل نميشود نقايص و اشتباهات دولت را نبينيم و گوشزد نكنيم. شكوري راد همان طور كه از او انتظار ميرود صريح و بيپرده صحبت ميكند. از فرآيند انتخابات ٩٢ و چگونگي رسيدن به نام روحاني تا انتخابات مجلس و اتفاقات درون حزب اتحاد پروايي ندارد تا جزييات را بگويد و اشتباهات را بپذيرد .
عبدالرسول خلیلی: سیاهنمایی صداوسیما درباره رویکرد توسعهای دولت به مناطق آزاد انگار حالاحالاها تمامی ندارد! هدف از راهاندازی مناطق جدید، ایجاد فرصت مناسب سرمایهگذاری برای شرکتهای داخلی و خارجی و فراهمشدن زمینه مناسب برای رقابت سالم در عرصه اقتصاد بینالملل...
مرتضی رضائی: اشکال اصلی شورای شهر در تصمیم گیری های خلع الساعه اش این است که به کارشناسی و افکارسنجی و بررسی نمونه های شکست خورده و یا موفق مشابه با تصمیماتش هم در گذشته این شهر و هم در سایر بلاد و نقاط ایران و جهان دست نمی زند. این واقعا تأسف بار و هزینه زا بوده و هست...
نظافت کانال های اصلی تنها ماهی یک بار / مقصر معاونت عمرانی شهرداری است / مقصر مردم شهر و کسبه هستند / هر نوع کم کاری را قویاً رد می کنم / شرکت فاضلاب و اصناف مقصر اصلی هستند / اصلا انگار شهری وجود ندارد...
ناهيد مولوي
هفتم اسفند كه به پايان رسيد اصلاحطلبان مست پيروزي بودند. زير توپخانههاي تخريب كه آنها را انگليسي خوانده بود با دستاني بسته و با تكرار و پا درمياني تاثيرگذارترين چهرهشان توانستند ردصلاحيتهاي گسترده را بلاموضوع كنند و با سربازهايشان ژنرالهاي اصولگرا را شكست دهند و تمام كرسيهاي پايتخت را از آن خود كنند. بيترديد هفتم اسفند ميتواند يكي از تاريخيترين پيروزيهاي اصلاحطلبان شمرده شود، پيروزياي كه بعد از دعواهاي سياسي و پرهزينه سال ٨٨ و در ادامه ٢٢ خرداد ٩٢، ميتواند كمي فضاي سياسي كشور را به سوي تعادل پيش ببرد. در اين ميان اما يك نفر هست كه كمي از فضاي پيروزي فاصله گرفته است و بيش از آنكه بخواهد از دلايل اين پيروزي مهم و اثراتش سخن بگويد به زواياي ديگري ميانديشد، زوايايي كه يا از ديد بسياري از فعالان سياسي پنهان است يا اگر برايشان رخنمايي هم كرده باشد فعلا سكوت انتخابشان است. اين روزها در سر مردي كه در روزگار اصلاحات مغزش مورد هدف گلوله قرار گرفت ايدههايي رژه ميروند كه در نظر اول شايد كمي دست نيافتني باشد اما زماني كه بحث را آغاز ميكند و همه زواياي آن را واكاوي ميكند متوجه ميشويم كه طرح اين موضوع ميتواند دغدغه همه چهرههايي باشد كه به آيندهاي متفاوت براي ايران ميانديشند. سعيد حجاريان بعد از هفتم اسفند بيش از آنكه در كنار همفكران و دوستانش از طعم پيروزي اصلاحطلبان لذت ببرد در كنار اصولگراياني ايستاده كه شكستي سخت را تجربه كردهاند و آنطور كه خودش ميگويد ميخواهد با اصولگرايان همدردي كند و اين همدردي را باز شدن دريچهاي براي گفتوگو با اصولگرايان ميداند تا بتوان يك طرح ملي را در قالب آن پيش برد و پله به پله تغييراتي بنيادين در قانون انتخابات ايران داد. افقي كه او به آن خيرهشده بسيار دور است و خودش هم در طول اين گفتوگو به آن اعتراف ميكند اما به نظر ميرسد از نگاه او زمان صحبت درباره اين مساله فرار سيده است. حجاريان ريشه مشكلات در سپهر سياسي ايران را حزب گريزي ميداند و معتقد است طرحي كه اين روزها فكرش را مشغول كرده ميتواند همه گروههاي سياسي كشور را از اصلاحطلب تا اصولگرا به تشكيل حزب وادارد تا درون احزاب افرادي ورزيده پرورش پيدا كنند. مردي كه عنوان تئوريسين اصلاحات