طراحی سایت
جستجو:

نسیم خاطره: لبخند و مهرباني مردم روستا


نسیم جنوب، فريبا درويشي: سال 1367 بود که اولين روز کاري من در مهرماه شروع شد. استرس و نگراني با هم عجين شده بودند و مرا نگران مي کرد. محل کار من روستاي نزديک بوشهر بنام «پهلوان کشي» بود. اين روستا از لحاظ جاده و آب و برق ضعيف بود مردمان مهرباني داشت که به معلم خيلي احترام مي گذاشتند. من هر روز صبح ساعت 7 بايد فلکه امام مي ايستادم تا سرويس مينيبوس بيايد. من نفر آخر بودم، وقتي من سوار ميشدم مينيبوس پر بود، من در کنار همکارم بنام خانم پورصباغ مينشستم، خانم بسيار متين و آرومي بود، منم آروم بودم و توي مينيبوس فقط شنونده بودم. يکي از همکاران بسيار خانم شوخطبع و خوشمشربي، تمام راه شوخي ميکرد و باعث خوشي دوستان ميشد.  من يکسال در آن روستا بودم ولي خاطرات زيادي با مردم مهربون اونجا دارم. وقتي تعطيل ميشديم بعضي از خانوادهها من را به ناهار دعوت ميکردند، يا سبزي و چيزهايي ديگر به من تعارف ميکردند، مي خواستند محبت خودشان را به نشان دهند، مشکلات خودشان را با من مطرح مي کردند و من سعي ميکردم به آنها کمک کنم. وقتي از مينيبوس پياده ميشدم، نيم ساعتي ميرفتم تا به کلاس برسم، وارد روستا که ميشدم تا نزديک زانو خاک بود. وقتي توي کلاس بودم حس خوبي داشتم و خوشحال بودم در کنارشان هستم، روستا سرسبز و زيبا بود. بر خلاف استرس و نگراني که روز اول داشتم، لبخند و مهرباني مردم روستا باعث شد من بتونم به راحتي به کارم ادامه بدهم.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1080)

ارسال شده حدود 3 روز پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواهدبستان در ابتدي روستا و با فاصلهاي از خانههاي مسکوني قرار داشت به همين جهت در فصل گرما تابستان روي زمين و يا زيرزمين اطراف، مارهايي از گونه «تيرمار، کُک مار» پديدار ميشدند. کُک مار اين منطقه خزندهاي با قد کوتاه و به رنگهاي زرد و خاکستري و کور و تنبل بودند ولي زهرشان کشنده و سريع انسان را به هلاکت ميرساند، ولي کشتن آنها راحت بود...

ارسال شده 2 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

عالي بازدار:  پس از دريافت ديپلم و خدمت سربازي درخواست کار به اداره کل فرهنگ بنادر و جزاير خليج فارس در بوشهر داد تا به کسوت معلمي درآيد. از مدير مدرسه ماندگار سعادت استعلام شد تا نظرش را درباره ايشان اعلام کند. مرحوم سيد ضياء الدين بلادي مدير وقت مدرسه نامهاي به اداره کل فرهنگ نوشت و دانشآموز ديروزش را مورد تاييد قرار داد و معرف ايشان شد...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

اين کوچه خيلي خراب بود و حتي براي خودم که اين جا زندگي ميکردم هم سخت بود که اين جا هستم. ديوار نداشت و يک حالت کَرِه مانندي و مخروبهاي بود که شهرداري خرابش کرد و اين محوطه شد جاي موشها و ديگر جانوران، ما آمديم دورش را ديوار کرديم و همين طور که نشسته بودم فکر کردم با مقداري رنگ هم ديوارها را نقاشي کنيم شايد اين کوچه از اين خرابي در بيايد. رنگ گرفتيم و دختر برادرم و بچهها و نوههايم هم همکاري کردند با من و آنها نقاشي کشيدند و خودم رنگ آميزيهايش را انجام دادم.

ارسال شده 5 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

سرهنگ علي رهبري: بعد از مدتي دادستان کل کشور به بوشهر آمد و دستور داد مرا و هفت افسر شهرباني دستگير کرده به زندان نيروي هوايي منتقل کنند. در آنجا براي سرگرد خلبان محمد حاجي پيام دادم که بيا که دوستت در بند است. او که به خوبي مرا ميشناخت از منزل برايمان غذا و لباس و تلويزيون آورد و در زندان برايمان امکانات فراهم کرد. بعدها سرگرد حاجي در جنگ عراق با ايران به شهادت رسيد...

