طراحی سایت
جستجو:

حسین آرامی: شادروان پوربهی به واقع مسئولیت پذیر بود و این ویژگی را در خود نهادینه کرده بود. مسئولیت پذیر در قبال خانواده و خویشان، در قبال دوستان و همکاران، در قبال همشهریان و هم وطنان. هیچ گاه از مسئولیت فرار نمی‌کرد بلکه به استقبال می رفت. نمونه یک شهروند ایده آل، شهروند آرمانی. اما مسئولیت پذیری همراه دیگری دارد: مدارا. نیکویی ورزیدن و مدارا کردن مسئولیت پذیری را تسهیل می کند..

 

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

پروانه شاهرخ مقدم (دانشجوی دکترای تاریخ دانشگاه خلیج فارس بوشهر):سید قاسم یاحسینی، یکی از پرکارترین مورخان، نویسندگان و خاطره نگاران بوشهری به شمار می رود. از وی تا کنون بیش از نود عنوان کتاب چاپ و منتشر شده است. به گفته خودش تقریباً همین تعداد هم کتاب چاپ نشده و یا در دست تألیف دارد! 

یاحسینی این بار سراغ سوژه ای رفته است جالب، نو و سرشار از ناگفته های عصر قاجار در جنوب ایران؛ حال و روز زنان!. 
ارسال شده بيش از 3 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

دكترشهناز عرش: عبدی پور در تیک آف به زوایای تاریک زندگی فردی و اجتماعی می پردازد و به وضعیت اجتماعی موجود انتقاد می کند. او رخدادهای عینی را دستمایه قرار می دهد و پلشتی های جامعه را با قمارخانه و میز رولت نمادین کریم الکل به تصویر می کشد. گویی که مسبب همه مشکلات فایز و خانواده اش کریم الکل است...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)
مصطفی تاجزاده در گفت‌وگو با «شرق»
مشارکت سیاسی، زن و مرد نمی‌شناسد

شهرزاد همتی: زنان بخش جدایی‌ناپذیر این اجتماعند. در همه سال‌های گذشته هر جایی که خواسته‌اند آنها را نادیده بگیرند، این زنان بودند که موجودیت خود را اثبات کرده‌اند. انگار این فعالیت همیشه باید وجود داشته باشد. زنانی که از نگاه عده‌ای صرفا برای خانه‌بودن و برای مادربودن آفریده شده‌اند. اما حضور زنان فعال در عرصه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی، همیشه خط بطلان روی فرضیه پنهان‌کردن زنان می‌کشد و خواه‌ناخواه، این نگاه که زنان وجود دارند، حتی در شهرهای سنتی، در جوامع مردسالار رخنه پیدا می‌کند؛ آن‌قدر که در شهرهای مرزی ایران زنان برای ورود به شورا و مجلس اقبال بیشتری پیدا می‌کنند؛ زنان که استفاده ابزاری از آنها فقط معطوف به غرب و کالای جنسی‌شدن نیست. حوزه زنان موضوع خوبی برای ورود سیاست‌مدارانی است که به دنبال اقبال عمومی هستند. آنهایی که شعارشان را با نام زنان، آزادی زنان، ‌مطالبه زنان، مشکلات زنان و حقوق زنان آمیخته می‌کنند، به‌عنوان افراد آوانگارد، روشنفکر و حامی دموکراسی شناخته می‌شوند. اما از شعار تا عمل چقدر فاصله طولانی است. بعد از تمام‌شدن کارزارهای سیاسی شعارها برای جامه‌عمل‌ پوشاندن کمی دشوار می‌شوند. شعارها دیگر انگ و برچسب می‌خورند و آنهایی که از واژه فمینیست می‌ترسند، ترجیح می‌دهند سکوت کنند. این روزها زن‌ها همچنان در صدر اخبار هستند. آنها با امید بازگشت به میدان رأی داده‌اند. زنانی که فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته‌اند میانگین نمرات بالایی داشته‌اند. آنها حالا سرمایه اجتماعی محسوب می‌شوند؛ از رخشان بنی‌اعتماد، فاطمه معتمدآریا، فرح اصولی و سیمین بهبهانی تا مرضیه دباغ، زهرا شجاعی و شهین‌دخت مولاوردی. با وجود همه اینها هنوز هم این بودن انکار می‌شود و کار به جایی می‌رسد که با وجود وعده‌های انتخاباتی در کابینه معرفی‌شده ازسوي حسن روحانی هیچ زنی به‌عنوان وزیر وجود ندارد. مصطفی تاجزاده فعال سیاسی است. به قول خودش تجربه کار سیاسی را از عنفوان جوانی داشته و زندگی در ایران، خارج از کشور و همچنین در زندان از او فردی آبدیده ساخته. سال‌های گذشته و فرصت زیاد مطالعه که برای تاجزاده پیش ‌آمد از او فردی با نگاهی جامعه‌شناسانه نیز ساخته است. او در گفت‌وگو با «شرق»، با تحلیل شعارهای انتخاباتی حسن روحانی، وضعیت ایران، موفقیت زنان و چرایی لزوم مشارکت زنان درباره حضوری سخن می‌گوید که با وجود همه انکارها نمی‌شود آن را نادیده گرفت... .