را بر دوش ميكشد معتقد است بايد قدم به قدم فرم انتخابات در ايران را تغيير داد و در اين ميان صحبتهايش گريزي هم به قانون استاني شدن انتخابات ميزند، قانوني كه توسط شوراي نگهبان رد و مسكوت ماند. او ميگويد: در قدم اول مجلس دهم بايد قانون استاني شدن انتخابات را به صحن بازگرداند و با رفع ايراداتش آن را تصويب كند و اگر شوراي نگهبان دوباره اقدام به رد آن كرد به مجمع بفرستند و تاييدش را بگيرند. در سراسر اين گفتوگو براي ما ابهامات بزرگي ايجاد ميشد و او با صبر درمورد همهشان جواب ميداد و براي درك بهتر موضوع بارها از مدل انتخابات در اروپا، امريكا و حتي تركيه و پاكستان مثال ميآورد. حجاريان معتقد است سطح پارلمان در اداره امور كشور پايين آمده و ايجاد انتخابات حزبي ميتواند مجلس را به راس امور برگرداند و سطح سياستورزي در ايران را كه به عقيده بسياري در دهه اخير پايين آمده ارتقا بخشد. كساني كه با سعيد حجاريان هم كلام شده باشند به خوبي ميدانند به دليل وضعيت جسمي ويژهاي كه دارد صحبت طولاني برايش مقدور نيست اما اين بحث به قدري برايش مهم و اساسي بود كه زمان اين گفتوگو به دو ساعت كشيد. اگرچه اين گفتوگوي طولاني نميتواند پاسخگوي همه سوالاتي كه در ذهن مخاطبان به وجود خواهد آورد باشد اما بيترديد ميتواند آغازگر بحث جديدي در فضاي سياسي كشور باشد و به مرور تبديل به دغدغه افرادي شود كه پاسداري از نهاد انتخابات و تغيير به سوي پيشرفت در عرصه سياست ورزي را در ذهن خود دارند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با سعيد حجاريان را در ادامه بخوانيد.
تحليل راي هفتم اسفند : ظهور جنبش جديد اجتماعي
«چه باید کرد؟» این پرسش همیشگی یک نیروی سیاسی است اما بیشک برای سیاستورزان داخل و خارج از ساختار و نهادهای رسمی قدرت، پژواک و البته پاسخی متفاوت دارد. اصلاحطلبان در سال ٩٤ از منظر یک نیروی سیاسی خارج از نهادهای رسمی قدرت در برابر این پرسش قرار داشتند و اکنون و در پی رخداد شگفتآور هفتم اسفند- پس از قریب به یکدهه - از منظر دیگری در برابر آن قرار گرفتهاند. با عباس عبدی در اینباره به گفتوگو نشستیم.
در یکی از خیابانهای خوب تهران توقف کردم. وارد آپارتمانی شدم که چیدمان بخش اعظم آن کتاب و تابلوهای نقاشی بود. تا چشم کار میکرد، کتاب دیده میشد. یک تابلوی بزرگ نقاشی هم از یک خانواده بالای شومینه نصب شده بود و میز کاری که کنار یک پنجره دلباز قرار داشت. گفتوگو را با مراد ثقفی، مدیرمسئول نشریه «گفتوگو» آغاز کردیم؛ نشریهای که به تبع تفکرات مدیرمسئول خود، تهمایههای چپی دارد و به مباحث روشنفکری دراینباره میپردازد. اما بحث ما درباره تبیین هویت اصلاحطلبی بود. در میانههای مصاحبه، بحثمان تقریبا به چالش کشیده شد، از آنجا که او معتقد بود اصلاحطلبان هنوز مبانی تفکری چپ را یدک میکشند. این چالش بر سر تحقق مبانی سوسیالیسم یا تفکرات راست در ایران ادامه یافت. اگرچه همه این مباحث را به اجبار نیمهکاره رها کردم؛ چون زمان لازم برای هرکدام از مباحث در آن مجال فراهم نبود. جانمایه سخنان او تعریف عدالت بود، بهمثابه یکی از راهکارهای تدقیق هویت اصلاحطلبی. بااینحال صحبت از کلیگویی و نقد آنچه حاکم است؛ فراتر نرفت. مصاحبه که تمام شد من را دعوت کرد تا به «پیج» خرید از دستفروشان در اینستاگرام بپیوندم. یاد چپهایی افتادم که از طبقه بورژوازی برخاستند: مانند سلف صالحشان انگلس؛ آنها که داعیه طرفداری از پرولتاریا را داشتند.
