طراحی سایت
جستجو:

چالشهاي كوتاه مدت

حسين زيرراهي - مدرس توسعه فردي

بر اساس قانون پاركينسون مدت زمان انجام هر كاري همانقدر است كه ما براي آن در نظر ميگيريم. اگر براي كاري كه يك روز انجام ميشود يك هفته در نظر بگيريم دقيقا يك هفته به طول ميانجامد. حال اگر براي كاري زمان پايان در نظر نگيريم احتمال دارد هيچوقت تمام نشود. اين موضوع باعث ميشود خيلي از كارهايمان را نتوانيم تمام كنيم. يك روش خوب براي انجام ضربتي كارها و اتمام پروژههايمان در كوتاه مدت تعريف چالشهاي كوتاه مدت براي آنها است.

دليل موثر بودن چالشها اين است كه وقتي در يك دوره كوتاه خود را مجبور به انجام فقط يك كار ميكنيم كارهاي ديگر را كنار ميگذاريم و تمام تمركز و انرژي خود را بر همان كار ميگذاريم؛ خيلي از عادتهاي مضر مثل اتلاف وقت با گوشي، تلويزيون، همنشينيهاي تكراري و بيهدف را كنار ميگذاريم؛ هدفي كه از آن چالش داريم به ما انرژي و انگيزه ميدهد؛ ضمن اينكه بخاطر زمان كم وقتمان را براي انجام بينقص كارها به هدر نميدهيم. چند زمينه كه ميتوان براي آن چالش تعريف كرد:

چالشهاي آموزشي. شايد شما هم اين تجربه را داشته باشيد كه حافظه رايانه خود را پر از دورههاي آموزشي مانند يادگيري زبان انگليسي، آموزش نرمافزارهاي كاري و هنري كردهايد ولي هيچوقت سراغ آن نرفتهايد. براي اينكه بتوان يك دوره آموزشي بلندمدت را تمام كرد نياز به تبديل آن به عادتي روزانه يا حداكثر هفتگي است كه لازمه آن هم يادگيري ساخت عادت است. ولي راه آسانتر اين است كه شما همان دوره را بصورت حضوري يا آنلاين شركت كنيد. در اين صورت شما در چالشي قرار داريد كه مجبوريد جلسات را شركت كنيد و تمرينها را هم انجام دهيد. احتمالا هزينه آن بيشتر از آموزش آفلاين است ولي به نتايج و خروجي آن ميارزد.

چالش ورزشي و تندرستي. ورزش هم از مقولاتي است كه عادت آن خيلي دير ساخته ميشود. چون با خستگي و درد جسماني همراه است مغز با ما همراهي نميكند. ولي انداختن خود در يك چالش مقطعي ميتواند براي ورود شروع خوبي باشد. مثلا شركت در مسابقات ورزشهاي همگاني يا همراهي با يك گروه كوه نوردي براي صعود به يك قله محلي. همين چالشهاي كوتاه ميتواند شما را كمكم به ورزشكار تبديل كند. چالش كوتاهمدت به شدت مناسب رژيمهاي غذايي تندرستي است. مثلا چالش يك هفته نخوردن قند، چالش ده روزه نخوردن گوشت و پروتئين حيواني.

چالش كتابخواني. ميتوانيد چالشي تعريف كنيد كه به مدت يك هفته روزي يك كتاب بخوانيد. اگر كتاب قطوري داريد كه سالهاست دوست داريد بخوانيد براي خود چالشي چند روزه (بسته به حجم كتاب) تعريف كنيد و آنرا تمام كنيد. فقط بايد دوره چالش كوتاه باشد.مثلا اگر در حالت عادي فكر ميكنيد كتابي را در سه روز تمام ميكنيد اين زمان را به نصف كاهش دهيد.

خلاصه كلام اينكه اگر كاري را مدتهاست ميخواهيد انجام دهيد و قابل اتمام در يك دوره كوتاه است چالشي براي آن تعريف كنيد و در يك هفته يا ده روزه تمامش كنيد. بعدا كه به پشت سرتان نگاه ميكنيد هر كدام از اين چالشها مانند فتح يك قله است.

    (هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و ششم، شماره 1077)

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

فستیوال کوچه، موثرتر از کنگرههاي گران

در يکي از شبهاي برگزاري اين فستيوال ويژهبرنامهاي با عنوان «شبهاي نامنظم» با محوريت قصه جنگهاي پارتيزاني با روايتگري احسان عبديپور از دلاورمرديهاي شهيد عليرضا ماهيني برگزار شد که چند نفر از همرزمان شهيد هم در برنامه حضور داشتند. حبيب احمدزاده هنرمند جنوبي در صفحه اينستاگرامش در چند پست به اين برنامه اشاره کرد و با اشاره به برنامه «شبهاي نامنظم» نوشت: «کاري که احسان عبديپور با دوستانش الان و همين شبها در حال انجام است که وسط جشن و موسيقي يک عده جوان، سالگرد شهادت شهيد ماهيني را با خاطرهگويي چند تا از همرزمانش را بگيرد، هيچ کنگره شهدايي با آن همه هزينه جرات و عرضه انجامش را ندارد. هر که ميخواهد بدش بيايد. من که اينجا نشستم دارم ياد ميگيرم.»

 او در پستي ديگر ضمن استقبال از پخش فيلمش در اين جشنواره نوشت: «ديشب ساعت يکونيم شب پس از چند ساعت اجراي موسيقي جنوبي اين همه جوان مشتاق نشستهاند تا پرده نمايش، نصب شود تا فيلم (معجزه بناسان) با شرکت جناب پرويز پرستويي، پروفسور فراي لينگر و خانم دکتر تسويا با مضمون (جانبازان شيميايي) برايشان نمايش داده شود».

احمدزاده در بخش ديگري از اين پست نوشته است: «اين جلسه با شور و شوق عدهاي از همين جوانان پرسشگر تا حدود ساعت چهارو نيم صبح در داخل و تا حدود اذان صبح در بيرون سالن به طول کشيد. با شوق يا تاسف شايد بتوان گفت: خاک پاک ايران بر سر ما، البته انشاءالله با افتخار بر سر خودم و بدون اين پسوند (پاک ايران) انشاءالله بر سرکمکاران اکثرا مسئول فرهنگي! و در انتها آقا احسان و ادريس عبديپور هنرمند عزيز و يارانت با تمام وجود تعظيم تمامقد در مقابلتان رفيق».

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

فستيوال کوچه نشان داد که مردم تشنه شادياند

حميدرضا گشمردي

چه راز شيريني دارد که همه راهها به دريا ختم ميشود.

ما هم در عزا (عزاي سر پايي) و هم در عروسي ميرقصيم، کسي چه ميداند چه غمي يا چه نشاطي در اين زخم نهفته است، شايد به مزاجي خوش نيامده که نيامده و نميآيد.

«فستيوال کوچه» يکي از بينظيرترين و زيباترين حرکت جمعي در کوچههاي بوشهر است که براي خود دارد برندي ميشود براي بوشهر، زيرا اين رويداد يک جشن آيينيست که کوچهها را به خود اختصاص داده است. حرکت بسيار جالبي که امسال رخ داد زيرا فرا تر از جغرافياي استاني و حتي کشوري شده است.

دست اندرکاران فستيوال کوچه همه هنرمندانياند که غالبا خود مردماند و اين فستيوال نشان داد که چه قدر به چنين جشنوارههايي نياز داريم، خودجوش و مردم هم تشنه ترنم و شادمانياند که اين سرخوشي خارج از بخشهاي رسمي و به کوچههاي شهر و خيابانهاي اطراف و حتي کنار دريا کشيده شده بود و اين داستان عشق ابدي سواحل نشينان کرانههاي بيکران درياهاست و افسونگري و افسانههاي در هم تنيده اين ديار را با خود ميخرامد و تا با شعف و طراوت با مرغهاي دريايي نگاهي بيندازيم و نگاهي بيندازيم به صداي زنده ياد  «بخشو» (خدابخش کرديزاده) در فيلم اربعين ناصر تقوايي و صد افسوس که بعضي برنتابيدند و ما باز چشمهايمان را ميشوييم تا سالي ديگر و جشنوارهاي زيباتر.

