از فستيوال کوچه، عکسها و ويدئوهايي در فضاي مجازي منتشر ميشود که هرکجاي ايران باشيد و آن را ببينيد شما را به جاي ديگري از ايران پرتاب ميکند.جماعتي کنار هم نشستند و اين موسيقي است که همچون گرماي جنوب دلتان را به شوق ديدن اجراها گرم ميکند. سومين دوره فستيوال موسيقي کوچه در شهر ساحلي بوشهر برگزار ميشود...
اول مهر به همان مدرسه رفتيم که نامش مهران بود. معلم کلاس دوم مرحوم آقاي گيتيزاده بود که مردي بلند قد و خوش تيپ بود. در همان سالها آقاي گيتيزاده با خانم محتشمي ازدواج کردند و يادم است که عروسي مفصلي گرفتند. در ميان دانش آموزان دولابي، حميدي ، فروزاني و خودم از بچه هاي زرنگ بوديم و رقابت داشتيم و خيلي درس خوان بوديم به طوري که آقاي گيتيزاده در کلاس دوم تعدادي از بچهها را در اختيار ما گذاشته بود...
به همت پژوهشگر جنوبي منتشر شد؛
سرگذشت جزيره مرجاني ايران
«تاريخ جزيرة خارگ؛ فراز و فرود خاندان زعابي، آلمذکور و حياتداودي» نوشتة سيد حسن رضوي، نويسنده و پژوهشگر جنوبي؛ سرگذشت خاندانهاي کهنزاد ساکن اين جزيرة مرجاني در خليجفارس است که به همت انتشارات «هليله» منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاري کتاب ايران (ايبنا) در بوشهر، اين کتاب در 736 صفحه مصور با شمارگان 500 نسخه راهي بازار کتاب شده که روايت مفصلي از فراز و فرود خاندان زعابي، آلمذکور و حياتداودي؛ نخستين خاندانهاي ساکن در اين جزيره مرجاني بعد از اخراج پرتقاليها به دست شاهعباس صفوي از خليج فارس است.
ناشر کتاب «تاريخ جزيرة خارگ» در پشت جلد اين اثر آورده است: «اين کتاب داستان جزيرهاي است باستاني در شماليترين آبهاي خليج فارس که مردم او را «خارگ» خوانند. جزيرهاي آرميده در مسير شاهراهي باستاني ميان بنادر بصره بوشهر، مسقط و هندوستان که گذر دريانوردان به ناگزير از اين جزيره بوده است.
چهارصد سال پيش در زمان شاه عباس صفوي وقتي که پرتغاليهاي شکستخورده از خليجفارس تارانده شدند، قبايل چندي از سواحل عمان و نواحي داخلي ايران به سمت نوار ساحلي ايران مهاجرت کردند و در پهنه وسيعي از ساحل اسکان يافتند. خاندان زعابي، آلمذکور و حيات داودي از جمله اينان بودند که به ترتيب در بندر ريگ بندر بوشهر و بندر گناوه ساکن شدند؛ اين سه خاندان به سرعت قدرت يافته و حدود سيصد سال بر جزيره خارگ و نواحي ساحلي حکم راندند.
اين کتاب حکايت زندگاني و حکمراني اين سه خاندان است که آغاز نوشتنش شايد يک کنجکاوي کودکانه بود از راز مرگ کدخدا عبدالرسول احمدي در هشتاد سال قبل؛ اما رفت تا پنج هزار سال قبلتر و آن همه تاريخ عجيب و پرماجرا حالا کدخدايان اين سه خاندان به هيجده تن رسيدهاند هر کدام با فصلي جدا و روايت ايامي چند که بر آنها و بر جزيره گذشته است.»
در بخشي از «تاريخ جزيرة خارگ» به قلم سيدحسن رضوي ميخوانيم: «تاريخنگاران بر اين باورند که پنج هزار سال پيش، جزيره خارگ يکي از پايگاههاي دوردست امپراتوري ايلام بوده است. گيرشمن، باستانشناس فرانسوي مينويسد: «جزيره ميبايست از سه هزار سال پيش از ميلاد مسيح جزو قلمرو کشور عيلام بوده باشد؛ زيرا با کشتي بادي فقط سه يا چهار ساعت با بوشهر، بندر مهمي که در کرانة ايران است، فاصله دارد و قلمروي عيلام که شوش پايتخت آن بود تا به اين قسمت خليج فارس ميرسيد؛ زيرا نيمقرن پيش هيئت باستانشناسان فرانسوي در بوشهر خشتهايي يافتند که بر آنها نوشتههايي دربارة پادشاهي عيلام منقوش بود.»
به گزارش ايبنا، پژوهشگر و نويسنده جنوبي متولد سال 1351 است. وي که پيش از اين آثاري چون «چند ميگيري تا جزيرة ناخدا» و... را راهي بازار کرده بود.
قصه کوتاه
عزّتو
شاهرخ تنگسيري
غنو جُلَتي با زغال رو ديوار خونه ي خداکرم يه قلب گُتي مي کشيد و با دستخطي که چپي از خط احمدسياه نبيد يه بُردش مي نوشت عزت يه بُرد ديگه ش مي نوشت غني. هرروز صبح گه خداکرم قبل از اين که زن هاي همسايه قدم تو کيچه بذارن و قصد دروازه کنن مي اومد و با افتوه و جارو پَنگي نقاشي غنو رو ديوار ميشست و با خوش ميگفت: لعنت بر شيطون حرومزاده آخرش خين ايي تيله سگ تو گردن مو مي افته، بخدا اگه دسم بيافتي کل کلت ميکنم .
قصه خداکرم و زنش عزتو ديم درازن، عزتو سي ساله دختر آخري و بقولا ته تغاري ابرام قصاب اُبوداني بيد که تو لين هفت احمدآباد زندگي ميکرد، حاصل دو تا ازدواجش يه درزن دختر و يه پسرمعلول بيد که سالم صداش ميزدن. يازده تا از دختراش فرستاده بيد خونه بخت، دستِ ايي آخري هم نهاد تو دست خداکرم که همسن و سال خودِ ابرام قصاب بيد. عزتو با دلالي ميشتي زهرا و ننهِ جاسم عربو با شپ و کل سوارِ سماچ حاج مالک از اُبودان اوردنش خوردي سيفو. خداکرم از چهار تا زن قبليش که دوتاش مرده بيدن و دوتاشون طلاق داده بيد بچه نساخته بيد و بقول ميشتي زهرا : «خداکرم اجاقش کور بيد». عزتو قشنگ بيد ولي قلدر و با لهجه اُبوداني با همسايه ها حرف ميزد و هميشه موقع عرض اندام تکيه کلامش ميگفت «مو دختر ابرام قصابم»، يعني که حساب دستون بياد با کي طرفين. غنو مث آدم شوپر زده صورتش قلپيده بيد، قدش کوتاه و تا بگي زورش زياد بيد. پشت سرش ايقد پهن بيد که از بچگي سيش ميگفتن غنو جُلّتي.
هميچي از روزي شروع شد که خداکرم دم دروازه سفارش غنو کرده بيد بياد خونه شون بدنه و کف آب انبار و حوض بشوره تا زمستون اوو بارون ذخيره کنه، عزتو يه مجمعي صبحونه مفصل مياره جلو غنو و يه قيلون برازجوني چاق ميکنه و چندتا فرق قيلون ميکشه و ديدش هُف ميکنه تو صورت غنو که چيش تو چيشش نشسته، ني قيلون ميده دس غنو و ميگه بکش که چاقن، او هم مث خر کيف ميکنه که بالاخره يه نفر حساب آدم اوردش، حالا غنو کجا مي بيني، ديگه شاهين تو آسمونم حريف پر و بالش نبيد و يکجا صد دل عاشق و دلباختهي عزتِ خداکرم ِاز هميچي بي خبر ميشه. عزتو جذابيت خاصي داشت، حرف زدنش تو دل مي نشست و خيليا که دستشون ازش کوتاه بيد ديرا دير هلاکش بيدن. يه سر شو تا صبح خداکرم پشت در سرا کمين نشست که مچ غنو بگيره و حسابش بيله کف دسش ولي خبري از غنو نشد، دم دماي صبح پيرمرد پلک چيشش دوام نيورد و همونجا پشت در سرا رو سکوني تنير کنار حبانه ي شکسته خسته و رسه خووش برده بيد. مطابق هر روز رفت در باز کرد، تا چيشش ري ديوار افتاد ديد تا قلب و دستخط غنو رو ديوارن. وا حسينم خداکرم کجا ميبيني، کاردش ميزدي تُپِ خيني ازش چکه نميکرد، با صداي بلند که همه کيچه و محل بفهمن داد ميزد: «اگه سر لش بگيرمت مث مُشک تشت ميزنم که از استخونات زغال بليط عمل بياد». ولي خوشم ميفهميد رو در رو حريف مچ سفت غنو نميشه.
شوي که خداکرم کمين آخر نهاد و عزمش سي خلاص کردن غنو جزم کرد پس در سرا قايم شد وسه تا سر قيلون پشت هم ديد کرد. به محض شنيدن صداي خش خش زغال رو ديوار دستش دور تنگ قيلون حلقه کرد و در سرا هُمبار باز کرد و از پشت سر شلال سر غنو کرد که غرق عشق بازي با اسم عزتو بيد. به گمون خوش ديگه از شر غنو خلاص شد. غنو مشکال خين و مث مرغ سر بريده تو خين خوش مي پلکيد و بوا بوا ميکرد. خداکرم بازداشت کردن. عزتو رفت زندان شهرباني ملاقات خداکرم و سي محض دلداريش با همو لهجه اُبوداني روش کرد طرف خداکرم و گفت : «دوتا قطره اشک نذر خواجه خضر کردم غنو چيش واز کنه و از بيمارستان مرخص بشه رو پاي خودش ويسه». خداکرم (با تشر) گفت: «اگه ده مرتبه ديگه رو پاش ويسه ده تا تُنگ قيلون ديگه خرجش ميکنم توهم ايقد از چيشات ولخرجي نکن زن، اشک حرمت داره سي هرچيز و هرکسي نبايد سرازيرش کني».
غنو سه ماه تموم مث ميت رو تخت بيمارستان بيهوش و حواص افتاده بيد. تا روزي که با بُنگِ اذون سحر مسجد فيل چيش واز کرد، غنو هيچ کس و هيچ چيزي يادش نمياومد، حتي راه خونه خوشونم نميفهميد کجان ولي پاش که از بيمارستان نهاد بيرون يه راست رفت سمت خونه خدا کرم، تو روز روشن و جلو چيش تموم آدماي کيچه با زغال يه قلب گتي کشيد و وسطش يه تيري رد کرد، زيرش نوشت يا مرگ يا عزتو. غنو با ايي حرکتش سي همه ثابت کرد ديوونهوار دلبسته عزتوون با ايکه ميفهميد شوهرداره.
برخلاف تمام قوانين نوشته شده بشر عنصر عشق بي مرزترين و سقفش لايتناهي ترين عنصر پيدا و پنهان بشرن. کيمياي عشق غالب بر تمام عناصر طبيعتن. در واقع مغز انسانها با پيش فرض عشق قادر به فرمان دادن به ديگر اندامهاشه. اگر هيچ معجزهاي در دنيا پايه عقلي و علمي نداشته باشه محاله کسي منکر معجزه عشق بشه چون که همه موجودات زنده عالم شانس يکبار تجربهش دارن. شايد تنها رشته پيوند غنو به دنيا در عالم سکرات عشق و دلباختگي عميق و يک طرفه به عزّتو بيد.
جنازه غنو سه روز بعد با يه مرگ مشکوک قبل از غروب افتو روبرو تل عاشقون از دل دريا اومد بالا . رسوايي عشق نافرجام غنو به اينجا ختم شد که خداکرم از دست نيش و کنايه مردم شهر و محل مجبور به طلاق عزتو شد. يه روز صبح گه ساک و چمدون عزتو تو دستش گرفت و رفت سمت گاراژ اتوميهن، عزتو با چيش اشکبار و يه عالمه حرف و حديث ناحقِ ساخته و پرداخته مردم رو صندلي اتوبوس نشست و بال چادرش رو تموم صورتش کشيد و سي هميشه از بوشهر و خداکرم خداحافظي کرد. هميطور که اتوبوس داشت از خيابوناي شهر خارج مي شد عزتو از پشت شيشه اتوبوس با چشم خوش ميديد که رو تموم ديواراي شهر نقاشي يه قلب تير خورده و اختصار دوتا اسمه که بي صاحب بجا مونده.
(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم، شماره 1068)
دکتر علي صالحي: بيشتر كتابهايي كه تاكنون به فرهنگ عامه منطقهاي خاص پرداختهاند، كشكولوار همه چيز را در هم و برم و قاطي، در خود جاي دادهاند و اين همه چيز واقعاً «همه چيز» نيست. از هر موضوعي نمونهاي آوردهاند، از آشپزي و ادوات آن گرفته تا مسايل كشاورزي و مراسم عروسي و متلها و لالا ئيها و … و پر واضح است كه كارِ گرد آوردن كامل فرهنگ عامه توان و مجالي بسيار بيش از نيرو و زمان يك نفر نياز دارد...
ناصر عليخواه: زماني بود که هر هفته خود را به کيوسکهاي مطبوعاتي ميرسانديم تا با خريد مطبوعات محلي از مطالب، مقالات و مصاحبههاي خواندني آنها استفاده کنيم. افسوس که خيلي از آن مطبوعات بخاطر سوءمديريت و تضييع حقوق آنها ديگر منتشر نميشوند و صداهايي که مسائل و مشکلات مردم را به گوش مسئولان ميرساندند خاموش و يا در حال خاموشي هستند...
عبدالخالق ماجدي: در جريان اعتراضات اخير مردم فرانسه، در يکي از تصاوير دختري را ميبينيم که در جريان غارت فروشگاه زارا با در دست داشتن چندين لباس خوشحال از مغازه بيرون ميآيد. در همين راستا بين هواداران احزاب چپ و راست مجادلات مفصلي در جريان است. چپها اين اعتراضات را طغيان طردشدگان و تهيدستان ميدانند که زير فشار سياستهاي اقتصادي نظام ليبرال سرمايهداري در حال نابودياند و از طرف ديگر راستها هم در اعتراض...
مهدی جهانبخشان پیشکسوت رسانهای استان بوشهر در یادداشتی و تهیه کلیپی که در پیج اینستاگرامش نیز منشتر شده به "ناگفتههایی از زندگی شیر محمد تنگسیر که فیلم و کتابی نیز به همین نام تولبد و منتشر شده " پرداخته است...
ابراهيم مهدي زاده : سالهاي آغازين دهه چهل و پنجاه شمسي، سالهاي شعر و قصه و تئاتر و موسيقي و رشد ورزش و به ويژه فوتبال و آمدن تيم هاي مرکز و شروع مسابقات باشگاهي در بوشهر بود. شناخت و شکوفايي استعدادهاي جوان، بازگشت بوشهر به جمع بنادر کشور و لنگر اندازي کشتي ها با ظرفيت بالا براي صادرات - واردات صنايع و توليدات داخلي، باعث رونق اقتصادي بوشهر شد...
ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....
ناصر باستی: بحث ساخت یک میلیون واحد مسکونی طی یکسال در کشور مبحثی است که در حال حاضر در فضای اجتماعی دچار نقد و تحلیل هایی در ابعاد مختلف است،توجه به تامین مسکن قشر کم درآمد جامعه، موضوعی است که تحت عنوان مسکن مهر در دولتهای نهم و دهم نیز مطرح و تجربه گردید...