ماحصل این گفتوگو را در پی میخوانید.
مجمع جهانی اقتصاد در ایستگاه چهلوششم؛ جایی که لابیهای سیاسی و اقتصادی در بالاترین سطح ممکن اما با تشریفاتی بهمراتب کمتر از دیدارهای دو یا چندجانبه دیپلماتیک، صورت میگیرد و در پارهای موارد، اقتصاد و سیاست در سال جاری میلادی را تحتالشعاع رایزنیها قرار میدهد. «داوس» در هفته گذشته، باز هم توجه محافل جهانی را به خود جلب کرد و مانند همیشه خبرساز بود. خبرهایی که برای ایرانیان، از جدال لفظی میان «ترکی فیصل» شاهزاده سعودی و محمدجواد ظریف بر سر مسئله سوریه تا درخواست جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده، از همتای ایرانی خود برای پیگیری وضعیت سه آمریکایی ربودهشده در عراق را شامل میشد. اما این ظاهر رسمی داوس است و در باطن، هزاران مراوده دیگر در جریان است. برای بیان شنیدنیهای این اجلاس و آنچه در جهان پرشتاب تحولات حوزه فناوری در جریان است، محمود سریعالقلم بهترین گزینه است. استادتمام دانشگاه شهیدبهشتی، ازجمله استادان ایرانی است که موردتوجه محافل علمی و پژوهشکدههای بینالمللی قرار دارد. یافتههای او از هفدهمین حضورش در داوس سوئیس، بخش اصلی گفتوگوی «شرق» با فارغالتحصیل دکترای روابط بینالملل دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و فوق دکترای همین رشته از دانشگاه اوهایو است. سریعالقلم بلافاصله پس از بازگشت از داوس، روز پنجشنبه میهمان «شرق» بود و بخشی از گفتوگوی سهساعته ما نیز به مذاکرات هستهای و ایران پسابرجام رسید که در ادامه میآید.
کافی است پیامی در تلگرام دستبهدست شود تا خیلی سریع تبدیل شود به خبر. گاهیاوقات حجم تأثیرگذاری برخی پیامها تا حدی است که حتی رسانههای حرفهای نیز تحتتأثیر آن قرار میگیرند. نمونه چنین موردی ماجرای کشیدن بخیه چانه پسربچه اصفهانی بود. داستان از یک پیام تلگرامی آغاز و آنقدر دامنهدار شد که رسانهها هم بیآنکه به اندازه کافی در مورد واقعیت ماجرا تحقیق کنند اقدام به انتشار آن کردند و البته بعد معلوم شد ماجرا به شیوهای که روایت شده، نبوده است. با «محمدمهدی فرقانی»، رئیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، در مورد ابزارهای ارتباطی نوین و تأثیر آن بر فعالیت حرفهای روزنامهنگاران گفتوگو کردهایم:
گزیده صحبتهای محسن صفایی فراهانی
رئیسجمهوری در ایران اختیاراتش براساس قانونی اساسی محدود است. قانوناساسی ما مشابه قانوناساسی غرب نیست که ارکان حکومت پیوستگی کافی داشته باشند. اینجا هر رکن برای خودش تمرکز قدرت دارد
جوامعی که با حاکمیت قانون سامان پیدا میکنند به حداقل آسیبپذیری میرسند
در حال حاضر مجلس و آرای عمومی برای مجموعه تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور اینقدر تعیینکننده و قابلقبول نیست
کدام فعالیت تعریفشده در اقتصاد ایران هست که بگوییم این مقدار منابع را میتواند برای یک نفر ایجاد کند که ماهی یک میلیارد تومان پسانداز برایفرد داشته باشد. اعداد و ارقام مقداری نیستند که شوخیبردار باشند. پس بهاین نتیجه میرسیم این اعداد و ارقام «غارتی» هستند. اسم این فساد نیست. اسمش غارت است.
مولود حاجيزاده/ اين روزها رفت و آمدش به تهران بيشتر به كارهاي شخصياش محدود ميشود تا براي سخنراني؛ اواخر خردادماه بود كه «محسن رناني» در تارنماي شخصي خود اعلام كرد كه پس از يك سال كه هفتهاي يك سخنراني در كشور داشت، تا پايان سال ٩٤ در هيچ كجا سخنراني نخواهد كرد. با اين حال به بهانه انتشار نسخه كامل كتاب «اقتصاد سياسي مناقشه اتمي ايران» كه نيمه نخست سال از طريق تارنماي رسمياش منتشر شد، در تهران به گفتوگو با استاد اقتصاد دانشگاه صنعتي اصفهان نشستيم. در دفتري كه در آن خبري از فضاي سنگين همايش ها و مراسم هاي اقتصادي كه طي سالهاي قبل در آن به سخنراني مي پرداخت نبود.شروع گفت و گو در خصوص موضوع كتاب بود؛ از مساله نفت در خاورميانه گرفته تا نظريه جنگ خداحافظي در اين منطقه؛ موضوعي كه به عقيده او از ابتدا غرب به واسطه آن هدف مشخصي را در خاورميانه دنبال ميكرده است. البته اين گفتوگو به نظريات مطرحشده در كتاب محدود نماند و به مسائل جاري اقتصاد ايران نيز كشيده شد. صحبت از بحران اقتصادي و سياسي در كشور ميشود كه همين موضوع پاي مسائل اجتماعي و موضوع آب را هم به بحث باز ميكند. اما به اعتقاد رناني براي عبور از تمام اين مسائل و بحرانها كه كشور را در معرض آسيبي بزرگ قرار دادند، تنها يك گزينه پيش رو قرار دارد و آن باز شدن فضاي گفتوگو ميان جامعه و نظام است، فضايي كه سالهاست بسته است. او در عين حال برمبناي نظريات نهادگرايي خود بر لزوم فعال شدن نهادهاي مدني در جامعه نيز تاكيد دارد؛ نهادهايي كه براي ايجاد جريان گفتوگو در جامعه، نهتنها يك نياز كه يك الزام هستند. مشروح اين گفت و گو را در اينجا مي خوانيم.
کمپین را کارزار معنا کردهاند و پویش. اما خیلی جریانها که تصور میشود کمپین هستند یا از ابتدا قرار بوده باشند و تغییری ایجاد کنند، در حد چند شعار و تصاویر چند بیلبورد در بزرگراهها باقی میمانند. همانطور که از اسمش برمیآید، کمپین جایی برای کار است؛ فضایی برای اقدام. بر این اساس پدیدهای پویاست. با این نگاه، تعداد انگشتشماری کمپین در جامعه ایران پا گرفته و به نتیجه رسیدهاند. با «حسن نمکدوست تهرانی»، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، درباره کمپین و سوءتفاهمهای پیرامون آن گفتوگو کردهایم:
دوست دارم حضور من و دوربینم در تصویر ثبت شده وجود نداشته باشد و بیننده با سوژه ارتباط برقرار کند در اکثر اوقات موفق بوده ام و این سبک خاصی نیست. اما شاید منحصر به فرد باشد. کماکان به دنبال تصاویر جدید هستم برای رضایت خاطر... زندگی من بدون عکاسی یعنی مردن...
آخرین اخبار
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
پربیننده ترین
- هر ایرانی باید خارگ را ببیند
- به احترام بیست و پنج سرباز، ایست خبردار!!!
- آن معلم آمد
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- بنام خداوند رنگین کمان...
- بوشهر؛ از شهر ِ موسيقي ايران تا چشم انداز ِ جهان ِ موسيقي
- نيهمبون؛ سازي که هيچوقت در هيچ جنگي نواخته نشد
- حکایت اولین کارگاه نوشابه سازی ایران در بوشهر
- چگونه دلیران تنگستان ساخته شد + تصاویر
- عکس های منتشر نشده از پشت صحنه دلیران تنگستان
- تصاوير نكوداشت فرج كمالي شاعر بومي سرا در گناوه
- باران نشاط با موسيقي بوشهري شريفيان در تهران + تصاویر
- ايام کارمندي سازمان برنامه و بودجه بوشهر
- تصاویر کنونی دانش آموختگان دبیرستان سعادت بوشهر در سال (1349 - 1346)
- سال ها معلمی و خاطرات تلخ و شیرین