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در یازدهمین سالگرد درگذشت منوچهر آتشی، ضیاء موحد این شاعر را متخیل‌ترین شاعر دانست و کامیار عابدی او را نماد بوشهر در نیمه دوم قرن بیستم نامید. مراسم یازدهمین سالگرد درگذشت منوچهر آتشی در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان برگزار شد و جمعی از شاعران و منتقدان ادبی...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

نمایش «آخرین بار کی دیدمت گندم» به کارگردانی احمد آرام و با حضور استاندار بوشهر به روی صحنه رفت. استاندار بوشهر با حضور در مجتمع فرهنگی و هنری بوشهر، از نزدیک نمایش « آخرین بار کی دیدمت گندم» را تماشا کرد. نمایش «آخرین بار کی دیدمت گندم» در پلاتوی استاد صغیری مجتمع فرهنگی و هنری بوشهر به کارگردانی احمد آرام به روی...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

محسن شریفیان پس از اجرایش در انتقاد به چهره عبوس هنرمندان حاضر در سالن، گفت: چند وقت پیش دانشجویی برای پایان‌نامه‌اش پیش من آمد و می‌خواست بداند که چرا موسیقی ایرانی غمگین است؟ باید می‌گفتم به این مراسم بیاید تا چهره شما را ببیند. شما استادان بزرگ این مملکت هستید اما یک لبخند روی لبتان نیست. مردم به اندازه کافی...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

شرق: اول کتاب «گفته‌ها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبان‌آوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چه‌جور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکته‌سنج نباشم» از نمایش‌نامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفته‌ها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی می‌تواند باشد برای ورود همراه با نکته‌سنجی و نگاه انتقادی به نوشته‌ها و آثار سینمایی گلستان تا حتی‌المقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این‌ دو حد افراطی دیده‌اند و سنجیده‌اند. یا او را ستایش کرده‌اند و از او اسطوره ساخته‌اند و میراث او را به «زبان‌آوری» و «تکنیک» تقلیل داده‌اند و یا او را دشنام داده‌اند صرفا  به این دلیل که به راه‌های متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکته‌سنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آن‌طور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچ‌کس شاید هنوز آن‌طور که باید آغاز نشده است و از این‌روست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» می‌گردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفته‌اند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاق‌ها و آدم‌ها و آثار هنری، شیوه‌ای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه می‌گویند و تن‌ندادن به تکرار گفته‌های دیگران، پذیرش بی‌چون‌و‌چرای دیدگاه‌های او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قد‌و‌قامت طبیعی که در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است به‌جای پاگذاشتن بر راه‌های رفته، راه تازه‌ای بگشاید و با ذخیره‌ای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا می‌تواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش می‌توان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبان‌آوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجهه‌ای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که می‌گویم هنوز نه‌فقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آن‌طور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفته‌ها» که مجموعه‌ای است از مقاله‌ها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفت‌وگوی بلند قاسم هاشمی‌نژاد با او درباره داستان‌هایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدید‌چاپ‌شده ترجمه‌های اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتی‌شکسته‌ها» که ترجمه‌های گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفت‌وگویی که می‌خوانید به‌مناسبت همین تجدیدچاپ‌ها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفت‌وگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفت‌وگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفت‌وگو می‌گوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشته‌هایی مستند هستند از آدم‌هایی که واقعا وجود داشته‌اند و وقایعی که واقعا اتفاق افتاده‌اند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران به‌حساب می‌آیند. مستندهایی که صرفا نشان‌دادن واقعه نبوده‌اند بلکه «دیدِ» سازنده و «چه‌جوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفت‌وگوی پیشِ رو می‌گوید: «واقعیت‌هایی که اتفاق افتاده آن‌قدر فوق‌العاده و انترسان است که قصه‌نوشتن ضرورتی ندارد.» گفت‌وگو با ابراهیم گلستان را می‌خوانید. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

