طراحی سایت
جستجو:

حماسه حقپرست: موسيقي بوشهر؛ خود به تنهايي ميتواند پنجره اي گشاده رو به درياي فرهنگ و هنر باشد تا با تابيدن نور و نوا و سازها و آوازهايش، ديرينگيِ يک تاريخ را واگويه کند! چه؛ بوشهر، به راستي شهرِ موسيقي است و چشم انداز ِ جهان موسيقي نيز هم توانست باشد! حضور بزرگان ملي و جهاني در موسيقي بوشهر و موسيقي بوشهر، تحقيقات و پژوهشها و جستار موسيقايي...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

فستيوال کوچه نشان داد که مردم تشنه شادياند

حميدرضا گشمردي

چه راز شيريني دارد که همه راهها به دريا ختم ميشود.

ما هم در عزا (عزاي سر پايي) و هم در عروسي ميرقصيم، کسي چه ميداند چه غمي يا چه نشاطي در اين زخم نهفته است، شايد به مزاجي خوش نيامده که نيامده و نميآيد.

«فستيوال کوچه» يکي از بينظيرترين و زيباترين حرکت جمعي در کوچههاي بوشهر است که براي خود دارد برندي ميشود براي بوشهر، زيرا اين رويداد يک جشن آيينيست که کوچهها را به خود اختصاص داده است. حرکت بسيار جالبي که امسال رخ داد زيرا فرا تر از جغرافياي استاني و حتي کشوري شده است.

دست اندرکاران فستيوال کوچه همه هنرمندانياند که غالبا خود مردماند و اين فستيوال نشان داد که چه قدر به چنين جشنوارههايي نياز داريم، خودجوش و مردم هم تشنه ترنم و شادمانياند که اين سرخوشي خارج از بخشهاي رسمي و به کوچههاي شهر و خيابانهاي اطراف و حتي کنار دريا کشيده شده بود و اين داستان عشق ابدي سواحل نشينان کرانههاي بيکران درياهاست و افسونگري و افسانههاي در هم تنيده اين ديار را با خود ميخرامد و تا با شعف و طراوت با مرغهاي دريايي نگاهي بيندازيم و نگاهي بيندازيم به صداي زنده ياد  «بخشو» (خدابخش کرديزاده) در فيلم اربعين ناصر تقوايي و صد افسوس که بعضي برنتابيدند و ما باز چشمهايمان را ميشوييم تا سالي ديگر و جشنوارهاي زيباتر.

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

قصه کوتاه

عزّتو

شاهرخ تنگسيري

غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم  يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي  که چپي از  خط  احمدسياه  نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني.  هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي  نقاشي  غنو رو  ديوار  ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .

قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن.  يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ  ايي آخري هم نهاد تو دست  خداکرم  که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو  با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو  با  شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو.  خداکرم  از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم  اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين.  غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.

هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون  ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو  صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن،  او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش،  حالا  غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل  عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن.  يه سر شو تا صبح خداکرم  پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از  غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در  سرا رو  سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني،  کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن  داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت  مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات  زغال بليط  عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف  مچ سفت غنو نميشه.

شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي  خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر  شلال سر غنو  کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر  غنو  خلاص شد.  غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه  ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم  توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».

غنو سه ماه تموم مث ميت  رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد.  تا روزي که با بُنگِ  اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد،  حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم،  تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.

برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به  ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر  معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد. 

جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل  دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل  مجبور به طلاق عزتو  شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ  اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از  پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

امير طالبي در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد 

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

مجتبي محمدي : خليجفارس همواره نقش مهم و تأثيرگذاري در تاريخ ايران داشته است. به دليل قرن ها سيطره و نفوذ  ايران در اين منطقه فرهنگ ايرانيان در هر دو کرانه شمالي و جنوبي تداوم داشت. نفوذ فرهنگ ايراني در لايه لايه زندگي مردمان ساحلنشين خليج فارس در هم تنيده شده بود. فرهنگ دريانوردي، صيادي، تجارت..

ارسال شده 4 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

حسين پورصفر : کتاب خواني بيبرنامه و غير آکادميک  نسل پيش باعث شد که نسل پيش و به ويژه جوانان کتابهاي متنوع و ناهمگون همزمان نخوانند. يعني غالبا هر قشر و گروهي کتابهاي خاصي ميخواند و به آنها اکتفا ميکرد. اين امر موجب ميگرديد که در گفتگو و مجادله به روي خواننده بسته بماند و با همه افکار و انديشهها آشنا نشود. در نبود گفتگو و مجادله با افکار و انديشههاي گوناگون و چه بسا متضاد، نتيجه کتاب خواندن هولناک است...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

آشتي نسل کنوني با کتاب

نسیم جنوب - رضا مقاتلي : به گمانم حُکم کتاب براي نسل نو، حُکم راديو در مقابل تلويزيون و وسايل ارتباط تصويري براي نسل امثال من و ماست. نميتوانيم کتمان کنيم که کتاب براي نسل کنوني در حال حاضر بيشتر در حوزه تحصيل و اگر اغماض نکنيم نوعي جبر مطالعاتي خلاصه ميشود. به اعتقاد من آنچه امروز ما در حوزه کتاب و ارتباط آن با نسل کنوني مواجهيم نوعي سردرگمي در نگاه اين نسل به کتاب است و دور از واقع نيست اگر عنوان کنيم متاسفانه باور غالب نسل کنوني به کتاب، نگاه دور شدن از مدرنيته بودن است و به عبارتي توجه به کتاب در باور نسل حاضر، نوعي واپسگرايي است و اين زنگ خطري بزرگ در اين حوزه است. البته اصرار دارم که اين نگاه عموميت صرف ندارد و همانطور که اشاره کردم نگاه غالب از اين منظر است.

به گمانم پيش و بيش از آنکه ما بدنبال راهکارهايي براي افزايش تيراژ کتاب ها باشيم، ضرورت دارد به دنبال راهکارهايي براي ترغيب و حتي شايد نوعي آشتي نسل کنوني با کتاب و فرهنگ کتابخواني باشيم. در اين زمينه توليد کتابهايي مطابق با ذائقه اين نسل ميتواند نخستين گام در تحقق اين موضوع و جلوگيري از شکاف و فاصله ي بيشتر نسل کنوني با کتاب باشد.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1062)

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

عليرضا مشايخ: مدرنيته در همه عرصه ها در فلورانس متولد گرديده است!؟ اغراق آميز است؟! شهري که جيوواني ويلاني( 1276-1348) مورخ، روزنگار وقايع و مرد سياست فلورانسي، جمعيت آن  را ( در سال 1338) ميلادي نود هزار نفر مي داند. اقتصاد شکوفا، مديريت شهري و آزادي شهروندان رونق اين شهر را که در سده دوازدهم استقلال يافته، فراهم نموده بود. «آزادي» مهمترين عامل پيشرفت در اين شهر قلمداد مي شد! 

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر سعيد معدني: خاطره خوبي که از  «نسيم جنوب» در آن دوران، سال 86- 85 - دارم اين بود که نشريه «نسيم جنوب» با يک کارگر افغانستاني، که مسئول رسيدگي به فضا و چمن زمين ورزشي باشگاه شاهين بود، مصاحبه اي انجام داده بود. اين کارگر خارجي آن قدر تحت تاثير اخلاق خوب و بزرگ منشي بوشهريها قرار گرفته بود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر جعفر حميدي: «نسيم جنوب» از بدو انتشار تا امروز هميشه خوشنام و حقيقت نويس بوده است. مطالب خوب، خبرهاي خوب، دانستني هاي با ارزش و مصاحبه هاي  خوب هميشه در «نسيم جنوب» فراوانند.فکر نکنيد که اين هزار شماره آسان، راحت و بدون دغدغه انتشار يافته اند؟... 

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

کلا در طول زندگی‌ام تا حالا شش دوره علاقه عوض کرده‌ام و آن دوران علاقه اجتماعی غلبه داشت. به این نتیجه رسیده بودم که اگر بخواهم به آن تمکن مالی در خارج از کشور برای انجام فعالیت‌های اجتماعی داخل کشور برسم، بهترین راهش ادامه تحصیل است. به خاطر همین ابتدا مقاله تخصصی در زمینه رشته تحصیلی خودم (مهندسی برق و  مخابرات) نوشتم. آن گاه با پذیرش مقاله، توانستم ویزای آمریکا بگیرم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

