دکتر علی اصغر قهرمانی مقبل: من یک پدرم، بیتردید مادران و پدران بسیاری چون من، از هر نژاد و قوم و زبانی در این سرزمین وجود دارند که فرزندانشان با برنامههای عالی شما قد کشیدهاند، به سن نوجوانی رسیدهاند و حتی جوانانی برومند شدهاند و اکنون نه خود و نه فرزندانشان تاب و تحمل آن را ندارند که شما را آزرده خاطر ببینید. من یک ترکزبان هستم، پس چطور میتوانم باور...
وقتی وارد حسینيه های تاریخی چهارمحل بوشهر می شوی کودکان و بزرگان محل با عشق و شور شانه به شانه در عزای اشرف مخلوقات عالم به سینه زنی می پردازند و نوحه گر چونان نگینی در حلقه انگشتری عشق اهل بیت، نوای (لیلا بگفتا) را سر می دهد...
در مورد دروس عمومی باید با فاصله ای حداقل یکی دو روز تست قسمت مربوطه زده شود. تمرکز اصلی در درس زبان روی Reading و Close test باشد. در ادبیات با تمرین کردن فهم ادبی خود را افزایش دهند در ادبیات و عربی روی گزینه را بیشتر کار کنند. در درس دینی روی آیات و روایات تمرکز بیشتری کنند. در دروس اختصاصی ریاضی و فیزیک و شیمی، بلافاصله پس از خواندن فرمولها و تکنیک ها...
موسیقی بوشهر، موسیقی ای است که از تمام موسیقی های هند، آفریقا، ترکی، لری، ردپایی وجود دارد و تاثیر خودشان را به واسطه مدت کوتاهی که در بوشهر بوده اند باقی بگذارند و این پتانسیل دست ما را باز گذاشته است که موسیقی بوشهری را جهانی کنیم و خیلی هم جواب داده است موسیقی ایرانی پتانسیلی برای جهانی شدن را دارد ولی باید افرادی باشند و بیایند و این را تجربه کنند و کار کنند...
جنگ و اختلاف و دشمنی در میان خوانین و مالکین سرزمین های مختلف ایران و به مناسبت های مختلف، از قدیم الایام وجود داشته و در طول تاریخ تداوم داشته است و فقط مربوط به زمان میرمهنا نمیشود، وقتی که میرمهنا و همراهان بندر ریگی او در حال جنگ با بیگانه ای مدعی بخشی ازسر زمینش بوده، آن هایی که فرمودید، در اتحادی با هلندیان، با او وارد مبارزه و جنگ میشوند، خوب طبیعی است که در چنان معرکه ای، مقابله و دشمنی با هم میهن نیز پیش می آید، که آمد!
ابوشهر و تنگستان با رئیسعلی دلواری گره خورده است. مردی که در زمان حیاتاش مبارزی جسور بوده و مقطعی از تاریخ این سرزمین را از آن خودش کرده است. اما بوشهر مرد دیگری را در حافظه خود نیز ثبت کرده است. همایون شهنواز کارگردان «دلیران تنگستان» و راوی زندگی رئیسعلی دلواری ...
رئیسعلی دلواری در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی برابر با ۱۸۸۱ میلادی در روستای دلوار از توابع تنگستان متولد شد. مادر رئیسعلی بنام شهین و پدرش زائیر محمد، کدخدای دلوار بود که بعدها به «معینالاسلام» ملقب شد. با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۵ سال بیشتر نداشت از جمله ...
درراستای توسعه متوازن و پایدار و تحقق عدالت اجتماعی نیز احداث 113 زمین مینی فوتبال در شهرهای استان بوشهر برای سالجاری در دست انجام است و در روستاهای با جمعیت کمتر از 400 نفر زمین والیبال و تمام 37 شهر و روستاهای بالای 200 نفر نیز امکانات ورزشی تنیس روی میز و زمین ورزشی احداث می شود.
امیر رفیعی از دیگر همرزمان شهید است و می گوید: از اروند عبور کردیم و بچهها شروع به باز کردن محور کردند. به نزدیکی دیوار پشت میدان موانع رسیدیم که ناگهان درد شدیدی در پای خود احساس کردم. وقتی که یکی سمت راستم گفت که تیر خوردهام، از او پرسیدم که نامت چیست و او گفت صمصامی هستم...
استاندار بوشهر اضافه کرد: به اندازه ای که باید ،خبرهایی از برنامه ها، تلاش ها و سیاست های دولت به افکار عمومی نمی رسد . وی گفت: رسانه ها جهت گیری های خاص خود را دارند، جهت موافق و مخالف دارند و آنهایی که جهت گیری موافق با سیاست های دولت دارند آمارشان کم است و...
اید عرض کنم آنچه که می بایست با همفکری نخبگان علمی، اقتصادی و فنی، و استقبال از حضور و مشارکت بخش خصوصی و سرمایه گذاران به آن پرداخت، موضوع باز نگری و توجه به کیفیت شهرنشینی در شهر عالی شهر است که به این منظور لازم است در این زمینه فعال تر حاضر شویم...
نظامگسیختگی خانواده با همسانگزینی حل نمیشود
شرق: اول کتاب «گفتهها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبانآوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چهجور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکتهسنج نباشم» از نمایشنامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفتهها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی میتواند باشد برای ورود همراه با نکتهسنجی و نگاه انتقادی به نوشتهها و آثار سینمایی گلستان تا حتیالمقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این دو حد افراطی دیدهاند و سنجیدهاند. یا او را ستایش کردهاند و از او اسطوره ساختهاند و میراث او را به «زبانآوری» و «تکنیک» تقلیل دادهاند و یا او را دشنام دادهاند صرفا به این دلیل که به راههای متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکتهسنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آنطور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچکس شاید هنوز آنطور که باید آغاز نشده است و از اینروست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» میگردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفتهاند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاقها و آدمها و آثار هنری، شیوهای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه میگویند و تنندادن به تکرار گفتههای دیگران، پذیرش بیچونوچرای دیدگاههای او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قدوقامت طبیعی که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است بهجای پاگذاشتن بر راههای رفته، راه تازهای بگشاید و با ذخیرهای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا میتواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش میتوان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبانآوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجههای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که میگویم هنوز نهفقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آنطور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفتهها» که مجموعهای است از مقالهها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفتوگوی بلند قاسم هاشمینژاد با او درباره داستانهایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدیدچاپشده ترجمههای اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتیشکستهها» که ترجمههای گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفتوگویی که میخوانید بهمناسبت همین تجدیدچاپها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفتوگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفتوگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفتوگو میگوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشتههایی مستند هستند از آدمهایی که واقعا وجود داشتهاند و وقایعی که واقعا اتفاق افتادهاند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران بهحساب میآیند. مستندهایی که صرفا نشاندادن واقعه نبودهاند بلکه «دیدِ» سازنده و «چهجوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفتوگوی پیشِ رو میگوید: «واقعیتهایی که اتفاق افتاده آنقدر فوقالعاده و انترسان است که قصهنوشتن ضرورتی ندارد.» گفتوگو با ابراهیم گلستان را میخوانید.
محمدعلی بختیاری : بسیاری از ما بدلیل زشتی و خشونت فقر سیاه، نمیتوانیم وجود آن را باور کنیم و در واقع نمیخواهیم که باور کنیم و گمان میکنیم تنها تعداد انگشت شماری در جامعه به این مشکلات گرفتارند که آن هم قابل چشم پوشی است! در حالی که اینگونه نیست و امروزه فقر و بدبختی و بیچارگی ...
من خودم را همیشه مدیون این مملکت می دانم و مدیون بوشهر. به خاطر همین بوشهر و ایران در ذهنم هست و من موقعی که دکتری گرفتم بعد از انقلاب بود و بلافاصله به ایران برگشتم و دانشجویان بسیاری را تربیت کردم و تعدادی از این دانشجویان در حال حاضر اساتید دانشگاههای مختلفی...
