طراحی سایت
جستجو:

حسين شادکامي: هنو ترس تو دلوم بود ولي در حياط مدرسه پر از بچههاي قد و نيم قدي که ديدم آروم گرفتم و ديگر خوم تنها نبودم در آن سوي حياط مدرسه  بزرگترها با هم گرم گپ گفت بودند و ما بچههاي اوليها يک کناري براي خومون آنها را سيل (تماشا) ميکرديم. چيزي نگذشت که زنگ توسط ناظم آقاي سيفزاده که معلم ما اوليها هم بود، زده شد...


ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسین شادکامی: عيدي که بوام دو سه سالي بيد که رفته سفر دور و دراز، اکام هم به اجباري (سربازي) رفته بيد. آخر سال از طرف مدرسه به بچه هاي کم بضاعت و يتيم لباس مي دادند ولي اسم مو توليست سهميه نبيد. آقاحميد معلم زبان آخر رنگ ازم سوال کرد و فهميد بي خبر هسوم. دستوم گرفت برد تو دفتر مدرسه، وقتي به مدير مدرسه معرفي ام کرد مدير گفت: اين که لباس بهتر از مو برشن (پوشيده) و سهميه تموم شده، اما نامه اي مي دمش، بره مدرسه سعادت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمد لطفي: هنرمندي عاشق که روياهايش با ابرها و بادهاي موافق بر دل شراعي به قدمت تتاتر، و نام ازلي هنر نشست تا همچنان در دريا و با دريا بماند. شوريدگي منصور را حتي بادهاي شمال و قوس مي دانند وقتي اين اواخر خودش را به زحمت به دريا مي رساند، تا به آرامش برسد، او شهنامه اي از واژگان و حماسه هاي جاودان اين آبراهه بين المللي بود...

عباس شاهپيري: شايد زيباترين و ساده ترين جمله اي که مي شود در مورد منصور بهرامي گفت اين است که منصور بهرامي خودش بود، يعني هيچ وقت توي زندگي و توي حرفه هنري نخواست جاي  کسي باشد و يا اداي کسي را در بياورد، به همين خاطر هم بيشتر دوست داشتني بود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: سال هاي تحصيلي 48 - 49 شمسي  دبيرستان سعادت که تعطيل مي شد، مي زديم بيرون و مي آمديم کتابفروشي «مهرداد» خيابان شاهپور يا دفتر هواپيمائي سهامي يا نوشت افزار فروشي اميرکبير با مديريت جناب مهدي درزي که اين دو آخري مطبوعاتي هم بودند. کريم سينا، طاهر ايراني، باقي دشتي،  جمشيد افروز ...  کتابفروشي «مهرداد» پاتوق استاد باباچاهي بود و دوستان اهل ادبيات داستاني و شعر و عکاسي و سينما...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

محمد لطفی: به آن ها که آفتاب، نامشان را عشق مي خواند بر گل‌هاي سرخ کاغذي در هر طلوع و غروب، آنها که حس افتخار مي دوانند در رگارگ هر ايراني وقتي همه تن ابر شدند و باريدند بر تاول زخم هاي مردمان و ما تمام پنجره‌هاي بوشهر را دهان مي‌شويم درکوبش بي‌امان قلب‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

رضا نکیسا:  آن چه در ادامه می‌آید حاصل  تخصص، تجربه، گام نهادن در این وادی بی‌انتها و اقیانوسی شرف است، که آدمی را شرف اندیشی و کنحکاوی وامی‌دارد،  و همچنین شاید هم تحصیل و آن چه حاصل آن اندوخته و  زیستنم در لابلای قفسه‌های کتاب در سالها دور و الفتی که به قول حضرت حافظ با رفیق خالی از خلل داشته‌ام (در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است ... صراحی می ناب و سفینه غزل است) بی تاثیر از آن نبوده است.

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سعید درگی: با باز شدن درب کلاس یکباره سکوت شد، آقای ناظم بود و شخصی ناشناس، ناظم که آشنا بود پس همه سرها به ‌سوی ناشناس چرخید و بر چهره‌اش خیره ماند. ایشان آقای آتشی هستند دبیر زبان شما!  ناظم این را گفت وکلاس را ترک کرد. بعدها فهمیدم که خودش هم نمی‌دانست چه کس را معرفی نموده است!..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

ابراهیم یا علی مدد - منچستر: دلم می خواست از خونه بزنم بیرون. بطرف دالان دراز و تاریک رفتم وِ بعد از طی دالان به در چوبی قهوه ای حیاط رسیدم کلون چوبی در را به کناری زدم، اندک روشنایی وارد دالان شد، از روی  یک  پله سیمانی به کوچه پا گذاشتم.  بوی دریا و شرجی، بوی قلیه ماهی  و بوی درخت گل ابریشم به مشامم خورد و بغضی در گلویم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

استان بوشهر از جمله استان های مهم جنوب ايران است که از نظر تاريخی، طبيعی، فرهنگي و اجتماعي دارای جاذبه های متعددی است. تالاب حله كه يكی از تالاب های مشهور سراسر قلمرو جنوبی ايران محسوب می شود، به همراه منطقه حفاظت شده نای بند که از نظر تنوع جانوران وحشی منحصر به فرد...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

فاطمه زیرراهی:  در گذشته در قبال آرد کردن گندم یا جو پول می گرفتند و یا آنکه آسیابان از همان آرد تهیه شده سهمی را به عنوان کارمزد برمی داشت. گفتنی است که در هر محلی که آسیاب آبی  وجود داشت هر روز درآمد آسیاب را بدین ترتیب تقسیم می نمودند.

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (2)

با کانتینر قاچاق می‌آید؛ ولی نه از کوله‌بری و ته‌لنجی و از این حرف‌ها. من قبول دارم کالا با کانتینر قاچاق می‌شود، ١٠ منطقه آزاد است، نه بازارچه مرزی است، نه ملوانی است و نه کوله‌بری، می‌‌گویم پیدا کنید پرتقال‌فروش را! من نظرم این است که از دالان‌های اصلی می‌آید...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اقتصادی ، نظر (0)

لایحه منطقه آزاد بوشهر که دولت پیشنهاد کرده بود به مجلس، در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی تصویب شده و به صحن هم نرفته و دو مرتبه‌ای که نام منطقه آزاد تجاری بوشهر به صحن رفته پیوست دو لایحه دیگر بوده است. بر همین اساس لایحه منطقه آزاد تجاری - صنعتی بوشهر تاکنون منتفی نشده و نیازی نیست دولت مجدد در این خصوص لایحه دهد.

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اقتصادی ، نظر (0)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین