حماسه حقپرست: موسيقي بوشهر؛ خود به تنهايي ميتواند پنجره اي گشاده رو به درياي فرهنگ و هنر باشد تا با تابيدن نور و نوا و سازها و آوازهايش، ديرينگيِ يک تاريخ را واگويه کند! چه؛ بوشهر، به راستي شهرِ موسيقي است و چشم انداز ِ جهان موسيقي نيز هم توانست باشد! حضور بزرگان ملي و جهاني در موسيقي بوشهر و موسيقي بوشهر، تحقيقات و پژوهشها و جستار موسيقايي...
دکتر عبدالرحیم مهرور : زنده یاد روانشاد پرویز ابراهیم زاده برادرى كه با او سالها كوچه پس كوچه ها ى محله شكرى با هم زندگی را مشق می کردیم، هر چند دست تقدير سرنوشت درابتداى انقلاب از همديگر جدايمان كرد و در غربت (آلمان) روزگار تنهايى را سپرى كرد، اما هیچگاه زمان و مکان نتوانست بودن های پرویز را حوالی زندگی، حوالی شکری وعطر بی مثال رفاقت های آن روز ها بگیرد ازما، مگر میشود شوخ طبعی و مهربانی پرویز را از خاطر برد؟..
دکتر آرمان جهانگيري : جريان فعلي ساخت شهر بوشهر (از تصميم گيري در شوراي شهر تا اجراي آن در معاونت عمراني شهرداري بوشهر و يا ديگر نهادها) كه قطعآ تلاش دارند تخصص محور باشند، چگونه از متخصصين شهري بهره مي برند؟ براي مثال در خصوص كدام مسايل...
ناهيد مولوي
هفتم اسفند كه به پايان رسيد اصلاحطلبان مست پيروزي بودند. زير توپخانههاي تخريب كه آنها را انگليسي خوانده بود با دستاني بسته و با تكرار و پا درمياني تاثيرگذارترين چهرهشان توانستند ردصلاحيتهاي گسترده را بلاموضوع كنند و با سربازهايشان ژنرالهاي اصولگرا را شكست دهند و تمام كرسيهاي پايتخت را از آن خود كنند. بيترديد هفتم اسفند ميتواند يكي از تاريخيترين پيروزيهاي اصلاحطلبان شمرده شود، پيروزياي كه بعد از دعواهاي سياسي و پرهزينه سال ٨٨ و در ادامه ٢٢ خرداد ٩٢، ميتواند كمي فضاي سياسي كشور را به سوي تعادل پيش ببرد. در اين ميان اما يك نفر هست كه كمي از فضاي پيروزي فاصله گرفته است و بيش از آنكه بخواهد از دلايل اين پيروزي مهم و اثراتش سخن بگويد به زواياي ديگري ميانديشد، زوايايي كه يا از ديد بسياري از فعالان سياسي پنهان است يا اگر برايشان رخنمايي هم كرده باشد فعلا سكوت انتخابشان است. اين روزها در سر مردي كه در روزگار اصلاحات مغزش مورد هدف گلوله قرار گرفت ايدههايي رژه ميروند كه در نظر اول شايد كمي دست نيافتني باشد اما زماني كه بحث را آغاز ميكند و همه زواياي آن را واكاوي ميكند متوجه ميشويم كه طرح اين موضوع ميتواند دغدغه همه چهرههايي باشد كه به آيندهاي متفاوت براي ايران ميانديشند. سعيد حجاريان بعد از هفتم اسفند بيش از آنكه در كنار همفكران و دوستانش از طعم پيروزي اصلاحطلبان لذت ببرد در كنار اصولگراياني ايستاده كه شكستي سخت را تجربه كردهاند و آنطور كه خودش ميگويد ميخواهد با اصولگرايان همدردي كند و اين همدردي را باز شدن دريچهاي براي گفتوگو با اصولگرايان ميداند تا بتوان يك طرح ملي را در قالب آن پيش برد و پله به پله تغييراتي بنيادين در قانون انتخابات ايران داد. افقي كه او به آن خيرهشده بسيار دور است و خودش هم در طول اين گفتوگو به آن اعتراف ميكند اما به نظر ميرسد از نگاه او زمان صحبت درباره اين مساله فرار سيده است. حجاريان ريشه مشكلات در سپهر سياسي ايران را حزب گريزي ميداند و معتقد است طرحي كه اين روزها فكرش را مشغول كرده ميتواند همه گروههاي سياسي كشور را از اصلاحطلب تا اصولگرا به تشكيل حزب وادارد تا درون احزاب افرادي ورزيده پرورش پيدا كنند. مردي كه عنوان تئوريسين اصلاحات را بر دوش ميكشد معتقد است بايد قدم به قدم فرم انتخابات در ايران را تغيير داد و در اين ميان صحبتهايش گريزي هم به قانون استاني شدن انتخابات ميزند، قانوني كه توسط شوراي نگهبان رد و مسكوت ماند. او ميگويد: در قدم اول مجلس دهم بايد قانون استاني شدن انتخابات را به صحن بازگرداند و با رفع ايراداتش آن را تصويب كند و اگر شوراي نگهبان دوباره اقدام به رد آن كرد به مجمع بفرستند و تاييدش را بگيرند. در سراسر اين گفتوگو براي ما ابهامات بزرگي ايجاد ميشد و او با صبر درمورد همهشان جواب ميداد و براي درك بهتر موضوع بارها از مدل انتخابات در اروپا، امريكا و حتي تركيه و پاكستان مثال ميآورد. حجاريان معتقد است سطح پارلمان در اداره امور كشور پايين آمده و ايجاد انتخابات حزبي ميتواند مجلس را به راس امور برگرداند و سطح سياستورزي در ايران را كه به عقيده بسياري در دهه اخير پايين آمده ارتقا بخشد. كساني كه با سعيد حجاريان هم كلام شده باشند به خوبي ميدانند به دليل وضعيت جسمي ويژهاي كه دارد صحبت طولاني برايش مقدور نيست اما اين بحث به قدري برايش مهم و اساسي بود كه زمان اين گفتوگو به دو ساعت كشيد. اگرچه اين گفتوگوي طولاني نميتواند پاسخگوي همه سوالاتي كه در ذهن مخاطبان به وجود خواهد آورد باشد اما بيترديد ميتواند آغازگر بحث جديدي در فضاي سياسي كشور باشد و به مرور تبديل به دغدغه افرادي شود كه پاسداري از نهاد انتخابات و تغيير به سوي پيشرفت در عرصه سياست ورزي را در ذهن خود دارند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با سعيد حجاريان را در ادامه بخوانيد.
تحليل راي هفتم اسفند : ظهور جنبش جديد اجتماعي
رفتار اجتماعی مردم در شبکههای موبایلی از قواعد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نشأت میگیرد
شرق - فرزانه طهرانی: «٤٥هزارمیلیاردتومان یارانه نقدی، ٨٠هزارمیلیاردتومان حقوق و دستمزد کارمندان و ٢٥هزارمیلیاردتومان کمک برای تامین کسری حقوق بازنشستگان در طرف تعهدات دولت و ۷۰هزارمیلیاردتومان درآمد نفتی و ٨٠هزارمیلیاردتومان درآمد مالیاتی در طرف درآمدها نشان میدهد دولت در سال آینده با درآمدهای حاصل از نفت و مالیات تنها میتواند دستمزدها و یارانهها را پرداخت کند و این به مفهوم آن است که دولت از سال٩٤ تبدیل میشود به صندوق پرداخت حقوق و دستمزد یا به بیان سادهتر سال از آینده عصر پایان راهبری توسعه ملی توسط دولت آغاز خواهد شد.» تحلیل محسن رنانی، کارشناس اقتصادی از آینده بازار نفت چندسال پیش یعنی دقیقا سال٨٧ در کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» به نگارش درآمده بود. در سالهایی که افزایش قیمت نفت، طلاییترین دوران درآمدی کشور را رقم میزد، رنانی در کتابش که پنج نسخه از آن را به مسوولان وقت داده بود، هشدار میداد که این خوشحالی چندان پایدار نیست و پس از یکدوره افزایش قیمت نفت به بالای صددلار، افت قیمت شروع خواهد شد. امروز هم او پیشبینی میکند احتمال افزایش قیمت نفت وجود نخواهد داشت و اگر بنابر وقوع شرایطی خاص مانند ایجاد ناامنی در عربستان یا اتفاقاتی از این دست هم قیمت اندکی بالا رود، این افزایش باثبات نخواهد بود. این تحلیلگر اقتصادی معتقد است قیمتها بهتدریج تا سطح بالاترین هزینه تمامشده تولید نفت در دنیا یعنی حدود ٣٥دلار افت خواهد داشت. استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان از سال١٣٩١ با هیچ رسانهای مصاحبه نکرده است. هرچه از او در این سالها میخوانیم، سخنرانیها یا مقالات اوست. در این سالها او جز درباره کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی» مصاحبه نکرده است و اکنون نیز موافقت میکند که به بهانه انتشار «نسخه کامل» همین کتاب، درباره آینده نفت و پیامدهای آن برای توسعه ایران با «شرق» به گفتوگو بنشیند. رنانی در ابتدا احتمال توطئه سیاسیبودن کاهش قیمت نفت را رد میکند. او معتقد است عدم کاهش تولید نفت عربستان یک سیاست بلندمدت و یک اشتباه محاسباتی کوتاهمدت از سوی این کشور است و در ادامه هشدار میدهد که شکست دولت روحانی در ساماندهی اقتصاد کشور میتواند به شکست در حوزههای دیگر نیز بینجامد و اکنون زمان برای آزمون و خطا برای کل نظام تدبیر به پایان رسیده است. در این گفتوگو تحلیلهای تکاندهندهای از او درباره اقتصاد ایران میشنویم که برای جلوگیری از وقوع آن تمام قوای کشور باید بهپا خیزند و دولت را یاری کنند. محسن رنانی همچنین نابودی داعش را هدف غرب نمیداند و در تحلیلش به چرایی نیاز غرب به داعش اشاره میکند که در ادامه میخوانید:
اشاره: تابستان گذشته کنفرانسی در دانشگاه کیپتاون با عنوان «کنفرانس برابری اجتماعی» برگزار شد و در آن فیلسوفان و نظریهپردازان سیاسی سخنرانی کردند. هرچند برگزارکننده کنفرانس، دپارتمان فلسفه این دانشگاه بود، اما طیف وسیعی از سخنرانان و موضوعات را دربر میگرفت؛ موضوعاتی از این قبیل که «برابری چیست»، «چه چیز برابری اینقدر خوب است»، «چگونه باید به برابری رسید» و نظایر آن. این کنفرانس در اصل قرار بود با اتکا به مورد خاص آفریقایجنوبی به وضع برابری در کشورها بپردازد، اما عمومیت بحث درباره برابری آن را برای مخاطبان دیگر کشورها نیز جذاب میکرد. یکی از مهمترین سخنرانان این همایش جاناتان وولف، رییس دپارتمان فلسفه دانشگاه لندن بود که برای مخاطبان ایرانی نیز نامی آشناست. از وولف تاکنون، علاوهبر مقالاتی در مطبوعات، دوکتاب به فارسی ترجمه شده است: «چرا امروز مارکس را باید خواند» با ترجمه شهریار خواجیان و «درآمدی بر فلسفه سیاسی» با ترجمه حمید پژوهش. وولف در کتاب نخست بهسراغ بازخوانی مارکس در قرن بیستویکم میرود و میکوشد جاذبه تفکر مارکس را در عصر کنونی روشن کند. این کتاب برای مخاطبانی که کمتر متنی از مارکس خواندهاند، میتواند مقدمهای برای ورود به جهان فکری مهمترین فیلسوف ١٥٠سال گذشته باشد؛ درعینحال که برای خواننده حرفهای آثار مارکس نیز جذابیت دارد. اما او در کتاب دوم، «درآمدی بر فلسفه سیاسی»، به تاریخ پردامنه فلسفه سیاسی پرداخته است. هدف او، انتخاب و گزینش مجموعهای از بحثهای برجسته فلسفه سیاسی است که وولف آنها را جزو پرجاذبهترین کوششهای بهعملآمده در سراسر تاریخ فلسفه میداند. قصد او نگارش تاریخ منظم فلسفه سیاسی نیست. او قصد و روش کتاب را اینگونه شرح میدهد: «موضوع را با زنجیرهای از مسایل بههمپیوسته و دستبرد به گنجینههای فلسفه سیاسی در جستوجوی پاسخها و دیدگاهها کاویدم. اغلب از سدهها (و گاه هزارهها) درگذشتهام تا به کاوش اندیشهبرانگیزترین متنهای مربوط به مهمترین موضوعات بپردازم یا گمان میکنم که چنین کردهام.»آنچه در پی میآید، گفتوگوی اختصاصی «شرق» با جاناتان وولف است که همزمان با حضور او در کنفرانس برابری اجتماعی در کیپتاون صورت گرفته است. در ضمن در اینصفحه یادداشت دکترجورج هال مسوول برگزاری کنفرانس برابری اجتماعی نیز میآید که بهطور اختصاصی برای «شرق» نوشته است و در آن به ارایه گزارش مختصری از مباحث مطرحشده در دوروز هماندیشی فیلسوفان و نظریهپردازان عدالت اجتماعی میپردازد.
امین یگانه: در گذشته طلاق کم بود. مردم همدیگر را دوست میداشتند، بزرگترها بزرگ بودند و جایگاه خودشان را داشتند و کوچکترها هم کوچک! این عبارات فکتهایی است که همواره درباره گذشته جامعه ایرانی به ذهن ما مخابره میشود. بنابراین وقتی از فردگرایی امروز ایرانیان حرف میزنیم، عدهای داد سخن برمیآورند که مگر در گذشته چه بودهایم که امروز میگویید تنها شدهایم. مدعیاند در گذشته نسبت ما با آزادی اندک بوده٬ و به همین دلیل فردگراییمان بروز داده نمیشده. این حرف همانقدر که آزاردهنده است٬ جلب توجه هم میکند؛ یعنی گذشته ما خیالات و ایدهآلهایی غیرواقعی بوده است؟ چطور میشود پی به راست و دروغ این روایتها برد؟ شاید یکی از راویان تخصصی آن دوره «غلامعباس توسلی» بتواند باشد؛ کسی که جامعهشناسی خوانده و عمری در دانشگاه تهران استاد بوده و مدیریت کرده و متعلق به بخشی از تاریخمان نیز هست که البته امروز در کهنسالی در خانهای نقلی زندگی میکند و گشاده قبول کرد گذشته ایرانیان را فارغ از هر نوع تعصبی برای مخاطبان «شرق» روایت کند.
راهبرد دولت اعتدالي طبعا متفاوت از راهبرد اصلاحطلبان است. دولت روحاني از منظر نداشتن راهبرد شايد بيشتر در معرض آسيب قرار داشته باشد. اگر فقدان راهبرد روشن، دولت دوم اصلاحات را به زمين سخت و سنگلاخي زد./ در دولت روحاني هنوز چند ماه نگذشته آنچنان به اعتبار دولت ضربه زد كه اثر مهرش تا پايان بر پيشاني دولت باقي خواهد ماند..
28مرداد در ایران، روز کودتا نام گرفت. کودتایی که 61 سال پیش علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق شکل گرفت و جامعه ایرانی را آبستن تحولاتی تازه کرد. تحولاتی که شاید مهمترین پیامد آن را بتوان انقلاب اسلامی سال 57 نامید. تحولاتی که به روشنی نشان میدهد ایران «پس» و «پیش» از کودتا با هم تفاوتهای فاحشی دارند. در گفتوگوی پیشرو با «سعید حجاریان» به بررسی فضای پس از کودتا پرداختهایم. فضایی که این فعال اصلاحطلب میگوید پس از آن سه جریان شکل گرفت. گرایش اول آنهایی که کلا «سیاستزده» شده بودند و شعر «زمستان» را برای وصف حالشان میخواند. گرایش دوم که فعالیت «نرم سیاسی» را انتخاب میکنند و از مهندس بازرگان و نهضت آزادی بهعنوان نمونه بارز این گروه نام میبرد. نهایتا گرایش سوم که بهدنبال «مشی مبارزه مسلحانه» میروند و توضیح میدهد که نیروهای این جریان جوانهایی هستند که از دل جبهه ملی بیرون آمدهاند.
آرمان- احسان انصاری: «نواصلاح گرایی»یا «اصلاح اصلاحات»؛ این تعبیری است که به تازگی در بین برخی از تئوریسنهای برجسته جنبش اصلاحطلبی ایران مطرح شده است. شاید در نگاه اول به نظر برسد جریان اصلاح طلبی که از بدو پیدایش خود تاکنون که قریب به هفده سال از آن میگذرد درهیچ برهه از عمر خود رنگ آرامش و فرصت بازاندیشی و «نو شدن» خود را بهدلیل برخی تنگنظریها نداشته است چگونه قصد دارد وارد فاز شبه پست مدرنیستی «نواصلاحطلبی» با ویژگیهای بینالمللی شود.اما با کمی تأمل ودگر اندیشی در صیرورت زمان، میتوان به پاسخهای مختلفی برای چرایی این گفتمان در فضای کنونی ایران امروز رسید. جایی که دکترمحمد رضا تاجیک که یکی از هواداران و پیشگامان «نو اصلاح طلبی» در ایران به شمار میرود با تأکید بر دغدغه نسل چهارم انقلاب دراین باره تصریح میکند:« نسل امروز ما خسته و ملول از جریانها و گفتمانهای مرسوم و مألوف جامعه، از یکسو و با مواجهه با نحلهها و مکاتب و نظامهای اندیشگی گوناگون و نیز با آشنایی با روشها و منشهای بسیار متفاوت کنشورزی اجتماعی و سیاسی، از سوی دیگر، در انتظار گشوده شدن روزنه و پنجرهای و وزیدن هوایی تازه است. رسالت «ما»ی اصلاحطلب امروز گشودن همین روزنه و پنجره است». تاجیک که دارای دکترای تحلیل گفتمان سیاسی از دانشگاه«اسکس»انگلستان است درباره پهلو زدن «نواصلاحطلبی»به پست مدرنیسم نیز خاطرنشان میکند: «نواصلاحطلبی مرزها و فاصلههای صوری و شکلی میان سنت و مدرن و پستمدرن را فرومیریزد و جایی در جغرافیای مشترک آنان که با ارزشها و هنجارها و فرهنگ بومی ایرانی سازگار است، میایستد. به بیان دیگر، نواصلاحطلبی نه عبور از سنت را ممکن و مطلوب میداند، نه بیاعتنایی به مدرنیته و پستمدرنیته را، و نه مسحور و محصور یکی از اینان شدن و زیستجهان خود بدان سپردن. نواصلاحگرایی با حفظ فاصله انتقادی خود نسبت به این سه، تلاش میکند دفتری فراسوی این دفاتر بگشاید و در آن انشا و دیکته خود بنویسد.در ادامه متن گفت و گوی آرمان با دکتر محمدرضا تاجیک را از نظر میگذرانید:
حماسه حق پرست: موسیقی بوشهر؛ خود به تنهایی پنجره ای رو به دریای فرهنگ و هنر است تا با تابیدن نور ونوا دیرینگی یک تاریخ را فریاد زند! چه، بوشهر، شهر موسیقی است...
هر جا افرادی سرکار باشند که خودشان در وهله نخست قانونگریز باشند نه قانونمدار و دولتی باشد که به راحتی قانون را زیرپا بگذارد به این معنی است که بسترساز رانتجویی بقیه شده است. در چنین ساختاری گویا دولت فریاد میزند که من آماده رانتجویی هستم، بیایید از من امتیاز بخواهید. فرقی نمیکند...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- موضوع انشا: جوانی
- قصه ننه معصومه و معجزه رنگها
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- پسر عبدوي جط، سر منوچهر آتشي را شکسته بود
- خاطره تصديق دوچرخه در بوشهر
- از نسيم شمال تا نسيم پرفروغ جنوب
- در کوچه فستيوال بوشهر چه ميگذرد؟
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- چطور با استفاده از تئوري انتخاب، معلم مؤثرتري باشيم؟
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- خليج فارس؛ نام هزارهاي و کهنسال
- فردگرايانه و ديگردوستانه