برگزاري تورهاي بوشهرگردي در قالب نخلستانگردي و بازديد از کارگاه صنايعدستي، بازديد از نيايشگاه مُند، کلوتهاي مند و آرامگاه جهازها، کوه نمک جاشک و بوشهرگردي در بافت تاريخي شهر بوشهر از جمله برنامههاي سومين فستيوال موسيقي کوچه بود. کارگاه تخصصي گردشگري با عنوان «مکتب کوچه» از جمله برنامههاي شاخص فستيوال بود...
بشير علوي: گريز از جنگ و پيشآمدهاي آن، راه نجات زن، مشکلات و گرفتاريهاي زنان بهويژه در برابر مردان، و ذهن قوي و جستجوگر زنان از جمله مؤلفههايي هستند که در داستانهاي کوتاه اين مجموعه يافت ميشوند. نوع پردازش به متن و زبان، و شيوه برخورد با شخصيتها و نحوة بيان مشکلات و بروز دادنِ آنها نوعي نگاه زنانه را به متن نشان ميدهد؛ نگاهي که از ديد يک نويسندة زن نميتواند پنهان بماند...
برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگياش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهريهاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلينژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشمزاده)، سالهاي سخت و سختتر (فريده كاردانى)...
قصه کوتاه
عزّتو
شاهرخ تنگسيري
غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي که چپي از خط احمدسياه نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني. هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي نقاشي غنو رو ديوار ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .
قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن. يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ ايي آخري هم نهاد تو دست خداکرم که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو با شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو. خداکرم از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين. غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.
هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن، او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش، حالا غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن. يه سر شو تا صبح خداکرم پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در سرا رو سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني، کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات زغال بليط عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف مچ سفت غنو نميشه.
شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر شلال سر غنو کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر غنو خلاص شد. غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».
غنو سه ماه تموم مث ميت رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد. تا روزي که با بُنگِ اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد، حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم، تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.
برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد.
جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل مجبور به طلاق عزتو شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1068)
يکي از جاهايي که حتما توريستهاي ايراني و فرنگي در بندر بوشهر دوست دارند ببينند کافه ننه ي معصومه است. کوچه ننه معصومه و ديگر کوچههاي بافت قديم بوشهر محل گفتگو با تاريخ و شنيدن قصههاست. قصههايي که معجوني از تلخيها و شيرينيهاست. قصههايي که براي شنيدنشان نياز به چند سطل رنگ است و يک پوست نيانبان...
اثر ارجمند «واسموس در عقبنشيني» از سيديحيي حسيني، به دوراني تلخ، اما پر غرور ميپردازد، دوراني که رييسعلي به شهادت رسيده، پيکر مطهرش در انتظار انتقال به وادي السلام نجف است، و همرزم نامآورش، سردار جاودانه دشتي، خالو حسين پولاد هم با تن زخمي و پس از نبردي حماسي در کوه قزي، به غربت اسارت رفته، اما ديگر سران قيام نيز وضعي بهتر از اسارت ندارند...
دکتر محمود دهقاني: محبتهاي دکتر شهباز زارعي حس انساندوستي و هم نوعي را در ميان مردم دشت زنده و بيماران را قوت قلب مي دهد. برخورد اين دانشمند با مردم به گونهاي است که در کنار تلاش در برطرف کردن درد، اميد را در دل بيمار روشن مي کند. برخورد صميمي يک پزشک با بيمار، خود به تنهايي نصف معالجه است. آنچه در درازناي تاريخ باعث شده ايران برپا بماند...
رسول نوروزي: در آن قتلگاه تنها مانده بوديم و بقول بوشهريها نه راه پيش داشتيم و نه راه برگشت، آتش عراقيها هم شديدتر شده بود و گويا در زميني به آن بزرگي تنها متوجه ما شده بودند، دمدماي سحر شده بود و از محورهاي چپ و راست خودمان صداي فرياد عراقي را ميشنيديم و براي تضعيف...
با بيانگيزگي اول صبح چيكار كنيم؟
شاهرخ تنگسيري: روزي که دست سرنوشت گسلِ ناکو پاکستاني گرفت و بندر به بندر کشوندش تا تابُکِ اسکلة جبري کرد جمو مينووي هم مث همه ي جاشوا لنگوته ش دور قِدش بيد و پيچانه ش تو دسش تو خور دي سيفو از جهاز پياده شد و پاش نهاد رو خشکي تا يه کارکتر ديگه به قصه و آدماي بندر اضافه بشه، يه راست رفت پاسگاه و خوش به استوار بکتاش معرفي کرد و فهميد که حدش تا برج مقومن...
