شرق - فرزانه آئینی : محمدعلی ابطحی چهره نامآشنایی است. او سالهاست که همراه و حامی رئیس دولت اصلاحات بوده و هست. ابطحی بیشتر از اینکه بهواسطه اقدامات اصلاحطلبانه و حضورش در کابینه اصلاحات شناخته شده باشد، نامش با حواشی و شایعات کوچک و بزرگی نقل محافل غیررسمی است؛ چه ایامی که ریاست دفتر رئيسجمهور را در دولت هفتم برعهده داشت و چه زمانی که در حوادث انتخابات سال ٨٨ پس از ٤٠ روز حبس انفرادی مصاحبه و اعترافات تلویزیونی ميكند؛ شایعاتی که بیشتر از اینکه رزومه سیاسی او را تهدید کنند، جایگاه خانوادگی و زندگی شخصیاش را هدف قرار دادهاند. او پس از قریب به سه دهه از دستبهدستشدن این شایعات، گفتوگو با «شرق» را مجالی برای پاسخگویی به این شایعات دانست. مصاحبه «شرق» با ابطحی دو بخش دارد که در تمام طول مصاحبه تفکیکناپذیر بود؛ بخشی که به اهمیت جایگاه ریاست دفتر رؤسای جمهور و چگونگی نقشآفرینی او در این سمت در چهار سال اول دولت اصلاحات و چرایی برکناریاش از این سمت در دولت هشتم میپردازد و بخش دیگر بررسی شخصیت و سبک زندگی او بهعنوان یک روحانی است که در قالب معمول حوزه نمیگنجد.
خیلی سخت بود، اصلا فکر نمیکردیم ما را آزاد کنند، هر وقت به آنها میگفتیم کِی ما را آزاد میکنید، میگفتند به همین زودی. میگفتند یک ماه دیگر. ما روزها را میشمردیم، یک ماه که میشد، میدیدیم خبری نیست. اینطوری خیلی با روان ما بازی میکردند. حتی یک بار بعد از ١٠ ماه، ما را از زندان دمام خارج کردند و گفتند...
چهارسالحساس را پيشرو داريم
ما در برابر ۴۱ ميليون رأيي که به صندوقها ريخته شد و آن چهار ميليوني که نشد از آنها رأي گرفت، مسئول هستيم. اي کاش ميشد اين شوراي عزيز نگهبان ما که در ساعت ٢٢:٣٠ شب پيشنهاد هيئت اجرائي را قبول کرد، همان زماني که هيئت اجرائي در صبح پيشنهاد داد که براي تسريع در کار فقط کد ملي افراد نوشته شود...
اگر شما جوانان در خانه بنشينيد، بدانيد كه در پيادهروهاي ما هم ديوار خواهد بود. شما آنها را نميشناسيد من آنها را ميشناسم. آنها روزي در جلسهاي تصميم گرفتند كه در تهران و در پياده رو ديوار بكشند. آنها ميخواستند پياده رو زنانه و مردانه ايجاد كنند، همانطور كه در محل كارشان بخشنامه تفكيك جنسيتي را ايجاد كردند...
چرا حرفهای دلتان را به جوانان نمیگویید و چرا حرفهایی را که در جلسه خصوصی میگویید، بلند نمیگویید که جوانان فرصت نیستند؛ تهدیدند. میخواهید ایران در حصر و محاصره باقی بماند و ارتباط جوان ایرانی با دنیا قطع شود. روحانی در این چهار سال در مقابل شما ایستاد و من با کمک شما (مردم) آمادهام چهار سال دیگر...
عبدالله ناصری: مناظره سه به سه شده بود؛ قطب «روحانی، جهانگیری، هاشمی طبا» پیروز شدند / ظاهرا رئیسی و قالیباف از هم ناراحتند؛ این دو در مناظره باهم رقابت داشتند / میرسلیم سعی کرد به قالیباف نزدیک شود / قالیباف نیامده رئیس جمهور شود، امده انتقام بگیرد / امروز، رئیسی کتابچه ی فردی را در دست داشت که از...
آنچه درباره رأي ايرانيان خارج از كشور نميدانيد
من واقعا دیگه خسته شدم. بعد از ٥٠ سال دنبال توپ دویدن، خسته شدم. از ١٤، ١٥ سالگی که با توپ پلاستکی بازی میکردم، شروع کردم، تا اومدم مربی پرسپولیس و تیم ملی شدم. به جایی رسیدم که دیگه هیچجور کشش نداشتم. همین الان هم مییان به من پیشنهاد میدن...
با کانتینر قاچاق میآید؛ ولی نه از کولهبری و تهلنجی و از این حرفها. من قبول دارم کالا با کانتینر قاچاق میشود، ١٠ منطقه آزاد است، نه بازارچه مرزی است، نه ملوانی است و نه کولهبری، میگویم پیدا کنید پرتقالفروش را! من نظرم این است که از دالانهای اصلی میآید...
وقتی من نشریهای دارم و پولم از جایی میآید، دلنگرانی ندارم بخرند یا نخرند. دو، سه هزار تا چاپ میکنم و برای نهادهایی میفرستم و برگشت هم برگشت. مهم نیست. اطلاعات دستاول هم میگیرم، رانت اطلاعاتی بلای بزرگ برای کشور ما است. هنوز پرونده دست بازپرس است و قاضی و ...
بارگاهی: گفته شده، اسناد را به بارگاهی ندهید، چون به مردم نشان می دهد / ۲۴ میلیارد تا در بودجه دیده نشود، هزینه کرد آن غیر قانونی است / آماره : شما وقتی می پرسید کجاست یعنی دزدی شده / شهردار: ۲۴ میلیارد در مسیر قانونی هزینه شده است / رضایی: چند نفر از اعضا با اتهاماتی بی اساس و افتراهای سنگین مواجه شده اند / در مجلس روضه از من پرسیدند ۲۴ میلیارد کجاست / قادریان: بارگاهی ده بار پرسید ۲۴ میلیارد تومان کجاست و هیچ کس پاسخ نداد...
بابك شاكر : مراسم يادمان سوگ استاد محسن شريف به همت جامعه ادبي و خانواده استاد شريف در بوشهر برگزار شد. نويسنده اي در استانداردهاي قلمي شريف كه حتي صاحب كتاب سال برتر بود و چهره اي ماندگار .... همه بودند و تلاش كردند. اما دريغ از اداره اي كه متصدي امور فرهنگي استان بود و دريغ از حمايت و همكاري...
بن رومی: جزئیات پرونده مرا منتشر کنید/ شهردار: بابت اتهام افکنی می توانیم شما را تحت پیگرد قانونی قرار دهیم / بارگاهی: چرا تهدید می کنید و لکنت در زبان شهروندان می اندازید؟ / شهردار: مرتکب را به دایره تخلفات استانداری ارجاع داده ایم و پرونده مفتوح است / رضایی: شهرداری، شورا را در این مورد دور زده است / آماره: کمیته ساماندهی واگذاری کیوسک ها در شهرداری تخلف کرده / بن رومی: نه تنها حقی به من تعلق نگرفت بلکه با تهدید هم مواجه شدم...
همه چیز از یک روز گرم تیرماه در شورای شهر شروع شد که برافروخته و اندوهگین به شورا آمد. برای دادخواهی به شورا آمده بود بلکه دادرس و فریادرسی بیابد. صحبت هایش که تمام شد همه در شوک بودند: زنی تنها و سرپرست خانوار را به جایی پرت و دور افتاده برای کاسبی از طریق دکه اش تبعید کرده بودند...
در آن تابستان گرم که شرجی از سر و کول بوشهر بالا میرفت. طیارهای در بوشهر به زمین نشست که دو هنرمند تنومند تئاتر کشور مسافرش بودند. آنها باعنوان کارشناس تئاتر، وارد بوشهر شدند. مستقیم به «خانه هنر» رفتند تا نمایش «قلندرخونه« را به روایت امروزیها بازبینی کنند...
یونس قیصی زاده : اکنون این فضا فرصت مغتنمی است برای ما روزنامه نگارانی که سالهای گذشته بدلیل نوشتن یک نقد جزئی با هزینه های بسیاری از سوی استانداران وقت و مدیران زیر مجموعه دولت وقت روبرو شده و کارمان به جاهای باریک می کشید، و از این رو باید بیشتر از بقیه قدردان آن باشیم و نه اینکه دن کیشوت وار فکر کنیم ...