تدبیری بیندیشید که معلمان- عاشقان تعلیم و تربیت- با دستگاه تعلیم و تربیت رابطه قوی و منطقی برقرار کنند و یکی از راه حل ها ، نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور است. ما می دانیم که امروز از درآمدهای افسانه ای 1000 میلیارد دلاری در طول حیات دولت نهم و دهم خبری نیست، اما سوالمان...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در اجتماعی ، نظر (6)

همه‌ کسانی که به شعرهای آتشی خصوصاً در دو سه دفتر نخست او همچون «آهنگ دیگر»، «آواز خاک» و «دیدار در فلق» اشاره کرده‌اند. این مسئله به طور حتم نمی‌تواند جدای از اقلیمی‌ باشد که شاعر در آن رشد و نمو کرده است. طبیعت و روحیه شبانی و در کل بومی‌گرایی وجه غالب اغلب دفترهای شعر آتشی است و زیبایی‌شناختی شعر او در محاصره این عناصر است...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

صبح، ساعت 11 به بیمارستان پارس رفتم. خانم بهبهانی در بخش «آی‌سی‌یو‌جنرال» بستری بود. به «آی‌سی‌یوجنرال» رفتم. در آن شیشه‌ای بود و فقط از داخل باز می‌شد. روی در کاغذی چسبانده بودند و نوشته بودند: «خانم سیمین بهبهانی ملاقات‌ممنوع می‌باشد.» به یکی از پرستارانی که داخل بود اشاره کردم. آمد. در باز شد.

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (1)

سیمین بهبهانی شاعر و غزل سرای کشورمان در مقبره خانوادگی خود در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. پیکر مرحومه بهبهانی با حضور جمعی از هنرمندان، موسیقیدانان و شعرا ساعت11صبح روز جمعه از مقابل تالار وحدت به سمت بهشت زهرا (س) تهران تشییع شد و در مقبره شماره 72 « عباس خلیلی مدیراقدام» آرام گرفت. تصاویر مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی را می بینید.

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (1)

این فیلم در شرایطی ساخته شد که کسی هنرمندهای شهرستانی را باور نمی کرد. ما در مرکز می بینیم فیلمهای آپارتمانی با بودجه های چندین برابر این فیلم ساخته میشود! فکر نمی کنید اگر به این فیلم توجه میشد، عملکرد دوستان مرکزنشین زیر سوال می رفت؟ چطور انتظار دارید فیلمهایی را که افراد نام آشنا...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

فیلم اکران . به شدت ایدئولوژیک . فیلمساز هر تفکر و سبک زندگی ای را که نمی پسندد بد می داند و  تمسخرش جایز است . مناسب برای عشق فیلم ها . فیلم بامزه . بازی مهدی فخیم زاده و مرجان شیرمحمدی (همسر کارگردان ) خیلی بد است . فیلمبرداری ضعیف است . خط قرمز ها جاهایی رد می کند...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

نزدیک به 7 دهه از روزی می‌گذرد که برای نخستین بار مردم صدای ساز او را از رادیو شنیدند که طبق گفته گوینده قرار بود قطعاتی را در دستگاه «همایون» بنوازد. آن زمان استادش «ابوالحسن صبا» که تا به همین امروز درخشان ترین نام در میان اهالی موسیقی ایرانی است، پیش از همه متوجه استعداد و نبوغ شاگردش شده و برای همین او را به رادیو معرفیکرده بودند. حین همان اجرا بود که استاد «حسین تهرانی» که در بوفه رادیو نشسته بود و اعلام برنامه را نشنیده بود، با عجله خود را به ...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین