طراحی سایت
جستجو:

دکتر سعید معدنی: چند سال قبل به یک متخصص قلب که سالهای سالمندی و بازنشستگی را می‌گذراند و در نزدیکی منزل‌مان مطب داشت، مراجعه کردم. چندی بعد جهت تکمیل درمان با پرونده و داروهای پزشک مذکور به نزد پزشکی جوان که او نیز تخصص قلب داشت و از آشنایان بود، مراجعه کردم. پزشک جوان، متخصص سالمند را می‌شناخت و به طنز گفت می‌دانی زمانی که وی دانشجو بوده دو تا داروی قلب بیشتر نداشتیم؟ ...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

گرگو نه زاهل هنر و اهل کتابیم

در وادی ایام پریشان و خرابیم

جغرافی و تاریخ دو مهمان غریبند

آقای جهانیم و شب و روز به خوابیم

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمد حیاتی: افتخار کسوت معلمی را درمهرماه 1371در رشته آموزش ابتدائی با مدرک کاردانی از مرکز تربیت معلم شهید رجایی برازجان را کسب نمودم. به توجه به این که سهمیه قبولی شهرستان گناوه بودم به آن اداره مراجعه نمودم. براساس امتیازبندی در پست بندی شرکت کردم و یادمه امتیاز من 14/44 بود و ابلاغ آموزگار دبستان شهید موسایی گناوه ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

علي اسماعيلي :  لحظه سختی است ... صدای زنگ تلفن ! دود آوارها ! بوی آتش ... بوی یتیمی بوی بیوگی بوی داغ فرزند و باز حس تلخ دادن یک خبر تلخ ! چه بگویم ؟ هیچ چیز هنوز معلوم نیست ! فقط دعا کنید ! خدا نکند آنسوی خط مادری و یا همسری و یا فرزندی ، عزیزش را بعد از خدا از تو خواسته باشد...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

الان دو ماهه با ما قرار داد 15 روز به 15 روز می بندن. من از اول شهریور تا الان تمام قراردادهایم 15 روز به 15 روز بوده. زندگی ما را فلج کرده. لباس، کفش، گوش بند، ماسک و... به ما نداده اند. ما اگر اضافه کار بمانیم و گاهی بالاجبار باید بمانیم، به ما حتی اضافه کار هم پرداخت نمی کنند...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (2)

 

نگاه محمدرضا تاجیک به چشم‌انداز پیش‌روی ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان:
اصلاح‌طلبان یک عذرخواهی به تاریخ خود بدهکارند
مرجان توحیدی

پرده‌های کرکره‌ای دفتر این‌بار باز هستند و آفتاب داغ عصر تابستان از لابه‌لای آنها فضای اتاق را روشن کرده است. در اتاق چشمم به کتابی می‌افتد که روی میز مقابل محمدرضا تاجیک قرار دارد و برگه‌ای را هم میان آن گذاشته است و به یاد ندارم که علامت‌گذاری بود یا اینکه مطالبی را هم در آن یادداشت کرده بود. عنوان کتاب «یک روز دیگر از زندگی» اثر «ریشارد کاپوشینسکی»، خبرنگار و عکاس و نویسنده لهستانی، است که به روایت مترجم کتاب، بهرنگ رجبی در لحظه وقوع ۲۷ انقلاب در قرن ۲۱ در کشورهای محل این رویدادها حضور داشته و از طرف خبرگزاری رسمی کشور لهستان گزارش تهیه کرده است. به گفته بهرنگ رجبی، «کتاب یک روز دیگر از زندگی» از لحظه پیروزی چپ‌ها در پرتغال و اعلام آزادی تمامی مستعمرات این کشور شروع می‌شود. در یک لحظه ناگهان کشور آنگولا که تا صدسال قبل هیچ فرد بومی‌ای در مناسباتش حضور نداشته با خلأ قدرت مواجه می‌شود و ناگهان صدها گروه از میان مردم برآمده و مدعی قدرت و دولت و حکومت می‌شوند و البته فصل مشترک همه آنها کشتن اروپایی‌هاست. در تمام طول گفت‌وگو همان‌طور که پای خود را روی پایش انداخته بود، از شکایت تلویحی‌اش سخن می‌گفت که در جای‌جای این مصاحبه به آن پرداخته است. گفت‌وگو که تمام می‌شود، با لبخند کم‌رنگی که بر لبش نقش می‌بندد، رو به من می‌کند و می‌گوید که می‌دانم بعد از این مصاحبه، نقدهای مختلفی را، هم از جریان رقیب و هم از جریان اصلاح‌طلبی می‌شنوم، اما اشکالی ندارد! حرف‌ها را باید گفت. موقع خداحافظی چشمم به تابلو خطی می‌خورد که بالای میز کارش به دیوار نصب کرده، بیتی از کلیم کاشانی البته با اندکی تغییر از اصل آن: چو محرم شدی، حافظ خویش باش/ که محرم به یک نقطه مجرم شود! با تاجیک درباره آنچه در جریان انتخابات هفتم اسفند گذشت و نیز وقایع بعد از آن گفت‌وگو کردیم که ماحصل آن در پی می‌آید.