ندا عبدالله زاده عضو شورای شهر بوشهر در جلسه علنی این شورا اعتراضات شدیدی متوجه عملکرد کمیسیون ماده 5 در خصوص تغییر کاربری یک زمین بسیار مهم و بزرگ در قلب مرکز شهر کرد و بیان کرد: «زمین رو به روی اتوبوس رانی در مرکز شهر که قبلا یک مدرسه بوده است که تغییر کابری داده شده است و قرار است که مبدل به یک مرکز تجاری و اداری...
شرق- مرجان توحیدی: قدم به قدم بیمار است که یا روی صندلیها نشستهاند، یا کنار راهروها خوابیدهاند. عدهای هم در سایه درختان بیمارستان امام خمینی(ره) نقش بر زمین شدهاند. عموما چهرههایشان آفتابسوخته است. سر و وضعشان نشان میدهد که اغلب از قشر آسیبپذیر هستند. از راهروهای تودرتو عبور میکنم تا به ساختمان شماره سه در مرکز طبی کودکان میرسم. بعد از لختی تأمل به اتاق وارد میشوم. دکتر مصطفی معین در حال قدمزدن در طول و عرض اتاق بود. با خوشرویی پذیرای ما میشود و گفتوگو را آغاز میکنم. موضوع بحث، ارزیابی تحولات یکی، دو ماه گذشته در جریان اصلاحطلبی بود. دکتر بهوضوح از عهدشکنی پس از ائتلاف ناراحت و معتقد بود اگر ائتلاف را پذیرفتیم، دیگر رقابت پس از آن معنایی ندارد. در لابهلای صحبتهایمان به توسعهنیافتگی فرهنگ سیاسی کشور اشاره میکند. او همچنان معتقد است که ٨٠ درصد کار در کشور باید در حوزه اجتماعی صورت بگیرد و از طریق سازمانهای مردمنهاد. بعد به سازمانهایی که خود دراینباره ایجاد کرده نقبی میزند. همانطور که پشت میز نشسته و دستانش را تکان میدهد، تأکید دارد فقط ٢٠ درصد توسعه مربوط به سیاست است که فقط همین ٢٠ درصد را برای رسیدن به قدرت و بعد هم فراموشکردن وعدهها اختصاص دادهایم.
نیروگاه اتمی چه خیری برای مردم بوشهر داشته است/ شهرداری ها باید مبدل به نهاد بالادستی در شهر بشوند/ وزیر راه را استیضاح کنید/ زنان با 20 سال سابقه کار بازنشسته شوند/ نگرانی های مردم از تبعات بندر آزاد شدن بوشهر بر معیشتشان/ پول ورزش استان را جای دیگری برده اند/ مدیران غیر بومی مسئول بیکاری جوانان بوشهری هستند...
من امروز بسیار ناراحتم که در شهری کنسرت می دهم که محسن شریفیان در آنجا اجازه برگزاری کنسرت ندارد. کجای قانون آمده محسن شریفیان به عنوان هنرمندی که در چارچوب اصول هنر و فرهنگ اصیل بوشهر را معرفی می کند نباید اجازه برگزاری کنسرت را داشته باشد؟...
ضربان قلب به اندازهای کاهش پیدا کرده بود که پزشکان قطع امید کرده و این موضوع را به ما اطلاع دادند اما پس از چند دقیقه دوباره قلب محمدمهدی به تپش افتاد و این نور امیدی را در دل ما روشن کرد اما متاسفانه ساعتی بعد قلب بهطور کامل از حرکت ایستاد و ما ناباورانه محمدمهدی را از دست دادیم. از حق قانونی خود در ارتباط با طرح شکایت به دادگاه صالحه استفاده میکنیم و...
دکتر سعید معدنی : داستان «فتیله ای ها» فرق می کند. آنها سالهاست که برنامه اجرا می کنند. زمانی که به تلویزیون آمدند، تازه سالهای نوجوانی را پشت سر گذاشته بودند و اکنون در آستانه ی میانسالی هستند. کودکان ما با آنها زندگی کرده، بزرگ شده اند و به جوانی رسیده اند و خاطرات خوب و شیرینی در ذهن خود...
