دکتر يونس قيصي زاده : اگر والدين مراقب سلامت روان خود نباشند و درگير بحرانهاي روحي و رواني شوند، يک رابطه قابل اعتماد نميتواند بين آنها با فرزندانشان ايجاد شود. ايجاد استرس، مشکلات مداوم يا درگيريهاي مکرر در زندگي زناشويي و يا بيرون از محيط خانواده، بر خلق و خوي ما و توانايي ما در توجه و پاسخگويي به فرزندانمان تأثير منفي ميگذارد. بنابراين مهم است که سعي کنيد اين مشکلات را مديريت کنيد
مجموعه امتيازها از خارگ چنان موقعيت ممتازي در خليجفارس ساخته بود که انگليسيها بارها آن را اشغال کرده و به عنوان اهرم فشار به ايران از آن استفاده کردند که در اين راه موفق نيز بودند. جالب توجه اينکه اولين باري که انگليسيها در سال 1838 خارگ را به بهانه محاصره هرات اشغال کردند، آن قدر مجذوب خارگ و امتيازهاي آن شدند که جرج اوکلند فرمانرواي کل هندوستان گفته بود بايد کاري کنيم که خارگ به عنوان ملک طلق انگليس اعلام گردد، اين جزيره بعدها ميتواند سنگاپور خليج فارس گردد...
به مناسبت روز بوشهر
رنسانس گردشگري و هنري با فستيوال موسيقي کوچه بوشهر
حسين شادکامي
استان بوشهر با سابقه تاريخي چندين هزار ساله ، توانسته پل في مابين فرهنگ ها و آداب و سنن، ملل باشد و ضمن تاثير پذيري از آنها، به شيوه نويني تاثيرگذار هم باشد. آميخته شدن با فرهنگها، فولکورها، سنتها، رسومات، گوناگون (عربي، هندي، افريقايي، اروپايي) فرهنگي در خور توجه بوجود آورده است. (مراسمات مذهبي، جشن ها، پوشش ها، سرگرمي وبازي ها، هنرها، معماري و ساير غذاها و مواد غذايي...) که نسبت با ساير نقاط، تفاوت چشمگيري داشته و به همين منظور مورد توجه خاص قرار گرفته، که با سبک نويني به ساير نقاط دوردست انتقال داده است. لذا هنر در بوشهر با زباني مشترک در قالب آواها، موسيقي «سنج و دمام، ني انبان»، رقص، تاتر، خيام خواني، يزله، شعر و ادبيات الهام گرفته از موقعيت اين استان با ساير نقاط مختلف دنيا است.
فستيوال موسيقي کوچه يکي از نمودهاي عيني اين ارتباط تنگاتنگ است که به نمايش درآمد و توانست مکتب موسيقي اصيل هنري بوشهري را به عرصه ظهور رساند و با دورهمي محبت آميز و همنوايي، وحدت را در بين جامعه بوجود بياورد.
شور و اشتياقي که فستيوال کوچه توانست در بين دوست داران هنر و موسيقي در بين ايرانيان بوجود بياورد، يک رنسانس گردشگري و هنري بود که ميتواند مهرباني و حس همدلي، در کنار هم بودن به صورت خودجوش فارغ از هر مرام، مسلک، گرايش، رنگ و زبان را با آن تجربه کرد و درک کرد که فرهنگ آميخته با هنر در بوشهر چقدر مي تواند. حس شاد بودن را براي جامعه به ارمغان آورد چرا که خوب بودن و زيستن در جوار همديگر، يکي از ظرفيتهاي اين استان است که مي تواند الگويي براي جهانيان باشد.
غلامرضا شريفي خواه: دبستان در ابتدي روستا و با فاصلهاي از خانههاي مسکوني قرار داشت به همين جهت در فصل گرما تابستان روي زمين و يا زيرزمين اطراف، مارهايي از گونه «تيرمار، کُک مار» پديدار ميشدند. کُک مار اين منطقه خزندهاي با قد کوتاه و به رنگهاي زرد و خاکستري و کور و تنبل بودند ولي زهرشان کشنده و سريع انسان را به هلاکت ميرساند، ولي کشتن آنها راحت بود...
برادر جمپولوي (دوقلو) من (ابراهيم هوشيار) / علاقه و دلبستگياش به بوشهر را حفظ کرده بود (دکتر رسول هاشمي) / براي پرويز هوشيار عزيز ( دکتر رضا معتمد) / اسمي مترادف با فرهيختگيِ يک انسان و خادمِ امور فرهنگي، ادبي و هنري (حسين طالبي) / صحنه گردان جلسات بوشهريهاي مقيم مرکز (ابراهيم ميگلينژاد) / و خزاني ديگر در بوستان علم و هنر و انديشه بوشهر (خورشيد فقيه) / پرویز هم پرید (عبدالمجید زنگویی)/ ماجراي آن دوربين هشت ميلي متري (هاشم هاشمزاده)، سالهاي سخت و سختتر (فريده كاردانى)...
اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...
طلاق عاطفي
دکتر عباس حاتمي
عاطفه به معني حس دوست داشتن ديگران، احساس مهرباني، درک محبت ديگران، توجه محبتآميز به ديگران. طلاق عاطفي يا طلاق رواني حالتي است که 2 نفر مثل زن و شوهر يا کارکنان دريک مکان مشخص با اينکه زيريک سقف هسنند؛ ولي عواطف خود را از هم دريغ کرده و دو انسان بياحساس نسبت به هم شده و هرکدام بدون مشارکت ديگري به امور زندگي يا کاري خودمشغول مي شوند، زن و شوهر از با هم بودن وکارکنان از با هم کار کردن لذت نمي برند و هم قفسي جايگزين هم نفسي در زندگي مشترک مي شود. اگرچه آمار دقيقي از ميزان طلاق عاطفي درکشور در دست نيست ولي به گفته آقاي دکتراقليما استادآسيبشناسي اجتماعي حدود60 درصد زوجين ايراني دچار طلاق عاطفي شدهاندکه در قشرتحصيلکرده بيشتراست.
علل طلاق عاطفي: 1-کمرنگ شدن عشق و علاقه به مرور زمان. 2- بياعتمادي و بدگماني نسبت به هم. 3-چند پيشگي يا دوري فيزيکي زن ومرد از يکديگر. 4-پرخاشگري و توسل به خشونت براي پيشبرد اهداف. 5-غفلت زن ومرد از يکديگر به دليل توجه بيش از حد به فرزند يا خانواده يادوستان. 6-ازدواج تحميلي و زندگي از روي ناچاري. 7-اختلاف در هوش و استعداد طرفين. 8-مشکلات فرهنگي ناشي از عدم ترويج عشق و محبت.9-ناتواني در مهارتهاي زندگي.10- پايين بودن سواد جنسي.
طلاق عاطفي بيشتر در خانوادههايي است که به دليل مسائل سنتي و عرفي؛ نگرشهاي منفي جامعه نسبت به زنان مطلقه؛ نگراني از تنهايي؛ ترس ازدست دادن فرزندان يا ناتواني در تامين نيازهاي زندگي تصميم ميگيرند به اجبار زير يک سقف زندگي کنند.
اثرات طلاق عاطفي برخانواده ها:
در اين خانوادهها تشنج رواني حکمفرماست؛ سکوت و بي تفاوتي فضاي خانه را پر ميکند و هم اتاقي جاي همسري را مي گيرد؛ زندگي فاقد شور و لذت است. پدر و مادر نسبت به فرزندان بي محبت مي شوند و فرزندان عقده اي و مستعد به آسيبهاي اجتماعي نظير افت تحصيلي يا اعتياد ببار مي آيند.
علائم ظهور طلاق عاطفي: 1-کمبود ارتباط کلامي و غيرکلامي بين زوجين، 2-مشغوليت بيروني يا مجازي، 3-عدم حل تعارضات هر چند کوچک، 4 -بهانه جويي، 5-بياعتنايي، 6-لجبازي، 7-دروغگويي، 8-عدم مشارکت در تصميم گيريها.
️تدابير براي پيشگيري و درمان طلاق عاطفي:
1-ابراز عشق و علائق هميشگي به همسر و پرهيز از خشونت يا تحقير و طعنه زدن به يکديگر. 2-شناسايي مستمر روحيات و توقعات همسر و رسيدن به توافق در مورد مسائل اخلاقي. 3-گير ندادن به يکديگر و انجام سفرهاي خانوادگي. 4-آموزش و بکارگيري فنون حل تعارض؛ تصور نکنيد زندگي ايده آل يعني اختلاف نداشتن، بلکه زندگي ايده آل يعني هنرحل اختلاف، شاد بودن از داشتن اختلاف سليقه با يکديگر. 6-عادت کردن به عذرخواهي از همسر بخصوص در جمع دوستان و اقوام. 7-چشم پوشي از رنجشهاي گذشته، صدا زدن همسر با بهترين الفاظ. 8-حل گسست فرهنگي مابين مادر شوهرها، خواهرها و نسل جديد عروسان، فراهم آوردن مفاهمه بين نسلي از طريق آموزش مهارتهاي زندگي.10-يادگيري سواد جنسي. جهل جنسي عامل مهم طلاق عاطفي است. 11-تسهيل طلاق فيزيکي مانع از بوجودآمدن طلاق عاطفي مزمن مي شود.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1068)
اگر يک نگاه گذرا بکنيم که خوب واقعا بوشهر چه چيزي جز موسيقي داشته و اگر هست شما بگوييد که رفته و مستقلا عمل کرده و به جاهاي مختلف دنيا رفته و برگشته است؟ بايد داشتههايمان را ارج بگذاريم ما چه بخواهيم و چه نخواهيم، گروههاي موسيقي بوشهر ميروند به اين سمت و ميتوانند پيغام رسان بسيار خوبي از فرهنگ و توريست ايران و يا هر چيز ديگري به کشورهاي ديگر، باشند...
نسیم جنوب، حسين زيرراهي - مدرس مهارتهاي زندگي
چه قدر به ديگران خوبي كنيم؟ خوبي كردن باعث موفقيت يا شکست ما ميشود؟ اريك باركر در كتاب "اين راهش نيست" اين موضوع را بررسي كرده و به نتايج جالبي رسيده است. پژوهشي در مورد اينكه كمك به ديگران چه سهمي در موفقيت افراد دارد
اين کوچه خيلي خراب بود و حتي براي خودم که اين جا زندگي ميکردم هم سخت بود که اين جا هستم. ديوار نداشت و يک حالت کَرِه مانندي و مخروبهاي بود که شهرداري خرابش کرد و اين محوطه شد جاي موشها و ديگر جانوران، ما آمديم دورش را ديوار کرديم و همين طور که نشسته بودم فکر کردم با مقداري رنگ هم ديوارها را نقاشي کنيم شايد اين کوچه از اين خرابي در بيايد. رنگ گرفتيم و دختر برادرم و بچهها و نوههايم هم همکاري کردند با من و آنها نقاشي کشيدند و خودم رنگ آميزيهايش را انجام دادم.
کوچه گردشگري در بوشهر
نسیم جنوب، مهدي جهانبخشان : تو محله کوتي، يا همون محله شيخ سعدون، وقتي بروي طرفاي عمارت روغني يا دهدشتي که حالا يک موزه آبرومند براي بوشهر شده، اگه پشت موزه رو دور بزني، ميرسي به يه کوچه با کلي نقاشيهاي قشنگ.
تابستون که هيچ، زمستون اين کوچه ميشه پر از گردشگر، حتي گردشگر غير ايراني. مردم دسته دسته ميان که زيباييهاي اين کوچه را از نزديک ببينند و از دسپخت صاحب کوچه هم برخوردار بشوند. صاحب کوچه کيست؟
صاحب کوچه زني ميانسال است با خندههاي دلنشين و صورتي پرمحبت که همه او را به نام ننه معصومه ميشناسند.
ننه معصومه با خرج خودش کوچه رو با نقاشيهاي قشنگ تزئين کرده. از در و ديوار کوچه، گل وگياه آويزون کرده و خلاصه بگم کوچه را حسابي تزئين کرده تا به چشم گردشگر و حتي به چشم بوشهريها قشنگ جلوه و آبروداري کنه.
شک ندارم اگه شما هم پا بذارين تو کوچه ننه معصومه، عاشق فضاي اونجا ميشين.مي گين نه. امتحان کنيد.
بخشي از نياز هاي رواني نوجوانان
فريبا بوذرجمهري
لطفا من را بشنو
گاهي بايد اندکي بنشيني و شنونده درد و دل هاي نوجوانت باشي تا او بتواند از اضطراب ها، تنش ها و فشارهايي که بخشي از زندگي اش است و در اين دوره با آنها سروکار دارد برايت بگويد و تو به عنوان والد، او را در اين مسير بدون هيچ قضاوت و تمسخري همراهي و همچون دوست کنارش باشي.
پناهگاه امن
نوجوان نيازمند احساس امنيت، آرامش و اطمينان خاطر از اين که والدين او را درک ميکنند است. آنها در مواقع پر استرس، سرگردان به دنبال پناهگاهي امن براي خود ميگردند تا در برابر هراس ها به آن پناه ببرند و چه بهتر که اين پناهگاه امن، کانون خانواده باشد ؛ جايي که يک فرزند روزي در آن به رشد و شکوفايي ميرسد.
دوستت دارم
کلماتي که به زبان مي آوريد بسيار اهميت دارند؛ آنها سراسر احساس هستند و در خود دنيايي دارند.
در هر زمان بخشي از وجود انسان ها همواره براي زندگي کردن و زنده ماندن نياز به توجه، محبت و همدلي دارد. شنيدن حرف هاي محبتآميز، حمايت کننده يا در آغوش گرفتن، براي يک نوجوان از سوي والدينش باعث دلگرمي او ميشود. گاهي بايد با به زبان آوردن گاهي هم با رفتار و در عمل، به فرزند خود يادآوري کنيد که چه
قدر براي شما مهم و با ارزش است.
هيچ چيز قوي تر از اميد کوچکي نيست که تسليم نمي شود.(مت هيگ در کتاب آرامش).
سرهنگ علي رهبري: بعد از مدتي دادستان کل کشور به بوشهر آمد و دستور داد مرا و هفت افسر شهرباني دستگير کرده به زندان نيروي هوايي منتقل کنند. در آنجا براي سرگرد خلبان محمد حاجي پيام دادم که بيا که دوستت در بند است. او که به خوبي مرا ميشناخت از منزل برايمان غذا و لباس و تلويزيون آورد و در زندان برايمان امکانات فراهم کرد. بعدها سرگرد حاجي در جنگ عراق با ايران به شهادت رسيد...
دکتر محمود دهقاني: محبتهاي دکتر شهباز زارعي حس انساندوستي و هم نوعي را در ميان مردم دشت زنده و بيماران را قوت قلب مي دهد. برخورد اين دانشمند با مردم به گونهاي است که در کنار تلاش در برطرف کردن درد، اميد را در دل بيمار روشن مي کند. برخورد صميمي يک پزشک با بيمار، خود به تنهايي نصف معالجه است. آنچه در درازناي تاريخ باعث شده ايران برپا بماند...
سالار شهنواز - فرزند جاودان ياد همايون شهنواز: حدود ظهر به بوشهر رسيدم و مستقيم به ميدان ريسعلي دلواري رفتم. حال و هواي شهر برايم جالب و ديدني بود. ظهر روز جمعه در خرداد ماه هوا به شدت گرم ولي درخشش آفتاب، آسمان نيلي رنگ، امواج دريا، زيبايي ساحل بوشهر بسيار مسحورکننده بود. آنچنان که متوجه گذشت زمان نشدم. پياده در حاشيه ساحل مي گشتم و ميرفتم و از اين منظره بي بديل عکس مي گرفتم...بر سر مزار مرحوم پدرم فاتحه خوانده و با يادي از دلاوريهاي «دليران تنگستان» به موزه رئيسعلي دلواري سري زديم...
احمد عبداللهي: بعد از چند سال تدريس اداره شهرستان بوشهر او را براي مديريت دبيرستان نواب صفوي و بعد از سه سال به مديريت دبيرستان ماندگار سعادت بوشهر منصوب کرد. ايشان بعد از مديريت در دبيرستان سعادت در دبيرستانهاي طالقاني، فاطمه زهرا، شهيد مطهري و شهيد بابايي پايگاه هوايي هم تدريس نمودند و از سال 1365 به جهت اعتمادي که به ايشان بود 17 بار به طور متناوب مسئول سالن مرکزي حوزه تصحيح اوراق امتحاني دبيرستان تعيين گرديد..
نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگويي)، کي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنين)، گنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباش)، به شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبر)، بدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحد)، به ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژاد)، معلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)
غلامرضا شريفي خواه: در سال 1329 خورشيدي بود که پدرم مرا براي کلاس اول در مدرسه بوذرجمهري که برگرفته از نام بزرگمهر که وزير و حکيم دوره ساساني بود، اسم نويسي کرد و اين مدرسه قديم در آخر خيابان شاپور (ليان) امروز واقع بود که سر در آن ضلع غربي شهر بوشهر در کنار خيابان پهلوي (معلم کنوني) و بچه ها تا کلاس نهم در اين مکان تحصيل مي کردند و سه کلاس ديگر هم براي اخذ مدرک ديپلم وارد مدرسه سعادت مي شدند.
مردم مقصرند. البته مردمي که آش ديگ سياسي به هم مي زنند چون مردم عادي زبان بسته ها خسته و کوفته زير بار گراني و کرونا دست و پا مي زنند و نمي شود گفت مقصرند. آش سياسي بهم زنان بوشهري بد جور مقصرند، چون قدر رأي مردم نجيب بوشهر را نمي دانند و الکي آن را به هدر مي دهند. چند تا نماينده بوشهري در پارلمان اين کشور براي بوشهر سنگ به سينه زده و فرياد کرده؟ يا اگر فرياد زده اند پس چرا هنوز آب از آب تکان نخورده و استان انرژي جهان بچه هايش در سطل زباله دنبال خورد و خوراک مي گردند؟!...
دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر شهر آباء و اجداديم، با شروه و شرجىهاى سوزناکش، هم آوا و هم آواز با نىانبان بىمثالش و نوحههاى حماسى زنده ياد جهانبخش كردىزادهاش و دريايى از محبت و صبورى مردمانش، همراه با امواجى خروشان از رشادتهاى دليران تنگسيرش از جمله رئيسعلى و ... و نويسندگان و شاعران نامى چوبك، آتشى، پرويزى، نعمتى، باباچاهى، حميدى، و اسكندر احمدنيا، خورشيد فقيه و... .طبيبانى از جمله خاندان طبيب، نبىپور، عصفورى، اميرى، سنگ آرا، پوربهى، فرزانه، رئيسى، رضايى و...
همه كتابهايي كه خواندهام به نوعي در زندگانيام اثر گذاشتهاند. بسياريشان را خواندهام كه الان در اين لحظه در يادم نیستند و لكن برخي از آنها در یاد دارم. از يك منظر هر كتابي براي خوانندهاش اثراتي دارد.كتابها به دنيا ميآيند؛ هر کدام از ما به فراخور شرایط خویش، سعادت دستیابی به اندکیشان را مییابیم؛ با برخی از ایشان دمخور و دوست می شویم … با ما و در ما تا هستیم می مانند و برخی نیز تا ابد در روح و روان و کالبدمان جاویدان می شوند...
یاسین محمدی : این عکس نمونه خوبی است از آن چه که نیست بر آن چه که بود شهادت میدهد. عبدالعزیز از طایفه بنیهاجر، ناخدا و دریانورد جفرهای، در سال ۱۲۴۲ شمسی، مناره ای برای فانوس دریایی در محله جفره در کنار عمارت کنسولگری آلمان برپا کرد که ۱۵ سال، شعلههای آن راهنمای کشتی ها بود. هر سال شرکت کشتی رانی بخاری انگلیس و هند(BISN) ۲۴ حلب روغن نارگیل و ۶۰ تومان بابت نگهداری این فانوس پرداخت میکرد...
یونس قیصی زاده: اين تفکرات هيجانآوری است که امروزه بسياری از جوانان ما در سر دارند، اينکه قدرت خودتان را کشف کنيد تا ثروتمند شويد و يا از کائنات بخواهيد تا درآمدتان به سطح بالايی برسد و... اعتقادی که میگويد با خواستن و اراده میتوان به همه جا رسيد! اما اگر سوی نگاهمان را از کائنات کمی به طرف زمین بچرخانیم، متوجه خواهیم شد مساله به اين سادگی هم نيست که اراده کنی و ..
مسعود شکوهی: داریوش پوربهی را سالیانی طولانی است که میشناسم. از نظر سن و سال بزرگ و معلم من بود و من تا امروز احساس شاگرد بودن را نسبت به او داشتهام، هر چند این افتخار هیچگاه نصیبم نشده بود که بهطور رسمی پای درس او بنشینم. البته آشنایی و دوستی من با زندهیاد پوربهی به خصوص از وقتی که ما در شورای سوم بوشهر همکار شدیم، بیشتر و عمیقتر شد...
محمود ابراهیم زاده : دوستان، عزيزانِ مهربان و با محبتی که از شوق علاقه، از هر شخصیت اجتماعی در جامعه، با القاب پُرطمطراق و غیرواقعی استقبال کرده و با تعارفات فرهنگی، تصویری غیر واقعی، کاراکتوری کاذب و شخصی غیرحقیقی را به جامعه تحمیل میکنیم!..
سجاد بهزادي: مرد نيك نامي از جنوب استان بوشهر به رحمت ايزدي پيوست كه تنها شهره ی يك مديرپاك دست نبود. او اگر چه بعنوان يك شهردار موفق در جنوب استان و شهرهاي دير، جم و نخل تقي مي شناسند اما او تنها يك شهردار و يا يك مسئول سياسي و اجتماعي نبود...
محمد محبوبی : به دنبال موج تعرض ها و خواستگاههای تصرف بخشی از منطقه تاریخی شغاب، گورستانی از قوم ایلامیان، که مربوط است به انتهای دوره اشکانیان و دوران ساسانیان، به منظور احداث خانه امید بازنشستگان در مکان مزبور، پس ازبحث و گفتگوها و تنش های به کثرت متواتر از جمله: درج مقالاتی چند از نگارنده در هفته نامه وزین نسیم جنوب با عناوین: "پارک شغاب یا خانه امید به شماره 954 سی و یکم فروردین 1400 " و "خانه امید مأمن بازنشستگان...
غلامرضا کرمی:تاریخ را که نگاه می کنم، سال 1359 است. جوانی هیجده ساله هستم، پرتوان و پرانرژی، گرما و سرما نمی شناسم. معنا ی خستگی را نمی دانم. روستازاده ای ساده و بی ادعا هستم. اینک برگه ای به اندازه نصف برگ A4 به دستم می دهند: "آقای غلامرضا کرمی به موجب این ابلاغ به سمت کفیل آموزگار دبستان میثم تاج ملکی منصوب می شوید ... "..
علی ابن رومی : شهریور ۵۹ بود و جنگ آغاز شده بود در اداره بندر کشتی آریا تاج در بندر بوشهر پهلو گرفت نمایندگی آریا فراخوان جذب نیروی جایگزین نمود حقیر به اتفاق تعداد زیادی از چهار گوشه شهر به استخدام کشتیرانی در آمده و فوری مشغول به کار شدیم و چون اولین مقصد کشتی بندر هامبورگ بود همگی در رویای هامبورگ و حرکت روز شماری می کردیم، روز موعود فرا رسید و قرار بود...
از همه ظرفیتهای استان بوشهر برای توسعه و پیشرفت و تحقق مطالبات مردم استفاده میشود و نهایت تلاش خود را برای پیشرفت و اعتلای این استان بکار میگیرم. گراوند بااشاره به قابلیت مهم استان بوشهر تصریح کرد: در بسیاری از حوزهها دارای ظرفیتهای بالقوه و منحصر به فرد است که عسلویه...
دكترشهناز عرش: عبدی پور در تیک آف به زوایای تاریک زندگی فردی و اجتماعی می پردازد و به وضعیت اجتماعی موجود انتقاد می کند. او رخدادهای عینی را دستمایه قرار می دهد و پلشتی های جامعه را با قمارخانه و میز رولت نمادین کریم الکل به تصویر می کشد. گویی که مسبب همه مشکلات فایز و خانواده اش کریم الکل است...
از سال 1322 که در سن 17 سالگی لباس معلمی/مدیری به تن میکند و 31 سال خدمت را از خارگ و بوشهر، بندر دیلم و بندرریگ و از آنجا به روستای بنهگز و سپس بندرکنگان و دست آخر اهرم، آرام و قرار ندارد. زمانی هم که در اهرم بازنشسته میشود، بیل برمیدارد و کشاورزی میکند. هرجا که مدرسه نیست، دست به کار...
من واقعا دیگه خسته شدم. بعد از ٥٠ سال دنبال توپ دویدن، خسته شدم. از ١٤، ١٥ سالگی که با توپ پلاستکی بازی میکردم، شروع کردم، تا اومدم مربی پرسپولیس و تیم ملی شدم. به جایی رسیدم که دیگه هیچجور کشش نداشتم. همین الان هم مییان به من پیشنهاد میدن...
حجت الاسلام رئیسی تولیت آستان قدس رضوی به طور رسمی نامزدی خود برای حضور در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.
آخرین اخبار
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
پربیننده ترین
- عشق ننه معصومه، بوشهر هست
- ویژهنامه سوگ شادروان پرويز هوشيار ؛ نویسنده و هنرمند بوشهری
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- به احترام بیست و پنج سرباز، ایست خبردار!!!
- آن معلم آمد
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- پسر عبدوي جط، سر منوچهر آتشي را شکسته بود
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- حکایت اولین کارگاه نوشابه سازی ایران در بوشهر
- زندگی مردم بوشهر با موسیقی پیوند و گره خورده است
- چگونه دلیران تنگستان ساخته شد + تصاویر
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- باران نشاط با موسيقي بوشهري شريفيان در تهران + تصاویر
- کتل ملو
- تصاویر کنونی دانش آموختگان دبیرستان سعادت بوشهر در سال (1349 - 1346)