محمد لطفي: بوشهر شهر زاد و زندگي، ديار ناخدا و جاشو و گلاف، خويشاوندان همه درياها، تو را شراع کشيده ايم بر گستره درياي بيکران عشق در هم آوايي ني مه ها و زخمهاي تاريخي ات که از همه بوي افتخار مي آيد، بوشهر شهر من، سمفوني بي مثال رنگ و نور باد و معماري جادوئي درون گرا و برون گرا که هر رهگذري را با سحر انگيزي جاودان مغناطيسي ات به تماشاي راز غريب خود فرا مي خواني..
محمد لطفي: بوشهر، شهر افسانهها خويشاوندان همه درياها، نامش شراع کشيدن بر درياي دلدادگي است براي تک تک ما. بوشهر، ترکيب بيمثال رنگ و نور و باد با معماري جادوئي درون و برون گرا هر رهگذري را با سحرانگيزي خود با جادوي مغناطيسياش به تماشاي شاهکار معماراني فرا ميخواند که خانه را تنها براي تن فرسايي نساختهاند، بلکه انتظاري روحاني از آن داشتهاند.معماري ما مانند موسيقيامان آن گونه زيباشناسانه است که در کلام نميگنجد، هارموني بيبديلي از نقش انسان و طبيعت در کنار هم. معماري ما مانند تبار ما بر آمده از تاريخي آکنده از رنج و تلاش است...
این روزها در مارکت موسیقی و شرایط فعلی موسیقی برای گروههای جوان مثل گروه ما همه چیز هموار نیست و مطمئنا چالش های زیادی خواهیم داشت اما لیو به دنبال موسیقی به سبک و سیاق خودش است که شباهت به هیچ گروه دیگری ندارد. ما میخواهیم مخاطبانی پیدا کنیم که مثل خودمان شیفته جنوب و آفتاب و دریا باشند. ..
دکتر سیروس عباسی : گناوه زیبا، با مردمانی کوشا و ارجمند و مهمان نواز، که در همه حوزه های علم و ادب و فرهنگ، تجارت و اقتصاد، همبستگی ملی و ایران دوستی… خوش می درخشد. حضورم در این بندر زیبا و صحبت با دوستان و برخی مدیران این شهر بندری زیبا و دلنواز، انگیزه ای شد تا متن زیر به رشته تحریر درآید .
چشم ها را باید شست / جور دیگر باید دید..
رئیس جمهور در سفری که تازگی به استان بوشهر داشته از بی آبی سخن گفته است. "از صبح که وارد بوشهر شدیم؛ همه جا روضه آب و فریاد آب بوده است..."
یک معنی سخن رئیس جمهور اینست که مردم هنوز برای بقا و زنده ماندن خود در تقلای ابتدایی ترین نیاز یک زندگی معمولی هستند و آن را فریاد می زنند...
حافظ موسوي : آتشي در بوشهر محبوب خاص و عام بود. من پيش از آنكه آتشي را ببينم از محبوبيت او در زادگاهش آگاه بودم. سال ٥٤ با دو نفر از دوستانم رفته بوديم بوشهر. پاسي از شب گذشته بود كه به بوشهر رسيديم. از بخت بد ما، از ساعتي پيش باراني سيل آسا باريدن گرفته بود و شهر يكسره تعطيل بود...
محمدرضا تاجیک در گفتوگو با «آرمان»:
سهمخواهی دموکراتیکترین کنش سیاسی است
حمید شجاعی: بسیار آرام و شمرده سخن گفت و از اینکه بسیاری از اصلاحطلبان از گفتمان اصلاحطلبی فقط نام آن را یدک میکشند، ناراحت بود. میگفت بخشی از اصلاحطلبان بر ساحت اصلاحطلبی نشسته و جریان گسترده اصلاحطلبی را در بازی قدرت خلاصه کردهاند. با مطرح شدن مباحث اینروزها، از ترکیب «سهمخواهی» برآشفته میشود و این امر را حق بدیهی هر جریانی میداند. در عرصه سیاسی نمیتوان برخی تنگنظریها را تحمل کرد، به این دلیل روشن که شیرینی پیروزیها را از بین میبرد. جریان اصلاحات جریان نوپایی نیست که خود را مدیون اشخاص و احزاب بداند. اعتدالیون هم اگر اکنون نام و نشانی دارند از قبل حمایت کل جریان اصلاحات از آنهاست. البته در این راستا تعامل میان دولت و اصلاحطلبان ضروری است. همانطور که اصلاحطلبان روحانی را از خود میدانند و او نیز در مقاطع مختلف بر ارتباط متقابل با اصلاحطلبان تاکید داشته است. اما انتظارات برآورده نشد. گرچه اینروزها موضوع انتخاب شهردار هم بسیار مهم است و باید دید شرایط شورای شهر چگونه رقم خواهد خورد. برای بررسی اوضاع سیاسی کشور، اصلاحطلبان، تعامل دولت با اصلاحطلبان و شورای شهر، محمدرضا تاجیک، تحلیلگر سیاسی و فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» گفتوگو کرده است که بخش اول آن را در ادامه را میخوانید.
با پایان شمارش آراء شوراهای شهر استان بوشهر، اعضای اصلی و علیالبدل پنجمین شورای اسلامی شهرها مشخص شد. انتخابات پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا در ۳۷ شهر و بیش از ۴۰۰ روستای استان بوشهر در ۸۲۸ شعبه اخذ رای شامل ۶۶۹ شعبه ثابت و ۱۵۹ شعبه سیار روز جمعه ۲۹ اردیبهشت همزمان با انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد...
نتایج انتخابات شورای اسلامی بندر بوشهر مشخص شد. به گزارش نسیم جنوب، در حالی نتایج آرای کاندیداها اعلام می شود که تخلفات رخ داده در هنگام تبلیغات و روز رای گیری، باعث شده است که اعتراضات گسترده ای در افکار عمومی و فضای مجازی شکل گیرد و معترضین خواستار توجه جدی هیات نظارت به این تخلفات شده اند.
آرای منفی در این دوره زیاد است و این نشان میدهد تخریب دیگری، هیچ کمکی به فرد نمیکند. یعنی اگر الف، ب را تخریب کند، به الف هیچ کمکی نمیشود؛ بلکه باید ایجابی درباره خود کار کند. اما نامزدهای اصولگرا چون مطلبی برای عرضه ندارند و قادر نیستند که خود را ایجابی تعریف کنند، به تخریب روی میآورند...
حماسه حق پرست: : این کوچه پس کوچه های بافته شده رو به روی آب و آفتاب همه ی هیمنه ی این بندر دیرسال نبوده است. این خمیده خیال روزهای تجارت و کسب، و شب های شورانگیز لولیان شب تا سحر سرخوش هم بوده است تا به ساعتی سرمست،خیام ترین باور خویش را در لحظه ای رهاتر از...
حضور مردم در انتخابات هفتم اسفند یک باطل سحر است. تصمیم مردم میتواند افسونهای دمیده شده را باطل کند. حقشناس تصریح کرد: هفتم اسفند ماه و حضور مردم نه به تمامیت خواهی، نه به انحصار، نه به فساد گسترده و نه به بازگشت دوباره احمدی نژاد و طرفداران اوست....
ميدانم اگر بخواهم داستاني بنويسم كه در تبريز يا شهرهاي ديگر بگذرد مطمئن باشيد با همين ديدگاه جنوبي مينويسم. در مكتب ادبيات جنوب، زندگي خاصي در جريان است و روايت همين زندگي، آن چيزي است كه فقط در جغرافياي جنوب اتفاق ميافتد. قسمت اعظم وجود ما را دريا، خشكسالي و يك تاريخ مبهم تسخير كرده...
این فیلم جوان پسند است و مخاطب اصلی آن جوانان هستند همچنین قصه ای امید بخش دارد که برای تمام سنین جذاب است امیدوارم فیلم بتواند به هدف اصلی اش برسد. ما نسخه اولیه فیلممان را در زمان تعیین شده به دبیرخانه جشنواره فرستادیم و الان درباره توجه به «آه ای عبد الحلیم» نمی توانم صحبت کنم..
مذاکرات از شبانگاه روز شنبه روی مدار ویژه و خاص خود قرار گرفت. محمدجواد ظریف روی بالکن هتل کوبورگ هوای مذاکرات را خوب میخواند. علیاکبر صالحی به خبرگزاری فرانس۲۴ میگوید شرایط مذاکرات از این بهتر نمیشود و در چنین شرایطی جلسه شبانگاهی ظریف و کری آغاز میشود، جلسهای که گفته...
بانگ آمد که علی را کشتند / انمای ازلی را کُشتند / قد قتل نوحه غمبار ملک / شد عزا خانه شبستان فلک / یا علی شعله بر عالم زده اند / همه جا بیرق ماتم زده اند / از چه در بستر تب افتادی / ذکر هجران زچه رو سر دادی / بعد تو خار دهد بستان ها / وای از غربت نخلستان ها / در گلو تیغ و به چشمانت خار...
احمد آرام: سرانجام که همه ی کُتَل ها را پشت سر می گذاشتند ، وقتی به جاده ای می رسیدند که تهش می خورد به « آب مُخک » ، دیگر خیالشان راحت می شد که به کفی رسیده اند ، و پس از گذر از برازجان ، وارد جاده شوسه ای ناهمواری می شدند که اندک اندک آنها را به بوی دریا می رساند ، به شهری که معماری و موسیقی خود را از قرن پانزده ، به گونه ای معجزه آسا ...
بوشهر سرزمین عجیبی است. باورهای عجیبی در این سرزمین شکل گرفته و معماری شگفت انگیزی دارد. هرقدر درباره بافت تاریخی بوشهر گفته شود کم است؛ هرقدر از فرهنگ مردمان آن گفته شود...
عدهای از مردم در پیامی که در فضای مجازی دست به دست شد، خواستار تشکر از استانداری از طریق تجمع در مقابل این ساختمان در روز سهشنبه شدند که صبح سهشنبه استانداری در اطلاعیهای چنین پاسخ داده است: «مردم فهیم، قانونمدار و فرهنگی استان بوشهر، مواضع و دیدگاههای خود نسبت به خدمتگزاران به ایراناسلامی را با تکریم و احترام به رییسجمهور و کاروان تدبیر و امید در فرصتی که در ایام آتی فراهم خواهد شد، به نمایش بگذارند.»..
نجف آهوچهر : اولين روزي كه به كلاس ما آمد مانند نسيمي خوش آراسته و خوش خرام با دو جلد كتابي كه به سينه فشرده بود وارد كلاس شد پس از اداي احترام با چشمان سبز و رويايي و قشنگش همه را ورانداز كرد و بفرمايي گفت و صندلي اش را برداشت و درست در وسط كلاس نشست، ما هم با حالت نيم دايره به طرفش چرخيديم...
به مناسبت۲۹ آبان سالروز درگذشت شاعر بوشهری ایران زمین منوچهر آتشی
روزنامهنگاری در دنیا در راس هرم شغلی قرار دارد، اما در جامعه ما هنوز به این تعریف از روزنامهنگاری نرسیدهایم. دلیلش هم این است که هنوز کتاب و کتابخوانی در نظام آموزشی ما به جایگاه واقعی خود نرسیده تا وقتیکه سرانه مطالعه و سرانه کتاب پایین است، روزنامهنگاری و روزنامهنگار بودن چیزی شبیه معجزه است.
صبح، ساعت 11 به بیمارستان پارس رفتم. خانم بهبهانی در بخش «آیسییوجنرال» بستری بود. به «آیسییوجنرال» رفتم. در آن شیشهای بود و فقط از داخل باز میشد. روی در کاغذی چسبانده بودند و نوشته بودند: «خانم سیمین بهبهانی ملاقاتممنوع میباشد.» به یکی از پرستارانی که داخل بود اشاره کردم. آمد. در باز شد.
آخرین اخبار
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
پربیننده ترین
- ۶۰۰ چادرگروهی و کانکس برای اسکان گردشگران نوروزی در بوشهر ایجاد شد
- حکایت اولین کارگاه نوشابه سازی ایران در بوشهر
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- ربع قرن انتشار نسیم جنوب؛ عليرغم کارشکني ها و سنگ اندازي ها
- بازار ماهي فروشان قديم در بندر بوشهر
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- سالهاي مدرسه و معلمان به ياد ماندني در بوشهر
- در کوچه فستيوال بوشهر چه ميگذرد؟
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- نابودي بنيانهاي زيستي شهر خورموج و حومه
- چالشهاي كوتاه مدت / حسين زيرراهي
- چگونه دلیران تنگستان ساخته شد + تصاویر
- باران نشاط با موسيقي بوشهري شريفيان در تهران + تصاویر
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- گزارش خبری و تصویری از گردهمایی معلمان استان بوشهر به مناسبت روز جهانی معلم