طراحی سایت
جستجو:

شعري از استاد علی باباچاهي ترجمه و در مجله دوسالانه Circumference در امريکا به چاپ رسيد. در اين مجله تعدادي از شاعران دنيا به زبان خودشان شعر دارند. اين شعر استاد باباچاهي توسط مرجان مدرس، ترجمه شده است...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

دکتر نورالدين اميري: پس از چند هفته کلنجار رفتن با پيشنهادات و پيش دانستههاي ذهني خود، ناگهان زني که از جنس دريا  که سالها پيش در کنار جاده بذري در انديشه من کاشته بود روييد. لحظه، لحظهاي زيبا توام با هيجاني شيرين بود که جانم بيدار نموده بود. موضوع را با صادق سعيدي هنرمند خلاق  شهرداري بوشهر در ميان گذاشتم. پس از چندي استاد عطا صحرايي، يکي از تنديسسازان مطرح کشوري را به من معرفي نمود. پس طرح موضوع با استاد صحرايي و ...

ارسال شده 2 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

قطبنماي زندگي

دکتر يونس قيصي زاده

تا به حال به اين فکر کردهايد که با زندگي خود چه ميخواهيد کنيد؟ در زندگي خود پاي چه چيزهايي ميايستيد؟ چه قوانيني در زندگي شما اهميت دارد؟ چه چيزهايي به زندگي شما حس معناداري و هدفمندي ميدهد؟ همه اينها به «ارزش»هايي برميگردد که در زندگي انتخاب ميکنيم، ارزشها همانند قطبنمايي در زندگي ما هستند که جهت زندگي را به ما نشان ميدهند، اهداف ما را مشخص ميکنند و رفتار ما را شکل ميدهند.

در مسابقه دو بين «ايوان فرناندز» دونده اسپانيايي و «آبل موتاي» دونده اهل کنيا اتفاق عجيبي افتاد. دونده کنيايي جلو بود و تا خط پايان ده متر فاصله داشت که با خيال اينکه از خط پايان عبور کرده، ايستاد. «فرناندز» که نفر دوم و پشت سر او بوده متوجه اشتباه او شد، ابتدا به او اشاره کرد که خط پايان آنجاست! وقتي ديد که او متوجه زبان او نميشود، حريف را هل داد و پشت سر او دويد. «موتاي» به عنوان نفر اول از خط عبور کرد و «فرناندز» دوم. همه اينها طي چند ثانيه اتفاق افتاد.

بعد از مسابقه خبرنگاري از «فرناندز» پرسيد که "براي چه اين کار را کردي؟"

پاسخ ميدهد: "روياي من اين است که روزي همه ما اينچنين زندگي اجتماعياي داشته باشيم."

خبرنگار قانع نشد: "ولي چرا اجازه دادي دونده کنيايي اول شود؟"

ايوان گفت: "من که اجازه ندادم! او خودش داشت اول ميشد."

خبرنگار اصرار کرد که: "اما تو ميتوانستي اول شوي."

ايوان نگاهي به او انداخت و گفت: "درست. اما حاصل آن پيروزي چه بود؟ آن مدال چه افتخاري براي من داشت؟ مادرم چه فکري در مورد من ميکرد؟"

اين ارزشهاي زندگي ما هستند که بردن يا باختن را در زندگي ما معني ميدهند، موفقيتي که همراه با نيرنگ، کلاهبرداري، حق ديگران خوردن و ظلم به ديگران باشد، در زندگي که منصفانه زيستن و احترام به ديگران، ارزش هست، عين باختن است.

نميتوانيم خودمان، ارزشهاي انساني را زيرپا بگذاريم و انتظار داشته باشيم، همسرمان، فرزندمان، دوستمان، همکارمان و... آنها را در برابر ما رعايت کنند!

به ارزشهاي زندگي خود فکر کنيم و ببينيم در اين دنيا، چه چيزهايي براي ما ارزش دارند.

(هفته نامه نسیم جنوب- سال بیست و ششم، شماره 1069)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

قصه کوتاه

عزّتو

شاهرخ تنگسيري

غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم  يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي  که چپي از  خط  احمدسياه  نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني.  هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي  نقاشي  غنو رو  ديوار  ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .

قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن.  يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ  ايي آخري هم نهاد تو دست  خداکرم  که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو  با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو  با  شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو.  خداکرم  از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم  اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين.  غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.

هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون  ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو  صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن،  او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش،  حالا  غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل  عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن.  يه سر شو تا صبح خداکرم  پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از  غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در  سرا رو  سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني،  کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن  داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت  مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات  زغال بليط  عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف  مچ سفت غنو نميشه.

شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي  خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر  شلال سر غنو  کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر  غنو  خلاص شد.  غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه  ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم  توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».

غنو سه ماه تموم مث ميت  رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد.  تا روزي که با بُنگِ  اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد،  حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم،  تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.

برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به  ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر  معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد. 

جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل  دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل  مجبور به طلاق عزتو  شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ  اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از  پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 

بمناسبت روز پرستار

پرستاران در خط اول درمان

دکتر عبدالرحيم  مهرور

 

مجموعه کادر درمان بهم پيوسته و ناگسسته است بخصوص پرستاراني که خط مقدم درمان در بيمارستانها هستند، بنابراين امروزه پرستاران بيشتر ين جايگاه منزلت و ارزش در درمان، تسکين و آرامش بيماران دارند.

ارزش پرستار به اين خاطر در مقطعي از درمان، بيشتر از پزشک است که در بيشترين زمان کاري در خدمت و کنار بيمارش مي باشد بخصوص در کشيکهاي شبانه که     با سختيهاي فراوان شب را به صبح مي رسانند. براستي آيا متوجه شده ايد زماني که يک بيمار دچار ارست قلبي و تنفسي ميشود چگونه در کسري از ثانيه تيم احيا پرستاري بر بالين بيمارش حاضر شده و با استرس هاي فراوان ناشي از عواقب درمان و هتاکيهاي احتمالي همراهان بيمار، قلبش بيشتر از هر شخصي به تپش ميافتد و يا اين که در بلاياي ناخواستهاي از جمله کرونا و سيل و زلزله چگونه تا پاي جان در خدمت بيماران هستند، بخصوص در شيوع کرونا که واقعاً دوشادوش بيماران تا پاي جان ايستادند و هر روز شاهد جان باختن عزيزي از اين کادر درمان بوديم.

به همين منظور روز تولد حضرت زينب و روز پرستار، وظيفه خود دانسته از اين عزيزان بزرگوار تقدير و تشکر کنم و زحمات شبانه روزي آنها را ارج نهم و بوسه بر دستان مهربانشان بزنم، دستاني که هميشه در معرض نيدل استيک شدن هستند (فرو رفتن سوزن تزريقي بيماران آلوده) و به آنها افتخار کنم که هميشه خط اول درمان هستند، هر چند که  امروز به ارزش و منزلت پرستاران کمتر بها داده مي شود.

 

 

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفيخواه: در دوران نوجواني اواسط دهه چهل شمسي تفريح برخي از بچه هاي بندر بوشهر، اين بود که با پاي برهنه (پتي) يا در کنار دريا ميگذراندم و يا رفتن به بازار قديم و دروازه شهر و بعضي اوقات هم با بچه هاي محل در ميداني جمع شده و مشغول به بازيهاي گروهي (دسته جمعي) مي‌‌شديم و خيلي خوش ميگذشت. تا اين که کم کم بزرگتر و به سينما علاقمند شدم. به قولي که در عامه مردم ميگفتند سينمارو، يعني عادت رفتن به سينما.

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

دکتر محسن قيصي‌ زاده : زبان ديرپاي فارسي شناسنامهي ما ايرانيان است، تنهي اصلي هويت ماست، ريشه در فرهنگ و تمدن و زيست ما دارد و به عنوان نقطهي اشتراک بين قوميتهاي کشور و حتي فراتر از مرزها در حوزهي نفوذ تمدن فرهنگي ايران، همبستگي ميآفريند. اينچنين است که شخصيتهاي فرهنگي و ادبي از آذربايجان تا سيستان و از خوزستان تا خراسان و حتي از افغانستان تا تاجيکستان و... بر نقش بيبديل و غيرجايگزين اين زبان تأکيد دارند...

ارسال شده 7 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

زير پوست گناوه چه ميگذرد؟

الياس احمدحسينی

چهارم شهريور 1402 احمد محمديزاده استاندار بوشهر به سالن بهزاد گناوه آمد و بدون توجه به درخواستها، سوالات و اعتراضات مردمي که از مشکلات، بيعدالتي و بيتوجهيها جانشان به لبشان رسيده، در کمال بيخيالي و بُهت کساني که او را همشهري و افتخار خود ميدانستند، سالن را ترک کرد.

تَرَک و شکافي که روز به روز بين مردم و حاکميت عميقتر ميشود. در چند سال اخير اتفاقاتي در گناوه افتاده که هر کدام ميتواند عامل خشم و فوران مردم باشد. وضعيت اسفناک و آمار مرگ و مير شبکه بهداشت و درمان و بيمارستان گناوه، تغيير کاربري فضاهاي سبز و تصاحب زمينهاي مردم براي ساخت مسکن ملي، دخالتهاي استانداري و فرمانداري در شوراي شهرو بلاتکليفي مردم، تخريب بازارچه 250 دستفروش (روبري تالار هنر)، انتقال سند زمين فرودگاه به مسکن و شهرسازي به طور پنهان و بدون طي کردن روال قانوني، غرق شدن همزمان سه نوجوان در ساحل به دليل نبود امکانات پيش پا افتاده نجات غريق، فشار روز افزون اقتصادي به خانوادهها و جلوگيري استانداري از سفر تجاري لنجها و ملوانان، محدوديت شديد تهلنجي با عنوان «ساماندهي» و نابودي اقتصاد بنادر جنوب، اخذ مالياتهاي کمرشکن از بازاريان، آمار بالاي توقيف خودرو و جانباختگان خط شوتي، آلودگي نفتي دريا و سرازير شدن فاضلاب شهري به دريا، کلنگزنيهاي بيحاصل و وعدههاي پوچ و... تنها گوشهاي از درد و رنج ومسايل و مشکلاتي است که نه تنها حل نشدهاند بلکه به روشهاي مختلف بر آنها سرپوش گذاشته ميشود و روز به روز بر دامنه مشکلات افزوده ميشود.

نگاهي به مشتهاي گره کرده و گردنهاي متورم از عصبانيت تعدادي از مردم در سالن بهزاد خطاب به مسيولين در «هفته دولت» نشان از خشم فرو خورده شده حاصل از بيتوجهي به مطالبات شهروندان است. مطالبات انباشتهاي که اگر همچنان ادامه پيدا کند مستعد فوران و خشونتي غيرقابل پيشبيني خواهد شد./ گناوهآنلاين

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر زادگاه ما و اجداد ما، بوشهر مجموعه و گنجينهاي طلايي از: شيلات و دريايش، نيروگاه اتمي و برقش، نفت و جزيره خارگش، گاز و بندر عسلويهاش، حافظان قرآن دشتياش، بندر دلوار و رئيسعلياش، گناوه، ديلم و مردمان با صفايش، نخلستان و خرماي...

ارسال شده 9 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: آيا تعريفي جامع و کامل براي مفاهيم فرهنگي وجود دارد؟ يا اينگونه تعاريف قراردادي و مدام درحال تغيير است؟ تاريخ چه رابطه‌اي باجامعه  شناختي دارد؟ آيا تاريخ بخشي از جامعه شناسي است يا جامعه شناسي زير مجموعه تاريخ است؟ کدام يک؟ مي‌گويند پديدارشناسي همة گفتمان‌ها را از قبيل علوم اجتماعي، سياسي، تاريخي، اقتصادي، فرهنگي و جامعه شناسي را پوشش و تبيين مي‌کند.

ارسال شده 10 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده:  مجيد چاهي بخش يک استثناء بود. او همه را مي ديد. اين ديدن، به گمان من يک فروتني ذاتي بود. بعدها دانستيم که اين اطلاعات نيز از دريافت ها و نتيجه نشست و برخاست او با دبيران مدارس بزرگسالان و بنيان گذار باشگاه که خود روزگاري دبير ورزش آموزشگاه هاي استان بوده...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگوييکي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنينگنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباشبه شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبربدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحدبه ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژادمعلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)

 

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

دکتر محمدجعفر ايزدپناه: گر هنرمندان پيشکسوت خانه نشين شده بودند و جامعه آنها را از ياد مي برد، حالا خبرنگار صفحه هنري به سراغشان مي رفت، احوالشان را مي پرسيد و بيادمان مي آورد که قدر آنها را بيشتر بدانيم. اگر رسانه هاي رسمي و...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

 غلامرضا شريفي خواه : مردم بوشهر در قديم طي آداب و رسومي که از ديرباز براي آمادگي عيد سال جديد معمول بود، کارهايي را انجام مي دادند. در دهه هاي سي و چهل ابتدا خانه تکاني که دو هفته قبل از عيد، خانه هاي خود را بعد از يک سال با شرايط سخت آن زمان، تميز مي کردند. ابتدا وسايل هر اتاق در حياط گذاشته...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حبیب کارجو: احمد رزمی، تو در آبادان، احمدآباد لین 9 به دنیا آمدی، در همسایگی و همجواری با دو بزرگ مرد دیار توپ، تور و دروازه، ناصر شاملی نازنین و احمد تورانی عزیز. احمد آباد خاستگاه و مأوای بسیاری از بزرگان و نام آوران شگفت انگیز تاریخ ایران زمین بوده است، مردان بزرگ و نامی سرزمین نیکی ها، منوچهر سالیا، مظلومی ها، بزمه، کشتکار، شجاع، برزگری و ....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

در جوانی به باربادوس سفر کرده بودم.  باربادوس میان اقیانوس اطلس و دریای کارائیب از سرزمین‌های فرا دریایی دریانوردان اسپانیایی در شرق کشور و نزوئلا قرار دارد. پس از آن به دست انگلیسی‌ها افتاد و سرانجام چند هفته پیش نیز استقلال خود از انگلستان را اعلام کرد. در این آبخوست زیبا، توفان موسمی دانه و تخم گیاهان و بوته‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (2)

محمد لطفی: به آن ها که آفتاب، نامشان را عشق مي خواند بر گل‌هاي سرخ کاغذي در هر طلوع و غروب، آنها که حس افتخار مي دوانند در رگارگ هر ايراني وقتي همه تن ابر شدند و باريدند بر تاول زخم هاي مردمان و ما تمام پنجره‌هاي بوشهر را دهان مي‌شويم درکوبش بي‌امان قلب‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانی: واپسين کليساي بوشهر"گئورگ" مقدس را در روزگار قاجار خانواده ارمني آواديان، در 1819 ميلادي برابر با 1235 هجري قمري ساختند. اين کليسا که نزديک به دو سده يکي از ساختمان هاي ديدني بوشهر بود، به دليل مديريت سست ميراث فرهنگي سرنوشت خوبي نداشت. اگر به صليب کشيدن عيسا پيش چشم حواريون در تپه جلجتا رخ داد، در بوشهر نيز در دل روز تابلو فلزي شناسنامه کليسا همراه با صليب آن را به يغما بردند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانی: پس از پایان دبیرستان در مدرسه ایرانی دوبی، برای ادامه تحصیل  کشور زیبای اسپانیا را برگزیدم و در مادرید جاگیر شدم. شهری که مهندسان ایرانی پس از روزگار یورش اعراب به سه کشور مصر، ایران و اسپانیا، در روزگار فلیپه دوم و گزینش مادرید برای پایتخت به جای شهر "تولدو"،  قنات ها و کاریز شهر را در چند کیلومترساخته بودند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

ناصر باستی: کرونا آمد و هر روز دریچه تازه ای از انسانیت را بست؛ همگان نیک می‌دانیم پاندومی کرونا هم اکنون چه شرایط تلخ و مصیبت باری رابر دوش مردم گذاشته و روزها و لحظه هایمان چه ناباورانه در انتظاری سخت و سنگین برا از دست دادن عزیزان سپری می‌شود، در این مقوله قصد بر نقد مدیریت ناکارآمد نظام تصمیم سازی در حوزه سلامت و شیوه تصمیم گیری در مدیریت کلان کشور...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

علی اسماعیلی: بازی بین تیم های بلژیک و ایتالیا را از شبکه یک افغانستان تماشا کردم ... . اما آن چه می خواهم به آن بپردازم به هیچ کدام از صحنه های زیبا و حساس بازی مربوط نمی شود ! اصلا غوغا و هیجان آن بازی کنار! در اواسط نیمه دوم بازی کارگردان تلویزیونی چهره تماشاگر بلژیکی را به تصویر کشید...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

خلیل موحد: بهلولی مانند همه ی کنشگران اجتماعی دلبسته ی آزادی، دادگری و حقوق بشر، مرزهای خودمحوری را در هم نوردیده و  در کادر داشنه های روانی، ذهنی، عاطفی و  پیکری خود دغدغه ی میهنی و مردمی داشت و برای نمایش آرمان های بلند پایه ی خود در میدان پرسنگلاخ کنشگری مدنی و اجتماعی کوششی سترگ به خرج داد. بهلولی نویسنده و کارشناسی  ژرف اندیش در حوزه ی آموزش و  پرورش بود و دیدگاه های پر مایه ی او در بسیاری از رسانه های نوشتاری...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 اسماعیل منصورنژاد: کار شورای نگهبان از این نظر مهم است که حاکمیت یک‌دست و یکپارچه می‌شود و از فردای پیروزی یک اصولگرا، تمام مسئولیت‌ها بر دوش همان کسانی می‌افتد که همه را جز خودشان مقصر می‌دانند. وقتی یک اصولگرا رییس‌جمهور شود، توپخانه رسانه‌های رسمی و غیررسمی اصولگرایان از جمله تلویزیون برای متهم کردن دیگران خاموش می‌شود و از آن پس کسی جز خودشان در مقابل خودشان قرار نخواهد گرفت...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)
ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

صدیقه بحرینی : در شهریور ۶۴ به سوی کنگان محل خدمتم حرکت کردم، نقل مکان به دیاری که برایم با خاطرات شیرین و به یادماندنی همراه شد. اول مهر، آماده و آراسته، با شور و شعفی زایدالوصف و با کمی دلهره و با یک سری وسایل کمک آموزشی به سوی مدرسه حرکت کردم می بایست سه خیابان طی ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر سجاد بهزادی: چرا مواضع ما، منافع جامعه را تامين نمي كند؟بارها گفته مي شود چرا عده اي در كشور، مواضع خود را بر اساس منافع ملي ترسيم نمي كنند و حرف هايي مي زنند كه چارچوب آن تنها به قصد تامين منافع فردي است. مگر ديگران چگونه مواضع خود را بر اساس منافع كشور خود تعریف مي كنند که ما نمی کنیم؟..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
چرا تجمعات به خشونت كشيده شد؟
حميدرضا جلايي‌پور
ارسال شده بيش از 6 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

تبرئه از قتل با ٥٠ بار سوگند

ارسال شده بيش از 6 سال پيش در گوشه و کنار 2 ، نظر (0)
مصطفي تاج‌زاده در گفت‌وگو با «شرق»:
وظيفه اصلاح‌طلبان جلوگيري از درگيري است
ارسال شده بيش از 6 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

به يمن برگزاري نمايشگاه مطبوعات در تهران افتخاري حاصل شد تا از فعاليتهاي مطبوعات استان و كشور بازديد نمايم كه علاوه بر عرض خسته نباشيد به فعالان حوزه رسانه ي كشور عزيزم ايران بررسي اجمالي بر روند و دغدغه هاي رسانه اي داشته باشم، چيزي كه به ...

ارسال شده بيش از 6 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
محمدرضا تاجیک:

پاشنه آشیل اصلاح‌طلبی را اصلاح‌طلبان کاذب و دروغین می‌دانم

تنها الهه مرگ می‌تواند برخی را از صحنه قدرت و سیاست حذف کند تا مجالی برای نقش‌آفرینی جوانان فراهم شود

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

علیرضا فقیه: فراغت در لغت به معنى «آسودگي» است و معمولاً در مقابل کار، انجام امور روزمره و اشتغالاتى که موجب خستگى مى‌شود به کار مى‌رود. در زمان فراغت معمولاً افراد به علايق و سرگرمى‌هاى خود مى‌پردازند و اين امر موجب تقويت بهداشت روانى آنها ...

 

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دوازدهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري، شايد به‌نوعي صحنه «نه» گفتن مردم به افزايش يارانه‌هاي نقدي و پوپوليسم پس‌پرده آن بود. اين رأي بي‌شباهت به «نه»اي كه مردم سوئيس سال گذشته به افزايش رقم يارانه‌هاي نقدي گفتند، نبود. جامعه يك‌بار دريافت يارانه‌هاي نقدي را تجربه كرده بود و...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3

آخرین اخبار

پربیننده ترین