برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگياش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهريهاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلينژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشمزاده)، سالهاي سخت و سختتر (فريده كاردانى)...
سالار شهنواز - فرزند جاودان ياد همايون شهنواز: حدود ظهر به بوشهر رسيدم و مستقيم به ميدان ريسعلي دلواري رفتم. حال و هواي شهر برايم جالب و ديدني بود. ظهر روز جمعه در خرداد ماه هوا به شدت گرم ولي درخشش آفتاب، آسمان نيلي رنگ، امواج دريا، زيبايي ساحل بوشهر بسيار مسحورکننده بود. آنچنان که متوجه گذشت زمان نشدم. پياده در حاشيه ساحل مي گشتم و ميرفتم و از اين منظره بي بديل عکس مي گرفتم...بر سر مزار مرحوم پدرم فاتحه خوانده و با يادي از دلاوريهاي «دليران تنگستان» به موزه رئيسعلي دلواري سري زديم...
حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...
خبر تلخ درگذشت «مریم میرزاخانی»، نابغه ریاضی ایران و جهان و تنها زن دارنده «جایزه فیلدز» که به او لقب «سدشکن» در علم ریاضیات را داده بودند، همه را در بهت و ناباوری فرو برد؛ این استاد دانشگاه «استنفورد» 20 سال پیش، از سانحه سقوط اتوبوس حامل تیم نخبگان اعزامی به دوره مسابقات ریاضی دانشجویی...
در مسیر بزرگراه عسلویه- سیراف- جم، به میزان عجیب و خطرناکی، کوه ها و ترانشه ها در حال ریزش بودند. از نقطه به نقطه کوههای مسیر جم، آب جاری میشد. در یک نقطه، حین عبور، چند سنگ به خودرو خورد ولی تخته سنگ بزرگتر، از مجاور ما عبور کرد... سپس به محل تقاطع رفتیم. با خودرو روی خط اتوبان از زیر تقاطع گذشتیم. آب تا بالای چراغ ماشین (شاسی بلند) آمد...
بانگ آمد که علی را کشتند / انمای ازلی را کُشتند / قد قتل نوحه غمبار ملک / شد عزا خانه شبستان فلک / یا علی شعله بر عالم زده اند / همه جا بیرق ماتم زده اند / از چه در بستر تب افتادی / ذکر هجران زچه رو سر دادی / بعد تو خار دهد بستان ها / وای از غربت نخلستان ها / در گلو تیغ و به چشمانت خار...
ناهار مهمان مهندس جوادی مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بودیم. ابتدا در مورد انتقال دفتر مرکزی شرکت پایانه های صادرات مواد نفتی با وی صحبت کردم. مقرر شد متوقف کنند و بررسی کنند تا در سفری که اردیبهشت ماه به بوشهر دارند، صحبت کنیم و تا آن زمان اقدامی نخواهد شد...
در این مراسم باشکوه غلامحسین دریانورد، نجدی مسئول انجمن آدینه ادبی گناوه، اصغر شمسی پور، معصومه خدادادی، مهران خدری، جواد نگهبان، ابراهیم خدری، امرالله خدری و جهانگیر اژدری شعرخوانی کردند و جهانگیر اژدری نیز یک دوبیتی از مهدی صادقپور خواند و حسن دشتی نیز به بیان سخنانی در مقام ادبی استاد...
شرق: میگوید: «دلودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یکروز پدر، یکروزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت داییاش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادقخان که میآید، زمان هماهنگشده برای گفتوگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر داییصادق میدهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفتوگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز میشود و مرور خاطرات پسر. میگوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدستدادنش باعث شد تا تحلیلهای متفاوتی بر این ماجرا برود. به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که میرسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده میکند که نه آنروز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمیخواهد که بیاخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی میدهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم میگیرد، میگوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری میکند و چه چیزی پیش میآید، تصمیم میگیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفتوگوهای او از دهه٨٠ به اینسو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آنهم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاهها و اندیشههای امام. همین موضوع کار را برای من سختتر کرده بود. اینکه باب گفتوگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشهها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی بهسرعت پشتسر میگذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر میدادم. ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی میکرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسانپرسان به خیابانهای پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسیها مجاز است؛ چیزی شبیه به خطویژه. از کوچهپسکوچههای تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبهروی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آنسوتر از آن هم دفتر آیتالله نوریهمدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. بهسوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسههای قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسهای تصویری از امامخمینی و سیداحمد در کنار هم دیده میشد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت. تا چشم کار میکرد، کتاب بود که وسوسه و شوق خواندن به دل میانداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوبرخت بود با چند عبای قهوهای، سورمهای و عمامه مشکیرنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم بهتناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبکوسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتابهای باز و نیمهباز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه میکند و مینویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی صادق باعث شد که گفتوگو خیلی سریعتر از آنچه که فکرش را میکردم به پایان برسد. برای انجام مراحل فنی گفتوگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامهریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آنروز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارتهای دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمانها، به حالوهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود.