ارسال شده 2 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگي‌اش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهري‌هاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلي‌نژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشم‌زاده)، سال‌هاي سخت و سخت‌تر (فريده كاردانى)...

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

ايام رسيدن زمستوني که فاصلهاش با  گرماي تابستون و پاييز زود گذر. شروع  ميشد 

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: از صبح هوا خيلي گرم و شرجي بود، يعني تپ تپ، باد از باد نميجنبيد. طبق معمول همه روزه تو ميدون برحه کازروني جمع شديم و برو بچهها روي سکنچه مسجد که جاي استراحتمون بود نشسته بودند و در فکر بوديم که چگونه وقت بگذرونيم، يکي از بچهها پيشنهاد شَرْرُو بازي داد که همگي قبول کرديم...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

غلامرضا شريفيخواه: در دوران نوجواني اواسط دهه چهل شمسي تفريح برخي از بچه هاي بندر بوشهر، اين بود که با پاي برهنه (پتي) يا در کنار دريا ميگذراندم و يا رفتن به بازار قديم و دروازه شهر و بعضي اوقات هم با بچه هاي محل در ميداني جمع شده و مشغول به بازيهاي گروهي (دسته جمعي) مي‌‌شديم و خيلي خوش ميگذشت. تا اين که کم کم بزرگتر و به سينما علاقمند شدم. به قولي که در عامه مردم ميگفتند سينمارو، يعني عادت رفتن به سينما.

ارسال شده 6 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

داستان کوتاه: بهارو

شاهرخ تنگسيري


حرف و روات پشت سر بهارو کَل مکيه سلموني کم نبيد،  وقتي گِمپلو چيش تو چيشِ سوزِ  بهارو  جواب ِ نه از زبونش شنيد از تِشِ دلش از سر شو تا بُنگِ اذون صبح شيش مثقال ترياک شاهنشُهي پا به پُي قاري الفنجان عبدالحليم ديد کرد و بقول جهانشُو لولِ لول شد تا از ايي عالم دور بشه و خلاص.

 هرکي هلِ خوش هرچي تقلا ميکرد که يه جوري سيش برسونه که بوااا بهارو فرتنگيين  نه جومه قد برِ تونن، بخرجش نميرفت که نميرفت و با يه جمله: «يا بهارو يا قبرسون»، با دلش و حرف مردم روزگار مقابله ميکرد، تموم مصيبت بهارو سي خاطر قشنگيش بيد و همي شده بيد بلاي جون خوش و جوونا.

روزي که دم قهوه خونه عبدل قهوه چي غلو بمبک سي خاطر يه متلکي که پسر ِ آغي مهندس سُرخو بُگو نگو پِرخِ بهارو کرده بيد همه ديدن که غلو چطوري دک و پوزِ بچي مهندس ماله کشيد و خين فيرررره ميداد از دماغش، نه تنها گِمپلو و غلو و بچي مهندس که جووناي يه شهري مبتلاي طنازي بهارو بيدن.

دي مدينه ميگفت بهارو دسش تو تشت خينن و رو ميکونت، ولي خدا ميفهميد که بهارو نه خراب بيد و نه دسش تو دس کسي ديده بيدن، همونا که آرزو ميکردن بهارو جواب چيشک و بُرمکشون بده از سر تلافي سيش صفحه مينهادن. گِمپلو خوش هميطوري سرِ پنِگ بيد حالا هم که عاشق ورشکستهِ بهارو مکيه سلموني شده بيد ديگه تکميل ِ تکميل بيد.

او روز سر قبرسون  قيومت بر پا بيد،  اينهو روز عاشورا و تعزيه محله شيکري، نعش ورم کردهي گِمپلو نهادن تو قبر سنگ آخري که ممد قبر روف روش چيد و تلقينش کرد خاک روش دادن، از هِلِ گدا خونه ملاسي اووي دس جوادو بيد و شِلک شِلک ميومد برس  نِرسِ قبر پاش پسِ پاش رفت و يه ملاسيش حروم شد. جهانو ميگفت عمارت دلِ گِمپلو مث سقفِ گداخونه شيکري همو شو رمبيده بيد و خوشم زير آوارش دست و پا ميزد...

افتو بِي کرده بيد و قبرسون ديگه خالي از زندهها، دختر چيش سوزِ بالا بلند، تک و تنها اومده بيد سر قبر گِمپلو تا شاهد جوون مرگ ديگهاي باشه.


ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين شادکامي: امتحانات مدرسه که تمام ميشد، فستيوال  انواع بازيها و سرگرميهاي توسونها در هر کوي و برزن در ايام تعطيلات مدرسه بپا ميشد. شروع هواي دم کرده و شرجي نفسگير  بيشتر اوقات روز امان از ما مي گرفت، حتي امکانات يک پنکه هم نبود. با رفتن به...

ارسال شده 9 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

شاهرخ تنگسيري: روزي که دست سرنوشت گسلِ ناکو پاکستاني گرفت و  بندر به بندر کشوندش تا  تابُکِ  اسکلة جبري کرد  جمو مينووي  هم مث همه ي جاشوا لنگوته ش دور قِدش بيد و پيچانه ش تو دسش تو خور دي سيفو از جهاز پياده شد و پاش نهاد رو خشکي تا يه کارکتر ديگه به قصه و آدماي بندر اضافه بشه، يه راست رفت پاسگاه و خوش به استوار بکتاش معرفي کرد و فهميد که حدش تا برج مقومن...

ارسال شده 10 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

مهدي غضنفري: آکادمي اسکار درنود و پنجمين دورهاش و در دور مقدماتي 15 فيلم را براي بخش اسکار بينالمللي(خارجي) معرفي کرد که در نهايت 5 فيلم را براي دور نهايي برگزيد. نزديک Close (لوکاس دونت) / بلژيک: «نزديک» پيش از کانديداي نهايي شدن براي اسکار بين المللي (يا خارجي) جايزه بزرگ جشنواره فيلم کن نيز در کارنامه داشت. فيلم درباره رابطه دوستانه دو پسر نوجوان است که هم کلاسي هايشان آنها را قضاوت مي کنند و رابطه دوستانه شان را عاشقانه مي پندارند...

ارسال شده 10 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

استعداد يا تلاش

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

حسين ماهيني پس از سالها افتخارآفريني در ميادين فوتبال، کفشهاي خود را آويزان کرد تا فصل جديدي را در زندگي ورزشي خود در کسوت مربيگري، شروع نمايد. آن چه در اذهان عمومي از زندگي فوتبالي حسين ماهيني، نقش بسته، بازيکن سخت کوش، با اخلاق، جوانمرد و متعصبي است که با اينکه در سطح اول فوتبال کشور بازي کرد، دهها افتخار را کسب کرد، ولي با اين وجود عشق و وفاداري خود را به مردم از دست نداد و...

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 تار Tar (تاد فيلد) : بازي و بازي محشر "کيت بلانشت" (اسکار بهترين بازيگر زن عطا کردن به "ميشل يئو" بازيگر چيني آمريکايي فيلم "همه چيز همه جا همزمان" روشنفکرانه و ديپلماتيک بود اما نهايت بي معياري سينمايي و بي سليقگي نيز بود.) همراه با طراحي صحنه و کارگرداني فوق العاده. فيلمي درباره يک رهبر ارکستر سمفونيک. يک بانوي آرتيست مقدر.آشنازدايي با جنبش...

ارسال شده 10 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)
ابراهيم مهدي زاده:نکته حائز اهميت آن است اين کتاب در برگيرنده تاريخ مختصر ادبيات داستاني ما از موسي نثري، صنعتي زاده کرماني تا اولين مجموعه "يکي بود و يکي نبود" جمالزاده، صادق هدايت، بزرگ علوي، علي دشتي، محمد حجازي ...تا نمايشنامه نويساني از قبيل دکتر ساعدي، بهرام بيضائي و اکبررادي است. ازهمه مهمتر شناسائي و معرفي شاعران انقلاب مشروطه از قبيل فرخي يزدي، عشقي، عارف، بهار، پروين اعتصامي و جايگاه شعر نو ايران و انقلاب نيما و شاگردانش از قبيل شاملو، اخوان، فروغ فرخزاد و سهراب سپهري است..
ارسال شده 12 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (1)

حسین شادکامی: عيدي که بوام دو سه سالي بيد که رفته سفر دور و دراز، اکام هم به اجباري (سربازي) رفته بيد. آخر سال از طرف مدرسه به بچه هاي کم بضاعت و يتيم لباس مي دادند ولي اسم مو توليست سهميه نبيد. آقاحميد معلم زبان آخر رنگ ازم سوال کرد و فهميد بي خبر هسوم. دستوم گرفت برد تو دفتر مدرسه، وقتي به مدير مدرسه معرفي ام کرد مدير گفت: اين که لباس بهتر از مو برشن (پوشيده) و سهميه تموم شده، اما نامه اي مي دمش، بره مدرسه سعادت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر سعيد معدني: اواسط دهه 1380 شمسي بود که يکي از دانشجويان دختر دانشگاه ما پس از اخذ ليسانس مددکاري اجتماعي جهت ادامه تحصيل به يکي از دانشگاههاي استراليا رفت. وي در يکي از ايميل‌هايش نوشته بود نمي‌دانم اينجا برخي چه تصوري از ما دارند. از من مي پرسند مگر در ايران رشته‌ي مددکاري اجتماعي وجود دارد؟ من هم در جواب گفتم نه تنها داريم بلکه 50 سالي است که اين رشته در کشور ما تاسيس شده است. وقتي تعجب‌شان بيشتر مي شود که مي‌فهمند بنيانگذار اين رشته در ايران يک زن بوده است...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواهقدمت بازار قديم در شهر بوشهر از تاريخ جديد بوشهر و شکل گيري و حاکميت  خاندان آل مذکور يعني دورة زنديه شروع مي شود و با توجه به مشاغل مختلف از قسمت هايي تشکيل شده بود و در دوره حکومت قاجاريه يکي از مراکز اصلي اقتصاد ايران به شمار مي رفت، گفته اند کل بازار از حدود دويست و چهل باب دکان بوده و اين نوشته درباره قسمتي از اين بازار قديم است.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

- نه فقط استان ما بلكه كلّ كشور بيشترين بيماريهاي گوارشي متاسفانه بيماريهاي مرتبط با مشكلات اعصاب و روان هست مثل سوء هاضمه عملكردي كه مردم بهش معده عصبي ميگن و سندرم روده تحريك پذير كه مردم بهش روده عصبي ميگن، اگه قراره تفاوت شيوع بيماري گوارش استانمون رو نسبت به استانهاي شمالي تر بهتون بگم ما قطعاً سرطان معده كمتري داريم و شايد سرطان روده بزرگ (كولون) بيشتري داشته باشيم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

دکتر عبدالرحیم مهرور: در حالي كه در استان كرمان٤ تيم كرمان، رفسنجان، سيرجان و سونگون با سرمايه مس اداره مي شوند و در خورستان ٤ تيم نفت آبادان، مسجد سليمان، اميديه و گچساران و در ليگ برتر ٤ تيم فولاد اهواز، ذوب آهن، سپاهان و آلومينیوم اراك از سرمايه كشور ارتزاق مى كنند (پرسپوليس، استقلال و تيم هاى خودروسازش بماند) آيا سزاوار است استان زرخيز بوشهر...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

