علی اکبر محمدی باغملائی، آموزگاری از جنس خوشنامی
سال 1344 وارد سپاه دانش شدم و پس از گذراندن دوران تعلیماتی به اداره ی آموزش و پرورش شهر لار معرفی و ابلاغ دبستان مولوی شهر اهل (که در آن زمان روستا بود) را برای تدریس گرفتم. پس از یک سال تدریس و با اتمام دوره ی سپاهی به بوشهر مراجعت و تا سال 46 در اداره ی مالاریای بوشهر مشغول به کار گردیدم. همزمان با تلاش های فراوان و رفت و آمد به تهران بالاخره به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمدم...
معلم مدارس جزیره شیف، بنه اسماعیل، بنه خاطر، پورسینا امامزاده، فروغی جفره و... نوحه خوان برجسته شنبدی، بهبهانی، حسینیه سید محمد، توحید و باغ ملا.
هم محلی، همکار و همراه مرحوم بخشی (در یک مقطع نوحه خوانی ده مسجد شهر و حومه بوشهر توسط این دو نوحه خوان از محله باغ ملا انجام میشد، هرکدام پنج محل و هر دو از شاگردان زنده یاد آقا سید علی مهیمنی)...
عالي بازدار: آن گاه که ساعت تدریس او را تقلیل می دادند و یا حذف می کردند و سعی داشتند که در دفتر دانشگاه فرهنگیان، بیکار بنشیند و از کلاس رفتن محروم باشد، وقت را تلف نمی کرد و دست به قلم می شد تا در مطبوعات یا در تالیفات و پشتیبانی از حق خواهان، ارزش های انسانی خود را نمایان سازد...
عبدالحسین کنین: نویسنده برجسته با قلمی شیوا و تحلیلگرانه و جامعه شناسانه، استادی جدی پرسشگر و کنشگر اجتماعی در عین حال شوخ طبع متواضع و دوست داشتنی، بوشهرشناسی است که تعلق خاطر ش نسبت به بوشهر به نحوی است که هیچ جای دنیا را با بوشهرعوض نمی کند...
گاه من به زندگی در این سن و سال، در کلیت خود به رغم وجود انبوهی از بحران ها و نابسامانی های روان خراش که میهن ما در آن غوطه ور است، نگاهی بر بنیاد امید است؛ زیرا در ناامیدی و سرخوردگی و فرورفتگی تابخردانه در خود، نه فقط هیچ دستاورد خجسته ای نهفته نیست؛ بلکه بروندادی بس نامیمون داشته و روان پریشی فزون تری نیز برای آدمی به ارمغان خواهد آورد و ترمز زندگی خردمندانه را خواهد کشید...
خلیل موحد در نهم تیرماه سال ۱۳۳۶ در بندر بوشهر در محله جبری، زاده شد. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان مهرگان بوشهر و تحصیلات متوسطهی خود را در دبیرستان سعادت بوشهر گذراند. در همین ایام در اوایل دهه ۵۰ بود که با پخش محاکمه خسرو گلسرخی از تلویزیون و رخداد جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل توجهاش بیشتر به سیاست جلب شد و پیگیر اخبار و تحولات سیاسی روز و علاقمند به مطالعات و گفتگوهای سیاسی گردید...
مجيد اجرايي : نویسنده ای که قلمش با معنا و مکرمت انسان در آمیخته، روزنامه نگاری که خامه ی آزادی خواهش با انصاف و آزادگی عجین و قرین شده است.
بوشهری ای که آبادانی شهر و توسعه استانی که در آن نفس می کشد و می زید را در جان جوینده اش نهان دارد، کنشگری که اخلاق مداری را ...
بهزاد هراتی: تاريخ هزاره های ايران زمين وامدار و مرهون تلاش بزرگ مرداني است كه با غيرت و جوانمردي خويش گام هايي استوار در راه پاسداشت و نگهداري از برگ هاي وزين و كهن داشته هاي نياكانمان برداشته اند تا عشق به ميهن را که آميخته با علم، دانش، تخصص، كارآزمودگي و تجربه است ...
سعید درگی: با باز شدن درب کلاس یکباره سکوت شد، آقای ناظم بود و شخصی ناشناس، ناظم که آشنا بود پس همه سرها به سوی ناشناس چرخید و بر چهرهاش خیره ماند. ایشان آقای آتشی هستند دبیر زبان شما! ناظم این را گفت وکلاس را ترک کرد. بعدها فهمیدم که خودش هم نمیدانست چه کس را معرفی نموده است!..
خلیل موحد: بهلولی مانند همه ی کنشگران اجتماعی دلبسته ی آزادی، دادگری و حقوق بشر، مرزهای خودمحوری را در هم نوردیده و در کادر داشنه های روانی، ذهنی، عاطفی و پیکری خود دغدغه ی میهنی و مردمی داشت و برای نمایش آرمان های بلند پایه ی خود در میدان پرسنگلاخ کنشگری مدنی و اجتماعی کوششی سترگ به خرج داد. بهلولی نویسنده و کارشناسی ژرف اندیش در حوزه ی آموزش و پرورش بود و دیدگاه های پر مایه ی او در بسیاری از رسانه های نوشتاری...
محمد محبوبی: همه مشکلات بازنشسته که اصل است و باید حل شوند به کنار گذاشته اید و با عَلَم کردن خانه امید و کنار نیامدن با هیچ نظر و پیشنهادی از مسؤلین، حاشیه سازی نموده همه مسیر های اصلی را با دست گذاشتن بر پارک شغابِ ناشدنی بر اجرای پروژه خانه امید را بسته اید و انحراف تفکر ایجاد نموده اید. با اطمینان، خانه امید را مسؤلین و نمایندگان حقوقی بازنشستگان در استان خواهند ساخت...
عبدالخالق برازجانی: خانم بدخش معروف به خانم فرشاد، مدیر چهل پنجاه سال پیش دبستان پورسینا و مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه بوشهر هست.مدیر اولین دبستانی که من و دیگر بچه های چهار محله جنوبی شهر بوشهر در آن دانش آموزی کردیم. مرحوم آقای فرشاد هم مدیر دبستان های پورسینا کوی امامزاده و استاد معین کوی سرتل بودند. یاد استاد فرشاد گرامی و سلامتی قرین راه زندگی...
دکتر عباس علوی نژاد: اکنون که سالهای اخر دهه 50 از عمرم را سپری می کنم، وقتی به گذشته برمی گردم وخاطراتم را مرور می کنم خوشحالم که بیشتر سعی وتلاشم در کنارخدمت به جامعه و مردم، کسب علم و دانش مرتبط با مسؤولیت هایم بود. از سال 1348که از روستایمان با فاصله چند کیلومتر پیاده به دبستان عنصری کاکی رفتم تا کلاس اول را شروع کنم تا تمام دوره ابتدایی همین مسیر را هر روز و...
عالی بازدار: پس از پایان تحصیل در دانشسرای تربیت معلم شیراز اعلام کردند که میتوانید تا قبل از خدمت سربازی به عنوان معلم پیمانی معرفی شوید. با ابلاغ اداره کل آموزش و پرورش استان به اتفاق دوستان و همکاران عازم بندر دیلم شدیم. از ساعت ۷ صبح با اتوبوس آبادان حرکت کردیم راه بسیار ناهموار بود. حدود ۶ ساعت در...
خلیل موحد: پیش از آغاز کارم در آموزش و پرورش در مهر سال 1364 و برای این که سرزده وارد کلاس خاطرات نشوم، گفتنی است کنکور سراسری دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور در تیرماه سال 1358 در بوشهر و در سالن فرهنگ برگزار شد. این نخستین کنکور سراسری پس از انقلاب بود. دفترچه ی آن از طریق پست توزیع...
عبد الرسول غلامی: دمدمه های آبان سال ۷۲/۷۳ بود و بوشهر هنوز در شرجی و آفتاب می سوخت. بنا به دلیلی که بیان شان در حوصله ی این فرصت نمی گنجد، حضور من در کلاس درس به تأ خیر افتاده بود. باری قرعه ی حضور در هنرستان حاج جاسم به نام من افتاد. نخستین روز حضورم در هنرستان و کلاس درس را هنوز در خانه های اوّل حافظه ام دارم...
سکینه علوی: سال 53 به مرکز بخش اروند کنار با یکی از همکاران و راهنمای تعلیماتی برای تدریس به روستایی از بخش مرکزی اعزام شدم. خود را سرا پا شوق و با علاقه مندی تمام وارد محیط معنوی مدرسه شده بودم نمی شناختم، به دبستان کوروش که دبستانی پسرانه بود وارد شدم هنگامی که راهنمای تعلیماتی ما را به مدیر...
نعمت الله شیخ سقا: سال تحصیلی61-62 هم زمان با تعطیلی سه ساله دانشگاه ها به بهانه انقلاب فرهنگی بنا به پیشنهاد یکی از دوستان که خود مدیر تنها دبیرستان پسرانه شهر اهرم بود بنام دبیرستان امام صادق به عنوان حق التدریس دعوت شدم. این شهر در آن ایام از امکانات کمی برخوردار بود. تنها یک خیابان که درست از وسط شهر را دو ...
جعفر درایی : پنجم مهرماه ۵۸ به کنگان رفتم تا مکان تدریسم را مشخص کنند. در ابلاغ نوشته بود مدیر و دبیر علوم و ریاضی مدرسه سلمان فارسی بندرعسلویه؟! گفتم چرا هم مدیر و هم دبیر؟! گفته شد مدرسه تازه تاسیس است و فقط یک کلاس دایر می شود. دو روز بعد رفتم و سوال کردم چگونه باید به عسلویه رفت. گفتند از گاراژ اتومیهن بلیط بگیر. با خوشحالی رفتم و تقاضای بلیط نمودم..
مجید ابراهیمی: یکم آبان ۱۳۵۸ به استخدام آموزش و پرورش استان بوشهر درآمدم شغل معلمی را خیلی دوست داشتم. محل خدمت معلمی را برایم معین کردند مانند بسیاری از همکاران فرهنگی ما را به سوی جنوب استان روانه کردند آن هم در دورانی که راه آمد و رفت مانند امروز نبود به سختی باید وسیله عمومی ایاب و ذهاب را می یافتیم.
غلامرضا کرمی:تاریخ را که نگاه می کنم، سال 1359 است. جوانی هیجده ساله هستم، پرتوان و پرانرژی، گرما و سرما نمی شناسم. معنا ی خستگی را نمی دانم. روستازاده ای ساده و بی ادعا هستم. اینک برگه ای به اندازه نصف برگ A4 به دستم می دهند: "آقای غلامرضا کرمی به موجب این ابلاغ به سمت کفیل آموزگار دبستان میثم تاج ملکی منصوب می شوید ... "..
ابراهیم گرمساری : آری تقریبا پنجاه و چند سال قبل در تهران خیابان پاستور مدت یک هفته ماندیم تا تشریفات استخدام آموزگاری انجام شد و راهی استان لرستان شدم.از آن جا به بخش چگنی معرفی شدم و در مدرسه نوبنیاد در پنج کیلومتری بخش، معرفی شدم. شش کلاس درس با حدود پنجاه شاگرد ومن تنها مدیر معلم...
علی ابن رومی : شهریور ۵۹ بود و جنگ آغاز شده بود در اداره بندر کشتی آریا تاج در بندر بوشهر پهلو گرفت نمایندگی آریا فراخوان جذب نیروی جایگزین نمود حقیر به اتفاق تعداد زیادی از چهار گوشه شهر به استخدام کشتیرانی در آمده و فوری مشغول به کار شدیم و چون اولین مقصد کشتی بندر هامبورگ بود همگی در رویای هامبورگ و حرکت روز شماری می کردیم، روز موعود فرا رسید و قرار بود...
صدیقه بحرینی : در شهریور ۶۴ به سوی کنگان محل خدمتم حرکت کردم، نقل مکان به دیاری که برایم با خاطرات شیرین و به یادماندنی همراه شد. اول مهر، آماده و آراسته، با شور و شعفی زایدالوصف و با کمی دلهره و با یک سری وسایل کمک آموزشی به سوی مدرسه حرکت کردم می بایست سه خیابان طی ...
فاطمه فروزانی: با شروع سال تحصیلی 55-54 اول مهر با هزاران امید و عشق به دبستان سعادت که کلاسی به عنوان کودکان استثنایی به علت نداشتن مکانی خاص به عنوان کلاس ضمیمه در نظر گرفته شده بود مراجعه کردم و ضمن معرفی تخصصم در زمینه کودکان نابینا و تعجب مسیولین و چگونگی آموزش این گونه بچه ها یعنی نابینایان و توجیه آنان که کودکانی که به علت کمبود یا نبود بینایی و ناشنوایی و ذهنی هستند...