در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز...
ندان شهرباني ساختماني در بافت قديم بوشهر و در محله ي شيخ سعدون (كوتي) و نزديك به مسجد بود كه آن را به شكل زندان درآورده بودند. ساختمان دو طبقه داشت كه چهار طرف آن اتاق بود و حياط آن در وسط، با آب انباري كه در ميان حياط قرار داشت. زندانيان به زودي با ما انس گرفتند و وقتي كه از وضع ما آگاه شدند علاقه بيشتري به...
اعتماد: تا ريخ نقش بنياديني در تفكر بشر دارد. اين مفهوم با مفاهيمي چون عمل انساني، تغيير، تاثير شرايط مادي در امور انساني و واقعه تاريخي در ارتباط است و امكان «كسب تجربه از تاريخ» را پيش روي ما قرار ميدهد. تاريخ همچنين از طريق درك نيروها، انتخابها و شرايطي كه ما را به لحظه حال رساندهاند باعث ميشود اكنون خود را بهتر بشناسيم. بنابراين جاي شگفتي نيست كه فيلسوفان هرازچندگاهي به بررسي تاريخ و طبيعت دانش تاريخي بپردازند. تمام اين مسائلي كه مطرح كرديم ميتوانند در بدنه واحدي به نام «فلسفه تاريخ» جمع شوند. فلسفه تاريخ امري چندوجهي است و از تحليلات و استدلالات ايدئاليستها، پوزيتيويستها، اهل منطق، متكلمان و ديگران تشكيل شده است. از طرف ديگر فلسفه تاريخ بين اروپاييان و انگليسي- امريكاييها و بين هرمنوتيك و پوزيتيويسم در حال كش و قوس است. ارايه يك تصوير واضح از تمامي نظرات درباره «فلسفه تاريخ» همانقدر ناممكن است كه تعريف رشتهيي علمي و شامل همه اين رويكردها. تصور اينكه هنگام بيان عبارت «فلسفه تاريخ» به سنت فلسفي خاص اشاره ميشود، تصور غلطي است چون مكاتب مطرح در اين حوزه به ندرت با هم به تفاهم ميرسند. به تازگي كتاب «فلسفه تاريخ» تاليف دكتر فياض زاهد كه بهتازگي از سوي انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي منتشر شده، ميكوشد تصور غلط از محدوديت فلسفه تاريخ به سنت فلسفي خاص را نشان دهد. اين كتاب با مفاهيم اساسي و بنياديني در ارتباط با مقولههاي مختلفي كه با درك مفهوم فلسفه تاريخ مرتبط است، سروكار دارد. مولف معتقد است، بدون تبيين دقيق اين مفاهيم نميتوان تصوير مناسبي از اين پرسشها ارايه كرد. سير ادواري تاريخ يا موضوع علميت تاريخي، رويكردي تاريخي اما تحليلي فلسفي را با خود دارند. در اينجا پيوندي عميق ميان دادههاي تاريخي و فلسفي وجود دارد. اينكه آيا تاريخ تكرارپذير است و امكان ادواري بودن دارد، گاهي ميتواند از طريق درك و تحليل دادههاي تاريخي و البته با قطعيتي فلسفي فهم شود. در اينجا علميت تاريخي، تلاش براي اثبات اين حقيقت است كه ميتواند با روشهاي مختلف و با استفاده از ابزارها و متدهاي علمي قطعيت يابد. اما بحث درباب علميبودن يا انتزاعيبودن محورها و كليات تاريخي به سادگي پايانپذير نيست. اين كتاب ميكوشد نشان دهد اگر مراد از علميبودن تاريخ پوزيتيويستي ديدن رويدادهاست كه بهنظر چنين نميآيد اما اگر مراد تكرارپذيري در شرايط يكسان است، شايد نتوان با علميتانگاري صرف آن را توجيه كرد. نويسنده حتي نشان ميدهد تلاش پوپر و ديگر طرفداران علميت تاريخي نميتواند پاياني بر اين مجادلات باشد، اما امروز تاريخ در حال بهرهبري از روشهاي مدرني است كه بدون علم، امكان تحقق ندارد. با اينهمه نويسنده تاكيد دارد تاريخ همچنان بهجلو ميراند و دانستههاي ما بسيار اندك است.
