طراحی سایت
جستجو:

خورشید فقیه: خبر کوتاه بود و دردناک: «پرویزهوشیارهم رفت»! هنرمندی سینماگر و عکاس و روانشناسی برجسته و فراتر از آن معلمی آگاه در علوم و دانشی که موظف به انتقال آن ها به فرزندان سرزمینش بود! برایم سخت و ناگوار است از دوستی فراتر از یک دوست و هم‌اندیشه و همراهی صادق، سخن گفتن و نوشتن، همانقدر که با این شرایط نابهنجار جسمی خود بخواهم با پای برهنه قله اِوِرست را درنوردم!...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

به همت پژوهشگر جنوبي منتشر شد؛

سرگذشت جزيره مرجاني ايران

«تاريخ جزيرة خارگ؛ فراز و فرود خاندان زعابي، آلمذکور و حياتداودي» نوشتة سيد حسن رضوي، نويسنده و پژوهشگر جنوبي؛ سرگذشت خاندانهاي کهنزاد ساکن اين جزيرة مرجاني در خليجفارس است که به همت انتشارات «هليله» منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران (ايبنا) در بوشهر، اين کتاب در 736 صفحه مصور با شمارگان 500 نسخه راهي بازار کتاب شده که روايت مفصلي از فراز و فرود خاندان زعابي، آلمذکور و حياتداودي؛ نخستين خاندانهاي ساکن در اين جزيره مرجاني بعد از اخراج پرتقاليها به دست شاهعباس صفوي از خليج فارس است.

ناشر کتاب «تاريخ جزيرة خارگ» در پشت جلد اين اثر آورده است: «اين کتاب داستان جزيرهاي است باستاني در شماليترين آبهاي خليج فارس که مردم او را «خارگ» خوانند. جزيرهاي آرميده در مسير شاهراهي باستاني ميان بنادر بصره بوشهر، مسقط و هندوستان که گذر دريانوردان به ناگزير از اين جزيره بوده است.

چهارصد سال پيش در زمان شاه عباس صفوي وقتي که پرتغاليهاي شکستخورده از خليجفارس تارانده شدند، قبايل چندي از سواحل عمان و نواحي داخلي ايران به سمت نوار ساحلي ايران مهاجرت کردند و در پهنه وسيعي از ساحل اسکان يافتند. خاندان زعابي، آلمذکور و حيات داودي از جمله اينان بودند که به ترتيب در بندر ريگ بندر بوشهر و بندر گناوه ساکن شدند؛ اين سه خاندان به سرعت قدرت يافته و حدود سيصد سال بر جزيره خارگ و نواحي ساحلي حکم راندند.

اين کتاب حکايت زندگاني و حکمراني اين سه خاندان است که آغاز نوشتنش شايد يک کنجکاوي کودکانه بود از راز مرگ کدخدا عبدالرسول احمدي در هشتاد سال قبل؛ اما رفت تا پنج هزار سال قبلتر و آن همه تاريخ عجيب و پرماجرا حالا کدخدايان اين سه خاندان به هيجده تن رسيدهاند هر کدام با فصلي جدا و روايت ايامي چند که بر آنها و بر جزيره گذشته است.»

در بخشي از «تاريخ جزيرة خارگ» به قلم سيدحسن رضوي ميخوانيم: «تاريخنگاران بر اين باورند که پنج هزار سال پيش، جزيره خارگ يکي از پايگاههاي دوردست امپراتوري ايلام بوده است. گيرشمن، باستانشناس فرانسوي مينويسد: «جزيره ميبايست از سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح جزو قلمرو کشور عيلام بوده باشد؛ زيرا با کشتي بادي فقط سه يا چهار ساعت با بوشهر، بندر مهمي که در کرانة ايران است، فاصله دارد و قلمروي عيلام که شوش پايتخت آن بود تا به اين قسمت خليج فارس ميرسيد؛ زيرا نيمقرن پيش هيئت باستانشناسان فرانسوي در بوشهر خشتهايي يافتند که بر آنها نوشتههايي دربارة پادشاهي عيلام منقوش بود.»

به گزارش ايبنا، پژوهشگر و نويسنده جنوبي متولد سال 1351 است. وي که پيش از اين آثاري چون «چند ميگيري تا جزيرة ناخدا» و... را راهي بازار کرده بود.

 

 

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

سخني با فرماندار شهرستان بوشهر

به مشکلات و مسائل اجتماعي مردم بوشهر برسيد

غلامرضا کبابي زاده

برگزاري يادواره شهدا و زنده نگهداشتن ياد وخاطره شهدا بسيار خوب و ارزنده است و اجر آن کمتر از شهادت نيست. اخيرا مطلبي خواندم در مورد برگزاري يادواره شهداي شهرستان بوشهر که متولي اصلي اين يادواره فرمانداري بوشهر بوده و براي برگزاري اين يادواره بيش از 60 جلسه تشکيل داده است.

آقاي فرماندار آيا وظيفه جنابعالي برگزاري يادواره شهداست؟ پس وظيفه بنياد شهيد چيست؟

شما وظيفه حاکميتي و نظارتي داريد و مي بايست به مشکلات و مسائل اجتماعي مردم شهر بوشهر برسيد. شما اگر از پنجره اتاقتان به سمت دريا نگاه کنيد محل استقرار قايقهاي صيادان جبري که به گل نشستهاند را ميبينيد که اين کانال نياز مبرم به لايروبي دارد ولي متاسفانه شما آنها را نديديد!

وضعيت گراني و نابساماني در بازار، مردم را آزار داده به حدي که صداي امام جمعه بوشهر را درآورد و در نماز جمعه به متوليان امر تذکر شديد دادند، پس شما آقاي فرماندار کجاييد؟

آقاي فرماندار شما بر اساس وظايفي که بعهده داريد، براي ساماندهي سواحل چه کاري کرديد؟ براي بافت فرسوده چه اقدامي کرديد؟ براي اشتغال جوانان چه تدبيري انديشيديد؟ چگونه بر پروژههاي عمراني نظارت ميکنيد؟ چه تسهيلاتي براي مسکندار کردن جوانان فراهم کرديد؟

اينها بخشي از وظايف جنابعالي است که ميبايست براي هر کدام از آنها وقت گذاشت و سامان بخشيد، نه اينکه بيش از  120 ساعت وقت اداري خود را صرف کاري کنيد که جزو وظايف شما نيست! چرا به وظيفه ذاتي خود عمل نمي کنيد؟

اگر بدانيد کساني هستند که بهتر از شما ميتوانند کار کنند و شما جاي آنان را اشغال کرديد بايد فردا در محضر شهدا پاسخگو باشيد.

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

به فکر زيباسازي ساحل بوشهر باشيد

بهناز بيات    

آيا متوجه بيغولهاي بنام رستوران ساحلي  يا دکههاي اغذيهفروشي  در ساحل درياي زيباي بوشهر شدهايد؟

مسئولين زيباسازي شهر آيا تا به حال به اين فکر افتادهايد که از فضاي زيبا و مثال زدني ساحل شهر بوشهر نماي تماشايي و زيبايي در اذهان عمومي بخصوص مسافراني که هر روز وارد مرکز استان مي شوند، باشيد. با اين نوشته نمي خواهم نان اين دکه هايي که منبع درآمد خانواده ها مي باشد را سنگ کنم، ميخواهم توجه مسئولين را به اين خرابه هايي که عاري از بهداشت فردي و عمومي ميباشد جلب کنم. چرا به فکر سامان دهي و زيباسازي ساحلي که ميتواند منبع درآمد و جلب توريست  شود، نيستيد؟ شبها که از کنار ساحل عبور ميکنيم چراغاني بودن اين منطقه جلب توجه ميکند ولي صبح که از اين منطقه عبور ميکنيم با بيغولهاي بنام رستوران يا دکه اغذيه فروشي  مواجه ميشويم، حيف از اين همه پتانسيل جهت کسب درآمد و جلب توريست که اگر همان منطقه را زيباسازي کنيد، مشتريان مي توانند با خيال آسودهتري هم از فضا هم از غذا لذت ببرند.

آيا وقت آن نرسيده که مانند استانهاي ديگر حداقل هر سال شاهد پيشرفت  و تغيير فضاهايي از سطح شهر باشيم. اگر مسئولين استانهاي ديگر  اين ساحل را داشتند چه برنامههايي براي زيباسازي و کسب درآمد ميکردند؟ همان طور که در شهرها و استانهاي ديگر هر از چند ماهي که وارد ميشويم با پلها و زيرسازيهايي براي مترو و غيره روبرو ميشويم. 

راستي مگر بجز سرمايه ها و منابع ملي که در اين استان مي باشد، ماليات  و عوارض از مردم نميگيريد؟ پس چرا نبايد شاهد تغيير و تحول در بهبودي کوچه و خيابان و ساحل شهر باشيم؟  تا به کي بايد شاهد چشم پوشي بر مشکلات باشيم و کاستي ها را نبينيم ؟ اگر مسئولين خود را خدمتگزار  واقعي مردم مي دانند بايد وظيفه خود را که همانا رفع مشکلات و نواقص شهر و شهروندان مي باشد را به خوبي انجام دهند تا بعد از دوران مسئوليت  با خاطري آسوده ايام را بگذرانند چرا که روزها و سالها مانند باد ميگذرند و افسوس فرصتهاي  از دست رفته هيچ فايدهاي نه به حال شما دارد نه به حال مردم.

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

قصه کوتاه

عزّتو

شاهرخ تنگسيري

غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم  يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي  که چپي از  خط  احمدسياه  نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني.  هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي  نقاشي  غنو رو  ديوار  ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .

قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن.  يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ  ايي آخري هم نهاد تو دست  خداکرم  که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو  با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو  با  شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو.  خداکرم  از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم  اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين.  غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.

هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون  ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو  صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن،  او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش،  حالا  غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل  عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن.  يه سر شو تا صبح خداکرم  پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از  غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در  سرا رو  سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني،  کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن  داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت  مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات  زغال بليط  عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف  مچ سفت غنو نميشه.

شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي  خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر  شلال سر غنو  کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر  غنو  خلاص شد.  غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه  ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم  توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».

غنو سه ماه تموم مث ميت  رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد.  تا روزي که با بُنگِ  اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد،  حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم،  تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.

برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به  ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر  معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد. 

جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل  دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل  مجبور به طلاق عزتو  شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ  اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از  پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

طلاق عاطفي

دکتر عباس حاتمي

عاطفه به معني حس دوست داشتن ديگران، احساس مهرباني، درک محبت ديگران، توجه محبتآميز به ديگران‌‌. طلاق عاطفي يا طلاق رواني حالتي است که 2 نفر مثل زن و شوهر يا کارکنان دريک مکان مشخص با اينکه زيريک سقف هسنند؛ ولي عواطف خود را از هم دريغ کرده و دو انسان بياحساس نسبت به هم شده و هرکدام بدون مشارکت ديگري به امور زندگي يا کاري خودمشغول مي شوند، زن و شوهر از با هم بودن وکارکنان از با هم کار کردن لذت نمي برند و هم قفسي جايگزين هم نفسي در زندگي مشترک مي شود. اگرچه آمار دقيقي از ميزان طلاق عاطفي درکشور در دست نيست ولي به گفته آقاي دکتراقليما استادآسيبشناسي اجتماعي حدود60 درصد زوجين ايراني دچار طلاق عاطفي شدهاندکه در قشرتحصيلکرده بيشتراست.

علل طلاق عاطفي: 1-کمرنگ شدن عشق و علاقه به مرور زمان. 2- بياعتمادي و بدگماني نسبت به هم. 3-چند پيشگي يا دوري فيزيکي زن ومرد از يکديگر. 4-پرخاشگري و توسل به خشونت براي پيشبرد اهداف. 5-غفلت زن ومرد از يکديگر به دليل توجه بيش از حد به فرزند يا خانواده يادوستان. 6-ازدواج تحميلي و زندگي از روي ناچاري. 7-اختلاف در هوش و استعداد طرفين. 8-مشکلات فرهنگي ناشي از عدم ترويج عشق و محبت.9-ناتواني در مهارتهاي زندگي.10- پايين بودن سواد جنسي.

طلاق عاطفي بيشتر در خانوادههايي است که به دليل مسائل سنتي و عرفي؛ نگرشهاي منفي جامعه نسبت به زنان مطلقه؛ نگراني از تنهايي؛ ترس ازدست دادن فرزندان يا ناتواني در تامين نيازهاي زندگي تصميم ميگيرند به اجبار زير يک سقف زندگي کنند.

اثرات طلاق عاطفي برخانواده ها:

در اين خانوادهها تشنج رواني حکمفرماست؛ سکوت و بي تفاوتي فضاي خانه را پر ميکند و هم اتاقي جاي همسري را مي گيرد؛ زندگي فاقد شور و لذت است. پدر و مادر نسبت به فرزندان بي محبت مي شوند و فرزندان عقده اي و مستعد به آسيبهاي اجتماعي نظير افت تحصيلي يا اعتياد ببار مي آيند.

علائم ظهور طلاق عاطفي: 1-کمبود ارتباط کلامي و غيرکلامي بين زوجين، 2-مشغوليت بيروني يا مجازي، 3-عدم حل تعارضات هر چند کوچک، 4 -بهانه جويي، 5-بياعتنايي، 6-لجبازي، 7-دروغگويي، 8-عدم مشارکت در تصميم گيريها.

تدابير براي پيشگيري و درمان طلاق عاطفي:

1-ابراز عشق و علائق هميشگي به همسر و پرهيز از خشونت يا تحقير و طعنه زدن به يکديگر. 2-شناسايي مستمر روحيات و توقعات همسر و رسيدن به توافق در مورد مسائل اخلاقي. 3-گير ندادن به يکديگر و انجام سفرهاي خانوادگي. 4-آموزش و بکارگيري فنون حل تعارض؛ تصور نکنيد زندگي ايده آل يعني اختلاف نداشتن، بلکه زندگي ايده آل يعني هنرحل اختلاف، شاد بودن از داشتن اختلاف سليقه با يکديگر. 6-عادت کردن به عذرخواهي از همسر بخصوص در جمع دوستان و اقوام. 7-چشم پوشي از رنجشهاي گذشته، صدا زدن همسر با بهترين الفاظ. 8-حل گسست فرهنگي مابين مادر شوهرها، خواهرها و نسل جديد عروسان، فراهم آوردن مفاهمه بين نسلي از طريق آموزش مهارتهاي زندگي.10-يادگيري سواد جنسي. جهل جنسي عامل مهم طلاق عاطفي است. 11-تسهيل طلاق فيزيکي مانع از بوجودآمدن طلاق عاطفي مزمن مي شود.

(هفته نامه نسیم جنوب سال بیست و ششم، شماره 1068)

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 سه مؤلفه مهم تعريف گردشگري عبارتند از : هدف از سفر(تفريح، زيارت، ديدار فاميل و ...)، مدت سفر(کمتر ازيک سال متوالي ) و مکان سفر(مکاني خارج از محيط معمول). بنا بر اين گردشگري عبارت اند از مجموعه فعاليتهاي افرادي که به مکانهايي خارج از محل زندگي و کار خود به قصد تفريح، استراحت، زيارت و انجام امور ديگر مسافرت مي کنند وکمتر از يک سال متوالي در آن مکان باشند. در تعريف گردشگري بايد دقت شودکه هردو بعد  تقاضا ( گردشگر) و عرضه ( مقصد و ساکنان) موردتعريف قرار گيرند...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

امير طالبي در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد 

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 اگر يک نگاه گذرا بکنيم که خوب واقعا بوشهر چه چيزي جز موسيقي داشته و اگر هست شما بگوييد که رفته و مستقلا عمل کرده و به جاهاي مختلف دنيا رفته و برگشته است؟ بايد داشتههايمان را ارج بگذاريم ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، گروههاي موسيقي بوشهر ميروند به اين سمت و ميتوانند پيغام رسان بسيار خوبي از فرهنگ و توريست ايران و يا هر چيز ديگري به کشورهاي ديگر، باشند...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

استان بوشهر با سابقه تمدني، موقعيت ساحلي، فرهنگ غني و مهمان پذيري و آب و هواي مناسب و بي نظير، حداقل در 6ماه سال از اواسط آبان ماه تا اواسط ارديبهشت، مقصد مناسبي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي است. طبيعت زيبا، بافت مسکوني و معماري قديمي، سواحل زيبا و پيشينه مذهبي،  فرهنگي، تاريخي و هنري باعث شده تا بوشهر...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

تلاش براي زمينگير کردن رسانه مستقل

دکتر رضا آذين

اين قبيل اقدامات فشار بر مطبوعات مستقل تازگي ندارد. مديري که از شفافيت هراس دارد رسانه مستقل را تحت فشار ميگذارد و تا حد توان در مسير توليد خبر و نشر آن و اطلاعرساني به مخاطب سنگاندازي کرده و سعي ميکند خبرنگار و اهالي رسانه مستقل را با انواع محدوديت و رفتار فراقانون  از عرصه رسانه خارج کند. تجربه ثابت کرده اين رفتارها کم يا زياد باعث ميشود تا فضاي خبررساني شفاف مختل و به جاي آن، اخبار غير واقعي (فيک نيوز)، شايعه و روابط ناسالم و غيرحرفهاي در عرصه رسانه شکل بگيرد و به جاي کار کارشناسي و تحليلي، فضا به سمت تملق و خبرسازي و باجگيري رسانهاي برود.

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 

حرمت قانون بايد ابتدا توسط خود نظام دولتي رعايت شود

دکتر عبدالمجيد مصلح

 

به طور کلي اگر مبناي و قيد قانوني بودن از نظام اداري و مديران دولتي حذف شود، عملا سازمان دولتي به کانون تامين منافع افراد و گروه هاي ذينفوذ، بي عدالتي، ناديده گرفتن حقوق عامه تبديل خواهد شد   .

ويژگياي که در تعداد زيادي از مديران ديده ميشود، با اين فرض هست که چون مدير سازماني هستند حق هر کاري بر اساس صلاحديد شخصي دارند، در حالي که همه مي بايست در چارچوب قانون عمل کنند.

استدلال مديري که بدون استناد و مجوز قانوني جلو انتشار و يا توزيع يک نشريه را ميگيرد، همان استدلال شخصي است که استخدام فاميلي ميکند، در ارائه خدمات ذاتي سازماني معيارهاي شخصي اعمال ميکند، و حق ديگران را زيرپا ميگذارد!

به طور کلي سازماني که بر پايه پرداخت کسورات بيمه مردم فعاليت ميکند با اموال عمومي به  مثابه اموال شخصي رفتار ميکند، آن طور که او ميخواهد.

مديران بالادست و نظامهاي نظارتي بايد مراقب فعاليتهاي غيرقانوني باشند و به چنين افرادي اجازه چنين رفتارهايي را ندهند.

حرمت قانون ميبايست از ابتدا توسط خود نظام دولتي رعايت شود.

 

 

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

مسلم روئين - وکيل دادگستري : اين که رييس بازرسي و رسيدگي به شکايات يک اداره دولتي چنين نامه تهديدآميزي بنويسد و خواستار امحا يک رسانه مستقل و مردمي شود در تاريخ مطبوعات ايران بيسابقه هست! به چه اتهام يا دليلي؟ اين نامه بر اساس ماده 4 قانون مطبوعات، مصداق تهديد عليه مطبوعات و محدودکردن آزادي بيان ميباشد و هم نشريه مردمي نسيمجنوب و هم خانه مطبوعات ميتوانند نسبت به اين موضوع به دادستان به عنوان مدعيالعموم، اعلام جرم نمايند و  در صورت اثبات بر اساس تبصره ماده 5 ميتواند به انفصال خدمت از شش تا دو سال محکوم شد...


ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

احسان هوشمند: در کنار رسانههاي جمعي غيردولتي که با مشقت و دشواري در سطح ملي فعاليت ميکنند، نبايد از زحمات و تلاشهاي روزنامهنگاران و رسانههاي مستقل استاني و شهرستاني غافل شد. اين دسته از رسانهها با مسائل و مشکلات بيشتري دست به گريبان هستند. انتشار نامه مدير بازرسي تأمين اجتماعي استان بوشهر بازتاب گستردهاي در فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي استان بوشهر و ديگر نقاط کشور داشت. مدير نامبرده طي گزارشي به مدير کل استان نوشته ...

ارسال شده 4 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حسين حشمتي : تاآنجا که به ياد دارم، اصل رفتار سازماني و تفکيک وظايف در ادارات دولتي از قديم ايام تاکنون يکي از وظايف مديران ذيربط بوده است زيرا اگر قرار باشد هر زيرمجموعهاي از يک دستگاه اداري طي نامهاي خارج از عُرف و ضوابط درون سازماني براي مافوق خود تعيين تکليف نمايد، به قولي سنگ روي سنگ بند نخواهد شد...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر فرزان اسدي: پس از انتشار يک مطلب سخيف از يکي از مديران دولتي در خصوص رسانه مستقل و قديمي استان بوشهر مبني بر جمعآوري و از بين بردن نشريه ديرپاي نسيم جنوب به صرف انتشار اخباري مغاير با مزاج! ايشان، مطالبي گردآوري گرديد و دوستاني ديگر هم مواضع به حقي گرفتند. جهت تنوير افکار پوسيده و متحجر بعضي از آقايان که نه از رسانه اطلاعي دارند و نه سواد رسانه را مي دانند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سروش بامداد: نامه به امضای «رییس ادارۀ بازرسی و رسیدگی به شکایات اداره کل تامین اجتماعی استان» رسیده و تا لحظۀ تحریر این مطلب خبری دایر بر واکنش مدیر کل ارشاد استان یا مقامات بالاتر منتشر نشده حال آن که نشریه یک محصول فرهنگی است و با مجوز رسمی منتشر می‌شود و اگر موردی وجود داشته باشد هیأت نظارت بر مطبوعات تذکر شفاهی یا کتبی می‌دهد و دستور امحا و جمع‌آوری در صلاحیت رییس بازرسی یک اداره نیست...

ارسال شده 4 ماه پيش در سیاسی ، نظر (0)

دکتر سيروس عباسي: کبد دومين اندام بزرگ بدن ماست. بزرگ‌ترين ارگان درون‌شکمي است. کبد نقش مهمي در سيستم گوارش دارد. کبد يا همان جگر، پرکارترين ارگان بدن است و حتي در هنگام خواب کامل هم از پيچيدگي و تراکم کارهايش کم نمي‌شود. تا همين امروز بيش از سيصد عملکرد پيچيده در گوارش، خون، سم شناسي، ايمني بدن، ترميمي، نورون شناسي، تعادل و تمرکز و خواب و بيداري و … مربوط به کبد شناسايي شده اند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

بوشهر به دليل مجاورت با خليج فارس و با پيشينه تاريخي و نقاط گردشگري بکر، همچنين ساحلهاي ماسهاي و مسيرهاي زيبا داراي پتانسيل خيلي زيادي ميباشد بخصوص که در فصل پاييز و زمستان که هوايي بسيار مطلوبي دارد ميتوان از اين ظرفيت بينظير و جذاب استفاده و باعث رشد و رونق شهري شد...

ارسال شده 4 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

 نسیم جنوب، حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

چه قدر به ديگران خوبي كنيم؟ خوبي كردن باعث موفقيت يا شکست ما ميشود؟ اريك باركر در كتاب "اين راهش نيستاين موضوع را بررسي كرده و به نتايج جالبي رسيده است. پژوهشي در مورد اينكه كمك به ديگران چه سهمي در موفقيت افراد دارد

ارسال شده 4 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

اگر براساس قاعده اصلي روش جامعهشناسي دورکيمي يعني بستن دريچه ذهن و نگريستن محض به اشياء در تصوير و محيط پيراموني آن، موضوع را واکاوي کنيم، ميبينيم که مسجد شيخ سعدون در بوشهر با قدمتي چندصدساله در فاصله چند ده متري اين منزلگاه است. کنيسه يهوديان در همين کوچه قرار دارد و کليساي ارامنه گريگوري در چند صدمتري آن واقع شده است که حکايت از همزيستي اديان و مذاهب قديم و جديد است...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دنيا همين است و بيش از اين نيست. مگر ميخواهيم چه کنيم؟ جز اين که يک فرد يا گروهي، جهاني کمي بهتر و اندکي قشنگتر به نسل بعد تحويل دهد. که ظاهراً مادر بزرگي معروف به «ننه معصومه» در يکي از کوچههاي بوشهر همين کار را کرده است. جملهاي منسوب به «گابريل گارسيا مارکز» نويسنده کتاب «صد سال تنهايي» در فضاي مجازي وجود دارد که به همين موضوع اشاره ميکند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سيروس خباز ثابت : بوشهر يکي از شهرهاي قطب گردشگري جنوب ايران است که با توجه به موقعيت جغرافيايي و مردمان خونگرم و مهمان نواز، در اکثر فصول سال خصوصاً در ايام تعطيلات عيد نوروز، مسافران زيادي به اين استان بخصوص مرکز استان يعني شهر بوشهر سفر مينمايند، که با توجه به اين حجم از مهمان، بايد امکانات حداقلي...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

زيبا هوشيار : در همه جاي دنيا در ساحل درياها، کافه و رستورانهايي مدرن و زيبا به شکلي که مشتري را جذب کند، ميبينيم که از آن جا براي گفتگوهاي دوستانه و يادآوري خاطرات استفاده ميگردد و لحظاتي را خوش ميگذرانند. با توجه به اين که بيشتر فصول سال در بوشهر، هواي گرم داريم، کافههاي کنار ساحل بايد با استفاده از امکانات مناسب...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عليرضا مشايخ : مهمترين ويژگي البته در اين است که سفر بايد ما را به فکر کردن در مورد آنچه ميتواند در ما تغيير دهد دعوت کند و بنابراين اگر از مونتين بپرسيم که چرا اينهمه مسافرت کرده است؟ او پاسخ خواهد داد که من بخوبي ميدانم از چه چيز فرار ميکنم اما آنچه در انتظار است، را بايد ببينم!...

ارسال شده 5 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

حسين حشمتي:  از جمله ديدني هاي جذاب شهرهاي تاريخي، بازار سُنتي آن است که بوشهر نيز از اين پديده قديمي بينصيب نمانده است کما اين که بازار قديمي که ساخت آن را به زمان حکمراني دريابيگي نسبت مي دهند، داراي معماري قاجاري است و درمحله دهدشتي قرار دارد که به قول معروف از شيرمرغ تاجان آدميزاد در آن جا وجود دارد...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالرزاق ريشهري: بوشهر در ذات وجودي خود شهري است که سياست پذيرش گردشگري آن ميبايست بر مبناي جذب از طريق گزينههاي دريا محور استوار گردد. گردشگران حداقل هشت ماه از سال به طرق مختلف ميتوانند از اين موهبت الهي که در کنار آن با برنامهريزيهايي همانند ماهيگيري، تفرج دريايي با ايجاد فضايي مفرح و ساحل پيمايي در سواحل بکر و آرامش...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

قصه کوتاه: ظَهرِ روزگار

شاهرخ تنگسيري

غُنچو گفت: خين قيت دادم!، گفتم چه زدي که خين قيت دادي رفيق، چيشات سي چه قبله و کُهبادن؟ يه پک نفس بري رو سيگار زر زد که تش تو فيلترش راس کرد. گفت: ظَهرِ روزگار!

تو دل خوم گفتم اي گُه تو اي روزگار از غنچو هم نِواگشتي.

سرم واگردوندم ديدم ميرسين کورو نبش دکون بن شمس سر فلکه شيشم بهمن تو چيش افتو  ويساده و شُپ ِ شُپِ عرقن، مث هميشه  يه رپته بليط اعانه ملي تو دسشن و تو دماغي بُنگ مي داد: عاني ملي، عاني ملي.  رفتم هِلش سلام کردم،  گفت: به، سلام آغي خوم، کُجي بوا نيسي، تونم پرسمون نمي کني، يلّا نِه، امشو ديگه بخت با خوت يارن يکي از تو دلش بکش. خنده م گرفت گفتم عامو ميرسين خبر نداري بخت و اقبال مو و تو مث همن بوا، فقط يکي مون مي بينينم، يکيمون نمي بينيم تا هر دوتامون زجرکُش روزگار بشيم . گفت حالا يکيش بکش خدا کريمن از صب گَه  تا حالا دوتاشم نفرختم امشو شووشن،  دلش نشکوندم، گفتم اختيار با خوت، مو خو پيش بخت و اقبال خوم ري سفيدم .  تبسم خِشي کرد و مثل کسي که غيرتش  ميون زمين و آسمون گير کردهايي پا او پا کرد سرش گرفت رو به آسمون و گفت: يا خدا ري سفيدمون کن. دوتا بليط دو تومني از دسته جدا کرد داد دستُم،  دوتا نووت دو تومني نهادم تو جيبش خدافظي کردم،  دلش خش شد و از ته دل مي خوند: امشو شووشن پا پِلنگو، جوابش دادم:  ها،  ميرسين خِشِشن پاپِلنگو...

به قول خالوم عباس تنها حُسن بليط اعانه ملي سي ما بدبخت  بيچاره ها رويا پردازي قبل از اعلام شماره سريال بليطن که باهاش مث ژول ورن تموم زمين و  هفت آسمون بسرعت نور طي مي کنيم و مصيبتش وقتين که چارشماره آخر بليطت مث تاريخ مرگت رو سنگ قبر نوشته ميشه و تو با يه دنيا آرزو وتلخي  ظَهرِ روزگار ميزارن تودل قبر و رو سرت سنگ  لحد مي چينن.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (1)

حميد آب آذر: پرويز  گفت چهار _ پنج ساله بود که پدرش محدِ عبدوي جط در آن ماجراي معروف کشته مي شود. محد عبدوي جط از شورشيان  و ناراضيان منطقه دشتي و بلوک بوشکان(بخش بوشکان فعلي)  که عليه خوانين زمانه خود سر به شورش برداشته بود. روزي دشمنان وي را غافلگير کرده و در خانه کپري اش با شليک گلوله اي او را کشته بودند...

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

يكپارچگي شخصي

 

حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي

يكپارچكي يا انسجام شخصي يعني يكي بودن عقايد، ارزشها و ايدآلهاي ما با اعمال و رفتارمان. به بيان سادهتر انسجام شخصي يعني يكي بودن حرف و عمل. احتمالا شما هم داريد به اين فكر ميكنيد كه چنين چيزي در دنياي امروز يا حداقل در جامعه امروز ما اگر ناياب نباشد امري بسيار نادر است. كمتر كسي را ميتوان پيدا كرد که حرف و عملش يكي باشد، يا بر اساس عقايد و ارزشهايش زندگي كند. ما تقريبا در اغلب زمينههايي كه شعار ميدهيم خود عمل نميكنيم. از فرهنگ، انسانيت، برابري، مهرباني، صداقت، پاكي و صدها صف ديگر دم ميزنيم ولي در عمل فقط آن را از ديگران انتظار داريم. يا طوري زندگي ميكنيم كه ديگران متوجه نشوند به آنچه ميگوييم عمل نميكنيم. پيش خود ميگوييم كسي نميداند و فقط خودم خبر دارم پس ايرادي ندارد.

به راستي فقط به صرف اينكه ديگران خبر نداشته باشند ايرادي ندارد كه حرف و عمل ما يكي نباشد؟ متاسفانه جواب خير است. چون نداشتن يكپارچگي شخصي حتي در صورتي كه ديگران متوجه نشوند باز هم براي ما آسيبزننده است. اين آسيب هم مستقيم به عزت نفس ما وارد ميشود. يعني آبرويمان در نزد خودمان ميرود و بياعتبار ميشويم. نتيجه اينكه ديگر نميتوانيم به خودمان احترام بگذاريم و اعتماد كنيم. بدون احترام و اعتماد به خود هم قدرت شخصي ما كاهش مييابد و توان انجام كارهاي بزرگ را نخواهيم داشت. ذهن ما تنها دادگاهي است كه فرار از آن براي ما غيرممكن است. حتي در خواب هم دست از سر ما بر نميدارد.

البته نداشتن انسجام شخصي صرفا از درون به ما آسيب نميزند. در درازمدت ما را نزد ديگران هم بياعتبار ميكند. چون ما نميتوانيم همه مردم را براي همه عمر فريب بدهيم. بالاخره دست ما براي جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم رو ميشود. يكي از كاستيهاي مغز قديم ما اين است كه درك درستي از آينده ندارد و صرفا به سود و زياد لحظهاي فكر ميكند.

بنابراين به اين فكر نميكند كه يك سال ديگر دستمان رو ميشود يا ده سال ديگر رسوا ميشويم. ميگويد فعلا آن چه به سود تو است انجام بده.

كارهايي كه باعث ميشود يكپارچكي شخصي ما كم شود ميتواند در ما احساس گناه ايجاد كند.

براي اينكه از احساس گناه راحت شويم و به انسجام شخصي برسيم بايد پنج مرحله را پشت سر بگذاريم: نخست اينكه قبول كنيم اقدام ناراحت كننده را ما انجام دادهايم. مثلا به خود بگوييم من دروغ گفتهام و مسئوليت آن را هم ميپذيرم. دوم اينكه با مهرباني از خود بپرسيم چرا اين كار را كردهام. ولي نبايد از موضوع طفره برويم. اين كار باعث ميشود دليل رفتار كردن بر خلاف ارزشهاي خود را پيدا كنيم. سوم، اگر عمل ما به ديگران آسيبي رسانده به آنها اطلاع دهيم. يا بقول معروف پيش آنها اعتراف كنيم. چهارم هر اقدام اصلاحي كه لازم است انجام دهيم. كارهايي كه اثر رفتار ناهمخوان ما را از بين ببرد يا كم كند. پنجم هم با خود عهد ميبنديم كه در آينده طور ديگري رفتار كنيم.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

اين کوچه خيلي خراب بود و حتي براي خودم که اين جا زندگي ميکردم هم سخت بود که اين جا هستم. ديوار نداشت و يک حالت کَرِه مانندي و مخروبهاي بود که شهرداري خرابش کرد و اين محوطه شد جاي موشها و ديگر جانوران، ما آمديم دورش را ديوار کرديم و همين طور که نشسته بودم فکر کردم با مقداري رنگ هم ديوارها را نقاشي کنيم شايد اين کوچه از اين خرابي در بيايد. رنگ گرفتيم و دختر برادرم و بچهها و نوههايم هم همکاري کردند با من و آنها نقاشي کشيدند و خودم رنگ آميزيهايش را انجام دادم.

ارسال شده 5 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

گردشگري يا توريسم، سفر به قصد لذت بردن است. بر اساس تعريفي که براي اين مفهوم در نظر گرفته شده است، به مجموعه فعاليتهايي که فرد يا افرادي که به مکاني غير از مکان عادي زندگي خود مسافرت و حداقل يک شب در آن مکان اقامت ميکنند، انجام ميدهند...

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

يکي از جاهايي که حتما توريستهاي ايراني و فرنگي در بندر بوشهر دوست دارند ببينند کافه ننه ي معصومه است. کوچه ننه معصومه و ديگر کوچههاي بافت قديم بوشهر محل گفتگو با تاريخ و شنيدن قصههاست. قصههايي که معجوني از تلخيها و شيرينيهاست. قصههايي که براي شنيدنشان نياز به چند سطل رنگ است و يک پوست نيانبان...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

يونس قيصي زاده : در بوشهر کوچهاي هست که يک زن خانهدار، بدون اينکه منتظر ديگران باشد، خودش براي زيبايي کوچه، آستين همت بالا زده، يک شهروند که دوست دارد وقتي ديگران از اين کوچه ميگذرند، لبخند بزنند. با ديدن گلها و گياهان کوچه احساس آرامش کنند و با نگاه کردن به نقاشيهاي ديواري، لذت ببرند...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

پتانسيل هاي صنعت گردشگري بوشهر

نسیم جنوب، دکتر عباس حاتمي

 

استان بوشهر با حدود 27000کيلومتر مربع مساحت، 000/1200 نفر جمعيت، 900 کيلومتر خط ساحلي، بنادر مهم، صنعت نفت و گاز، زمينها هاي جلگه اي و کوهستاني با 4 فصل قابل کشت محصولات کشاورزي، داراي 22 جزيره از جمله جزيره مرجاني مارو( مالديو ايران) يکي از استانهاي بالقوه ثروتمند و با پتانسيل بالاي صنعت گردشگري است و اگر به درستي مديريت شود ميتواند منبع مهم درآمد براي مردمان استان باشد.

صنعت گردشگري امروزه مقرون بصرفهترين صنعت براي کسب در آمد و اشتغال زايي است.

از جمله جاذبه هاي گردشگري بوشهر:

1-گنبد نمکي جاشک

2-گورستان صخره اي سيراف

3-عمارت دهدشتي بوشهر

4-سواحل زيباي بوشهر مناسب براي شبگردي و اجراي کنسرت با توجه به پتانسيل هنري در مردم بوشهر.

بوشهر در واقع پايتخت رقص و موسيقي سنتي ايران با جذابيت جهاني است. 

5-ساحل ماسه اي بندر ديلم، سواحل زيباي شهرستان دير، کنگان و...

هر کدام در صورت مديريت صحيح توان جذب ميليونها گردشگر را دارند.

دبي با مساحت 12000 کيلومتر مربع در سال بدليل مديريت درست فقط 15 ميليون گردشگر خارجي جذب ميکند.

براي رونق گردشگري بوسهر ايجاد مراکز زير ضروري است:

الف:پارک آبي استاندارد در حد پارک آبي دبي که هر 4 فصل قابل استفاده بوده و ميليونها گردشگر داخلي و خارجي جذب ميکند.

2-راه اندازي کشتي کروز به مقصد جزاير کشورهاي حوزه خليج فارس و سواحل هند و پاکستان و حتي سواحل درياي سرخ.

3-برگزاري کنسرت ها و جشنواره هاي  بزرگ بخصوص در فصل زمستان.

4-حذف ويزا از توريستهاي کشورهاي همسايه خليج فارس.

ارسال شده 5 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | 46 | 47 | 48

آخرین اخبار

پربیننده ترین