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

 سالار شهنواز - فرزند جاودان ياد همايون شهنواز: حدود ظهر به بوشهر رسيدم و مستقيم به ميدان ريسعلي دلواري رفتم. حال و هواي شهر برايم جالب و ديدني بود. ظهر روز جمعه در خرداد ماه هوا به شدت گرم ولي درخشش آفتاب، آسمان نيلي رنگ، امواج دريا، زيبايي ساحل بوشهر بسيار مسحورکننده بود. آنچنان که متوجه گذشت زمان نشدم. پياده در حاشيه ساحل مي گشتم و ميرفتم و از اين منظره بي بديل عکس مي گرفتم...بر سر مزار مرحوم پدرم فاتحه خوانده و با يادي از دلاوريهاي «دليران تنگستان»  به موزه رئيسعلي دلواري سري زديم...

ارسال شده 10 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواه : در اواخر دهه چهل شمسي شرکتي به نام «هديش» در بوشهر بود که مسئوليت ساخت پايگاه  نيروي دريايي را داشت. در فصل تابستان گرم و شرجي طاقت فرسا، من و رفيق شفيقم (هاشم)، مدام با هم بوده و دوستاني که دست بر دوش هم و حتي پول جيبمان يکي بود و در رفاقتي نسبت به هم پيش دستي مي کرديم. در آن زمان اغلب دانش آموزان در تعطيلات مدارس در تابستان از کوچک تا بزرگ...

ارسال شده 10 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

استراحت

نسیم جنوب، حسين زيرراهي، مدرس مهارتهاي توسعه فردي

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)
من حبیب کارجو هستم، متولد سال۱۳۳۵ در شهرآبادان. من دریک خانواده پرجمعیت کارگری به دنیا آمدم. ما در محله شاه آباد که یک محله کارگری شرکت نفت و در میان مردمی که شادی های شان را با یکدیگرتقسیم می کردند زندگی می کردیم. آبادان درآن زمان نماد ایران جدید و جوان بود، مردم از همه شهرها با فرهنگ های مختلف برای کار و زندگی به آبادان می آمدند و همین باعث شکل گیری فرهنگی منحصر بفرد در این نقطه از خاک خوب خدا شد...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانی: واپسين کليساي بوشهر"گئورگ" مقدس را در روزگار قاجار خانواده ارمني آواديان، در 1819 ميلادي برابر با 1235 هجري قمري ساختند. اين کليسا که نزديک به دو سده يکي از ساختمان هاي ديدني بوشهر بود، به دليل مديريت سست ميراث فرهنگي سرنوشت خوبي نداشت. اگر به صليب کشيدن عيسا پيش چشم حواريون در تپه جلجتا رخ داد، در بوشهر نيز در دل روز تابلو فلزي شناسنامه کليسا همراه با صليب آن را به يغما بردند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

نه سوپرمن می‌آید، نه امیرکبیر

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

خرما و محصولات نخل را می‌توان به عنوان مهمترین سوغات استان بوشهر یاد کرد که می‌توان به خرما، شیره خرما، پنیر نخل، صنایع دستی خرما از جمله حصیر و زنبیل و کلاه و . . . اشاره کرد. گبه و گلیم؛ مشهورترین سوغات و محصول صنایع دستى استان بوشهر گبه و گلیم صادراتى است که در مناطق وسیعى از...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

در مسیر بزرگراه عسلویه- سیراف- جم، به میزان عجیب و خطرناکی، کوه ها و ترانشه ها در حال ریزش بودند. از نقطه به نقطه کوههای مسیر جم،  آب جاری میشد. در یک نقطه، حین عبور، چند سنگ به خودرو  خورد ولی تخته سنگ بزرگتر، از مجاور ما عبور کرد... سپس به محل تقاطع رفتیم. با خودرو روی خط اتوبان از زیر تقاطع گذشتیم. آب تا بالای چراغ ماشین (شاسی بلند) آمد...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

بزرگراه گناوه - دیلم، به عنوان مهمترین پروژه بزرگراهی استان که در مراحل نهایی اجراست و با تخصیص باقیمانده اعتبارات مصوب سفر دکتر روحانی، مشکلی نخواهد داشت. ۲۲. بزرگراه گناوه - برازجان که آخرین بخش اصلی آن، دهه فجر پارسال توسط رییس‌جمهور محترم، بصورت ویدئو کنفرانسی افتتاح شد و ...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

با توجه به اینکه برای تامین بودجه پروژه راه آهن بوشهر - شیراز از طریق فاینانس (البته هر فاینانسی)، بایستی ۱۵ درصد از کل هزینه اجرا،  توسط دولت  تامین شود، و با برآورد حدود ۷۰۰ میلیون دلاری هزینه اجرای آن، این ۱۵ درصد معادل حدود ۳۷۰ میلیارد تومان خواهد بود، که با تامین این مبلغ از محل ردیف متمرکز ۴۰۰۰ میلیارد تومانی پیش بینی شده در بودجه ۹۶ موافقت قطعی کردند...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

در حالی که موجی از سرما برخی نقاط کشور را در برگرفته است و به ‌تدریج شدت سرما افزایش می‌یابد، آب‌وهوای بوشهر روز به ‌روز بهاری ‌تر می‌شود و این استان گردشگران را به خود می‌خواند...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

سینه که به اوج رسید نوحه خوان اعلام (واحد) می کند و پس از گفتن واحد ریتم نوحه ها عوض شده و بیت تکراری وجود ندارد، سینه زنان با حرکات موزون پا، پای راست را عقب می اندازند در حالی که خم شده اند، دست راست را تا نزدیک زمین می برند، بعد با چرخش دست بلند ...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

مهندس زنگنه بعنوان سخنران پایانی اين نشست، به رویکرد وزارت نفت به مسئولیت اجتماعی و توسعه پایدار جامعه میزبان پرداخت و به بخش عمده پیشنهادات فعالان و نخبگان پاسخ مثبت داد و گفت یکایک پیشنهادات را یادداشت کرده و رسیدگی خواهد کرد. بطور کلی از پیشنهادات استقبال کرد و برای همکاری در زمینه های مختلف بر اساس اولویت بندی، اعلام آمادگی نمود...

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

آنچه که در روستای چرموک نظرمان را خیلی جلب کرد. حضور زنانی با لباس محلی بود که با گازی که تازه برایشان افتتاح شده بود نان محلی پخت می کردند. در کنار این نان «گرده»، شیرینی های بسیار لذیذی هم می پختند. پس از آن به سمت افتتاح روستای چاهه رفتیم. نمی شد خوشحالی کودکان از افتتاح این سالن را وصف...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

شرق: اول کتاب «گفته‌ها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبان‌آوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چه‌جور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکته‌سنج نباشم» از نمایش‌نامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفته‌ها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی می‌تواند باشد برای ورود همراه با نکته‌سنجی و نگاه انتقادی به نوشته‌ها و آثار سینمایی گلستان تا حتی‌المقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این‌ دو حد افراطی دیده‌اند و سنجیده‌اند. یا او را ستایش کرده‌اند و از او اسطوره ساخته‌اند و میراث او را به «زبان‌آوری» و «تکنیک» تقلیل داده‌اند و یا او را دشنام داده‌اند صرفا  به این دلیل که به راه‌های متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکته‌سنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آن‌طور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچ‌کس شاید هنوز آن‌طور که باید آغاز نشده است و از این‌روست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» می‌گردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفته‌اند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاق‌ها و آدم‌ها و آثار هنری، شیوه‌ای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه می‌گویند و تن‌ندادن به تکرار گفته‌های دیگران، پذیرش بی‌چون‌و‌چرای دیدگاه‌های او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قد‌و‌قامت طبیعی که در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است به‌جای پاگذاشتن بر راه‌های رفته، راه تازه‌ای بگشاید و با ذخیره‌ای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا می‌تواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش می‌توان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبان‌آوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجهه‌ای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که می‌گویم هنوز نه‌فقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آن‌طور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفته‌ها» که مجموعه‌ای است از مقاله‌ها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفت‌وگوی بلند قاسم هاشمی‌نژاد با او درباره داستان‌هایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدید‌چاپ‌شده ترجمه‌های اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتی‌شکسته‌ها» که ترجمه‌های گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفت‌وگویی که می‌خوانید به‌مناسبت همین تجدیدچاپ‌ها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفت‌وگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفت‌وگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفت‌وگو می‌گوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشته‌هایی مستند هستند از آدم‌هایی که واقعا وجود داشته‌اند و وقایعی که واقعا اتفاق افتاده‌اند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران به‌حساب می‌آیند. مستندهایی که صرفا نشان‌دادن واقعه نبوده‌اند بلکه «دیدِ» سازنده و «چه‌جوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفت‌وگوی پیشِ رو می‌گوید: «واقعیت‌هایی که اتفاق افتاده آن‌قدر فوق‌العاده و انترسان است که قصه‌نوشتن ضرورتی ندارد.» گفت‌وگو با ابراهیم گلستان را می‌خوانید. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مذاکرات از شبانگاه روز شنبه روی مدار ویژه و خاص خود قرار گرفت. محمدجواد ظریف روی بالکن هتل کوبورگ هوای مذاکرات را خوب می‌خواند. علی‌اکبر صالحی به خبرگزاری فرانس۲۴ می‌گوید شرایط مذاکرات از این بهتر نمی‌شود و در چنین شرایطی جلسه شبانگاهی ظریف و کری آغاز می‌شود، جلسه‌ای که گفته...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

