طراحی سایت
جستجو:

 برخي اصولگرايان مي‌خواهند انتخابات را به سمت دوقطبي‌شدن پيش ببرند تا نامزد اصولگرايان باقي بماند و روحاني. تصور مي‌كنند در چنين شرايطي روحاني را شكست خواهند داد. اتفاقي كه شواهد حاكي از نامحتمل‌بودن آن است. از قضا تجربه نشان داده كه در فضاي دوقطبي، بخت با اصولگرايان يار نيست...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

شرق: سال گذشته در سفر كاری به استان سیستان‌وبلوچستان، با یكی از فعالان اقتصادی-اجتماعی مقیم خارج كشور، كه با تعصب ایرانی‌ خود در پی توانمندسازی زنان این دیار، چندین‌بار به استان سفر كرده ‌بود، آشنا شدم. در آن سفر با بخشی از پروژه‌های بین‌المللی ایشان در كشورهای آفریقایی و آسیایی و نیز بعد از آن با نوشته‌ها و سخنرانی‌های ایشان كه به نظر اینجانب منطقی و مستند، چالش‌های توسعه و زنان در كشورهای درحال‌توسعه را به‌دور از شائبه فمنیسم‌گرایی مطرح کرده بود؛ آشنا شدم. مناسب دیدم در اینجا با سخن ایشان مطالبم را شروع كنم,١

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
نكاتي در مورد علمي نبودن و ايدئولوژيك بودن شريعتي
ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
یادگار امام:
ورودم به سیاست وابسته به شرایط است
مرجان توحیدی

شرق: می‌گوید: «دل‌ودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یک‌روز پدر، یک‌روزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت دایی‌اش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادق‌خان که می‌آید، زمان هماهنگ‌شده برای گفت‌وگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر دایی‌صادق می‌دهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفت‌وگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز می‌شود و مرور خاطرات پسر. می‌گوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدست‌دادنش باعث شد تا تحلیل‌های متفاوتی بر این ماجرا برود.  به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که می‌رسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده می‌کند که نه آن‌روز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمی‌خواهد که بی‌اخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی می‌دهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم می‌گیرد، می‌گوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری می‌کند و چه چیزی پیش می‌آید، تصمیم می‌گیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفت‌وگوهای او از دهه٨٠ به این‌سو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آن‌هم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاه‌ها و اندیشه‌های امام. همین موضوع کار را برای من سخت‌تر کرده بود. اینکه باب گفت‌وگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشه‌ها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی به‌سرعت پشت‌سر می‌گذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر می‌دادم.  ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی می‌کرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسان‌پرسان به خیابان‌های پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسی‌ها مجاز است؛ چیزی شبیه به خط‌ویژه. از کوچه‌پس‌کوچه‌های تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبه‌روی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آن‌سو‌تر از آن هم دفتر آیت‌الله نوری‌همدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. به‌سوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسه‌های قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسه‌ای تصویری از امام‌خمینی و سیداحمد در کنار هم دیده می‌شد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت.  تا چشم کار می‌کرد، کتاب بود که وسوسه و شوق‌ خواندن به دل می‌انداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوب‌رخت بود با چند عبای قهوه‌ای، سورمه‌ای و عمامه مشکی‌رنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم به‌تناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبک‌وسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتاب‌های باز و نیمه‌باز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه می‌کند و می‌نویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی‌ صادق باعث شد که گفت‌وگو خیلی سریع‌تر از آنچه که فکرش را می‌کردم به پایان برسد.   برای انجام مراحل فنی گفت‌وگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامه‌ریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آن‌روز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارت‌های دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمان‌ها، به حال‌وهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در هشت‌سال دولت‌های نهم و دهم، طبقه متوسط ایران رشد کرده، اما نه بخش فرهنگی و تولیدی آن، بلکه بخشی که حالا حمید جلایی‌پور از اصطلاح «خاردار» برای توصیفش استفاده می‌کند؛ بخشی که ویژگی اصلی آن غیرمولدبودن است و رانتی‌رشدکردن و ضددموکراسی‌بودن. این بافت جدید در طبقه متوسط چندان علاقه‌مند رشد و توسعه فرآیند دموکراسی‌خواهی در ایران نیست و بیشتر علاقه‌مند رشد آنی و تصاعدی است. این بخش حالا برای خودش پایگاهی کسب کرده است. یکی از دل‌نگرانی‌های جلایی‌‏پور این است که این گروه با شکل و قیافه جدیدی که در ساختار اقتصادی و سیاسی یافته، بخواهد در مسیر روند دموکراسی‌خواهی شاخ‌شده و دست‌و‌پاگیر شود. وی به رشد گروه‌هایی در جامعه اشاره دارد که خیلی بدشان نمی‌آید فرد تندروی دیگری به قدرت برسد و برخی هم به‌راحتی بخور‌بخور کنند. جایی هم می‌گوید: «تصورش را بکنید ٨٠٠میلیارددلار بیاید داخل کشور و به‌جای اینکه کشور آبادتر شود، فاسد شود.» او در‌همین‌حال تاکید دارد که تندروی مرسوم در دوره خاتمی با دوره روحانی تفاوت ماهوی دارد و بخشی از آن به تغییر پایگاه اقتصادی همین تندروها مربوط می‌شود.  استادیار دانشگاه تهران همچنین از احتمال خلق دوگانه احمدی‌نژاد- روحانی می‌گوید و آن را به ضرر سرنوشت دموکراسی‌خواهی در ایران می‌داند. از سوی دیگر در موضوع هسته‌ای نیز امیدوار است پرونده هرچه‌سریع‌تر نهایی شود و تاکید دارد اگر هسته‌ای به نتیجه نرسد، بدون‌شک، شکست آن به ضرر جریان‌های دموکراسی‌خواه و جامعه مدنی خواهد بود. بخش تکمیلی این گفت‌وگو در سالنامه روزنامه «شرق» منتشر خواهد شد. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
مصاحبه ها و مقالات منتشر شده در هفته نامه نسیم جنوب به مناسبت درگذشت مترجم شهیر خلیج فارس و نویسنده بوشهری شادروان استاد حسن زنگنه...
ارسال شده بيش از 9 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

ما روزنامه‌نگاريم؛ مي‌نويسيم، خطبه نمي‌خوانيم! به زبان قلم سخن مي‌گوييم نه به زبان قدرت. هر چند كه زبان اهل قدرت را به خوبي مي‌شناسيم. قاعدتا شما نيز بايد به زبان اهل قدرت سخن بگوييد چرا كه رييس‌جمهور به عنوان وكيل همه ملت نماد قدرت و مشروعيت و اقتدار ملي است اما دريغا كه با شما هم به زبان قدرت سخن مي‌گويند؛ تهمت مي‌زنند و تهديد مي‌كنند! پس اجازه دهيد با شما همزباني كنيم و نه خطاب به شما كه خطاب به همان اهل قدرت با زبان اهل قلم سخن بگوييم...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (1)

هنوز حالم کاملا خوب نشده بود که احضاریه‌ای به دستم رسید مبنی بر اینکه یک نفر از من به دادگاه شکایت کرده است. با هر مکافاتی که شد و به وسیله ویلچر توانستم...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (1)

اگر یک نظام اقتصادی بخواهد به‌صورت شفاف با فساد مبارزه کند یکی از اقدام‌های لازم، ایجاد مطبوعات آزاد است یعنی اجازه ایجاد و رشد نهادهای مدنی داده شود اگر در این چارچوب، آزادی‌های مدنی افزایش پیدا کند گفته می‌شود شاهد کاهش چشمگیر فساد در جامعه...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین