امير طالبي : در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد
مونا عليخواه: هميشه و درهمه حال، همکلام شدن با پدر براي من لبِ خاموش ميطلبيد و من هميشه منتظرِ دريافت نگاه و پيامِ پدر بودم... در اين خموشيِ «مولانا»وار، «خموشيد، خموشيد، خموشي دمِ مرگ است/ هم از زندگي است اينک، ز خاموش نفيريد»، اينطور صدايش ميزديم: «پدر». در سالهاي اخير که فاصله بين من و او، از بوشهر تا آمستردام، هر روز بيشتر و بيشتر ميشد، اين بيصدايي دلتنگترم ميکرد...
ايام رسيدن زمستوني که فاصلهاش با گرماي تابستون و پاييز زود گذر. شروع ميشد
گلايه ما اين است که مردم بيايند کنسرت را ببينند و اگر لايق بوديم حمايت کنند بجاي اينکه پولهاي سنگين پرداخت کنند و بروند موسيقي پلي بک که توسط 90 درصد گروههاي پاپ اجرا ميشود و فقط ميشود اسمش را گذاشت کلاه برداري. بيايند از ما که صادقانه و کاملا زنده داريم فعاليت ميکنيم و کنسرت اجرا ميکنيم با ادعا قوي و تمام تلاشمان را کردهايم که بينقص باشد، حمايت کنند..
درياي پارس، نياز به ناخدا دارد
جواد غلام نژادجبري
سال 1399 طرحي براي شيلات و اداره بندر بردم که سالفه تشکيل بدهيد(سالفه به معني هيئت يا مجمع است).
در سالفه ناخدايان قديمي با تجربه که تعداد اعضاي آن بين 5،7 و 9 نفر مي باشد، تشکيل مي شود. کار اين ناخدايان اين است که به عنوان افراد باتجربه دريايي در کنار کارشناسان دريايي باشند. دريانوردي يک کار تجربي است بايد دريانوردي و درياپيمايي کنيد. تا موقعي که پا درون دريا نگذاشتهايد، يعني بادگير نپوشيد و به دريا نرفتهايد، چگونه ميخواهيد براي دريا و دريانورد تصميم بگيريد؟ در اين صورت فقط تصميمات بسيار ضعيف ميگيريد که دود آن اول به ضرر دريا و بعد در چشم دريانوردان ميرود. ناآگاهي هر دو طرف مي باشد يعني هم براي دريانوردان و هم براي کساني که مسئول اين دريانوردان هستند و با دستوراتشان و تصميمات اشتباه در اين سالها که فقط از روي ناآگاهي ميباشد صدمات جبرانناپذير و غمناکي را براي دريا به ارمغان آوردهاند.
اين طرح در اصل محيط زيستي بود يعني محيط زيست دريايي را احيا ميکرد و متاسفانه مورد موافقت قرار نگرفت. صيد بي رويه و به خصوص صيد ترال که هنوز در ايران حذف نشده است، در حال نابود کردن دريا هست. صيد ترال را ژاپنيها ساختند و بعد از مدتي آن را حذف کردند و اسمش را گذاشتند «اتم دريايي» چون موقعي که تور ترال کشيد ميشود، بستر دريا را نابود ميکند، مثل اتم که هر جا بخورد نابود ميشود و سالها زمان مي برد تا محيط زيست دريايي بتواند خودش را احيا کند.
حالا بمب اتم دريايي در تابستان به مدت 30 تا45 روز آزاد ميشود. ولي واقعيت اين که در اين چند سال هر روز در دريا از شناور کوچک تا کشتي ها بزرگ در حال کشيدن تور ترال در دريا هستند. يعني بمب اتم دريايي هر روز در حال نابود کردن بستر دريا مي باشد. در اين 3 سال شاهد انقراض گونههاي بسيار زيادي از آبزيان بوديم که بعد از صيد بيرويه، آلودگيهاي نفتي، حوضچههاي ميگو و ماهي، آب شيرين کن، کشتي لايروبي و... همه دست در دست هم دادهاند تا نيلگون آرامش بخش خليج پارس را نابود کنند...
(نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1054)
قصه کوتاه از شاهرخ تنگسيري
حسین شادکامی: عيدي که بوام دو سه سالي بيد که رفته سفر دور و دراز، اکام هم به اجباري (سربازي) رفته بيد. آخر سال از طرف مدرسه به بچه هاي کم بضاعت و يتيم لباس مي دادند ولي اسم مو توليست سهميه نبيد. آقاحميد معلم زبان آخر رنگ ازم سوال کرد و فهميد بي خبر هسوم. دستوم گرفت برد تو دفتر مدرسه، وقتي به مدير مدرسه معرفي ام کرد مدير گفت: اين که لباس بهتر از مو برشن (پوشيده) و سهميه تموم شده، اما نامه اي مي دمش، بره مدرسه سعادت...
به نظر من شعر غايت چيزهاست، وقتي که برزيل خيلي خوب فوتبال بازي مي کند مي گويند اين ديگر فوتبال نبود و شعر بود يا اگر قليه ماهي خيلي خوب در بيايد از غذا بودن فراتر مي رود و تنه مي زند به شعر بودن... با اين اوصاف طبعا دلم مي خواهد شاعر باشم، بهترين فيلمسازان هم در نهايت شاعر بوده اند... خود فلافل مطرح ترين غذاي خاورميانه است و احتمالا تنها الماني از خاورميانه که در هر کوي و برزن نشانه اي از آن مي بينيد. فلافلي ها ناظران دائمي حوادث شعري خاورميانه اند...
جميل رزمي: سال هاست که با خود مي انديشم که ما را چه شده است و به دنبال چرايي عقب ماندگي و کمتر توسعه يافتگي شهرم بوشهرهستم به زمين و زمان مشکوک شدم، من بر اين باور هستم که من و شما چه بخواهيم و چه نخواهيم چه باشيم و چه نباشيم، اين شهر از ايني که هست بهتر خواهد شد و شکل يک شهر مدرن را با قابليت زندگي بهتر و با امکانات خوب خواهد يافت. اگر بخواهم از منظرآسيب شناسي تحليلي بر چرايي عقب ماندگي آن نگاه کنيم شايد مفيد فايده افتد....
یونس قیصی زاده: اين كشور يک زندگی به جوانان بدهكار است؛ يک زندگی عادی كه در آن جوانان میتوانستند شاد باشند، میتوانستند بیدغدغه به دانشگاه بروند، میتوانستند پس از فارغالتحصيلی به سر كاری بروند تا دانش خود را در آنجا به كار گيرند و لذت ببرند از تلفيق علم و عمل. شغلی داشته باشند كه دستشان توی جيب خودشان باشد و هر روز برای گرفتن كرايه تاكسی و خريد چای و قهوه و... جلوی پدر و مادر سر خم نکنند و شرمزده نباشند! شغلی كه آخر ماه با حقوقش میتوانستند برنامه سفر با دوستان را بچينند و درباره تفریح در مناطق زيبا و دیدن جاهای تاريخی و...
جواد غلام نژاد جبری: شمال اول چله از اسمش معلوم است که اول دی ماه می وزد. مدت زمان شمال چله ۲ تا ۳ روز است و قدرت زیادی ندارد. اگر در«برج فَردَه» سنگین باشد چله سبک می شود و اگر برج فَردَه سبک باشد چله سنگین می شود. حالت شمال چله که می وزد، فرق می کند و بعد از قوس می شود «زیر سهیلی» و بعد شمال می شود و مثل برج های قبلی...
حمید اباذر: انتشار وسیع فیلم کندن درختان سالم و جوان نخل با لودر در روستای رودفاریاب در بخش ارم دشتستان به دلیل بی آبی و فروش آن به دلالان صادرات چنین درختان به ثمر نشسته ای به کشورهای عربی، در رسانه های ایران و جهان، تاثر وتاسف زیادی در بینندگان برانگیخته است. رودفاریاب یکی از زیباترین روستاهای جهان بود با چشمه ساران و رودخانه جوشان و جاری. از اسمش هم پیداست جایی که فراوانی آب بود...
ابراهیم بشکانی: سال تحصیلی کلاس اول در دبستان گلستان قدیم واقع در ارگ به پایان رسید، سال دوم یعنی سال ۱۳۴۰ مدرسه جابجا شد و به محل جدید آن نزدیک باسیدون منتقل شد که امروز جزو محوطه بارانداز اداره بندر می باشد (باسیدون کلمه ای فرانسوی یعنی برج و بارو و یا قلعه که در شمالی ترین نقطه بوشهر (پوزه شمالی) محل ورودی کشتی ها به آبراه ساحلی بندر بوشهر قرار داشت این قلعه که امروز...
من از كوچكترين دري كه امكانش وجود داشت، وارد سينما شدم؛ ساخت يك فيلم تلويزيوني در صداوسيماي مركز بوشهر. من حتي نگفتم دروازهاي بزرگ برايم بگشاييد. از يك در كوچك، حتي ميتوانم بگويم از يك شكاف كوچك وارد شدم. آن روزها جشنواره فيلم فجر بخش ويدئويي هم داشت؛ اثر من تقدير شد و جايزه گرفت و همين امر، باعث شد تا مسير هموار شود...
عبدالخالق ماجدی : سالهای متمادی در دهه شصت، بازیکن تیم فوتبال منتخب بوشهر در رده های مختلف سنی بودم و برای تمرینات تقریبا هر روز از محله مان امامزاده با خط واحد شهرداری تا چهارراه دادگستری می آمدم. در پیاده رو خیابان به طرف استادیوم، یک گل فروشی وجود داشت و هر روز از میان گلدان هایش عبور می کردم و روزهایی که اتوبوس زودتر می رسید دقایقی می ایستادم و...
خسرو دهقانی : در انتخابات اخیر غالب نامزدهایی که کمپین موفق تر و نیرومند تری داشته اند ؛ توانسته اند بسیج رای مناسب تری را برای خود رقم زنند. در واقع در بوشهر لیست در برابر کمپین ها در بسیج و سازماندهی رای کم آورد. افراد معدودی که در لیست توفیق حضور در شورا را یافتند...
من واقعا دیگه خسته شدم. بعد از ٥٠ سال دنبال توپ دویدن، خسته شدم. از ١٤، ١٥ سالگی که با توپ پلاستکی بازی میکردم، شروع کردم، تا اومدم مربی پرسپولیس و تیم ملی شدم. به جایی رسیدم که دیگه هیچجور کشش نداشتم. همین الان هم مییان به من پیشنهاد میدن...
حسين دهباشي با فائزه هاشمی براي مجموعه تاریخ شفاهی «خشتِ خام» گفتوگويي انجام داده و متن آن را در اختيار «شرق» قرار داده است. گزيدهاي از اين گفتوگو در ادامه ميآيد.
جنابخان گرایش چپ و راست ندارد
گزیده صحبتهای محسن صفایی فراهانی
رئیسجمهوری در ایران اختیاراتش براساس قانونی اساسی محدود است. قانوناساسی ما مشابه قانوناساسی غرب نیست که ارکان حکومت پیوستگی کافی داشته باشند. اینجا هر رکن برای خودش تمرکز قدرت دارد
جوامعی که با حاکمیت قانون سامان پیدا میکنند به حداقل آسیبپذیری میرسند
در حال حاضر مجلس و آرای عمومی برای مجموعه تصمیمسازان و تصمیمگیران کشور اینقدر تعیینکننده و قابلقبول نیست
کدام فعالیت تعریفشده در اقتصاد ایران هست که بگوییم این مقدار منابع را میتواند برای یک نفر ایجاد کند که ماهی یک میلیارد تومان پسانداز برایفرد داشته باشد. اعداد و ارقام مقداری نیستند که شوخیبردار باشند. پس بهاین نتیجه میرسیم این اعداد و ارقام «غارتی» هستند. اسم این فساد نیست. اسمش غارت است.
تحصن غیرقانونی آنها که مخالف برجام بودند، پایان یافت، اما این پایانی بر تحرکات گروههای تندرو نخواهد بود؛ چراکه آنها همزمان با رویکارآمدن دولت روحانی، حساسیت مضاعفی به موضوعات سیاست خارجی پیدا کردند؛ آنقدر که با هر حرکت تیم سیاست خارجی، به خیابان میریزند و شعار میدهند. گاهی هم در سفارت سابق آمریکا نشست برگزار میكنند. با ابراهیم اصغرزاده، یکی از دانشجویانی که روزگاری از دیوار همین سفارت بالا رفته؛ به گفتوگو نشستم، دانشجویی که عضوی از جمعی بود یكی از ستونپایههای سیاست خارجی ایران پس از انقلاب بود و در زمان خود پشتیبانی خیایانی مردم را هم پشت سر داشت. حالا بعد از ٣٧ سال عدهای قصد دارند در هر مناسبتی سیاست خارجی را خیابانی و از آن حرکت انقلابی گرتهبرداری کنند. گروهی که دیدگاهشان در سیاست خارجی در آخرین انتخابات تنها پشتیبانی چهار میلیون نفر را برانگیخت، درصدد تحمیل نظر خود به اکثریت هستند. بااینحال ابراهیم اصغرزاده معتقد است اگر دولت راهبرد مشخصی برای تثبیت دستاوردهای توافق هستهای نداشته باشد، بازی را خواهد باخت. او میگوید: تردید نکنید امکان بازگشت ورژنهای گوناگون پوپولیسم وجود دارد؛ یعنی اینگونه نیست که بگوییم با انتخابات ٩٢ از پوپولیسم احمدینژادی یک گسست قطعی داشتهایم و دیگر به آن تن نخواهیم داد.
کمپین را کارزار معنا کردهاند و پویش. اما خیلی جریانها که تصور میشود کمپین هستند یا از ابتدا قرار بوده باشند و تغییری ایجاد کنند، در حد چند شعار و تصاویر چند بیلبورد در بزرگراهها باقی میمانند. همانطور که از اسمش برمیآید، کمپین جایی برای کار است؛ فضایی برای اقدام. بر این اساس پدیدهای پویاست. با این نگاه، تعداد انگشتشماری کمپین در جامعه ایران پا گرفته و به نتیجه رسیدهاند. با «حسن نمکدوست تهرانی»، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، درباره کمپین و سوءتفاهمهای پیرامون آن گفتوگو کردهایم:
شرق: اول کتاب «گفتهها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبانآوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چهجور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکتهسنج نباشم» از نمایشنامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفتهها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی میتواند باشد برای ورود همراه با نکتهسنجی و نگاه انتقادی به نوشتهها و آثار سینمایی گلستان تا حتیالمقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این دو حد افراطی دیدهاند و سنجیدهاند. یا او را ستایش کردهاند و از او اسطوره ساختهاند و میراث او را به «زبانآوری» و «تکنیک» تقلیل دادهاند و یا او را دشنام دادهاند صرفا به این دلیل که به راههای متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکتهسنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آنطور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچکس شاید هنوز آنطور که باید آغاز نشده است و از اینروست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» میگردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفتهاند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاقها و آدمها و آثار هنری، شیوهای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه میگویند و تنندادن به تکرار گفتههای دیگران، پذیرش بیچونوچرای دیدگاههای او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قدوقامت طبیعی که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است بهجای پاگذاشتن بر راههای رفته، راه تازهای بگشاید و با ذخیرهای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا میتواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش میتوان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبانآوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجههای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که میگویم هنوز نهفقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آنطور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفتهها» که مجموعهای است از مقالهها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفتوگوی بلند قاسم هاشمینژاد با او درباره داستانهایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدیدچاپشده ترجمههای اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتیشکستهها» که ترجمههای گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفتوگویی که میخوانید بهمناسبت همین تجدیدچاپها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفتوگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفتوگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفتوگو میگوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشتههایی مستند هستند از آدمهایی که واقعا وجود داشتهاند و وقایعی که واقعا اتفاق افتادهاند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران بهحساب میآیند. مستندهایی که صرفا نشاندادن واقعه نبودهاند بلکه «دیدِ» سازنده و «چهجوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفتوگوی پیشِ رو میگوید: «واقعیتهایی که اتفاق افتاده آنقدر فوقالعاده و انترسان است که قصهنوشتن ضرورتی ندارد.» گفتوگو با ابراهیم گلستان را میخوانید.
دولت بايد بداند كه جامعه ايراني به دين بسيار پايبند است اما همان اندازه هم به عناصر ملي پايبند است. دولت بايد بداند كه حتما در فرآيند جهاني شدن حضور داشته باشد. اگر اين سه پايه در طرحهاي توسعهيي موردتوجه قرار گرفت آن طرح قطعا جلو خواهد رفت اما اگر فقط يكي از اين سه پايه مورد بيتوجهي قرار بگيرد كار لنگ ميماند. توجه ويژه به يكي از اين سه پايه به قيمت نفي يك پايه ديگر ما را دچار بحران و مشكل ميكند. ما بايد از اين امر پرهيز كنيم و اگر پرهيز كنيم قطعا به هيچ مشكلي برنميخوريم
شرق: در یکی از روزهای خلوت دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتیشریف، میهمان دکتر مسعود نیلی شدیم تا یکی از دستاندرکاران تهیه بسته خروج از رکود، درباره مهمترین اقدام یکسال اخیر دولت در حوزه اقتصاد، سخن بگوید. صحبت از کارهای موسسه نیاوران شروع شد و مشاور رییسجمهور، آمادگی خود را برای گسترش ارتباط و نزدیکی بین نحلههای مختلف اقتصاد ایران از طریق موسسه مذکور را بیان کرد. در طول مصاحبه هم دایم از همکاری و همسویی و همدلی تهیهکنندگان بسته سخن گفت و در فراز پایانی، منتقدان خود را به گفتوگو و هماندیشی پیرامون مسایل و سیاستهای اقتصادی کشور دعوت کرد. باید دید این فراخوان به فرصتی برای نزدیکی دیدگاههای اقتصاددانان ایران تبدیل میشود یا برگ دیگری به پرونده قطور حسرتها میافزاید.
روزنامهنگاری در دنیا در راس هرم شغلی قرار دارد، اما در جامعه ما هنوز به این تعریف از روزنامهنگاری نرسیدهایم. دلیلش هم این است که هنوز کتاب و کتابخوانی در نظام آموزشی ما به جایگاه واقعی خود نرسیده تا وقتیکه سرانه مطالعه و سرانه کتاب پایین است، روزنامهنگاری و روزنامهنگار بودن چیزی شبیه معجزه است.
عکاسی از دیرباز مورد توجه علاقمندان به این هنر بوده است. عکاسی در عرصه خبر از اهمیت بالایی برخوردار است و تمام اصحاب رسانه به اهمیت عکاسی در کنار کار خبری واقف هستند و در واقع خبری که از عکس خوبی برخوردار باشد علاوه بر ارزش خبری بیشتر از جذابیت بیشتری نیز نزد خواننده برخوردار است. از همین رو جمعی از عکاسان استان به بهانه روز خبرنگار به نوشتن مشکلات خود پرداختد و از سختی ها و بی توجهی هایی که به عکاسان استان می شود گفتند و خواهان کمک به آنها به جهت برطرف شدن این مشکلات شدند...
به نداشتن فیس بوک فکر می کنم دیونه میشم. من ۳ ماه دسترسی نداشتم حس میکردم تو یه جزیره غیر مسکنوی تنها موندم. مجبور بودم خودمو با سریال دیدن مشغول کنم که تازه بازم جای خالی فیس بوکو پر نمی کرد.
این فیلم در شرایطی ساخته شد که کسی هنرمندهای شهرستانی را باور نمی کرد. ما در مرکز می بینیم فیلمهای آپارتمانی با بودجه های چندین برابر این فیلم ساخته میشود! فکر نمی کنید اگر به این فیلم توجه میشد، عملکرد دوستان مرکزنشین زیر سوال می رفت؟ چطور انتظار دارید فیلمهایی را که افراد نام آشنا...
به نظر بنده، کلمه مبتذل برای موسیقی کلمه بجا و درستی نسیت. آن کلام است که می تواند مبتذل باشد و با یک موسیقی ترکیب شود و مجموعه مبتذل شود. اما در مورد موسیقی می توان از کلمه بی ارزش استفاده کرد. موسیقی هایی که بر هر دلیلی در ساختن آن مطلب و مورد با ارزشی دیده نمی شود و هنگامی که یک متخصص و آدم فنی و اهل موسیقی و حتی شنونده بالنده آن را گوش می کند ...
دکتر محمود دهقانی : در اشکوبه هشتم ساختمانی در خیابان "امباخادور" محله "لگازپی" مادرید، نه تنها از پندهای جوانمرد لذت می بردم بلکه به همه پرسش هایم با متانت پاسخ می داد و من در پیش درآمد نمایشنامه "ناوگانی از قایق ها" که در مورد پناهندگان است، نوشته ام که اندرزها و گفتارهای عباس جوانمرد و نقاش بلند آوازه ایران علی اصغر معصومی را عاشقانه پی گیری و از آن ها ادب و انسان دوستی آموختم و کوله باری از خاطرات زیبائی از آن ها دارم و از یاد نمی برم ...
ما به این بلوغ رسیدیم که تجربه سال 84 را تکرار نکنیم. در حالی که زمینه تکرارش مهیا بود چه عدمشرکت، چه تعدد کاندیدا و چه تقابلهای درونی جناح اصلاحات. من فکر میکنم همه نیروهای سیاسی حتی اصولگرایان معتدل به این نتیجه رسیدند که درست است که ما آرمانهای بلندی داریم اما فقط یک قدم میتوانیم به پیش برداریم...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- موضوع انشا: جوانی
- هر ایرانی باید خارگ را ببیند
- خليج فارس؛ نام هزارهاي و کهنسال
- ناگفته های محسن شریفیان : رسانه های معاند دروغ می گویند
- حکایت سنج و دمامزني در بوشهر
- تصاویری از تفریح شبانه بوشهری ها
- تصاویر مراسم شروه خوانی در عمارت حاج رئیس بوشهر
- باران نشاط با موسيقي بوشهري شريفيان در تهران + تصاویر
- تصاویر کنونی دانش آموختگان دبیرستان سعادت بوشهر در سال (1349 - 1346)
- كتابي ماندگار و ارجمند
- فستيوال موسيقي کوچه؛ سوغات عيدانه اين بندر تبدار بيقرار
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چرا مقاومت در برابر کنسرت موسيقي در بوشهر؟
- واقعيتي ماندگار از زندگي معلمي در بندر بوالخير