دكتر عبدالكريم مشايخي : گمرکات جنوب ایران که سالیانه هزاران تومان از بابت تعرفههای گمرکی آن به خزانه شاهی سرازیر میشد، بر اساس توافقنامهای در قبال پرداخت وام به مظفرالدینشاه قاجار چندین سال بود که در رهن انگلیسیها قرار داشتند و قسمت مهمی از درآمد آنها به عنوان اقساط وام به حساب انگلیسیها پرداخت میشد. هنگامیکه نیروهای ملی طرفدار سیدمرتضی گمرک را به اشغال در آوردند، کارکنان بلژیکی آن را برکنار کردند و ...
در زمانه ما ورژن جديدي از اين بازي وارد بازار شده است. اين ورژن جديد كه «نسل3 لنگكشي سياسي» نام دارد، داراي پيچيدگيها و در عين حال سادگيهاي خاص خود است. براي نمونه، در اين ورژن ديگر ما بازي نميكنيم، بلكه بازي ما را. . . . دوم، اين ورژن زيادي آنلاين است، يعني لحظهيي نميتوان از آن فاصله
تمام فرزندان مسئولان و مدیرانی که بر اساس رانت استخدام شدهاند باید اخراج شوند/ وقتی در ادارات و وزارتخانههای ما 10 هزار نفر با مدرک راهنمایی مشغول بهکار شدند یعنی فاتحه دولتمردی را باید در کشور خواند/ در دولت گذشته عمده اطرافیان و خانوادههای مسئولان، فرمانداران، استانداران و وزرا بدون هیچ قانونی استخدام شدند...
تاجيك به «نو اصلاحگرايي» تاكيد دارد و به هفتهنامهنون ميگويد: من اين روزها سخت دل مشغول تئوريزه كردن نوعي «نو اصلاح گرايي» هستم. اين روزها بسياری از خود ميپرسند نيروهاي اصلاحطلبان اكنون در كدام مرحله سياسي قرار دارند؟ اقتضاي نظري و عملي اين مرحله چيست؟ در اين شرايط كدامين گفتمان از استعداد و امكان استعاري و هژمونيك شدن برخوردار است؟ ...
شریت مدتی است به فکر افتاده به جای توسل به زور و فشار اختلافات خود را از طریق حق و عدالت حل و فصل کند , . . . رشد عقلی و فکری بشر حکم میکند که اختلافات خود را منحصرا به وسایل مسالمت آمیز تصفیه نماید . . .
هر جا افرادی سرکار باشند که خودشان در وهله نخست قانونگریز باشند نه قانونمدار و دولتی باشد که به راحتی قانون را زیرپا بگذارد به این معنی است که بسترساز رانتجویی بقیه شده است. در چنین ساختاری گویا دولت فریاد میزند که من آماده رانتجویی هستم، بیایید از من امتیاز بخواهید. فرقی نمیکند...
گفتوگو با «مراد ثقفی» قرار بود پیرامون بررسی ریشههای برآمدن محمود احمدینژاد متمرکز شود. او بر این باور است که تحلیلهای موجود در این زمینه با تمرکز بیش از حد بر حوزه اقتصادی، اصل مساله را نادیده گرفته: «بیش از آنکه امر اقتصاد در شکلگیری احمدینژاد تاثیرگذار باشد، شیوه شکلگیری «امر سیاسی» در ایران، در بروز این پدیده موثر بوده.»
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- هلدينگ خليج فارس؛ نمادي از نابرابري و تمرکزگرايي
- نسیم خاطره: معلمان دلسوز و دانش آموزان کوشا
- نسیم خاطره: شروعي خوب، پاياني بد
- واقعيتي ماندگار از زندگي معلمي در بندر بوالخير
- يادبود رفقاي جان / شهیدان مواجی
- يک کار خير ماندگار
- نسیم خاطره: لبخند و مهرباني مردم روستا
- نسیم خاطره: يکي از بهترين روزهاي معلمي
- پيشنهاد تبديل زمين نيروگاه اتمي در بوشهر به پارکينگ
- چرا مقاومت در برابر کنسرت موسيقي در بوشهر؟
- هر ایرانی باید خارگ را ببیند
- ماشین و ماشین سواری در بوشهر قدیم
- به احترام بیست و پنج سرباز، ایست خبردار!!!
- آن معلم آمد
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است