محمد لطفي: در انبوه دردهاي پنهان و آشکار، و عبور ثانيه ها، در هجوم انبوه اندوهان روزمرگيها، آرام از کنار مواردي مي گذريم که هر کدام خود از اساسي ترين نيازهاي جامعه شهري است، در مييابي بين ما و حداقل خواستههاي يک شهروند چقدر فاصله افتاده است، يادمان مي آورد چه آسان به نبودن ها عادت کرده ايم، چه آسان از کنار ابتداييترين نياز ها عبور مي کنيم.
احمد عبداللهي: بعد از چند سال تدريس اداره شهرستان بوشهر او را براي مديريت دبيرستان نواب صفوي و بعد از سه سال به مديريت دبيرستان ماندگار سعادت بوشهر منصوب کرد. ايشان بعد از مديريت در دبيرستان سعادت در دبيرستانهاي طالقاني، فاطمه زهرا، شهيد مطهري و شهيد بابايي پايگاه هوايي هم تدريس نمودند و از سال 1365 به جهت اعتمادي که به ايشان بود 17 بار به طور متناوب مسئول سالن مرکزي حوزه تصحيح اوراق امتحاني دبيرستان تعيين گرديد..
علي رغم اين که زنان هنرمند سعي دارند به اندازه مردان نقشي محوري در غني سازي هنر داشته باشند اما کمتر ديده شدهاند. و به طرز عجيبي، وقتي صحبت از نحوه پوشش رسانههاي اصلي دنياي هنر به ميان ميآيد، مشارکتهاي آنها هميشه نقش اصلي را ايفا ميکند. اکنون زنان هنرمند با خلاقيت و هنر خود، آثاري معنادار و بديع، خلق مي کنند. زنان يا هر هنرمند ديگري با استمرار و کار مداوم، در سطح بين المللي ديده ميشود...
غلامرضا شريفي خواه: بازار سنتي قديمي در بوشهر که قدمت آن از دورة حکومت قاجاريه مي باشد که در آن جا علاوه بر دو راسته اصلي به نام هاي معين التجار و رييس التجار بوده و به بخش هاي کوچک تري هم تقسيم شد و در هر بخش مربوط به صنفي بود که براي آسان خريد مردم شهر و حومه اطراف و ساکنين جزاير ترتيب داده بودند..
مهدی جهانبخشان پیشکسوت رسانهای استان بوشهر در یادداشتی و تهیه کلیپی که در پیج اینستاگرامش نیز منشتر شده به "ناگفتههایی از زندگی شیر محمد تنگسیر که فیلم و کتابی نیز به همین نام تولبد و منتشر شده " پرداخته است...
غلامرضا شريفي خواه : بازار قديم بوشهر يکي از بازارهاي سنتي ايران به شمار مي رفت که دو راسته اصلي و مشهور در آن وجود داشت، يکي حاج محمد آقا بوشهري ملقب به معين التجار و ديگري حاج عبدالرسول طالبي ملقب به رييس التجار که حاج رييس در بوشهر سرشناس بود. اين بازار از بخش هايي و با توجه به مشاغل متعدد تقسيم شده بود که براي رفاه و راحتي مردم شهر و ساکنين اطراف، بتوانند مايحتاج خود را خريداري کنند...
مکيه گرمسيري: چند وقت بعد يک روز بطور اتفاقي و به منظور ثبت نام در دوره رانندگي به بوشهر آمدم. در خيابان ششم بهمن (انقلاب) چشمم به تابلوي دفتر برنامه و بودجه افتاد. اولين بار بود که دفتر استان را مي ديدم، وارد شدم. نامه ابلاغ حکم را که در کيفم بود به آقاي دمکي دادم و ايشان نيز به آقاي شيرواني دادند ايشان نيز با خوشرويي نامه را به نجف غلاميان دادند و به من گفتند يک کپي نيز بگير تا به آقاي خمسي بدهند...
غلامرضا شريفي خواه: در تاريخ هيجدهم دي ماه سنه1342 شمسي که چند روزي قبل از آن بارون دونه درشت (دهن مشکي) چنان باريده بود که همه جا از جمله آب انبارها و باغ ها و زمين ها پر از آب شد و بعد از اتمام بارندگي، شبي سرد و يخبندان در همه جاي بوشهر و نواحي محلات جنوبي پديد آمد و مردم پس از برخاستن از خواب، ديدند که در ظروف آب مصرفي مانند حبانه و خمره و بشکه و ... پوشيده از لايه يخ بود و مورد حيرت و تعجب همگان گرديده و تمامي محصولات زراعي کشت شده بر اثر يخ زدگي نابوده شده بود...
