وقتي مالکيت جديد تيمهاي سرخابي پايتخت چندين بانک و پتروشيمي ميشوند، آدم «گََُُر» ميگيرد، البته اگر اهل بوشهر باشي و دلسوز هميشگي اين ديارِ سراسر محروم نه، بلکه مظلوم... اينجا مرغ همسايه غاز هست و به جاي آن که صنايع نفتي و گازي که در همين استان کسب درآمدهاي مولتي ميلياردري ميکنند، اسپانسر تيمهاي هميشه ندارِ استان باشند اما از آنجا که خون تيمهاي سوگلي پايتخت رنگينتر است بسان آهن ربايي جذب آنها شده اند...
نادر اقدام : سوال ما اين است که با توجه به اينکه اين شرکتها مستقر در اين استان بوشهر هستند و از مزايايي همچون حقوقهاي نجومي، حق ماموريتها و ساير امکاناتي که از چشم مردم عادي پنهان است، استفاده مينمايند، چرا در زمينه حمايتها از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر پاسخگو نيستند...
دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر بندري تجاري، تاريخي، فرهنگي با هزاران راز و رمز نهفته در سينه و چهره، داراي معماري فاخر و کهن، موسيقي محلي غني و زنده، با مردماني اصيل و مهمان نواز، از کوچه پس کوچههاي سنگ فرش، گلي، نمناک، سبخ زار و تنگ و باريکي که از يک طرفش بادهاي موسمي با نسيمي خنک و در مواردي همراه با گرمي و شرجيهايي که در بازار ماهي قديمش با يزلههاي...
برگزاري تورهاي بوشهرگردي در قالب نخلستانگردي و بازديد از کارگاه صنايعدستي، بازديد از نيايشگاه مُند، کلوتهاي مند و آرامگاه جهازها، کوه نمک جاشک و بوشهرگردي در بافت تاريخي شهر بوشهر از جمله برنامههاي سومين فستيوال موسيقي کوچه بود. کارگاه تخصصي گردشگري با عنوان «مکتب کوچه» از جمله برنامههاي شاخص فستيوال بود...
بزرگترين کاري که اين جشنواره انجام ميدهد، اين است که فرهنگ آداب و معاشرت مردم بوشهر را نشان ميدهد و باز بودن در خانهها به روي مهمان را به تصوير ميکشد. اينکه مهمانان فستيوال سر سفره بندرنشينان مينشينند و غذا ميخورند، فرصتي براي رشد فرهنگ، بوم و زيست بوشهريها است...
ماندگاري فرهنگ و آيينهاي بوشهر با فستيوال کوچه
شاهين بهرام نژاد
ما چند دوست و رفيق بوديم که دغدغههايمان فرهنگ و آيينهاي بوشهر بود، در چند سال پيش هسته اين کار را بنيان گذاشتيم و دو دوره را برگزار کرديم و بعد از آن شرايط کرونا پيش آمد و وقفه افتاد، امسال هم تلاش دوستان باعث شد که دوباره اين فستيوال برگزار شود.
آن قدر که ما از تولد تا مرگمان، در بزم و رزممان، در سوگ و در سورمان و... آيين داريم و در مناسبتهاي مختلف اين آيينها به شکل بسيار زيبايي به عنوان يک ميراث معنوي برگزار ميشود، بيم اين ميرود که براي نسلهاي جديد و تازهمان ناشناخته بماند و فرسايش پيدا کند. جرقه برگزاري فستيوال کوچه از اين جا شروع شد و گفتيم براي ماندگاري اين فرهنگ و آيينها چه کار کنيم؟ اين شد که به اين نتيجه رسيديم که فستيوال کوچه را برگزار کنيم.
فرهنگ يک حيطه بسيار گسترده است از پوشش، خوارک، آيين و حتي لهجه، قصهها و حتي آدمهاي يک جا و به چيز خاصي منحصر نميشود. در جشنواره کوچه سعي شد تا به چند مولفههاي مختلف فرهنگ بوشهر و اقوام پرداخته شود.
قصه کوتاه
عزّتو
شاهرخ تنگسيري
غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي که چپي از خط احمدسياه نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني. هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي نقاشي غنو رو ديوار ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .
قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن. يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ ايي آخري هم نهاد تو دست خداکرم که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو با شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو. خداکرم از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين. غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.
هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن، او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش، حالا غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن. يه سر شو تا صبح خداکرم پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در سرا رو سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني، کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات زغال بليط عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف مچ سفت غنو نميشه.
شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر شلال سر غنو کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر غنو خلاص شد. غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».
غنو سه ماه تموم مث ميت رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد. تا روزي که با بُنگِ اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد، حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم، تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.
برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد.
جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل مجبور به طلاق عزتو شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1068)
رضا سياهوشي: ميپرسيم چرا و واقعا چرا بودجه تيم هاي پايتخت و بخصوص استقلال و پرسپوليس بيش از هزار ميليارد مي باشد اما تيم هاي استاني و ريشه داري مثل شاهين بوشهر، برق شيراز، ابومسلم مشهد، سپيدرود رشت و ... هيچ حمايتي نمي شوند؟! استان کرمان داراي معدن مس مي باشد و چندين تيم را تحت پوشش قرار داده (مس کرمان، مس رفسنجان، مس شهر بابک) ولي در استان بوشهر که سرشار از منابع و معادن فراوان و بخصوص گاز و نفت مي باشد ، تيم با قدمتي مثل شاهين اين وضعيت دارد!
امير طالبي : در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد
محمود قدسي : بچه ها ميگفتن دوتا سياه از آبادان اومدن بوشهر و رفتن تمرين شاهين، رزمي و توراني. ما که کنجکاو شده بوديم روز تمرين شاهين رفتيم ديدن تمرين شاهين. درست بود، يک سياه بلند و باريک به نام رزمي و يک سياه کوتاه و يه کم توپر بنام توراني.رزمي که دفاع وسط بازي ميکرد با ...
تصاحب استادیوم بوشهر توسط ستاد اجرايي
تمامي حسابهاي اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر مسدود شدند
مديرکل ورزش و جوانان استان بوشهر گفت: با راي مقام قضايي مجموعه ورزشي شهيد بهشتي بوشهر به ستاد اجرايي فرمان امام(ره) واگذار و در اين زمينه اعتراض نيز ثمربخش نبوده است.
ياسر جمالي در گفت وگو با ايرنا اظهار کرد: ستاد اجرايي فرمان حضرت امام (ره) در 10 سال پيش شکايتي عليه اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر پيرامون مجموعه ورزشي شهيد بهشتي به عنوان چشم و چراغ ورزش استان مطرح کرد که چند ماه قبل حکم قطعي صادر و اين مجموعه به ستاد اجرايي فرمان حضرت امام(ره) به شکل قطعي واگذار و اعتراض ها نيز نتيجهبخش نبود.
وي افزود: بخش جدي فعاليتهاي اداره کل ورزش و جوانان حمايت از هياتها و تيمهاي ورزشي جهت شرکت در مسابقههاي کشوري و يک بخش از کارها نيز مرتبط با ساماندهي اماکن ورزشي است که همه اين ها هزينههاي جاري دارد که بايد پرداختهاي آن به صورت روزانه، هفتگي و يا ماهانه پرداخت شود.
مديرکل ورزش و جوانان استان بوشهر تصريح کرد: در فصل اعزام تيمهاي ورزشي و در پي شکايت مطرح شده تمامي حسابهاي اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر مسدود و با وجود همه اين مشکلات و موعد جذب 600 ميليارد ريال اعتبارات عمراني، تيمها به مسابقات ورزشي کشوري اعزام و مساعدت لازم انجام شد.
وي عنوان کرد: مشکل مسدوديت حساب اين سازمان به دليل شکايت و گرفتن راي توسط ستاد اجرايي فرمان حضرت امام (ره) همچنان حل نشده و از اختيارات اداره کل خارج بوده و به دنبال راهگشايي در سطح مرکز هستيم.
جمالي ادامه داد: راه ديگر نيز پيگيري از طريق وزارت ورزش و جوانان است تا در تعامل با ستاد اجرايي فرمان حضرت امام (ره) و تهاتر زمين، مجموعه ورزشي شهيد بهشتي به ورزش استان تحويل داده شود.
وي افزود: اکنون براي کمک به تيم فوتبال شاهين بوشهر نيز اراده وجود دارد ولي با توجه به مسدوديت حساب امکان پرداخت توسط اداره کل ورزش و جوانان استان وجود ندارد.
مديرکل ورزش و جوانان استان بوشهر تصريح کرد: انتظار داريم با رويکرد مثبت ستاد اجرايي اين مشکل هر چه زودتر حل و دغدغه مردم و ورزشکاران هم استاني رفع شود.
استاد پوربهي بازيهاي احمد را که به همراه شاهين آبادان به اصفهان سفرکرده بود، از نزديک مشاهده مي کند و هنگامي که ميشنود احمد رزمي اصالتا بوشهري است و در شهر بوشهر به دنيا آمده است باب گفتگو را با او باز ميکند و عليرغم تمايل سران شاهين آبادان، مسئولين هر دو باشگاه که زيرمجموعه شاهين تهران بودند به توافق ميرسند و بدينسان احمد رزمي پا به باشگاه شاهين ميگذارد و به شاهين بوشهر ملحق ميشود...
مردم استان عزيزم بوشهر بينظيرند. مردم سخت ميخندند ولي بايد بدوني چطور بايد آنها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را ميبوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا ميکنم...
مجيد غاله: فعل نخواستن به بهترين شکل خود صرف شد، ماموريتي ناتمام که غايتش آن طور که مدنظر بود پيش نرفت، با اين وجود سرانجامش تقريبا با نابودي تيم ريشهدارشهر اولينهاي کشور همراه بود که بايد به ليگ استاني سقوط ميکرد، اين افتضاحي سلسله وار و خزنده...
محمود آرامش سرمربي گسار جبري: در گسار به دنبال استفاده از بازيکنان بومي هستيم
حاج حميد فقيه هم آسماني شد
بدرود شاهيني وفادار
رضا سياهوشي
انساني شريف ، دلسوز و زحمتکشي که معلم زندگي بسياري در درس، مشق، ادب، معرفت و انسانيت بود.
واقعا شغل شريف، مقام والاي معلمي و مديريت مدرسه هم برازنده افراد متشخص و با اخلاقي همچون زنده ياد «فقيه» بود.
«حاج حميد» از هواداران فهيم فوتبال بود که به باشگاه و تيم مورد علاقهاش(شاهين) بسيار تعصب داشت و وفادار ماند.هميشه درکنار تيم بود، حتي در زمان تمرين و نشسته بر موتور و يا هنگام مسابقه روي سکوها.
بسيار آرام، ساکت، متين و هيچ وقت کسي را بخاطر فوتبال از خود نرنجاند. اما چه بايد کرد و گفت که بقول شاعر زيبا سخن سهراب سپهري:
مرگ در آب و هواي خوش انديشه نشيمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن مي گويد.
و چنين شد که دست اجل، گرماي وجود و حضور «حاج حميد فقيه» را در گرماي داغ تابستان و در آخرين روز مردادماه، از دنيا کوتاه نمود تا فقط ياد، خاطرات و تجربه خوب زيستن آن مرد دوستداشتني را باقي گذارد!
روانش شاد و يادش مانا.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1052)
جميل رزمي: گاهي وقت ها لازم است که آدم براي دل خودش دست به قلم شود و امروز اين فرصت براي من فراهم شد تا خودم را به ميهماني تاريخ ورزش شهرعمارت ها، بوشهر دعوت کنم. مدتي است که کتابي نخوانده ام به همين دليل در دنياي مجازي به دنبال مطلب قابلي براي خواندن مي گشتم که خيلي اتفاقي چشمم به مطلبي درکانال «دلنوشته هاي يک ورزشي نويس افتاد» موضوع خيلي برايم جالب و قابل اعتنا آمد وآن را بهانه اي کردم براي آن چه که به دنبالش ميگشتم...
دردسرهاي استاديوم رفتن در بوشهر
آموزش رانندگي در بوشهر همراه با درس انسانيت
حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...
در اين شماره نسيم جنوب با توجه به نقش و جايگاه شادروان رضا ماهيني که از نسل دوران طلائي فوتبال بوشهر بود، به طور ويژه و از زواياي مختلف، پذيراي مطالب و سوگنامه دوستان و همبازيها و ورزشنويسان بويم، تا اداي احترامي کرده باشيم به ورزشکاراني که با وجود محروميت وکمبودها، خاطرات زيبا و به ياد ماندني را براي مردم بوشهر رقم زدند...
ابراهيم مهدي زاده: مجيد چاهي بخش يک استثناء بود. او همه را مي ديد. اين ديدن، به گمان من يک فروتني ذاتي بود. بعدها دانستيم که اين اطلاعات نيز از دريافت ها و نتيجه نشست و برخاست او با دبيران مدارس بزرگسالان و بنيان گذار باشگاه که خود روزگاري دبير ورزش آموزشگاه هاي استان بوده...
جميل رزمي: بي شک براي فوتبال پرفرازونشيب ايران طارمي بايد يک جورايي مثل يک اقيانوس عميق باشد، مادامي که او انديشه اي عميق و دريايي داشته باشد مي تواند در مستطيل سبز باگل زدن، پاس گل، خلق موقعيت هاي گلزني، بازي هاي زيبا هيجان و شادي را به سکونشيان استاديوم دراگائو هديه کند و قطعا او اين توانايي را دارد که همچون اسطوره هاي اين باشگاه سال ها درخاطرات تماشاگران بي شمار فوتبال پرتغال محبوب باقي بماند...
غلامرضا شريفي خواه: قدمت بازار قديم در شهر بوشهر از تاريخ جديد بوشهر و شکل گيري و حاکميت خاندان آل مذکور يعني دورة زنديه شروع مي شود و با توجه به مشاغل مختلف از قسمت هايي تشکيل شده بود و در دوره حکومت قاجاريه يکي از مراکز اصلي اقتصاد ايران به شمار مي رفت، گفته اند کل بازار از حدود دويست و چهل باب دکان بوده و اين نوشته درباره قسمتي از اين بازار قديم است.
ابراهيم مهدي زاده: سال هاي تحصيلي 48 - 49 شمسي دبيرستان سعادت که تعطيل مي شد، مي زديم بيرون و مي آمديم کتابفروشي «مهرداد» خيابان شاهپور يا دفتر هواپيمائي سهامي يا نوشت افزار فروشي اميرکبير با مديريت جناب مهدي درزي که اين دو آخري مطبوعاتي هم بودند. کريم سينا، طاهر ايراني، باقي دشتي، جمشيد افروز ... کتابفروشي «مهرداد» پاتوق استاد باباچاهي بود و دوستان اهل ادبيات داستاني و شعر و عکاسي و سينما...
دکتر سعيد معدني: خاطره خوبي که از «نسيم جنوب» در آن دوران، سال 86- 85 - دارم اين بود که نشريه «نسيم جنوب» با يک کارگر افغانستاني، که مسئول رسيدگي به فضا و چمن زمين ورزشي باشگاه شاهين بود، مصاحبه اي انجام داده بود. اين کارگر خارجي آن قدر تحت تاثير اخلاق خوب و بزرگ منشي بوشهريها قرار گرفته بود...
حسين شاکري: بدون ترديد بايد گفت که "مهدي طارمي" مهاجم ارزنده تيم ملي فوتبال ايران ثمره يک قرن از پديدهاي غريب به نام فوتبال بوده که نه در يک رشته ورزشي که در رگ و پي فرهنگ مردم بندر نازنين بوشهر شده است. طارمي اين سوپرمن به پرواز درآمده فوتبال ايراني نه با يک هايجکت و پروازي آني که پله به پله سوار بر دوش يک به يک اهالي فوتبال اين شهر به بام ايران رسيده است..
دکتر عبدالرحیم مهرور: در حالي كه در استان كرمان٤ تيم كرمان، رفسنجان، سيرجان و سونگون با سرمايه مس اداره مي شوند و در خورستان ٤ تيم نفت آبادان، مسجد سليمان، اميديه و گچساران و در ليگ برتر ٤ تيم فولاد اهواز، ذوب آهن، سپاهان و آلومينیوم اراك از سرمايه كشور ارتزاق مى كنند (پرسپوليس، استقلال و تيم هاى خودروسازش بماند) آيا سزاوار است استان زرخيز بوشهر...
محمد سيدزاده : روزی روزگاری، فوتبال استان بوشهر، با آن قدمت تاریخی، با آن تیمهاى شايسته و بازيكنان با تكنيكش زبانزد فوتبال كشور بود. فوتبالی که با تيم هاى صاحب نامى چون ايرانجوان، شاهين، پاس و پارس جنوبى كه در ایامی نه چندان دور در صحنه فوتبال كشور مىدرخشيدند، امروز در حال احتضار است. یاد روزهای نه چندان دور که پارس جنوبى جم تيمهاى بزرگ كشور را برای کسب امتیاز در شهر جم به زانو در مىآورد، بخیر!..
مهدی صالحی زاده : درخصوص عدم همکاری دستگاه های دولتی در حمایت مالی باشگاه های ورزشی به خصوص فوتبال که علاقمندان بی شماری دارد، سخن بسیار است و با توجه به این که از هر لحاظ استان غنی هستیم ولی تیم های ما (شاهین و ایران جوان و...) در بدترین شرایط فنی و مالی به سر می برند...
افشین پرتو: در آن ستيز يـاران رئيسعلي دلواري در جنوب، كسان زائر خضرخان در باختر، جنگ آوران چاهكوتاهي در خـاور و دلير مردان دشتستاني در شمـال ميدان جنگ تير مي انداختند و چون تازش همگاني شد فرياد شوم توپها و تيربارهاي انگليسيها تا دورهاي دور پيچيد. آتش توپخانه ی انگليسيها آن چنان زياد بود كه...
دکتر محمود دهقانی : در اشکوبه هشتم ساختمانی در خیابان "امباخادور" محله "لگازپی" مادرید، نه تنها از پندهای جوانمرد لذت می بردم بلکه به همه پرسش هایم با متانت پاسخ می داد و من در پیش درآمد نمایشنامه "ناوگانی از قایق ها" که در مورد پناهندگان است، نوشته ام که اندرزها و گفتارهای عباس جوانمرد و نقاش بلند آوازه ایران علی اصغر معصومی را عاشقانه پی گیری و از آن ها ادب و انسان دوستی آموختم و کوله باری از خاطرات زیبائی از آن ها دارم و از یاد نمی برم ...
آخرین اخبار
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
پربیننده ترین
- ۶۰۰ چادرگروهی و کانکس برای اسکان گردشگران نوروزی در بوشهر ایجاد شد
- حکایت اولین کارگاه نوشابه سازی ایران در بوشهر
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- ربع قرن انتشار نسیم جنوب؛ عليرغم کارشکني ها و سنگ اندازي ها
- بازار ماهي فروشان قديم در بندر بوشهر
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- سالهاي مدرسه و معلمان به ياد ماندني در بوشهر
- در کوچه فستيوال بوشهر چه ميگذرد؟
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- نابودي بنيانهاي زيستي شهر خورموج و حومه
- چالشهاي كوتاه مدت / حسين زيرراهي
- چگونه دلیران تنگستان ساخته شد + تصاویر
- باران نشاط با موسيقي بوشهري شريفيان در تهران + تصاویر
- معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر
- گزارش خبری و تصویری از گردهمایی معلمان استان بوشهر به مناسبت روز جهانی معلم