۱- دانشجو بایستی شرایط روز دانشگاه و اجتماع و محیط پیرامونش را به خوبی بشناسد. ۲- با روحیه نقادی و روشنگرانه در کنار آموزش و پژوهش نسبت به توانمندی ایجاد ارزش افزوده از آنها در خدمت به خود و خانواده و جامعه کوشا باشد.  ۳- بهره گیری از تجربه آموزش های مجازی و منتفع شدن از برنامه ها و آموزش های تخصصی و حتی غیرتخصصی از محضر استادان و متخصصان ملی و بین المللی...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در دنیای جدید، به موازات پیشرفت علم و تکنولوژی شاهد پیدایش شاخه هایی از علم موسوم به علوم بین رشته ای هستیم. مثل این که شاخه های درختان علم آن قدر بزرگ شده اند که نه تنها به هم رسیده اند، بلکه با هم پیوند خورده اند و با این پیوند، شاخه های جدید سر بر آورده اند. سر در آوردن دانشجو از این شاخه های جدید می تواند یکی از عوامل موفقیت آن ها باشد. با این واقعیت، دانشجویی موفق تر و ماهرتر است که اشرافی حداقلی بر اصول و مبانی یک یا دو رشته..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

سید قاسم یاحسینی: نخست علی باباچاهی یک شهروند بوشهری است. این تولد در استان بوشهر فقط یک اتفاق فیزیولوژیکی و جغرافیایی صِرف نبوده است. بوشهر، فضای جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوشهر، عمیقاً در ساختار افکار، ایماژ ذهنی، ساختار شعری و کنش فرهنگی و روشنفکری باباچاهی تأثیر همه جانبه ای داشته و گذاشته است...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

علی اکبر محمدی باغملائی، آموزگاری از جنس خوشنامی

سال 1344 وارد سپاه دانش شدم و پس از گذراندن دوران تعلیماتی به اداره ی آموزش و پرورش شهر لار معرفی و ابلاغ دبستان مولوی شهر اهل (که در آن زمان روستا بود) را برای تدریس گرفتم. پس از یک سال تدریس و با اتمام دوره ی سپاهی به بوشهر مراجعت و تا سال 46 در اداره ی مالاریای بوشهر مشغول به کار گردیدم. همزمان با تلاش های فراوان و رفت و آمد به تهران بالاخره به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمدم...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

بازگشایی دفتر انجمن موسیقی استان بوشهر

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسین حسنی بختیاروند: شرکت‌های پیمانکاری در بدو ورود نیروی کار با آنان قراردادی سفید امضا می‌بندند، و حتی اجازه‌ی مطالعه‌ی متن قرارداد را هم به شخص کارگر نمی‌دهند و جالب است که فرم تسویه حساب و رضایت از کارفرما را در همان ابتدا از کارگران اخذ می‌کنند! این نخستین مرحله‌ی نقض حقوق کارگری ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اقتصادی ، نظر (1)

رسالت سینما یا حداقل سینمایی که من و تیم تولید این فیلم بر خود متصور بودیم مساله انسان است و حالا این انسان یا انسان ها، افرادی هستند که در شعاع زندگی من بوده اند و با آن ها مواجه بوده و هستم و اشتراکات بسیاری نیز با آنها دارم. که ترجمه آن می شود جنوب و مختصرترآن بوشهر. اما این فیلم از یک نقد اجتماعی حرف می زند..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

یونس قیصی زاده: ما در حسرت یک زندگی معمولی روزگار میگذرانیم، زندگی که عادی باشد، بدون استرس و دل نگرانی از دست دادن ارزش پول ملی و دود شدن پس اندازمان، زندگی که بورس آن عادی باشد و یک شبه مردم را به خاک سیاه ننشاند، زندگی که تورم در آن چنان نقشی نداشته باشد که هرچه می دویم به چیزی هم نمی رسیم، زندگی که در آن شغل و درآمد کافی برای جوانان وجود داشته باشد تا با شوق و لذت به آینده خود و ازدواج و تشکیل خانواده فکر کنند..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
رستاخیز خاطرات: محمود دولت‌آبادی
ارسال شده بيش از 6 سال پيش در گوشه و کنار 2 ، نظر (0)

سایه سیاه مرگ اندیشی بر زندگی نوجوانان؛

ارسال شده بيش از 6 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حافظ موسوي : آتشي در بوشهر محبوب خاص و عام بود. من پيش از آنكه آتشي را ببينم از محبوبيت او در زادگاهش آگاه بودم. سال ٥٤ با دو نفر از دوستانم رفته بوديم بوشهر. پاسي از شب گذشته بود كه به بوشهر رسيديم. از بخت بد ما، از ساعتي پيش باراني سيل آسا باريدن گرفته بود و شهر يكسره تعطيل بود...

ارسال شده بيش از 6 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

حسن انتخاب دولت تدبیر وامید و رای اعتماد به حضرتعالی باسوابق و تجارب اجرایی موفق در حوزه وزارت کشور  از اقدامات قابل تقدیر هیات دولت دوازدهم، در بکارگیری و توجه به نیروی انسانی توانمند است. بدون تردید، با توجه به اینکه استان بوشهر از پتانسیل های گوناگون...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

علی اسماعیلی: اختلافات این روزهای شما مردم را بیشتر مأیوس می کند بماند که حق با کیست و چیست. اما اگر بخواهیم از گزینه بومی نیز بگذریم چگونه می شود از گزینه غیر بومی و غیر همسو با دولت و تفکر غالب مردم استان نیز گذشت!؟ چگونه می توان خواسته مردم در انتخابات 29 اسفند را فراموش و امیدهای آنها را ناامید کرد؟ ...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)
بازخوانی «درد بی‌خویشتنی» نجف دریابندری با تأكيد بر پیشگفتار
این کتاب عبوس
ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در این انتخابات تخلفات عدیده ، گسترده و مهار نشده ایی توسط برخی از نامزدها به وقوع پیوست. ایرادات شکلی و ماهوی به قدری دامنه دار بود که انتخابات را به طور کامل از رسمیت خارج می نمود. انصراف کثیری از مردم از رای دادن به یک لیست کامل ( ۹ نفره ) و ترجیح به اعلام یک یا سه رای و یا کلا اعراض از اعلام رای در انتخابات از ...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (1)

چهارسال‌حساس را پيش‌رو داريم

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

خسرو دهقانی : در انتخابات اخیر غالب نامزدهایی که کمپین موفق تر و نیرومند تری داشته اند ؛ توانسته اند بسیج رای مناسب تری را برای خود رقم زنند. در واقع در بوشهر لیست در برابر کمپین ها در بسیج و سازماندهی رای کم آورد. افراد معدودی که در لیست توفیق حضور در شورا را یافتند...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

 همه منتظر بودند ببینند تشنه ترین آدم روی کره زمین برای کسب مقام ریاست جمهوری روز جمعه 22 اردیبهشت ماه 1396 و در برابر دیدگان ده ها میلیون  ایرانی چه در چنته دارد و چی را می خواهد افشا کند و کدام راز مگو را برملا می سازد اما دست آخر آن که دست از پا درازتر استودیو مناظره 96 را ترک کرد کسی جز خود او نبود: باقر قالیباف...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (1)

حضور غیرمنتظره آقای رئیسی در انتخابات و حمایت اصولگرایان از وی باعث عصبانیت و به هم ریختن تمرکز آقای قالیباف شده است. آقای قالیباف از یک طرف تلاش می‌کند با جریان اصلاحات و کاندیدای نهایی این جریان یعنی آقای روحانی رقابت کند و از سوی دیگر علاقه ندارد با اقدامات خود پایگاه رأی آقای رئیسی را تقویت کند...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)
نقد و بررسي ماجراي نيمروز با حضور هاشم آقاجري و محمد امين قانعي راد و محمدحسين مهدويان
تجربه زيسته يك نسل سوخته
ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

درباره سفر رئيس جمهور محترم،  پیشنهادات مختلفی از جمله برای برگزاری همزمان یا جداگانه سفر در مرکز استان، مطرح شد. نهایتا مقرر گردید برنامه نشست صمیمی با جوانان و نخبگان، رسیدگی به تصمیمات و طرحهای مربوط به استان و افتتاح و یا شروع عملیات اجرایی پروژه های متعدد عمرانی و ...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسن روحانی در این چهار سال صراحت کافی به خرج نداده و پاره ای ملاحظات را رعایت کرده یا برخی محظورات او را از بیان همه واقعیت ها بازداشته حال آن که صف آرایی صریح و در برخی موارد شمشیر از رو بستن ها سبب می شود رودربایستی ها را کنار بگذارد و این مطالبه بسیاری از نیروهایی است که انتظار داشتند روحانی به برخی از موانع اشاره و حتی اگر نه افشاگری که فاش گویی کند...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)
 به نشست شورای اداری رفتیم که پس از ارائه گزارش توسط معاونین وزیر و مدیران شرکت های همراه اول، ایرانسل، مخابرات وصحبت های نمایندگان، بنده ضمن ارائه گزارش عملکرد حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، از دومین سفر دکتر واعظی به استان و اجرایی شدن ۴۹ پروژه و تصمیمات سفر قبل از جمله موارد زیر تشکر نمودم؛ 
۱) افزایش ۹ برابری پهنای باند اینترنت استان از ۳ سال پیش تاکنون...
ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4

آخرین اخبار

پربیننده ترین