نجف آهوچهر هم آسماني شد (عبدالمجيد زنگويي)، کي رفتهاي زدل که تمنا کنم تو را (عبدالحسين کنين)، گنجينه اي از فرهنگ و ادب (علي دباش)، به شاگردان خود آيين مهرورزي آموخت (حسين رنجبر)، بدرود رفیق شفیق ما (خلیل موحد)، به ياد دوست که چه با وفا بود (محمدرضا دباش) ، در رثاي استاد نجف آهوچهر؛ عزيز و با يادماندني (اسماعيل منصورنژاد)، معلم، روزنامه نگار و نويسندهاي با لبخند هميشگي (عالي بازدار)
افقي که براي تئاتر بوشهر مي بينم به اين شکل هست که ما چه بخواهيم و چه نخواهيم با تمام بي امکاناتي ها و ناملايمتي ها،جوانان اين شهر پرچم اين هنر را به دست خواهند گرفت و جلو خواهند برد و با وجود اين که ديگر در بوشهر شايد به ظاهر و به شکلي تئاتر ديگر وجود نداشته باشد ولي آينده اين هنر در دستان جوانان اين شهر است،پس شما به عنوان يک رسانه و دوستان ديگر در هرجايي که رسانهاي رو در دست دارند بايد از اين جوان ها حمايت کنند تا آن ها بتوانند بهترين ها را براي اين شهر و مرز و بوم رقم بزنند...
جميل رزمي: بي شک براي فوتبال پرفرازونشيب ايران طارمي بايد يک جورايي مثل يک اقيانوس عميق باشد، مادامي که او انديشه اي عميق و دريايي داشته باشد مي تواند در مستطيل سبز باگل زدن، پاس گل، خلق موقعيت هاي گلزني، بازي هاي زيبا هيجان و شادي را به سکونشيان استاديوم دراگائو هديه کند و قطعا او اين توانايي را دارد که همچون اسطوره هاي اين باشگاه سال ها درخاطرات تماشاگران بي شمار فوتبال پرتغال محبوب باقي بماند...
تا آنجا که به ياد دارم، فضاي فرهنگي و ادبي در بوشهر و همچنين در دبيرستان سعادت، خوب بود. هفته نامه ديواري، بحث ها و رد و بدل شدن کتاب هاي خواندني بين دانش آموزان (البته نه همه دانش آموزان، تعداد اندکي)، مطالعه کتاب هاي شعر. ناگفته نگذارم که، وجود شخصيت هاي ادبي و هنري نظير منوچهر آتشي و محمدرضا نعمتي زاده در آن سال ها، در ايجاد علاقه و انگيزه ي روي آوري به ادبيات، فرصت بسيار خوبي بود براي اين کار...
استاد باباچاهي مرد خوش قلبي بود که به درسش خيلي اهميت مي داد و کلاسش لااقل براي من که شيفته ادبيات بودم خيلي سرگرم کننده و درس آموز بود. يک شانس بزرگي که همزمان با شاگردي استاد جعفر حميدي در دبيرستان سعادت، درِ خانه من را زد آشنايي من با استاد نعمتي زاده بود. طوري که کم کم جزو معدود افرادي شدم که مي توانستند به خانه استاد رفت و آمد داشته باشند. کم تر کسي اين نعمت نصيبشان مي شد. چون استاد نعمتي زاده انسان گوشه گيري بود و با هر کسي نشست و برخاست نمي کرد و راحت نمي شد او را ديد و يا به خانه اش رفت...
غلامرضا شريفي خواه: قدمت بازار قديم در شهر بوشهر از تاريخ جديد بوشهر و شکل گيري و حاکميت خاندان آل مذکور يعني دورة زنديه شروع مي شود و با توجه به مشاغل مختلف از قسمت هايي تشکيل شده بود و در دوره حکومت قاجاريه يکي از مراکز اصلي اقتصاد ايران به شمار مي رفت، گفته اند کل بازار از حدود دويست و چهل باب دکان بوده و اين نوشته درباره قسمتي از اين بازار قديم است.
در سال 1355 نوجواني 14 ساله بودم که به عنوان سرپرست خانواده براي اشتغال به کار، به شهر بوشهر آمدم. آن موقع محل اقامتم خانه خواهرم واقع در خيابان باغ زهرا بود. مدتي در باشگاه همافران متل سيکس واقع در پايگاه هوايي مشغول به کار شدم. پس از يکسال قراردادم تمام شد و براي اشتغال به اداره کار واقع در خيابان فرودگاه کوچه حاج نجف مراجعه کردم. به عنوان کارگر ساده به داروخانه ايران معرفي شدم، زير نظر دکتر ابوالفضلي آموزش هاي اوليه را ديدم و به مديريت داروخانه مسلط شدم. مدت 31 سال مديريت داروخانه ايران را برعهده داشتم.
من در سال 1365 با رتبه 9 کنکور سراسري وارد رشته پزشکي دانشگاه شيراز شدم و سال 72 فارغ التحصيل پزشکي عمومي شدم و به مدت سه سال در مقطع عمومي در شهر خورموج طبابت کردم و سال 75 رشته تحصيلي تخصصي بيماريهاي داخلي در دانشگاه شيراز را براي ادامه تحصيل انتخاب کردم و پس از اتمام اين مقطع در دانشکده پزشکي بوشهر به عنوان هيئت علمي شروع به کار کردم و مجددا در سال 1385 رشته فوق تخصصي بيماريهاي روماتولوژي را در دانشگاه مشهد انتخاب کردم و در سال 1385 با اتمام دوره به بوشهر برگشتم و تاکنون هم در خدمت مردم استانم و دانشجويان عزيز هستم...
ابراهيم مهديزاده: در سايه روشن شيشه هاي رنگي و هلالي کلاس، هنوز صداي مردانه آتشي از توي راهروهاي دبيرستان قديمي و کهنسال سعادت به گوش مي رسد. سالهاي اول دبيرستان و هجوم ناشناخته ها...
حسين نوري فيروزي: در يکي از زمستانها به چشم ديده بودم که چگونه عبدو با يک دست که چماق خيزراني با آن حمل مي کرد توانسته بود سه لوک مست با پوزه اي کف آلود که باهم درگير شده بودند را پس از يک ساعت درگيري از هم جدا کند. آن شب عبدوي جت که به او کُل دست هم مي گفتند...
ابراهيم بشکاني: اواسط مرداد ماه بود، گرما و شرجي در بوشهر بيداد مي کرد؛ ننم يه قَليه تند و تيزِ مَشتي با مُي هَداکي گِرَت دم زردي که مهدي برادر بزرگم با رُخ نون کنار دريا رو سنگ هاي تُل عاشقون گرفته بود، پخت و آماده کرد. ظهر که شد تو يه لگني چند تا نون تکه کرد و اُوقليه روش ريخت و تليت خوشمزه اي درست کرد که همراه تُربيزه و پياز تا...
زيبا هوشيار: در شهريور ماه سال 1377، در دفتر کارم مشغول بررسي پرونده هايم بودم که برادرم پرويز با من تماس گرفت و موضوع شکايت نيروي انتظامي بوشهر عليه هفته نامه نسيم جنوب را مطرح کرد.از خوانندگان اين هفته نامه بودم و آن را ميشناختم...
دکتر يداله عبدالهي: نسيم تاريخ بوشهر را زنده تر کرد. در همان ابتداي راه، ذربين خود را برداشت و کوچه به کوچه، به ميراث فرهنگي پرداخت و بزرگترين ها را و حتي کوچکترين ها را مطرح کرد و نور را به هر تاريکي تابانيد تا ديده شود. نسيم به تصميم سازان کمک کرد که تصميم هاي تاريخي بگيرند و به خود و پيرامون خود خدمت کنند...
فرشيد جان احمديان:چقدر زود ربع قرن گذشت و هزارمين شماره «نسيم جنوب» منتشر شد. براي ما که از اولين سالهاي انتشار اين نشريه مطالبمان را در آن چاپ ميکرديم گذشت بيست وپنج سال چيزي جز افسوس از عمر رفته چيزي باقي نمانده است...
دکتر حميد اسدپور: «نسيم حنوب در استان بوشهر وزيدن خواهد گرفت»، با اين جمله بود که فصلي نو در تاريخ مطبوعات بوشهر آغاز شد و اينک از آن روزي که اين آگهي منتشر شد بيست و پنج سال مي گذرد. بيست و پنج بهار و هزار شماره. «نسيم جنوب» حاصل تلاشهاي يونس قيصي زاده و همسر گرامياشان نسيم فقيه (گويا نام هفته نامه نيز از ايشان گرفته شده) و البته همکاران محترم و همراهان ايشان...
دکتر يداله عبدالهي: شرايط و تفکري که جاري است، چنان از توان و قدرت امثال بنده ميکاهد، حتي فرصتي حاصل نميشود که منفعتي براي هموطنان خود ايجاد نماييم. تلاش در حد توان ما چنان ناچيز شده که انگار پروانهاي در گوشهاي از دنيا بالي ميزند تا تغييري در هوا دنيا ايجاد کند...
غلامرضا شريفي خواه : مردم بوشهر در قديم طي آداب و رسومي که از ديرباز براي آمادگي عيد سال جديد معمول بود، کارهايي را انجام مي دادند. در دهه هاي سي و چهل ابتدا خانه تکاني که دو هفته قبل از عيد، خانه هاي خود را بعد از يک سال با شرايط سخت آن زمان، تميز مي کردند. ابتدا وسايل هر اتاق در حياط گذاشته...
دکتر محمود دهقاني: در روزگار کودکي که با آواز گنجشک هاي قبه ي نخل ها و بلبلان مست غزل خوان شاخسار سرسبز و شاداب ليمو و انار باغ هاي بُورِکي در دشت خشت کازرون از خواب برمي خاستيم، پيراهن نو هديه ي نوروزي خانواده، شيريني زندگي را به کام من و هم سن و سالان مي چشاند. چه زود و به گونه رد يک شهاب گذشت. نوروز که فرا مي رسيد باغ و بوستان دهستان بُورِکي به گونه ي بخشي از باغ عدن بهشت آسا، سر سبز و چشم نواز بود...
حسين شاکري: بدون ترديد بايد گفت که "مهدي طارمي" مهاجم ارزنده تيم ملي فوتبال ايران ثمره يک قرن از پديدهاي غريب به نام فوتبال بوده که نه در يک رشته ورزشي که در رگ و پي فرهنگ مردم بندر نازنين بوشهر شده است. طارمي اين سوپرمن به پرواز درآمده فوتبال ايراني نه با يک هايجکت و پروازي آني که پله به پله سوار بر دوش يک به يک اهالي فوتبال اين شهر به بام ايران رسيده است..
غلامرضا شريفي خواه : در اوايل سال ١٣٤٠ خورشيدي منزل ما کنار درب گمرک بود، قبلا گمرک وظايفش مبارزه با قاچاق صادرات و واردات و مراقبت از سواحل بود. از پشت ديوار گمرک کنار دريا، بچهها و آدم بزرگها شنا مي کردند. در تابستان آب ٣ الي ۴ متر تا رُخ بُلت (کنار دريا) بالا ميآمد. صبحها بچههاي محلات دهدشتي و شنبدي و تعداد از بهبهانيها مشغول شنا کردن ميشدند...
غلامرضا شریفی خواه : در شبهای فصل سرمای زمستون در شهر بوشهر مخصوصاً در چهار محل عدهای به صورت دوره ای اقوام به خانه هم می رفتند و خانه های قدیمی طوری ساخته شده بود که اتاق تابستونه و زمستونه جداگانه بود، و حیاط در وسط خانه که اغلب آب انبار در آن جا قرار داشت و اتاق ها به اسم نشیمن و مجلسی و اتاق کوچک تر که صندوقخانه می گفتند. اتاق نشیمن که بیشتر در آن جا بودیم...
برای مهاجرت با وکلای رسمی مهاجرت مشورت کنید و به یک وکیل هم بسنده نکنید. شرایط مهاجرت برای هر کس متفاوت است پس خود را با دیگران نسنجید. به عنوان نمونه جهت این که بدانید یک نفر عضو رسمی وکلای مهاجرت کاناداست یا خیر میتوانید از وی شماره وکالتش را بخواهید و این اصلا کار زشتی محسوب نمی شود. پس از آن شماره را در سایت وکلای کانادا چک کنید تا مطمئن شوید با یک وکیل رسمی طرف هستید...
کلا در طول زندگیام تا حالا شش دوره علاقه عوض کردهام و آن دوران علاقه اجتماعی غلبه داشت. به این نتیجه رسیده بودم که اگر بخواهم به آن تمکن مالی در خارج از کشور برای انجام فعالیتهای اجتماعی داخل کشور برسم، بهترین راهش ادامه تحصیل است. به خاطر همین ابتدا مقاله تخصصی در زمینه رشته تحصیلی خودم (مهندسی برق و مخابرات) نوشتم. آن گاه با پذیرش مقاله، توانستم ویزای آمریکا بگیرم...
ابراهیم بشکانی: در شهر بوشهر قبرستان قديمي اي بود که مردم چهار محل مردگان خود را در آن دفن مي کردند و سپس قبرستان به مکان جديدي در محله شکري انتقال پيدا کرد. در سال 1316 خورشيدي رضا شاه جهت رفاه حال مردم دستور ايجاد باغ شهري همگاني و فضاي سبز همراه با درختکاري در اکثر شهرهاي ايران صادر کرد که بعداً اين فضاها بنام باغ ملي يا پارک ملي خوانده شد..
دکتر سعید معدنی : نوجوانی و پانزده سالگی نسل ما مقارن با وقوع انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بود. در آن زمان تب و تاب کتابهای انتقادی و انقلابی از آثار مارکسیستی گرفته تا کتاب های نویسندگان مسلمان داغ داغ بود. در این میان ما آثار شریعتی را که بیشتر سخنرانی بود و در کتابهایی کم حجم، چاپ شده بود، میخواندیم. میخواندیم که چه عرض کنم میبلعیدیم!...
آخرین اخبار
- بايد براي تراژدي ورزش بوشهر، سالها گريست
- چرا نفت و گاز، از فعاليتهاي ورزشي استان بوشهر حمايت نميکنند؟
- چهار نکته براي رابطه پايدار والدين با فرزندان نوجوان
- نگاهي به تبعيضهاي درماني در کشور / به بهانه کلنگ زني بيمارستان نفت در شيراز
- استقبال از عيد نوروز باستاني در بوشهر
- دنياي معترضان
- چاپ شعري از استاد باباچاهي در امريکا
- آقاي استاندار در مقابل لغو مجوز فستيوال کوچه بوشهر، پاسخگو باشيد
- گردشگران دره ساساني «تنگ جيز» دشت خشت کازرون
- خاطرات خدمت سربازي در سپاه دانش
- مرثيه اي براي موسيقي
- فستيوال کوچه بوشهر در مسير رونمايي از گنج موسيقي نواحي است
- «کوچه بوشهر» مدل جديدي براي آغاز کوچههاي ديگر ايران
- در فستيوال کوچه بوشهر چه گذشت؟
- «کوچه» فستيوالي که واقعا فستيوال است!
پربیننده ترین
- ویژهنامه سوگ شادروان پرويز هوشيار ؛ نویسنده و هنرمند بوشهری
- حکایت اولین کارگاه نوشابه سازی ایران در بوشهر
- گزارش تصویری افتتاح دانشکده هنر و معماری بوشهر با حضور وزیر راه و شهرسازی
- 21 استانداری که در بوشهر بر صندلی ریاست نشستند + تصاویر
- فستيوال کوچه؛ اميد فرداي فرهنگ و هنر بوشهر
- زندگی مردم بوشهر با موسیقی پیوند و گره خورده است
- چگونه دلیران تنگستان ساخته شد + تصاویر
- عکس هائی دیدنی از سریال به یاد ماندنی دلیران تنگستان
- گوشه ی بیداد و شفای شروه خوان ِ...
- باران نشاط با موسيقي بوشهري شريفيان در تهران + تصاویر
- کتل ملو
- تصاویر کنونی دانش آموختگان دبیرستان سعادت بوشهر در سال (1349 - 1346)
- خاطره تُوسون و شِنو تو دِرياي بوشهر
- درخواست جمع آوری و امحای نشریه محلی توسط تامین اجتماعی بوشهر
- تحمل نه شنيدن / حسين زيرراهي