احمد سبحانیان: یستم آبان ماه ۱۳۶۰ اینجانب عضو اولین گروه فارغ التحصیلان مراکز تربیت معلم پس از پیروزی انقلاب بودیم که اولین ابلاغ محل کارم را از دست آقای پیروی مسئول آموزش اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر بعنوان دبیر علوم تجربی مدرسه راهنمایی آزادی چاهکوتاه که آن زمان از نظر مسافت آخرین روستا دارای مدرسه راهنمایی در شهرستان بوشهر بود، دریافت نمودم...
علی بهی پور: سال 1364 کوچه های میدان تجریش را گشتیم تا مدرسه را پيدا کردیم. من و دوستم که اهل فسا بود هر دو در دانشکده هنر شهید مطهری تجريش تحصیل میکردیم. هر دو را برای تدریس به "مدرسه راهنمایی یاسر" فرستادند. تجربه مان، درسهای معلمی بود که خوانده بودیم وکمی خاطرات معلمان دوران مدرسه مان، اندکی هنر که در دستانمان مخفی کرده بودیم...
زهرا رحمانیان کوشکی : سال ۶۶ اولین روز معلمی را در مدرسه ای که در و دیوار نداشت و تنها مکانی بود که می شد آن را برای مثلا مدرسه آماده کرد. در روستای چاه تلخ شمالی در خدمت همکاران عزیز خانم بلادی، حسینی، شریعت نیا، تشکری و عزیززاده بودم. از همان روز اول به اتفاق دیگر معلمان به فکر تغییر در فضای موجود افتادیم...
اکبر نهاری: سال ۱۳۵۶ بعد از پایان دوره تربیت معلم و قبل از اعزام به خدمت سربازی چند ماهی به عنوان پیمانی مشغول به خدمت شدم. محل خدمتم شهرستان کنگان تعیین شد و با سلام و صلوات خود را به محل خدمت رساندم. محل خدمتم مدرسه راهنمایی آریای کنگان تعیین گردید، همکارانم هم تا آن جا که ذهنم یاری می کند، آقای سید مسلم مهیمنی مدیر مدرسه...
محمد حیاتی: افتخار کسوت معلمی را درمهرماه 1371در رشته آموزش ابتدائی با مدرک کاردانی از مرکز تربیت معلم شهید رجایی برازجان را کسب نمودم. به توجه به این که سهمیه قبولی شهرستان گناوه بودم به آن اداره مراجعه نمودم. براساس امتیازبندی در پست بندی شرکت کردم و یادمه امتیاز من 14/44 بود و ابلاغ آموزگار دبستان شهید موسایی گناوه ...
اسماعیل منصورنژاد: از آغاز تا پایان خدمت، هر سه مقطع آموزشی (ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) را تجربه کردم، اما هیچ جا مثل هنرستان نبود. مدرسه متوسطه نظری خشک و بیروح هم که نباشد، مثل هنرستان نیست. دانشآموزان مدارس نظری اغلب بهرهای از شلوغ بازی ندارند و همین موضوع کسلکننده است...
ماشاالله عبدی زاده: اول مهر ۱۳۴۵ در یکی از روستاهای عرب نشین آبادان یکی دو روز قبل از شروع کلاس، بچهها اتاق گلی که در حیاط شیخ روستا انتخاب شده بود را تمیز نمودند. تخته سیاه را به دیوار کلاس نصب نمودیم. خوشبختانه چند نیمکت به تعداد دانشآموزان وجود داشت همه چیز را برای شروع کلاس آماده کردیم...
تعطیلی مدارس از ۱۵ آذر تا ۱۵ دی
آخرین اخبار
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
- به کوچههاي بوشهر گوش دهيد
- امثال جشنواره کوچه، بهانهاي است براي زيستن
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
پربیننده ترین
- آگوجيکا يا باغ ملي در بوشهر
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- بوشهر؛ پايتخت موسيقي فاخر ايران / دکتر عباس حاتمي
- خرفت خانه یا خانه سالمندان در بوشهر قدیم
- بازيکني که سوت پايان بازي را دوست نداشت
- ربع قرن انتشار نسیم جنوب؛ عليرغم کارشکني ها و سنگ اندازي ها
- سال ها معلمی و خاطرات تلخ و شیرین
- شهروند صياد نمونه بوشهر
- شادياي که در کوچه ماندگار شد
- بوشهر، شهر موسيقي است / اوکلو فرامرزي
- کوچه به انتها نرسيد
- چگونه دلیران تنگستان ساخته شد + تصاویر
- تصاوير نكوداشت فرج كمالي شاعر بومي سرا در گناوه
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- بانگ آمد که علی را کشتند