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در یکی از خیابان‌های خوب تهران توقف کردم. وارد آپارتمانی شدم که چیدمان بخش اعظم آن کتاب و تابلوهای نقاشی بود. تا چشم کار می‌کرد، کتاب دیده می‌شد. یک تابلوی بزرگ نقاشی هم از یک خانواده بالای شومینه نصب شده بود و میز کاری که کنار یک پنجره دلباز قرار داشت. گفت‌وگو را با مراد ثقفی، مدیرمسئول نشریه «گفت‌وگو» آغاز کردیم؛ نشریه‌ای که به تبع تفکرات مدیرمسئول خود، ته‌مایه‌های چپی دارد و به مباحث روشنفکری دراین‌باره می‌پردازد. اما بحث ما درباره تبیین هویت اصلاح‌طلبی بود. در میانه‌های مصاحبه، بحثمان تقریبا به چالش کشیده شد، از آنجا که او معتقد بود اصلاح‌طلبان هنوز مبانی تفکری چپ را یدک می‌کشند. این چالش بر سر تحقق مبانی سوسیالیسم یا تفکرات راست در ایران ادامه یافت. اگرچه همه این مباحث را به اجبار نیمه‌کاره رها کردم؛ چون زمان لازم برای هرکدام از مباحث در آن مجال فراهم نبود. جانمایه سخنان او تعریف عدالت بود، به‌مثابه یکی از راهکارهای تدقیق هویت اصلاح‌طلبی. بااین‌حال صحبت از کلی‌گویی و نقد آنچه حاکم است؛ فراتر نرفت. مصاحبه که تمام شد من را دعوت کرد تا به «پیج» خرید از دست‌فروشان در اینستاگرام بپیوندم. یاد چپ‌هایی افتادم که از طبقه بورژوازی برخاستند: مانند سلف صالحشان انگلس؛ آنها که داعیه طرفداری از پرولتاریا را داشتند. 
ماحصل این گفت‌وگو را در پی می‌خوانید. 

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ناشادترین مردم دنیا و رتبه ایران

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

زینب صفری- تاریخ ایرانی: ۳۷ سال پس از درگذشت دکتر علی شریعتی یا به تعبیر خانواده‌اش «شهادت» او، هنوز پیکر این پژوهشگر و جامعه شناس برجسته تاریخ معاصر در زینبیه دمشق است و جسد مومیایی شده‌اش که قرار بود بعد از امانت‌سپاری ۵ ساله به ایران برگردانده شود، منتظر موافقت مسئولان است؛ خانواده شریعتی هم چنانکه تنها پسر او، احسان شریعتی می‌گوید هرگز با شرایط مناسبی برای انتقال پیکر او مواجه نشده‌اند. احسان شریعتی در گفت‌وگو با «تاریخ ایرانی» ابراز امیدواری کرده که با توجه به وقوع جنگ داخلی در سوریه و عدم اطلاع از مقبره شریعتی، مسئولان موافقت کنند که پیکر پدرش به ایران منتقل شود؛ البته منوط به آنکه اجازه داده شود او طبق وصیتش در حسینیه ارشاد دفن شود و دولت امکان برگزاری مراسم تشییع و خاکسپاری در شأن دکتر شریعتی را فراهم کند.

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

این فیلم در شرایطی ساخته شد که کسی هنرمندهای شهرستانی را باور نمی کرد. ما در مرکز می بینیم فیلمهای آپارتمانی با بودجه های چندین برابر این فیلم ساخته میشود! فکر نمی کنید اگر به این فیلم توجه میشد، عملکرد دوستان مرکزنشین زیر سوال می رفت؟ چطور انتظار دارید فیلمهایی را که افراد نام آشنا...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین