طراحی سایت
جستجو:

افراد منفي چه كمكي به ما ميكنند؟

نسیم چنوب، حسين زيرراهي- مدرس توسعه فردي

 

يکي از دوستان از رفتار رواني كارمند بانكي ميناليد كه قرار بود وامش را تاييد كند. ميگفت هر بار كه با او حرف ميزنم چنان خشمي سراپاي وجودم را فرا ميگيرد كه دلم ميخواهد به دو قسمت مساوي تقسيماش کنم. گفتم فلاني من كه دوست تو هستم و در كنار هم تفريح ميكنيم و لذت ميبريم كه نميتوانم چيزي از كنترل خشم به تو ياد دهم. اين وظيفه آن كارمند بانك است. ما به صورت طبيعي تمايلي به ارتباط با آدمهاي منفي نداريم. دوست داريم با انسانهاي بافرهنگ، فرهيخته، مودب، بخشنده، مهربان و خلاصه داراي هر نوع صفت مثبت در تعامل باشيم. درعوض از انسانهاي خشن، بيادب، خسيس، مكار، دروغگو و غيره تا جاي ممكن دوري ميكنيم. نخست برويم سراغ تاثير انسانهاي مثبت.

اولين تاثير آدمهاي مثبت اين است كه وقتي با آنها هستيم حال بهتري داريم. يا بقول معروف از همنشيني آنها لذت ميبريم. مثلا يك آدم مؤدب هيچوقت به شما توهين نميكند. انسان صادق به شما دروغ نميگويد. بخشنده اگر چيزي نياز داشته باشيم به ما ارزاني ميدارد. فرد مهربان و حامي دستمان را ميگيرد و ياريمان ميكند. وقتي به زندگي در ميان انسانهاي مثبت دقت ميكنيم درست مثل زمان كودكيمان است كه تحت پوشش حمايت خانواده قرار داشتهايم. اين شرايط براي بچه ايدآل است ولي براي بزرگسال سرتاسر مثبت نيست. فكر كنيد هيچوقت كسي به شما توهين نكرده باشد. يا هرچه خواستهايد به شما دادهاند. چه قدر براي بدست آوردن خواستههايتان توان داريد؟ حال ببينيم زندگي در ميان آدمهاي با صفات منفي چطور است.

اگر بخواهم زندگي در ميان انسانهاي با صفات منفي را به چيزي تشبيه كنم شايد به گذر از يك جنگل پرخطر يا صعود به قلهاي سخت بيشباهت نباشد. همه مسير پر از سختي و مشقت است ولي با هر گامي كه برميداريد مقداري بر توان ذهني و جسمي شما افزوده ميشود. به راستي اگر در تمام عمر كمتر از گل نشنيده باشيم روحيهمان چطور است؟ معلوم است سوسول. با اولين توهين، تحقير يا بياعتنايي دنيا روي سرمان خراب ميشود. چه كسي بهتر از آدم مكار و حيلهگر ميتواند پيچيدگي دنيا را به ما نشان دهد؟ آنكه چيزي به ما نميبخشد غيرمستقيم وادارمان ميكند خود براي رسيدن به خواستههايمان بجنگيم. همكاري كه دانستههايش را در اختيار ما نميگذارد يا مغازهدار همسايه كه سعي ميكند ما را از بازار خارج كند ناخواسته تلاش براي يادگيري و مقاومت در ماندن در آن شغل را به ما ياد ميدهد. همسايه فضولي كه ميخواهد از همه چيز ما سر در بياورد و مدام روي اعصاب ما راه ميرود در واقع دارد اعصاب ما را قويتر ميكند. كساني كه تجربه زندان را داشتهاند در جامعه خيلي از ديگران راحتتر زندگي ميكنند. چون تحمل انسانهاي منفي در آنها بسيار بالا است.  نتيجه اينكه هرگز در زندگي سعي نكنيم دور و برمان را فقط از آدمهاي خوب پر كنيم. چون به همان اندازه به آدمهاي بد هم نياز داريم. آنها ما را قويتر ميكنند.

(هفته نامه نسیم جنوب، سال بیست و هفتم، شماره 1079)

ارسال شده حدود 6 روز پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 مجموعه امتيازها از خارگ چنان موقعيت ممتازي در خليجفارس ساخته بود که انگليسيها بارها آن را اشغال کرده و به عنوان اهرم فشار به ايران از آن استفاده کردند که در اين راه موفق نيز بودند. جالب توجه اينکه اولين باري که انگليسيها در سال 1838 خارگ را به بهانه محاصره هرات اشغال کردند، آن قدر مجذوب خارگ و امتيازهاي آن شدند که جرج اوکلند فرمانرواي کل هندوستان گفته بود بايد کاري کنيم که خارگ به عنوان ملک طلق انگليس اعلام گردد، اين جزيره بعدها ميتواند سنگاپور خليج فارس گردد...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر بندري تجاري، تاريخي، فرهنگي با هزاران راز و رمز  نهفته در سينه و چهره، داراي معماري فاخر و کهن، موسيقي محلي غني و زنده، با مردماني اصيل و مهمان نواز، از کوچه پس کوچههاي سنگ فرش، گلي، نمناک، سبخ زار و تنگ و باريکي که از يک طرفش بادهاي موسمي با نسيمي خنک و در مواردي همراه با گرمي و شرجيهايي که در بازار ماهي قديمش با يزلههاي...

ارسال شده حدود 1 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (1)

عالي بازدار:  پس از دريافت ديپلم و خدمت سربازي درخواست کار به اداره کل فرهنگ بنادر و جزاير خليج فارس در بوشهر داد تا به کسوت معلمي درآيد. از مدير مدرسه ماندگار سعادت استعلام شد تا نظرش را درباره ايشان اعلام کند. مرحوم سيد ضياء الدين بلادي مدير وقت مدرسه نامهاي به اداره کل فرهنگ نوشت و دانشآموز ديروزش را مورد تاييد قرار داد و معرف ايشان شد...

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

خاطرهاي از بازاريِ خوشنام بوشهر

سيامک برازجاني : در ايامي که در اتاق اصناف مرکز استان بوشهر در سمت مدير روابط عمومي مشغول به خدمت بودم چندين جلسه خدمت حاج مهدي جلودار رسيدم و با او از تاريخ بازار بوشهر گفتم و ايشان برايم نکتههايي ناب گفت.

ايشان از پينهدوزي در بازار بوشهر شروع کردهبود. يکبار به من گفت من تمام ثروت و اعتبارم رو ميدوني از کجا آوردم؟ گفتم حتما از کار و تلاش! گفت بله من همه اينها را از اين دستگاهي که الان در ورودي مغازهام گذاشتهام به دست آوردهام. در جلو  مغازه بسيار بزرگ جلودار يک دستگاه کفش دوزي مربوط به هشتاد نود سال قبل بود. زماني که مهدي جلودار وارد بوشهر شده بود با اين دستگاه کفاشي ميکرده. ايشان با افتخار به من ميگفت هر روز وقتي وارد مغازه ميشوم به آن نگاه ميکنم تا بدانم از کجا به اينجا رسيدهام.

براي پيشرفت در کار خيلي زحمت کشيد و عرق ريخت تا موفق شود. کسي بود که در دهه بيست و سي خورشيدي پوتين سربازي را به کفش تبديل مي‌‌کرد و دستمزد خوبي ميگرفت.

يک بار گفتم شما هميشه با روي باز از مردم استقبال ميکني. گفت الگوي من شعري از عرفي است. حيرت کردم. پيرمرد خنديد و گفت فکر ميکني فقط خودت شعر بلدي؟ گفتم چه شعري الگوي رفتاري شماست؟ اين بيت را خواند:

چنان با نيک و بد عرفي، به سر بر کز پس مردن/ مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند.

حاج مهدي عزيز هم رفت. مردي بزرگوار بود که خود را و نان خود را و پيشرفت خود را مديون لطف و اعتماد مردم بوشهر و تلاش خود ميدانست. / ليدنيوز

ارسال شده 3 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

امير طالبي در گذر زمان، با رشد جسمي و سني و تجربيات اندوخته اجتماعي و ورزشي، قدم هاي مؤثري در امر ورزش شهرستان بوشهر برداشت و با مشارکت و همکاري دوستان و بزرگاني همچون علي اکبر کبگاني در قالب مربي و با لقب «ژنرال» که به قولي «مراد دلو» بود در امور ورزشگاهها و باشگاهها منجمله ايرانجوان که تا هم اکنون هم تعصب و عشق زيادي نسبت به آن دارد، اقدامات شاياني کرد 

ارسال شده 3 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دنيا همين است و بيش از اين نيست. مگر ميخواهيم چه کنيم؟ جز اين که يک فرد يا گروهي، جهاني کمي بهتر و اندکي قشنگتر به نسل بعد تحويل دهد. که ظاهراً مادر بزرگي معروف به «ننه معصومه» در يکي از کوچههاي بوشهر همين کار را کرده است. جملهاي منسوب به «گابريل گارسيا مارکز» نويسنده کتاب «صد سال تنهايي» در فضاي مجازي وجود دارد که به همين موضوع اشاره ميکند...

ارسال شده 4 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

اين کوچه خيلي خراب بود و حتي براي خودم که اين جا زندگي ميکردم هم سخت بود که اين جا هستم. ديوار نداشت و يک حالت کَرِه مانندي و مخروبهاي بود که شهرداري خرابش کرد و اين محوطه شد جاي موشها و ديگر جانوران، ما آمديم دورش را ديوار کرديم و همين طور که نشسته بودم فکر کردم با مقداري رنگ هم ديوارها را نقاشي کنيم شايد اين کوچه از اين خرابي در بيايد. رنگ گرفتيم و دختر برادرم و بچهها و نوههايم هم همکاري کردند با من و آنها نقاشي کشيدند و خودم رنگ آميزيهايش را انجام دادم.

ارسال شده 5 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

يونس قيصي زاده : در بوشهر کوچهاي هست که يک زن خانهدار، بدون اينکه منتظر ديگران باشد، خودش براي زيبايي کوچه، آستين همت بالا زده، يک شهروند که دوست دارد وقتي ديگران از اين کوچه ميگذرند، لبخند بزنند. با ديدن گلها و گياهان کوچه احساس آرامش کنند و با نگاه کردن به نقاشيهاي ديواري، لذت ببرند...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سواحل زيباي بوشهر يکي از جاذبههاي مهم گردشگري ميباشد. در همه دنيا مديران دولتي و بخش خصوصي دست در دست هم ميدهند تا سواحل خود را به بهترين نحو براي جذب توريست و مسافر آماده کنند. اما مثل اين که در بوشهر برخي از مديران مربوطه بجز سنگ اندازي در راه آباد کردن...

ارسال شده 5 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

سيروس شيبو: خودم را  ميان خاطرات ديدم، گرم و صميمي، همه بودند، خيلي شلوغ و پر سرو صدا، همه چيز در ذهنم موج ميزد. دم دروازه شلوغ بود، پلاکارت سينما را نگاهي انداختم فيلم سلطان قلبها، تعريفش را زياد شنيده بودم به خودم گفتم شب با دوستانم برم سينما فيلم قشنگيه. چشمم به مجسمه...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: از صبح هوا خيلي گرم و شرجي بود، يعني تپ تپ، باد از باد نميجنبيد. طبق معمول همه روزه تو ميدون برحه کازروني جمع شديم و برو بچهها روي سکنچه مسجد که جاي استراحتمون بود نشسته بودند و در فکر بوديم که چگونه وقت بگذرونيم، يکي از بچهها پيشنهاد شَرْرُو بازي داد که همگي قبول کرديم...

ارسال شده 6 ماه پيش در تاریخ ، نظر (0)

نرگس کياني: احمد عليشرفي را ميتوان يکي از وزنههاي موسيقي اقوام در بوشهر دانست که هم نيانبان، هم نيجفتي ميزد. او خوشبختانه صاحب فرزنداني اهل موسيقي بود؛ فرزنداني که احتمالاً ميتوانند فقدان پدر را تا حدي جبران کنند. عليشرفي معمولاً به صورت خانوادگي کار ميکرد...

ارسال شده 6 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

دکتر عباس حاتمي: اين روزها موقع عبور از مقابل فروشگاههاي شهر، ميبينيم که زنان در حال حرف زدن با فروشندگان هستند و شوهرانشان درحاليکه حدود يک متر عقبتر از آنها ايستادهاند، فقط سرشان را تکان ميدهند. زنان از فروشگاهها کاتالوگ ميگيرند و با دقت آنها را ميخوانند. اين زنان هستند که ميدانند کابينت آشپزخانه چگونه باشد؟ خريد کدام خودرو با صرفهتر است، آداب رفتار در رستوران چگونه است، با توجه به بودجه خانواده، سفر به کدام کشورها باصرفهتر است و ...

ارسال شده 6 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 به عنوان يک معلمِ  دغدغهمند، به جرأت ميگويم آنچه دانشآموز در مدرسه ياد ميگيرد،فرماليته، بيمحتوا، بياثر، بي خواص در روند و سيکل آينده زندگي اوست، به عنوان مصداق از يک کلاس بيست نفره رشته برق صنعتي چندتاي آن با مهارت ميتوانند يک تابلو ببندند و طراحي کنند؟ همينجور ساير رشته ها... نه معلم دست و دلي براي تفهيم به دانشآموز دارد، چرا که از زبان وزيرش شنيده که گفته فرهنگيان قشر مصرفي جامعهاند و نه دانشآموز اميدي به آينده دارد براي اينکه ميداند چيزي...