دلایل و عوامل زیادی وجود دارد که در ایران چنین کارها و پژوهشهایی کمرونق، بلکه بیرونق باشد. اول از همه، چنین پژوهشهایی چندرشتهای، میان رشتهای و بینرشتهای است و نیاز بهدانش، برنامهریزی، تخصص و آگاهیهای زیاد و متعددی دارد. در ایران تحقیقات چندرشتهای و میانرشتهای رونق چندانی ندارد...
دکتر سعيد معدني : ظاهرا ايرانيان در مقاطعي از تاريخ ديرينهشان در مقابل بيگانگان با دولتهاي خود همراهي کرده و در مواجهه با تنگناها و سختيها صبوري کردهاند. بخصوص اگر حاکمان و حکومتگران را قبول داشته و به ايشان اعتماد کردهاند. البته تحليل اين موضوع مفصل بوده و فرصت ديگري ميطلبد. ولي عجالتاً دو دليل عمده ميتواند علت اين همراهي باشد 1- دولت مزبور را قبول داشتند...
دكترشهناز عرش: عبدی پور در تیک آف به زوایای تاریک زندگی فردی و اجتماعی می پردازد و به وضعیت اجتماعی موجود انتقاد می کند. او رخدادهای عینی را دستمایه قرار می دهد و پلشتی های جامعه را با قمارخانه و میز رولت نمادین کریم الکل به تصویر می کشد. گویی که مسبب همه مشکلات فایز و خانواده اش کریم الکل است...
در مناظره، مبحث زمینخواری و تخریب باغها و برجسازیها چندین بار از سوي کاندیداهای ریاستجمهوری مطرح شد. حسن روحانی در واکنش به برخی از ادعاهای مطرحشده از سوي قالیباف گفت: «آقای قالیباف گفت که هوا را نباید از مردم بگیریم اما سؤال این است که در تهران...
در حالی که شهرداری و شورای شهر بوشهر درباره ابهام هزینه کرد ۲۴ میلیارد مازاد درآمد می گفتند هیچ نیازی به اخذ مجوز برای هزینه کرد این ۲۴ میلیارد تومان نبوده است، هم اکنون برای این ۶ میلیارد تومان مازاد بودجه، شهرداری اقدام به اخذ مجوز از شورای شهر می کند، چطور برای آن ۲۴ میلیارد تومان نیازی به ارائه متمم بودجه و اخذ مجوز...
با توجه به اینکه برای تامین بودجه پروژه راه آهن بوشهر - شیراز از طریق فاینانس (البته هر فاینانسی)، بایستی ۱۵ درصد از کل هزینه اجرا، توسط دولت تامین شود، و با برآورد حدود ۷۰۰ میلیون دلاری هزینه اجرای آن، این ۱۵ درصد معادل حدود ۳۷۰ میلیارد تومان خواهد بود، که با تامین این مبلغ از محل ردیف متمرکز ۴۰۰۰ میلیارد تومانی پیش بینی شده در بودجه ۹۶ موافقت قطعی کردند...
میان دروغگویان و تهمت زنندگان با خبرنگاران و فعالین مدنی فرق بگذاریم که همه شهروندان حق دارند بپرسند کجاست و حق دارند بدانند در شورا و شهرداری چه می گذرد. اما کسی حق ندارد که تهمت بزند و دروغ بگوید. از حق خود هم بابت توهینی که به ما شد، نمی گذریم و تا روزی که بتوانم نسبت به این موضع می ایستم تا مشخص بشود چه کسانی پشت آن بودند...
مطالبات میلیاردی از شهرداری بوشهر/ اعتراض به شهرداری بابت قطع درختان هفتادساله/ فروش قطعه های 200متری زمین های مسکن و شهرسازی تنها به مبلغ 5 میلیون تومان / زمین خواری در پیاده روهای بوشهر جلوی چشم مسئولین/ اشکال شرعی شنای مردان در دریا...
نظافت کانال های اصلی تنها ماهی یک بار / مقصر معاونت عمرانی شهرداری است / مقصر مردم شهر و کسبه هستند / هر نوع کم کاری را قویاً رد می کنم / شرکت فاضلاب و اصناف مقصر اصلی هستند / اصلا انگار شهری وجود ندارد...
مشکلات عدم تفکیک زمین های فوتبال از پارک در برخی محلات / بوشهر رتبه نخست دیابت در ایران / انحصارات خطوط هوایی و حقوق ضایع شده شهروندان بوشهری / بدهکاری 15 میلیارد تومانی سازمان اتوبوسرانی بوشهر / ایرانجوانی ها از شورای شهر کمک خواستند...
وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: سالها از نهضت جنوب و مبارزه رئیسعلی دلواری با انگلیسی ها می گذرد، اما متاسفانه به طور جدی نگاهی آسیب شناسانه به این نهضت صورت نگرفته است. آسیب شناسی نهضت جنوب ایران نیازمند تحقیقی دقیق است تا با بررسی و واکاوی عمیق آن بتوان به ژرفای قیام و روابط بازیگران...
اگر شخصا بخواهيم در تهران راي بدهم و تهران يك ليست 30 نفره داشته باشد و اين ليست 30 نفره از سوی جريان اصلاحطلب شكل گرفته باشد و علي مطهری نيز نامزد انتخابات باشد، بهیقین يكي از آن 30 نفر ليست اصلاحات را حذف كرده و به علي مطهری راي ميدهم و به طريق اولی آقاي ناطق نوري را برمیگزینم. ورود آقاي ناطق نوري به مجلس آينده ضروري و لازم است و...
جنگ و اختلاف و دشمنی در میان خوانین و مالکین سرزمین های مختلف ایران و به مناسبت های مختلف، از قدیم الایام وجود داشته و در طول تاریخ تداوم داشته است و فقط مربوط به زمان میرمهنا نمیشود، وقتی که میرمهنا و همراهان بندر ریگی او در حال جنگ با بیگانه ای مدعی بخشی ازسر زمینش بوده، آن هایی که فرمودید، در اتحادی با هلندیان، با او وارد مبارزه و جنگ میشوند، خوب طبیعی است که در چنان معرکه ای، مقابله و دشمنی با هم میهن نیز پیش می آید، که آمد!
رئیسعلی دلواری در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی برابر با ۱۸۸۱ میلادی در روستای دلوار از توابع تنگستان متولد شد. مادر رئیسعلی بنام شهین و پدرش زائیر محمد، کدخدای دلوار بود که بعدها به «معینالاسلام» ملقب شد. با شروع نهضت مشروطیت، رئیسعلی در حالی که ۲۵ سال بیشتر نداشت از جمله ...
آخرین اخبار
- جايگاه معلم در جامعه خدشهدار شده است
- سپاس از کساني که آموختند و آموختن را ياد دادند
- خليج فارس و الگوي حکمراني خوب
- ماندگاري نام خليج فارس، در گرو نگاه توسعه محور به آن مي باشد
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
پربیننده ترین
- اشغال بوشهر در سال نهضتي
- من يار آنانم كه زير آسمان كَس يارشان نيست
- جاذبههای گردشگری استان بوشهر به روایت تصویر
- مقالات نسیم جنوب در سوگ استاد حسن زنگنه
- پاسداشت روز ملي خليج فارس در جوار شيخ حسين خان و آرامگاه منوچهر آتشي
- پسر عبدوي جط، سر منوچهر آتشي را شکسته بود
- عملکرد سالاری پاسخی به منتقدین
- تصاویر کلنگ زنی پروژه های عمرانی جدید در بوشهر
- روایتی از «کربلای ۴» و رشادت شهید «محمد صمصامی» و غواصان گردان مالک اشتر
- در مراسم تودیع و معارفه شهردار برازجان چه گذشت؟+تصاویر و حاشیه ها
- گزارش تصویری همایش هم اندیشی توسعه استان بوشهر با حضور وزیر نفت
- تولد مدرنيته در فلورانس
- موضوع انشا: جوانی
- کتاب مطبوعات و شهروندی
- آب انبار قوام و آبرساني به بندر بوشهر در قديم