در اين هنگام صالحي چندين بار با فرياد از نمايندگان تقاضا كرد كه به صحبتهاي او گوش بدهند و اجازه بدهند او صحبت كند اما اين اتفاق نيفتاد و لحظاتي بعد در ميان فريادهاي نمايندگان تعدادي از نمايندگان مخالف از جمله ابراهيم كارخانهاي، دخيل عباس زارعزاده و فرجا... عارفي به سمت تريبون مجلس هجوم بردند كه اين اقدام با همراهي تعداد ديگر از نمايندگان همراه شد و برخي...
مولود حاجيزاده/ اين روزها رفت و آمدش به تهران بيشتر به كارهاي شخصياش محدود ميشود تا براي سخنراني؛ اواخر خردادماه بود كه «محسن رناني» در تارنماي شخصي خود اعلام كرد كه پس از يك سال كه هفتهاي يك سخنراني در كشور داشت، تا پايان سال ٩٤ در هيچ كجا سخنراني نخواهد كرد. با اين حال به بهانه انتشار نسخه كامل كتاب «اقتصاد سياسي مناقشه اتمي ايران» كه نيمه نخست سال از طريق تارنماي رسمياش منتشر شد، در تهران به گفتوگو با استاد اقتصاد دانشگاه صنعتي اصفهان نشستيم. در دفتري كه در آن خبري از فضاي سنگين همايش ها و مراسم هاي اقتصادي كه طي سالهاي قبل در آن به سخنراني مي پرداخت نبود.شروع گفت و گو در خصوص موضوع كتاب بود؛ از مساله نفت در خاورميانه گرفته تا نظريه جنگ خداحافظي در اين منطقه؛ موضوعي كه به عقيده او از ابتدا غرب به واسطه آن هدف مشخصي را در خاورميانه دنبال ميكرده است. البته اين گفتوگو به نظريات مطرحشده در كتاب محدود نماند و به مسائل جاري اقتصاد ايران نيز كشيده شد. صحبت از بحران اقتصادي و سياسي در كشور ميشود كه همين موضوع پاي مسائل اجتماعي و موضوع آب را هم به بحث باز ميكند. اما به اعتقاد رناني براي عبور از تمام اين مسائل و بحرانها كه كشور را در معرض آسيبي بزرگ قرار دادند، تنها يك گزينه پيش رو قرار دارد و آن باز شدن فضاي گفتوگو ميان جامعه و نظام است، فضايي كه سالهاست بسته است. او در عين حال برمبناي نظريات نهادگرايي خود بر لزوم فعال شدن نهادهاي مدني در جامعه نيز تاكيد دارد؛ نهادهايي كه براي ايجاد جريان گفتوگو در جامعه، نهتنها يك نياز كه يك الزام هستند. مشروح اين گفت و گو را در اينجا مي خوانيم.
موسیقی بوشهر، موسیقی ای است که از تمام موسیقی های هند، آفریقا، ترکی، لری، ردپایی وجود دارد و تاثیر خودشان را به واسطه مدت کوتاهی که در بوشهر بوده اند باقی بگذارند و این پتانسیل دست ما را باز گذاشته است که موسیقی بوشهری را جهانی کنیم و خیلی هم جواب داده است موسیقی ایرانی پتانسیلی برای جهانی شدن را دارد ولی باید افرادی باشند و بیایند و این را تجربه کنند و کار کنند...
قانون - مصطفی پهلوانی / الزامات این توافقی که دروین شکل گرفت این بودکه اساسا امر گفتوگو و مذاکره را به عنوان یک امر پسندیده و منجر به نتیجه مطرح کرد گفتوگو طرفینی دارد که نباید با پیشفرضهای خود به گفتوگو بنشینند یعنی باید تغییرات جامعه را بشناسند نهادهای گفتوگویی که به رسمیت یافتن تفاوت درجامعه کمک میکنند،درجامعه مدنی عمق وگسترش پیدا کند جامعهای که میزان حضورش در رسانهها گسترش یافته و به امور سیاسی بیشتر توجه میکند،جامعهای است که درهرمسئله میخواهد دخیل باشد
ایشان به آزادی خیلی توجه داشتند؛ آزادی همه انسانها از قید استبداد، استثمار، استبداد سیاسی و استبداد اقتصادی. ایشان در مسائل سیاسی هم نگاه انسانی داشتند. برای ایشان یک مبارز مسلمان و یک مبارز غیرمسلمان تفاوت نمیکرد. میگفتند که همه با ظلم و دیکتاتوری مبارزه میکنند و باید به همه توجه داشت و ...
بعد از اتمام قطعه " هله مالی" بود که سرپرست "لیان" گفت: الان وقت سوپرایز است لطفا به سالن نور بدهید..! امروز برای شما داستانی را با موسیقی تعریف میکنم، طبق گفته گذشتگان دختری از شهر هند در دریا گم شده و به این طرف آبها آورده میشود. صدای آواز این دختر به گوش دریانوردان ما رسیده و از...
شرق: اول کتاب «گفتهها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبانآوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چهجور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکتهسنج نباشم» از نمایشنامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفتهها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی میتواند باشد برای ورود همراه با نکتهسنجی و نگاه انتقادی به نوشتهها و آثار سینمایی گلستان تا حتیالمقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این دو حد افراطی دیدهاند و سنجیدهاند. یا او را ستایش کردهاند و از او اسطوره ساختهاند و میراث او را به «زبانآوری» و «تکنیک» تقلیل دادهاند و یا او را دشنام دادهاند صرفا به این دلیل که به راههای متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکتهسنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آنطور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچکس شاید هنوز آنطور که باید آغاز نشده است و از اینروست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» میگردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفتهاند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاقها و آدمها و آثار هنری، شیوهای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه میگویند و تنندادن به تکرار گفتههای دیگران، پذیرش بیچونوچرای دیدگاههای او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قدوقامت طبیعی که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است بهجای پاگذاشتن بر راههای رفته، راه تازهای بگشاید و با ذخیرهای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا میتواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش میتوان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبانآوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجههای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که میگویم هنوز نهفقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آنطور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفتهها» که مجموعهای است از مقالهها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفتوگوی بلند قاسم هاشمینژاد با او درباره داستانهایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدیدچاپشده ترجمههای اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتیشکستهها» که ترجمههای گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفتوگویی که میخوانید بهمناسبت همین تجدیدچاپها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفتوگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفتوگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفتوگو میگوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشتههایی مستند هستند از آدمهایی که واقعا وجود داشتهاند و وقایعی که واقعا اتفاق افتادهاند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران بهحساب میآیند. مستندهایی که صرفا نشاندادن واقعه نبودهاند بلکه «دیدِ» سازنده و «چهجوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفتوگوی پیشِ رو میگوید: «واقعیتهایی که اتفاق افتاده آنقدر فوقالعاده و انترسان است که قصهنوشتن ضرورتی ندارد.» گفتوگو با ابراهیم گلستان را میخوانید.
من خودم را همیشه مدیون این مملکت می دانم و مدیون بوشهر. به خاطر همین بوشهر و ایران در ذهنم هست و من موقعی که دکتری گرفتم بعد از انقلاب بود و بلافاصله به ایران برگشتم و دانشجویان بسیاری را تربیت کردم و تعدادی از این دانشجویان در حال حاضر اساتید دانشگاههای مختلفی...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- پشت پرده انتخاب شهردار بوشهر از زبان یونس خسروانی کاندیدای اصلاح طلب شهرداری
- تدبیری بیندیشید برای نجات معلمان از قعر جدول حقوق بگیران کشور
- مو اهرم نمی شم، می شم بنه گز
- موضوع انشا: جوانی
- قصه ننه معصومه و معجزه رنگها
- عکس های دیدنی از زندگی رئیسعلی دلواری
- خاطره تصديق دوچرخه در بوشهر
- از نسيم شمال تا نسيم پرفروغ جنوب
- در کوچه فستيوال بوشهر چه ميگذرد؟
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- چطور با استفاده از تئوري انتخاب، معلم مؤثرتري باشيم؟
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- خليج فارس؛ نام هزارهاي و کهنسال
- فردگرايانه و ديگردوستانه
- عقب ماندن از قافله توسعه تقصير مردم نيست