ارسال شده 7 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

 ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...

ارسال شده 7 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

معاون فرهنگي اداره ارشاد استان بوشهر خبر داده که 10 واحد در راستاي اجراي قانون منع به کارگيري اسامي بيگانه در استان پلمب  شدند. در زماني که به خاطر وجود تحريمها و افت ارزش ريال و کاهش قدرت خريد مردم و... کار اقتصادي مردم به مشکل خورده و مغازهداران با انواع و اقسام فشارها روبرو هستند بطوريکه برخي عليرغم سرمايهگذاري کلان، حتي از عهده اقساط و اجاره و گرداندن مغازه هم برنميايند..

ارسال شده 8 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عبدالخالق ماجدي: در جريان اعتراضات اخير مردم فرانسه، در يکي از تصاوير دختري را ميبينيم که در جريان غارت فروشگاه زارا با در دست داشتن چندين لباس خوشحال از مغازه بيرون ميآيد. در همين راستا بين هواداران احزاب چپ و راست مجادلات مفصلي در جريان است. چپها اين اعتراضات را طغيان طردشدگان و تهيدستان ميدانند که زير فشار سياستهاي اقتصادي نظام  ليبرال سرمايهداري در حال نابودياند و از طرف ديگر راستها هم در اعتراض...

ارسال شده 10 ماه پيش در اجتماعی ، نظر (0)

عکس نوشتی از بوشهر قدیم

ارسال شده 10 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

جعفر درايي: سال1358 اوايل زمستان بود و مدرسه باتک کلاس اول راهنمايي با23 دانش آموز در اين سال آغاز بکار نموده بودم. دانش آموزان از سه روستاي نخل تقي عسلويه و  بيدخون بودند که در سالهاي بعد از زباز و دهنو و اخند و کلات هم به اين مدرسه اضافه شدند ... اين سال مدرسه، با دو دبير اداره مي شد، من و غلامرضا اسدي که از بندر طاهري بوديم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (1)

غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که  دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي  رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

محسن شريفيان:خاطره جالب ديگر هم مصاحبه با وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي دکتر مهاجراني بود که به جنجال کشيده شد! هم من نوجوان بودم و مثل هميشه صراحت...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

علیرضا مشایخ: مقصدم شهر «سی ین» در هفتاد و هشت کیلومتری فلورانس است و مسافرت تقریبا یک ساعت و نیم طول خواهد کشید. وقتی می رسم نم نم باران شروع شده و چه بهتر! ایستگاه در دره‌ای نزدیک شهر قرار دارد. از یکی از دروازه‌های شهر که هنوز ساختار قرون وسطایی خود را با دیواری بلند حفظ کرده وارد شهر می شوم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در جوانی به باربادوس سفر کرده بودم.  باربادوس میان اقیانوس اطلس و دریای کارائیب از سرزمین‌های فرا دریایی دریانوردان اسپانیایی در شرق کشور و نزوئلا قرار دارد. پس از آن به دست انگلیسی‌ها افتاد و سرانجام چند هفته پیش نیز استقلال خود از انگلستان را اعلام کرد. در این آبخوست زیبا، توفان موسمی دانه و تخم گیاهان و بوته‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (2)

علیرضا مشایخ: اسطوره بنيانگذاري شهر روم را ميشناسيم: دو برادر دو قلو، با نامهاي روموس و رومولوس که نسلشان به قهرمانان تروا ميرسيد در حالي که کودکاني تازه متولد شده بودند توسط عموي پدرشان به رود تيبر (رودي که از وسط شهر روم مي گذرد) انداخته مي شوند اما نجات يافته  و در ساحل رود توسط گرگي تغذيه مي شوند و بعدها در بلنداي تپه پالاديوم، شهر روم را بنا مينهند.

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (1)

 دکتر محمود دهقانی :در روزگار نوجوانی دانش آموزی قیل و قال مدرسه ایرانی دوبی که کبکم خروس می خواند، شادروان ابراهیم دهقانی (کل ابراهیم) به توصیه پدرم گفت تو که خوره کتابی در حیرتم چرا تا به حال "ژان کریستف" شاهکار "رومن رولان" را نخوانده ای. آدرس کتابفروشی آقای توسی را داد و گفت بگو عمو ابراهیم سلام می رساند.  رفتم کتاب فروشی...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: سال تحصیلی کلاس اول در دبستان گلستان قدیم واقع در ارگ به پایان رسید، سال دوم یعنی سال ۱۳۴۰ مدرسه جابجا شد و به محل جدید آن نزدیک باسیدون منتقل شد که امروز جزو محوطه بارانداز اداره بندر می باشد (باسیدون کلمه ای فرانسوی یعنی برج و بارو و یا قلعه که در شمالی ترین نقطه بوشهر (پوزه شمالی) محل ورودی کشتی ها به آبراه ساحلی بندر بوشهر قرار داشت این قلعه که امروز...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: چند روزی به اول مهرماه سال ۱۳۳۸ مانده بود که یه روز صبح بعد ازخوردن ناشتا پدرم گفت: لباسات بر کن تا بریم بازار. لباس پوشیدم و با هم از خونه زدیم بیرون و بعد از گذشتن از کلیسا و مغازه های اول بازار قدیم بوشهر، از پله ها بالا رفتیم به طرف راسته آهنگرا، به خیاطی آقای شهرستانی که رسیدیم پدرم سلام و احوالپرسی با اون کرد و رفتیم به طرف لباس فروشی زار محمد که پیرمردی خوشرو و خندان بود و بعد...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: درب کلیسای بوشهر (کلیسای گئورگ مقدس) باز بود و بر عکس همیشه شلوغ پلوغ، پاسبانی اونجا ایستاده بود و از رفتن افراد به داخل کلیسا جلوگیری می کرد. پدرم جلو رفت و با پاسبان که از هم قطارهای قدیمش بود (پدرم پاسبان بازنشسته بود) سلام علیک و احوالپرسی کرد و ماجرای شلوغی کلیسا ازش جویا شد. توضیح داد به خاطر این که میخوان از دروازه اول میدون مصدق تا محله بهبهونی، کنار دریا خیابون بکشند...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

جواد غلام نژاد جبری : حبیب رحیمی شیرازی متولد ۱۳۰۳ در شیراز به دنیا آمد. در اویل دهه ۴۰ یک  تاجر بوشهری درشیراز به دنبال یک استاد نجار حرفه ای بودکه بتواند سقف سینما در بوشهر که در حال ساخت بود  براشون درست کند، این گونه بودکه برای اولین بار استاد حبیب رحیمی شیرازی باهمکاری آقای محمدیان تاجر وارد بوشهر شد...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

نعمت الله شیخ سقا: سال تحصیلی61-62 هم زمان با تعطیلی سه ساله دانشگاه ها به بهانه انقلاب فرهنگی بنا به پیشنهاد یکی از دوستان که خود مدیر تنها دبیرستان پسرانه شهر اهرم بود بنام دبیرستان امام صادق به عنوان حق التدریس دعوت شدم. این شهر در آن ایام از امکانات کمی برخوردار بود. تنها یک خیابان که درست از وسط  شهر را دو ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

سنگ فرش خیابانهای اصلی مرکز شهر بوشهر به شدت آسیب دیده است. در اثر کیفیت نازل مصالح به کار رفته و اجرای اشتباه و غلط کار، با تردد انواع وسایل نقلیه سبک و سنگین قسمت عمده ای از این سنگها کنده شده و آسیبهای جدی به این خیابانها وارد آمده است. این خیابان که با هزینه ای نزدیک به...

ارسال شده بيش از 6 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

رابطه عاشقانه انگیزه دختر برای همکاری با باند سرقت

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در گوشه و کنار 2 ، نظر (0)

بازار قدیم بوشهر یکی از چندین بازار سنتی ایران است که هنوز هم قلب آن می‌تپد و خرید و فروش و رفت و آمد در آن جریان دارد. پس از گذشت چندین سال هنوز هم زیبایی معماری قاجار در تار و پود بافت قدیمی آن دیده می‌شود. محله های قدیمی بوشهر دهدشتی، شنبدی، کوتی و بهبهانی نام دارد که...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانی: سر هر پیچ  و خمی شاگرد از رکاب بغل کامیون پائین می رفت و با سر و روی پر از گرد و خاک با چرخش دست فرمان می داد وعمه نساء کامیون را به عقب و جلو می برد و گردنه ها را پشت سر می گذاشت. راننده های مرد به او سلام می کردند و او هم در حین کلنجار با دنده وچرخاندن  فرمان کامیون در کوه و کتل، برای آن ها دست تکان میداد

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (4)
صفحات: 1 | 2

آخرین اخبار

پربیننده ترین