در یکشنبه‌‌ای كشدار؛ روز واقعه خیلی دور، خیلی نزدیک رخ می‌نماید. چهارمین دور وقت اضافه‌ رفع اختلافات ایران و ١+٥ امروز به سر می‌رسد. گویی روز موعود است و همه دنبال نشانه‌. آنها که ١٧ روز است مقابل قصر کوبورگ خیمه زده‌اند، منتظر دود سفیدند و سؤال‌ و جواب‌ها، پیام‌ها، گپ‌و‌گفت‌ها و... هیچ‌کدام فارغ از ...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

عبدالمجید زنگویی : سکوت مطلق حاکم بود و گویی در منطقه ای خالی از سکنه پیاده شده بودیم. تنها صدا و جیک جیک گنجشکان بود که سکوت فضا را می شکست و به انسان می فهماند که روزی در این جا زندگی و جنب و جوش و آمد و رفت در جریان بوده است. چند درخت کنار، تنها پناهگاه گنجشکان و محل امن آنها...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در اجتماعی ، نظر (2)

ناهار مهمان مهندس جوادی مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بودیم. ابتدا در مورد انتقال دفتر مرکزی شرکت پایانه های صادرات مواد نفتی با وی صحبت کردم. مقرر شد متوقف کنند و بررسی کنند تا در سفری که اردیبهشت ماه به بوشهر دارند، صحبت کنیم و تا آن زمان اقدامی نخواهد شد...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
مصاحبه ها و مقالات منتشر شده در هفته نامه نسیم جنوب به مناسبت درگذشت مترجم شهیر خلیج فارس و نویسنده بوشهری شادروان استاد حسن زنگنه...
ارسال شده بيش از 10 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

حبیب احمدزاده داستان‌ نویس، مستندساز، فیلمنامه‌نویس و محقق، در آستانه 12 تیرماه سالروز سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرباس ایران در خلیج فارس توسط ناو وینسنس آمریکا که منجر به شهادت 290 مسافر بیگناه شد تحقیقی را انجام داده است. در این تحقیق آمده است:...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانیدر اشکوبه هشتم ساختمانی در خیابان "امباخادور" محله "لگازپی" مادرید، نه تنها از پندهای جوانمرد  لذت می بردم بلکه به همه پرسش هایم با متانت پاسخ می داد و من در پیش درآمد نمایشنامه "ناوگانی از قایق ها" که در مورد پناهندگان است، نوشته ام که اندرزها و گفتارهای عباس جوانمرد و نقاش بلند آوازه ایران علی اصغر معصومی را عاشقانه پی گیری و از آن ها  ادب و انسان دوستی  آموختم و کوله باری از خاطرات زیبائی از آن ها دارم و از یاد نمی برم ...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (1)

سید محمد خاتمی، روز ۲۱ مهر، ۷۰ ساله شد؛ «فرزند فاضل، باتقوا و متعهد» امام خمینی، فرزند روحانی بزرگ یزدی، آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی است که در خودزندگینامه‌اش نوشته: «بزرگترین عامل مؤثر در شخصیت و ذهنیت من پدرم و خصوصیات ممتاز علمی، اخلاقی و اجتماعی او بود که به ما آموخت که با روشن‌بینی و آشنایی با زمان و مکان چگونه می‌توان دین را آنگونه فهمید و پذیرفت که پاسخگوی همه پرسش‌ها و نیازهای معنوی و روحی و مادی زندگی باشد....

ارسال شده بيش از 11 سال پيش در دیدگاه ، نظر (3)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین