طراحی سایت
جستجو:

تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: يکي از مهم ترين سوال ما اين بود نظر هدايت در اشعار نيما چه بود؟ نظر نيما را در مورد کارهاي هدايت خوانده بوديم. نقد نيما در مورد " داش اکل " هدايت، هنوز هم خواندني و آموزنده است. همه چيز را مي خواستيم بدانيم. عدم حمايت دکترخانلري از نيما، پسر خاله اش را بي دليل مي دانستيم تا بعد فني و نظريه هاي ادبي و شکستن ارکان عروضي و حذف وزن و قافيه  همه گفتار استاد برايمان زيبا و جالب بود حتي حاشيه رفتن هايش....

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

غلامرضا شريفي خواهقدمت بازار قديم در شهر بوشهر از تاريخ جديد بوشهر و شکل گيري و حاکميت  خاندان آل مذکور يعني دورة زنديه شروع مي شود و با توجه به مشاغل مختلف از قسمت هايي تشکيل شده بود و در دوره حکومت قاجاريه يکي از مراکز اصلي اقتصاد ايران به شمار مي رفت، گفته اند کل بازار از حدود دويست و چهل باب دکان بوده و اين نوشته درباره قسمتي از اين بازار قديم است.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

دکتر محمود دهقاني: عباس معروفي خالق سمفوني مردگان که نزديکان او را «باسي» صدا مي کردند؛ نويسنده، شاعر و روزنامه نگاري پر تلاش و ايران دوست بود. از خانواده اي تبارمند و با فرهنگ که از سنگسر به تهران آمده بودند و از ديرباز در ياري رساندن به تهي دستان آوازه داشتند. معروفي در کار نويسندگي و حتا سياسي اجتماعي تا آنجا که به مردم و کشورش مربوط مي شد، آرام نمي نشست و استراحت نمي شناخت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در سال 1355 نوجواني 14 ساله بودم که به عنوان سرپرست خانواده براي اشتغال به کار، به شهر بوشهر آمدم. آن موقع محل اقامتم خانه خواهرم واقع در خيابان باغ زهرا بود. مدتي در باشگاه همافران متل سيکس واقع در پايگاه هوايي مشغول به کار شدم. پس از يکسال قراردادم  تمام شد و براي اشتغال به اداره کار واقع در خيابان فرودگاه کوچه حاج نجف مراجعه کردم. به عنوان کارگر ساده به داروخانه ايران معرفي شدم، زير نظر دکتر ابوالفضلي آموزش هاي اوليه را ديدم و به مديريت داروخانه مسلط شدم. مدت 31 سال مديريت داروخانه ايران را برعهده داشتم.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

ابراهيم مهدي زاده: سال هاي تحصيلي 48 - 49 شمسي  دبيرستان سعادت که تعطيل مي شد، مي زديم بيرون و مي آمديم کتابفروشي «مهرداد» خيابان شاهپور يا دفتر هواپيمائي سهامي يا نوشت افزار فروشي اميرکبير با مديريت جناب مهدي درزي که اين دو آخري مطبوعاتي هم بودند. کريم سينا، طاهر ايراني، باقي دشتي،  جمشيد افروز ...  کتابفروشي «مهرداد» پاتوق استاد باباچاهي بود و دوستان اهل ادبيات داستاني و شعر و عکاسي و سينما...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

من در سال 1365 با رتبه 9 کنکور سراسري وارد رشته پزشکي دانشگاه شيراز شدم و سال 72 فارغ التحصيل پزشکي عمومي شدم و به مدت سه سال در مقطع عمومي در شهر خورموج طبابت کردم و سال 75 رشته تحصيلي تخصصي بيماريهاي داخلي در دانشگاه شيراز را براي ادامه تحصيل انتخاب کردم و پس از اتمام اين مقطع در دانشکده پزشکي بوشهر به عنوان هيئت علمي شروع به کار کردم و مجددا در سال 1385 رشته فوق تخصصي بيماريهاي روماتولوژي را در دانشگاه مشهد انتخاب کردم و در سال 1385 با اتمام دوره به بوشهر برگشتم و تاکنون هم در خدمت مردم استانم و دانشجويان عزيز هستم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

ابراهيم بشکاني: اواسط مرداد ماه بود، گرما و شرجي در بوشهر بيداد مي کرد؛ ننم يه قَليه تند و تيزِ مَشتي با مُي هَداکي گِرَت دم زردي که مهدي برادر بزرگم با رُخ نون کنار دريا رو سنگ هاي تُل عاشقون  گرفته بود، پخت و آماده کرد. ظهر که شد تو يه لگني چند تا نون تکه کرد و اُوقليه روش ريخت و تليت خوشمزه اي درست کرد که همراه تُربيزه و پياز تا...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

فرزان اسدي: اوائل دهه 80 به واسطه شرايط کاري در اهواز زندگي ميکردم اما به بوشهر رفت و آمد داشتم.

هفته نامه نسيم جنوب به همراه ساير نشريات استان، از طريق خانه مطبوعات آن زمان که دکتر يونس قيصي زاده رئيس آن بود و به جرأت مي توان گفت دوره طلايي مطبوعات بوشهر بود، به دستم ميرسيد...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

زيبا هوشيار: در شهريور ماه سال 1377، در دفتر کارم مشغول بررسي پرونده هايم بودم که برادرم پرويز با من تماس گرفت و موضوع شکايت نيروي انتظامي بوشهر عليه هفته نامه نسيم جنوب را مطرح کرد.از خوانندگان اين هفته نامه بودم و آن را ميشناختم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (2)

حسين شاکري: هفته نامه «نسيم جنوب» در عين جواني تاکنون کارهاي بزرگ و خطيري انجام داده است. از تشکيل کارگاههاي مختلف شعر و داستان و آموزش حرفه اي علاقه مندان به حرفه روزنامه نگاري که از بطن آن دهها چهره پخته بيرون آمده اند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر محمدجعفر ايزدپناه: گر هنرمندان پيشکسوت خانه نشين شده بودند و جامعه آنها را از ياد مي برد، حالا خبرنگار صفحه هنري به سراغشان مي رفت، احوالشان را مي پرسيد و بيادمان مي آورد که قدر آنها را بيشتر بدانيم. اگر رسانه هاي رسمي و...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

مهدي غضنفري:هفته نامه ««نسيم جنوب»» را دکتر اميرخلف پور (دايي ام) و يونس قيصي زاده (با همراهي باورنکردني همسرش نسيم فقيه) اين دو رزمنده سابق شروع کردند (دکتر خلف پور جانباز و قيصي زاده رزمنده و پسر شهيد هم است) که دل در گروه محمد خاتمي و حرکت مدني اش براي نيل به آزادي و فضايي بازتر داشتند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

خليل موحد: نسيم اما فقط کارکرد مطبوعاتي نداشت؛ بلکه جاي گردهمايي و گفت و شنود دسته هايي از آفرينندگان و  دلبستگان به  فرهنگ و رهروان راه  آزادي و  دادگري و از آن ميان،  دانشجويان بود. بسياري از کساني که پيش از اين با هم بيگانه و يا به رغم آشنايي پيشين، سال ها چشم به چشم نشده بودند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر سعيد معدني: خاطره خوبي که از  «نسيم جنوب» در آن دوران، سال 86- 85 - دارم اين بود که نشريه «نسيم جنوب» با يک کارگر افغانستاني، که مسئول رسيدگي به فضا و چمن زمين ورزشي باشگاه شاهين بود، مصاحبه اي انجام داده بود. اين کارگر خارجي آن قدر تحت تاثير اخلاق خوب و بزرگ منشي بوشهريها قرار گرفته بود...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

خورشيد فقيه:  روزي که جمعي از افراد انديشمند و همدل و هم راي درصدد برآمدند تا بنيان نشريه ديگري را در اين شهر و ديار، پي افکنند، هرگز گمان نميکرديم که عمر و عزت و تاثيرگذاريهاي فرهنگي و اجتماعي چنين پديده ي نوظهوري، به يک هزارمين بلوغ امروزياش برسد!...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

هادي اخلاقي: اين سال نيست نيز چون سالهاي پيش تر مثل باد آمد و مثل باد گذشت. باد زشتي که چشمها را پر از خاک کرد و اشک آورد. اين سال که بگذرد و تمام شود قرن تمام مي شود. يک قرن، و اينک ماييم در آستانه سال نو، قرني نو با آرزوهاي مانده، کهنه در خاک کاشته و قد نيافراشته و اين آرزوها مانده است...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

نسیم جنوب- حسين شادکامي: اومدن موسم عيد يه حس خوشي بيد. تو خونه ها، محله ها و شهر همه در تکاپو و جنب و جوش عجيبي مي افتادند. هرکسي از  دل، ديده  و بنيه خود  عيد را تعريف و تعبير مي کرد. عيد هم سي ما تو خونه و محله يه شور و حالي ديگه داشت. محله ما اکثراً دريانورد (جاشو و ناخدا) بودند که در رفت و آمد با ساير کشورهاي حوزه ...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

مردم مقصرند. البته مردمي که آش ديگ سياسي به هم مي زنند چون مردم عادي زبان بسته ها خسته و کوفته زير بار گراني و کرونا دست و پا مي زنند و نمي شود گفت مقصرند. آش سياسي بهم زنان بوشهري بد جور مقصرند، چون قدر رأي مردم نجيب بوشهر را نمي دانند و الکي آن را به هدر مي دهند. چند تا نماينده بوشهري در پارلمان اين کشور براي بوشهر سنگ به سينه زده و فرياد کرده؟ يا اگر فرياد زده اند پس چرا هنوز آب از آب تکان نخورده و استان انرژي جهان بچه هايش در سطل زباله دنبال خورد و خوراک مي گردند؟!...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

اسماعيل بهبهاني: در دوران دبيرستان دوست و همکلاسي داشتيم که اهل يکي از روستاهاي ساحلي اطراف بود و براي ادامه تحصيل به همراه خانواده به بوشهر آمده بود. پدرش در همان منطقه لنج تجاري داشت و خانوادهاش از نظر مالي شرايط خوبي داشتند, اين دوست ما پسري بسيار محجوب و خوش اخلاق و البته بسيار کم رو وخجالتي بود به نحوي که بعضي ار دوستان و همکلاسيها از اين ويژگي او سوءاستفاده کرده و کارهاي شخصي خودشان را هم به او ميسپردند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر عباس علوينژاد: بوشهر داراي تاريخ و تمدني کهن ميباشد و در زمان عيلامي ها، شهري بزرگ  به نام «ليان» و به عنوان بندري اقتصادي مورد توجه بود. اين بندر علاوه بر اهميت اقتصادي، به لحاظ سياسي، مذهبي و فرهنگي نيز از اهميت ويژهاي برخوردار بوده است. بوشهر در عصر قاجار شهري توسعهيافته بود و از جامعه تجار...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 خليل موحد: ويژگي و خاص بودن يک پديده در کادرآموزههاي  دانش و يا فن منطق، بيانگر اين است که آن پديده افزون بر همانندي با ديگر پديدهها، داراي ويژگي و  خاصههايي است که در هيچ يک از پديدههاي ديگر يافت نميشود. بر بنياد اين اصل،   پرسش اين است که آيا ميتوان در جغرافياي بينش، گفتار، کردار و آداب مردمان بوشهر، نگرش، روش و رفتاري را برجسته کردکه فقط  بوشهريها به آن آراستهاند و در هيچ جاي ديگر جاري و ساري نبوده و  نيست؟..


ارسال شده بيش از 2 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

 مردم گناهي ندارند؛ اين هم نشانه خوبي و بزرگ منشي بوشهريها است. بوشهريها در گذشته باندبازي نداشتند، هرچند نشانه هايي از آن کم کم شاهد هستيم! بدون باند و عضويت در مافياي قدرت نمي توان رشد کرد و يک بوشهري هرگز سرسپرده نيست! شايد اگر دنبال گناه بوشهري مي گرديد همين نداشتن سرسپردگي و آزادمنشي بوشهري است! بوشهري هرگز زير بار زور نمي رود و حرفش را رک و روشن مي گويد. هرگز براي رسيدن به جايگاهي چاپلوسي نمي کند. مال و دارايي و دنياپرستي و ... هرگز يک بوشهري را  اسير خود نمي سازد....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 حسين شاکري: بدون ترديد بايد گفت که "مهدي طارمي" مهاجم ارزنده تيم ملي فوتبال ايران ثمره يک قرن از پديدهاي غريب به نام فوتبال بوده که نه در يک رشته ورزشي که در رگ و پي فرهنگ مردم  بندر نازنين بوشهر شده است. طارمي اين سوپرمن به پرواز درآمده فوتبال ايراني نه با يک هايجکت و پروازي آني که پله به پله سوار بر دوش يک به يک اهالي فوتبال اين شهر به بام  ايران رسيده است..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

یونس قیصی زاده: اين كشور يک زندگی به جوانان بدهكار است؛ يک زندگی عادی كه در آن جوانان می‌توانستند شاد باشند، می‌توانستند بی‌دغدغه به دانشگاه بروند، می‌توانستند پس از فارغ‌التحصيلی به سر كاری بروند تا دانش خود را در آن‌جا به كار گيرند و لذت ببرند از تلفيق علم و عمل. شغلی داشته باشند كه دست‌شان توی جيب خودشان باشد و هر روز برای گرفتن كرايه تاكسی و خريد چای و قهوه و... جلوی پدر و مادر سر خم نکنند و شرم‌زده نباشند! شغلی كه آخر ماه با حقوقش می‌توانستند برنامه سفر با دوستان را بچينند و درباره تفریح در مناطق زيبا و دیدن جاهای تاريخی و...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

ابراهیم بشکانی: خردادماه سال ۱۳۵۱ ، امتحانات ترم آخر کلاس دوم یا همان کلاس یازده شروع شده بود ، بچه‌های هنرستان حاج جاسم اگر از نظر درس خواندن کمی تنبل بودند ولی در رشته‌های  فوتبال و تئاتر و موسیقی و به طور کل هنر بسیار فعال و زرنگ بودند. یک روز بعد از اتمام یکی از امتحانات، همکلاسیم  آقای علی درخشانیان که پدرش از بانیان مسجد زیارتی‌های بوشهر بود خبر داد که امسال قرار است سنج و دمام ببریم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

احمد حسن ابراهیمی: زمان های قبل ما و حتی زمان ما بازیکنان شاهین مسافرت های طولانی کم و بیش از هواپیما استفاده نمی کردند، غذای مناسبی در سفرها نبود، پول و قول های پوچ و توخالی نبود، بازیکنان قرارداد مناسبی نداشتند و بخاطر همین همه یک دل و یک جان بودند. مهمتر از همه  سفرها و خریدهای البسه ای تیمی هم به اون صورت سنگین نبود. ولی امروزه فوتبال همان طوری که جذابیتش بیشتر شد مشکلاتش هم بیشتر شده است. بازیکن در سفرهای طولانی به...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

علیرضا مشایخ: مقصدم شهر «سی ین» در هفتاد و هشت کیلومتری فلورانس است و مسافرت تقریبا یک ساعت و نیم طول خواهد کشید. وقتی می رسم نم نم باران شروع شده و چه بهتر! ایستگاه در دره‌ای نزدیک شهر قرار دارد. از یکی از دروازه‌های شهر که هنوز ساختار قرون وسطایی خود را با دیواری بلند حفظ کرده وارد شهر می شوم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

غلامرضا شریفی خواه : در شب‌های فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عده‌ای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)

امید زاهد: برخی رویدادهای تاریخی در بوشهر قدیم پا به پای افسانه می‌زند، یکی از همین رویدادهای واقعی که در اواخر قرن نوزدهم واقع شد، براساس اسناد کنسولگری انگلیسی‌، ماجرای دلدادگی حاجی بشیرخان از خانه‌زادان ملک التجار بوشهری است که خانم دکتر ونسا مارتین عنوان«عشق در شرایط پیچیده» را برای این ماجرای تاریخی برگزیده است....

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در تاریخ ، نظر (0)
من حبیب کارجو هستم، متولد سال۱۳۳۵ در شهرآبادان. من دریک خانواده پرجمعیت کارگری به دنیا آمدم. ما در محله شاه آباد که یک محله کارگری شرکت نفت و در میان مردمی که شادی های شان را با یکدیگرتقسیم می کردند زندگی می کردیم. آبادان درآن زمان نماد ایران جدید و جوان بود، مردم از همه شهرها با فرهنگ های مختلف برای کار و زندگی به آبادان می آمدند و همین باعث شکل گیری فرهنگی منحصر بفرد در این نقطه از خاک خوب خدا شد...
ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

عبدالخالق ماجدی: یکی از مجادلات همیشگی و بی پایان در بین فلاسفه، بحث به روی مبانی و اصول اخلاق است. چرا و چگونه ما یک عملی را خوب یا بد می دانیم؟ معیار قضاوت و داوری های اخلاقی ما چیست؟ توماس هابز و جان لاک معتقد بودند که مبنای قضاوت و داوری اخلاقی ما، ریشه در «خودخواهی/خوددوستی» ما دارد و حتی در جایی هم که به دیگران کمک می کنیم...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمد لطفی: به آن ها که آفتاب، نامشان را عشق مي خواند بر گل‌هاي سرخ کاغذي در هر طلوع و غروب، آنها که حس افتخار مي دوانند در رگارگ هر ايراني وقتي همه تن ابر شدند و باريدند بر تاول زخم هاي مردمان و ما تمام پنجره‌هاي بوشهر را دهان مي‌شويم درکوبش بي‌امان قلب‌ها...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

دکتر محمود دهقانی: واپسين کليساي بوشهر"گئورگ" مقدس را در روزگار قاجار خانواده ارمني آواديان، در 1819 ميلادي برابر با 1235 هجري قمري ساختند. اين کليسا که نزديک به دو سده يکي از ساختمان هاي ديدني بوشهر بود، به دليل مديريت سست ميراث فرهنگي سرنوشت خوبي نداشت. اگر به صليب کشيدن عيسا پيش چشم حواريون در تپه جلجتا رخ داد، در بوشهر نيز در دل روز تابلو فلزي شناسنامه کليسا همراه با صليب آن را به يغما بردند...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20

آخرین اخبار

پربیننده ترین