مهدی صالحی زاده : درخصوص عدم همکاری دستگاه های دولتی در حمایت مالی باشگاه های ورزشی به خصوص فوتبال که علاقمندان بی شماری دارد، سخن بسیار است و با توجه به این که از هر لحاظ استان غنی هستیم ولی تیم های ما (شاهین و ایران جوان و...) در بدترین شرایط فنی و مالی به سر می برند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

یونس قیصی زاده : نیاز به عشق ورزیدن و احساس پیوند و تعلق داشتن، عاملی است که ما را به سمت ایجاد رابطه با دیگران و حفظ این روابط می‌کشاند. در فیلم «بهتر از این نمی‌شود»، «ملوین» شخصیت اصلی داستان که نقش آن را «جک نیکلسون» (بازیگر معروف  فیلم دیوانه از قفس پرید) باز می‌کند، هیچ رابطه صمیمانه و رضایت بخشی با دیگران ندارد و همانند بقیه افراد برای برخورداری از یک زندگی مطلوب، نیاز دارد که حداقل با یک فرد رابطه رضایت بخشی داشته باشد اما وقتی در ارتباط با دیگران ناکام می‌شود، دچار رنج و ناراحتی شده و به رفتارهای وسواسی و اجباری دست می‌زند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 يه روز اومدم محصولاتي که درست کرد بيدم بسته بندي کنم که آماده بشن ببرم سره ميدون ساعت بفروشم، بسته بندي‌هام کرده بودم که اومدم يکم استراحت کنم که ناخواسته رفتم طرف گيتارم. خلاصه گيتارم برداشتم همينطور سي خوم خوندم «افتو زده تو کلم کلم ديد راس وايده» بعد گوشيم دادم دست خانمم و گفتم فيلمم بگير..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

همه كتابهايي كه خوانده‌ام به نوعي در زندگاني‌ام اثر گذاشته‌اند. بسياري‌شان را خوانده‌ام كه الان در اين لحظه در يادم نیستند و لكن برخي از آنها در یاد دارم. از يك منظر هر كتابي براي خواننده‌اش اثراتي دارد.كتابها به دنيا مي‌آيند؛ هر کدام از ما به فراخور شرایط خویش، سعادت دستیابی به اندکی‌شان را می‌یابیم؛  با برخی از ایشان دمخور و دوست می شویم … با ما و در ما تا هستیم می مانند و برخی نیز تا ابد در روح و روان و کالبدمان جاویدان می شوند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

الهام میلکی : کتاب «برتری خفیف» نوشته جف اولسون به نظر من از جمله کتاب‌های تاثیرگذار است. این کتاب درباره  این است که «چگونه اقدامات منظم و ساده خود را به موفقیت و خوشبختی نامحدود تبدیل کنیم». دلیل این که من این کتاب محبوب و مشهور  را برای معرفی در هفته نامه نسیم جنوب انتخاب کردم، این هست که‌، کتابی فوق‌العاده کاربردی و اثرگذار در زندگی است به نحوی...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

در شعر محلی تجملات جایگاهی ندارد. اینجا حکایت یک نوستالوژی است، حرفها همه مستند هستند. شاعر از فرهنگ و ادبیات کهن یک دیار سخن می گوید. از خاطرات و چیزهایی که شاید دیگر وجود فیزیکی نداشته باشد. طبیعت، پرندگان، لوازم زندگی و سایر چیزهایی که یا دیگه وجود ندارند و یا اینکه نسل جدید با نام علمی آن آشنایی دارند. دیگه چغول نیست، خیش نیست، خرمن نیست و... ولی در خاطرات ما، در ادبیات ما و در آثار گذشتگان ما هنوز وجود دارند...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

حسین نوری فیروزی : یزله های بوشهری، تک بیتی هایی هستند برگرفته از یک اتفاق خاص که شعارگونه در مجالس شاد مخصوصا عروسی ها خوانده می شوند. البته برای ایجاد تنوع سر خوان ابیاتی به سلیقه خود به آن اضافه می کند که بیشتر  برگرفته از ادبیات شفاهی کهن منطقه است. اگر توجه کرده باشید ۹۰ درصد یزله ها نیز رگه هایی از گویش بخش جنوبی استان بوشهردر خود دارد..

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

هادی اخلاقی: و از میان این همه، اینان که رفتند هر یک، یک تن بودند در هزاران دل. اینان که اکنون جاری سیلابی سهمگین گشته اند مردانی بودند که می ساختند. ساخته بودند بسیار؛ انسان ها را و زمین را. و می گفتند و می آموختند و هریک خودش را در ساختن هزاران تن هزاران بخش کرده بود و صدای زندگی را بسیار کشیده و آموخته بودند...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکترسیروس عباسی : من یک پزشک هستم، دو نیمه ام؛ دو نیمه شده ام! نیمه ای پنهان و نیمه ای آشکار. آن سوتر، در نیمه پنهان خود، رازدار پیوندی ناگسستنی با پرودگار جهانیان. این سو اما با آشکار خویش در پی رمزگشایی از دردها و بیماریها و ارزیابی ها و درمان‌ها ... نیمه پنهان مرا نه کسی میبیند و نه درک میکند. 

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر  عبدالرحیم مهرور : زنده یاد روانشاد پرویز ابراهیم زاده برادرى كه با او سالها كوچه پس كوچه ها ى محله شكرى با هم  زندگی را مشق می کردیم، هر چند دست تقدير سرنوشت درابتداى انقلاب از همديگر جدايمان كرد و در غربت (آلمان) روزگار تنهايى را سپرى كرد، اما هیچگاه زمان و مکان نتوانست بودن های پرویز را حوالی زندگی، حوالی شکری وعطر بی مثال رفاقت های آن روز ها بگیرد ازما، مگر می‌شود شوخ طبعی  و مهربانی پرویز را از خاطر برد؟.. 

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

حسین حشمتی :  در زمان قدیم ضرب المثلی در مورد کودکان داشتیم به این مضمون که مادران هر وقت کار داشتند  و می خواستند بچه ها اذیتشان نکنند، می گفتند برو خونه خاله... و بگو قوطی بگیر و بنشان را بده، منظور از خاله... (خانم همسایه بود که احتمالا کار کمتری داشت) همسایه پس از شنیدن پیغام، بچه را می نشاند و با 

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

گاه من به زندگی در این سن و  سال، در کلیت خود به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی های روان خراش که میهن ما در آن غوطه ور است، نگاهی بر بنیاد امید است؛ زیرا در ناامیدی و سرخوردگی و فرورفتگی تابخردانه در خود، نه فقط هیچ دستاورد خجسته ای  نهفته نیست؛ بلکه بروندادی بس نامیمون داشته و روان پریشی فزون تری نیز برای آدمی به ارمغان خواهد آورد و  ترمز زندگی خردمندانه را خواهد کشید...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حسین حشمتی : بالاخره مجمع تشخیص مصلحت نظام، ایجاد هفت منطقه آزاد جدید را تصویب و به مجلس شورای اسلامی فرستاد تا در آن جا هم به تصویب برسد و جهت اجرا به دولت ابلاغ شود و این در حالی است که حسن روحانی رئیس جمهور در سفری که سال ۹۳ به استان داشت هیچ اشاره ای به موضوع...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اقتصادی ، نظر (0)

گرگو نه زاهل هنر و اهل کتابیم

در وادی ایام پریشان و خرابیم

جغرافی و تاریخ دو مهمان غریبند

آقای جهانیم و شب و روز به خوابیم

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4

آخرین اخبار

پربیننده ترین