پیش از این فضای مجازی بازتابی بود از آنچه در زندگی واقعی آدمها رخ میداد. خیلی طول نکشید که این ماجرا شکل دیگری یافت؛ درست از زمانی که اپلیکیشنهای کاربرپسند به تلفنهای همراه اضافه شد. حالا بعد از تنها چهار، پنج سال کار به جایی رسیده است که گاهی آنچه در دنیای واقعی اتفاق میافتد پیامد چیزی است که در فضای مجازی رخ داده است، هرچند بسیاری معتقدند امروز دیگر نمیتوان مرزی میان فضای مجازی و فضای حقیقی متصور شد و به نظر میرسد این دو فضا یکپارچه شدهاند. با «مسعود کوثری»، دانشیار ارتباطات دانشگاه تهران، در اینباره گفتوگو کردهایم؛ جایی که کوثری معتقد است: «مرزبندی بین فضای واقعی و مجازی دیگر وجود ندارد؛ البته نه اینکه بگوییم هرچه در فضای مجازی است، واقعی است یا هرچه در فضای واقعی است، مجازی است بلکه نحوه ارتباط و لینکی که بین آنها به وجود آمده، از آنها یک فضای یکپارچه ساخته است.»
برآوردهکردن مطالبات گروههای مختلف و اقلیتها، از وعدههای حسن روحانی بود؛ روحانی برای تحقق وعدههایش حجتالاسلاموالمسلمین علی یونسی را بهعنوان دستیار ویژه در امور اقلیتها و اقوام معرفی کرد. بخش عمدهای از خواستهای اقوام و اقلیتهای ایرانی، بیدلیل، تبدیل به «تابو» شدهاند. وزیر اطلاعات دوران اصلاحات، کسی که از فرآیند «تابو»سازیها آگاه است و بهترین راه برای مقابله با آن را میداند، بهترین گزینه رییسجمهوری برای عمل به یکی از وعدههای انتخاباتیاش بود. علی یونسی معتقد است دولت یازدهم تا همین جای کار هم، قدمهای بلندی در برآوردهکردن مطالبات اقوام و اقلیتها برداشته؛ اما بهدلیل گستردهبودن مسایل است که این اقدامات هنوز به خوبی قابل لمس نیست. دستیار ویژه رییسجمهوری یک وظیفه مهم دیگر نیز دارد و آن، مقابله با تندرویهاست. او معتقد است باید در دو جبهه با تندروی جنگید، در داخل با آنهایی که با ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی علیه مصالح ملی گام برمیدارند و در منطقه با کسانی که نان از قِبَل تندروی وخشونت میخورند.
شرق: میگوید: «دلودماغی برای مصاحبه ندارم.» اسفندماه برای «سیدحسن خمینی» با خبر مرگ عزیزانش عجین شده؛ یکروز پدر، یکروزمادربزرگش، همسر امام و حالا درگذشت داییاش صادق طباطبایی. خبر مرگ صادقخان که میآید، زمان هماهنگشده برای گفتوگو جای خود را به مراسم تشییع پیکر داییصادق میدهد و حالا باید در دقیقه٩٠ سالنامه «شرق»، راهی قم شوم تا دیدار با یادگار امام میسر شود. گفتوگو از اسفند و حادثه فوت پدر آغاز میشود و مرور خاطرات پسر. میگوید که همزمانی سخنرانی انتقادی و معروف سیداحمد با حادثه ازدستدادنش باعث شد تا تحلیلهای متفاوتی بر این ماجرا برود. به ماجرای حمله به سخنرانی سیدحسن در حرم امام که میرسیم، درباره توضیح نوع واکنش خود با آن حوادث به این نکته بسنده میکند که نه آنروز و نه حالا در حوادثی اینچنین نمیخواهد که بیاخلاقی در جامعه رواج یابد. درباره ورودش به سیاست توضیح مقدماتی میدهد و با گفتن اینکه در لحظه تصمیم میگیرد، میگوید: «بسته به اینکه شرایط چه تغییری میکند و چه چیزی پیش میآید، تصمیم میگیرم.» حسن خمینی کمتر عادت به مصاحبه دارد و مجموع گفتوگوهای او از دهه٨٠ به اینسو، شاید به تعداد انگشتان دودست نرسد، آنهم درباره موضوعات تخصصی مثل فقه یا دیدگاهها و اندیشههای امام. همین موضوع کار را برای من سختتر کرده بود. اینکه باب گفتوگو را چگونه باید باز کنم تا از آن کلیشهها فرار کرده باشم. آزادراه تهران- قم را در حالی بهسرعت پشتسر میگذاشتم که مسیر سوالات در ذهنم را مدام تغییر میدادم. ١٥کیلومتر مانده به قم، هنوز بنرهای خوشامدگویی به حسن روحانی در جاده خودنمایی میکرد. از عوارضی که عبور کردیم، پرسانپرسان به خیابانهای پشت حرم راهنمایی شدم که عبور، تنها برای تاکسیها مجاز است؛ چیزی شبیه به خطویژه. از کوچهپسکوچههای تودرتو که گذشتیم، از رهگذری آدرس را پرسیدم. دو ساختمان روبهروی هم را نشان داد که یکی دفتر بود و دیگری منزل. این همان منزل مرحوم سیداحمد خمینی بود که کمی آنسوتر از آن هم دفتر آیتالله نوریهمدانی، از مراجع تقلید واقع شده بود. بهسوی منزل و سالنی راهنمایی شدم که تمام دیوارهایش با قفسههای قدیمی فلزی پرازکتاب پوشانده شده بود. گاهی روی قفسهای تصویری از امامخمینی و سیداحمد در کنار هم دیده میشد و پایین یکی از آنها هم تصویر فرزند بزرگ سیدحسن- که به یاد پدر او را احمد نام گذاشته است-وجود داشت. تا چشم کار میکرد، کتاب بود که وسوسه و شوق خواندن به دل میانداخت. در کنار مبلمان ساده، مثل همه روحانیون، یک چوبرخت بود با چند عبای قهوهای، سورمهای و عمامه مشکیرنگی که در راس آن قرار داشت. در آن سالن بزرگ، میزهایی هم بهتناوب وجود داشت که تمام آنها با کتاب پر شده بود. یک میز مخصوص فلسفه، یک میز مخصوص اصول و...، یک اتاق دیگر هم در گوشه دیگر سالن وجود داشت که آن هم به همین سبکوسیاق چیده شده بود. البته تا جایی که در آن زمان کوتاه فرصت دیدن وجود داشت، یک صندلی سبز بود و اطراف آن مثل دانشجویی که امتحان داشته باشد، پر بود از کتابهای باز و نیمهباز. سیدحسن خمینی پای هرکدام از این میزها مطالعه میکند و مینویسد و کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» خود را هم ظاهرا در همان اتاق کوچک به رشته تحریر درآورده است. وسایل پذیرایی روی میز، حلوا بود و خرما. حسن خمینی با سلام بلندبالایی وارد سالن شد، عبایی را از روی چوب رخت به دوش انداخت و در مقابل من نشست. شلوغی دیدوبازدیدهای ناشی از فوت دایی صادق باعث شد که گفتوگو خیلی سریعتر از آنچه که فکرش را میکردم به پایان برسد. برای انجام مراحل فنی گفتوگو به دفتر، یعنی ساختمان مقابل منزل سیداحمدآقا راهنمایی شدم. رییس دفتر او، آقای احسانی تمام مدت را مشغول برنامهریزی برای مراسم ختمی بود که قرار بود فردای آنروز در قم برای یادبود مرحوم صادق طباطبایی برگزار شود. کارتهای دعوت برای بیوت مراجع در حال ارسال بود؛ یکی برسد به دفتر آقای صافی، یکی برسد به دفتر آقای وحیدخراسانی و... . شلوغی اسفند و شلوغی تدارک مجلس فاتحه در این ساختمانها، به حالوهوای عید این خانه انگار غبار غم پاشیده بود.
محمد رضا ایرانی : وقتی که لوید پسرک لاغر اندام گلاسکوئی در قهوه خانه های اطراف بارانداز لندن بر روی چهار پایه ای چوبی مقصد کشتی ها را فریاد میکشید، وقتی که روبرت اگست فیلیپیس در منچستر مالالتجاره را برای حمل میطلبید و مقصد کشتی ها را با لهجه مخصوص بوشهر و با ...
دکتر عبدالرسول عمادی : ایرج شمسی زاده شاعر بهاری ماست، او بهار ما را نقاشی می کرد و تصویری ارائه می کرد که در آن هم رعد و برق و صاعقه های ترسناک جنوبی بود و هم آواز دل انگیز باران و هم چهچهه بلبلان و هم حضور دل انگیز انواع پرندگان و مسافران بهار در سرزمین کم بهار ما و هم حسرت های سال های بی...
در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاري جشن نوروز...
دانشگاه تهران پر بود از اساتید برجسته. این اساتید را یا مستقیم در کلاس می دیدیم یا غیرمستقیم و در نشست ها از محضرشان برخوردارمی شدیم. استاد زرین کوب، شفیعی، فرشیدورد، تجلیل، حاکمی، مظاهر مصفا، ترابی، روح الله هادی ، قیصرامین پورو... اساتید آن زمان دانشگاهمان بودند. در دانشگاه به دلیل اینکه عضو فعال هسته علمی دانشجویان بودم و نشست های ادبی را ...
ندان شهرباني ساختماني در بافت قديم بوشهر و در محله ي شيخ سعدون (كوتي) و نزديك به مسجد بود كه آن را به شكل زندان درآورده بودند. ساختمان دو طبقه داشت كه چهار طرف آن اتاق بود و حياط آن در وسط، با آب انباري كه در ميان حياط قرار داشت. زندانيان به زودي با ما انس گرفتند و وقتي كه از وضع ما آگاه شدند علاقه بيشتري به...
دولت بايد بداند كه جامعه ايراني به دين بسيار پايبند است اما همان اندازه هم به عناصر ملي پايبند است. دولت بايد بداند كه حتما در فرآيند جهاني شدن حضور داشته باشد. اگر اين سه پايه در طرحهاي توسعهيي موردتوجه قرار گرفت آن طرح قطعا جلو خواهد رفت اما اگر فقط يكي از اين سه پايه مورد بيتوجهي قرار بگيرد كار لنگ ميماند. توجه ويژه به يكي از اين سه پايه به قيمت نفي يك پايه ديگر ما را دچار بحران و مشكل ميكند. ما بايد از اين امر پرهيز كنيم و اگر پرهيز كنيم قطعا به هيچ مشكلي برنميخوريم
آرامش به یک عزم عمومی نیاز دارد. در عین حال کسانی که در جامعه میتوانند سرمنشأ و اثرگذار باشند باید این مسأله را در دستورکار خود قرار دهند. این مسأله به نخبگان و تصمیمسازان کشور برمیگردد، همینطور رسانهها و فضای تعلیم- تربیت میتوانند در این زمینه اثرگذار باشند. خانوادهها هم میتوانند در این زمینه ...
اي كاش آموزش و پرورش و فرزندان كشور ما بتوانند وقت و عمرشان را به بهترين وجه صرف كنند ولي اين يك آرزوست
وقتي ميخواهيم اخلاق را تعريف كنيم ناگزير وارد بحث فلسفي ميشويم. چون در تصور عالمانهيي كه وجود دارد اخلاق به عنوان يك نهاد مستقل است، هم مستقل از دين است و هم مستقل از عرف. از طرف ديگر ممكن است كساني بگويند: اخلاق همان حقوق و مقررات است اما ما ميگوييم اخلاق مقررات عمومي بايدها و نبايدهايي است كه انسانها براساس يك توافق ميان خود وضع ميكنند و اساس آن منطق قدرت و منطق عمومي است
بنده در سالهاي 82 به بعد در شبهاي سيزدهم محرم و سي ام صفر به نوحه خواني مي پرداختم. اما به طور رسمي از سال 83 تا 89 به دعوت دوستان و هيأت امنا مسجد صاحب الزمان (عج) كوي بنمانع بوشهر در آن جا به نوحه خواني پرداختم و از سال 89 تا الان بعد از آقاي حاج مصطفي گراشي كه اين بار سنگين را به عهده من گذاشتند و در مسجد حاج محمدعلي به نوحه خواني مي پردازم...
بچههای پیش از دهههای80 و 90 احتمالا تصور چندانی از تکفرزندی ندارند؛ بهخصوص بچههای دهه60 که مقارن با سیاستهای افزایش جمعیت بودند. اما در حال حاضر، یک بررسی اجمالی در یک کلاس درس میتواند جمعیتی قابلتوجه از کودکان تکفرزند به دست دهد. به نظر میرسد حالا دیگر بچهها به تکفرزندها با تعجب نگاه نمیکنند و این پدیده بخشی از سبک زندگی افراد شده است. با «امید علیاحمدی»، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد در مورد پیامدهای تکفرزندی در جامعه گفتوگو کردهایم:
قدیمی ترین نشانه های بدست آمده از سکونت در سرزمین بوشهر، به عهد عیلامی و تمدن بین النهرین برمی گردد. در زمان مادها در آغاز سده هشتم قبل از میلاد سرزمین بوشهر جزء یکی از ایالت های...
يكي از ضعفهاي بزرگ سياستمداران ما بيگانگي با مفهوم افكار عمومي است. يعني فكر ميكنند همين كه معني لغوي كلمه را ميدانند عمق آن را هم ميشناسند، در حالي كه افكار عمومي گرچه همواره وجود داشته اما امروزه يك پديده مدرن و محصول ارتباطات است. مساله افكار عمومي فقط يك مساله جامعهشناختي نيست يك مقوله انديشگي هم هست
يكي از دلايلي كه به افكارعمومي در دنيا اهميت داده ميشود همين است كه معتقدند اگر بتوان افكارعمومي را نسبت به موضوعي كه رخ داده است، قانع كرد اين جزو پروندههاي مختومه ميشود. يكسري تضادها و پروندههاي مختومه نشده ميتواند افكارعمومي را به گونهيي شكل دهد كه ديگر نتوان آن را مديريت كرد
نجف آهوچهر : اولين روزي كه به كلاس ما آمد مانند نسيمي خوش آراسته و خوش خرام با دو جلد كتابي كه به سينه فشرده بود وارد كلاس شد پس از اداي احترام با چشمان سبز و رويايي و قشنگش همه را ورانداز كرد و بفرمايي گفت و صندلي اش را برداشت و درست در وسط كلاس نشست، ما هم با حالت نيم دايره به طرفش چرخيديم...
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- آگوجيکا يا باغ ملي در بوشهر
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- بوشهر؛ پايتخت موسيقي فاخر ايران / دکتر عباس حاتمي
- خرفت خانه یا خانه سالمندان در بوشهر قدیم
- بازيکني که سوت پايان بازي را دوست نداشت
- ربع قرن انتشار نسیم جنوب؛ عليرغم کارشکني ها و سنگ اندازي ها
- شهروند صياد نمونه بوشهر
- شادياي که در کوچه ماندگار شد
- بوشهر، شهر موسيقي است / اوکلو فرامرزي
- کوچه به انتها نرسيد
- تصاوير نكوداشت فرج كمالي شاعر بومي سرا در گناوه
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- بانگ آمد که علی را کشتند
- ادبيات به راستي خود زندگي است
- بوشهر، شهر هزارهاي دور