طراحی سایت
جستجو:

دکتر عبدالرحيم مهرور: بوشهر بندري تجاري، تاريخي، فرهنگي با هزاران راز و رمز  نهفته در سينه و چهره، داراي معماري فاخر و کهن، موسيقي محلي غني و زنده، با مردماني اصيل و مهمان نواز، از کوچه پس کوچههاي سنگ فرش، گلي، نمناک، سبخ زار و تنگ و باريکي که از يک طرفش بادهاي موسمي با نسيمي خنک و در مواردي همراه با گرمي و شرجيهايي که در بازار ماهي قديمش با يزلههاي...

ارسال شده 2 ماه پيش در دیدگاه ، نظر (1)

 گلايه ما اين است که مردم بيايند کنسرت را ببينند و اگر لايق بوديم حمايت کنند بجاي اينکه پولهاي سنگين پرداخت کنند و بروند موسيقي پلي بک که توسط 90 درصد گروههاي پاپ اجرا ميشود و فقط ميشود اسمش را گذاشت کلاه برداري. بيايند از ما که صادقانه و کاملا زنده داريم فعاليت ميکنيم و کنسرت اجرا ميکنيم با ادعا قوي و تمام تلاشمان را کردهايم که بينقص باشد، حمايت کنند..

ارسال شده 6 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

 مردم استان عزيزم بوشهر بينظيرند. مردم سخت ميخندند ولي بايد بدوني چطور بايد آنها را بخنداني. نگاه مردم به شونشيني شبکه استان خيلي خوبه، بي نظيرند و من همشان را دوست دارم بلاخص پيرمردها و پيرزنهايي که هر شب ميگن کي حسن و کوکاش شاهين ميان. مردم عجيب دوستم دارند و من بيشتر... دستانشون را ميبوسم... و امروز نياز جامعه به خنده خيلي زياده چون مردم خيلي تو فکرند و خيلي ها گرفتارند و جامعه نياز به شادي و خنده داره... من طنز را از درون اجتماع پيرامون خودم پيدا ميکنم...

ارسال شده 8 ماه پيش در گفتگو ، نظر (0)

يادي از زنده ياد کامفيروزي که به معناي واقعي معلم بود

شهرام شريف پور

در سال 1343 در آموزش و پرورش بوشهر تحولي بزرگ رخ داد. حدود 70 نفر معلم در رده دبستان، دبيرستان، مديريت از فارس بوشهر فرستاده شدند، سهم مدرسه ما دبستان گلستان چهار نفر بود، با توجه به اينکه آقاي مدير (خليل رهنمايي) بعد از بيش از چهار دهه خدمت از دبستان گلستان در سال 1342 بازنشسته شده بود، آقاي کاظمي معاون و هم معلم ورزش، آقاي استقامت معلم پنجم و آقاي کامفيروزي معلم ششم به دبستان گلستان آمدند، کلا در اين مقطع آموزش پرورش واقعا متحول شد.

کوتاه بگويم وقتي دبستان گلستان را تمام و ميرفتي دبيرستان به طعنه ورود به دانشگاه ميناميدند، چون اکثر دانشآموزاني که موفق ميشدند ششم ابتدايي را قبول شوند و به دبيرستان بروند انگشت شمار بودند و گاها به جاي شش سال، دوره دبستان را دوازده سال طي ميکردند و نادر بودند که در خرداد از ششم قبول شوند.

از سال 43 با آمدن معلمي به نام کامفيروزي که اصالتا از کامفيروز فارس آمده بود و ياد و نامش براي هميشه مانا باد، به تمام معني عشق معلمي داشت و آنچنان در آموزش و حتي پرورش دانشآموزان جدي بود که در دبستان گلستان انقلابي ايجاد کرد و در سال 1344 يعني اولين خروجي دانش آموزان او، رتبه اول امتحانات ششم دبستانهاي بوشهر از دبستان گلستان آقاي رادمنش شد، من در سال بعد وارد کلاس ششم شدم، درس من خوب بود، واقعا احساس ميکردم اين معلم چه قدر عاشق کارش هست، اولين کتابي که به معناي کتاب ايشان براي مطالعه داد (تا آن موقع ما بيشتر کيهان بچهها وکتابهاي قصههاي طلايي را مطالعه ميکرديم) کتاب بابا لنگدراز اثر جيناير بود و اين کتاب آنچنان تاثيري بر بينش و تفکر من از زندگي گذاشت که در حقيقت من را متحول کرد، طوري که چند روز بعدش در بهمن ماه شاه ميخواست بيايد بوشهر و ما دانش آموزان پيش آهنگ جزو کساني بوديم که بايستي به استقبال شاه ميرفتيم، با يکي از ديگر همکلاسي ها صحبت کردم و تصميم گرفتيم در مراسم استقبال شرکت نکنيم، که فرداي آن روز شنبه در يک هواي سرد و در حالي که باد شمال زوزه ميکشيد در سر صف مدير مدرسه ترکشهاي چوبش در جلو همه بچهها آنچنان بر کف دستهاي ما دو نفر ضربه ميزد که کف دست ما چون بادمجان سياه شده بود، و آنجا بيشتر پي برديم که معلم ما چه قدر بزرگ است، من هيچ وقت خدمات و ارزش زندهياد آقاي کامفيروزي را در آگاهي و رشد خود فراموش نميکنم، او انسان بزرگي بود، ياد و نامش براي هميشه مانا و در قلب ماست.

جا دارد از همه معلمان و کادر مديريت که در دهه چهل در دبستان گلستان در حق من معلمي کردند يادي کنم و بگويم زحمات آنان هرگز فراموش نخواهد شد، زندهيادان، خليل رهنمايي، احقاق، مدني، نجفزاده، بازويي، کردستانيان، باقر فرخ، کامفيروزي، و بزرگواران، آقايان استقامت، کاظمي، آبياري، نبوي، و به خصوص زنده ياد ماشاالله بوشهري باباي مدرسه، نام همه اين بزرگان مانا باد.

(هفته نامه نسیم جنوب – سال بیست و ششم- شماره 1056)

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر 2 ، نظر (0)

 ابراهيم بشکاني: مرداد ماه بوشهر تو جِنگ قلبالاسد و نم و رطوبت و گرمان، معمولاً تو اي مواقع صبح زود اُو دريا پرن(مد) و بعدازظهرها خالي ميشه (جذر). به کارخونه يخي حاج عبدالله وزيري نزديک شهرداري رسيديم، روبروش کنار بُلت دِريا يه پله دوطرفهاي بيد که سي دومن و بالا رفتن اَزِش...

ارسال شده 8 ماه پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

شاهرخ تنگسيري: روزي که دست سرنوشت گسلِ ناکو پاکستاني گرفت و  بندر به بندر کشوندش تا  تابُکِ  اسکلة جبري کرد  جمو مينووي  هم مث همه ي جاشوا لنگوته ش دور قِدش بيد و پيچانه ش تو دسش تو خور دي سيفو از جهاز پياده شد و پاش نهاد رو خشکي تا يه کارکتر ديگه به قصه و آدماي بندر اضافه بشه، يه راست رفت پاسگاه و خوش به استوار بکتاش معرفي کرد و فهميد که حدش تا برج مقومن...

ارسال شده 10 ماه پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

حسین شادکامی: عيدي که بوام دو سه سالي بيد که رفته سفر دور و دراز، اکام هم به اجباري (سربازي) رفته بيد. آخر سال از طرف مدرسه به بچه هاي کم بضاعت و يتيم لباس مي دادند ولي اسم مو توليست سهميه نبيد. آقاحميد معلم زبان آخر رنگ ازم سوال کرد و فهميد بي خبر هسوم. دستوم گرفت برد تو دفتر مدرسه، وقتي به مدير مدرسه معرفي ام کرد مدير گفت: اين که لباس بهتر از مو برشن (پوشيده) و سهميه تموم شده، اما نامه اي مي دمش، بره مدرسه سعادت...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

- نه فقط استان ما بلكه كلّ كشور بيشترين بيماريهاي گوارشي متاسفانه بيماريهاي مرتبط با مشكلات اعصاب و روان هست مثل سوء هاضمه عملكردي كه مردم بهش معده عصبي ميگن و سندرم روده تحريك پذير كه مردم بهش روده عصبي ميگن، اگه قراره تفاوت شيوع بيماري گوارش استانمون رو نسبت به استانهاي شمالي تر بهتون بگم ما قطعاً سرطان معده كمتري داريم و شايد سرطان روده بزرگ (كولون) بيشتري داشته باشيم...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)

ابراهيم بشکاني: اواسط مرداد ماه بود، گرما و شرجي در بوشهر بيداد مي کرد؛ ننم يه قَليه تند و تيزِ مَشتي با مُي هَداکي گِرَت دم زردي که مهدي برادر بزرگم با رُخ نون کنار دريا رو سنگ هاي تُل عاشقون  گرفته بود، پخت و آماده کرد. ظهر که شد تو يه لگني چند تا نون تکه کرد و اُوقليه روش ريخت و تليت خوشمزه اي درست کرد که همراه تُربيزه و پياز تا...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

 يه روز اومدم محصولاتي که درست کرد بيدم بسته بندي کنم که آماده بشن ببرم سره ميدون ساعت بفروشم، بسته بندي‌هام کرده بودم که اومدم يکم استراحت کنم که ناخواسته رفتم طرف گيتارم. خلاصه گيتارم برداشتم همينطور سي خوم خوندم «افتو زده تو کلم کلم ديد راس وايده» بعد گوشيم دادم دست خانمم و گفتم فيلمم بگير..

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

گابریل گارسیا مارکز برای همین رمان در سال ۱۹۸۲ موفق به دریافت نوبل ادبیات شد. در ایران چندین ترجمه از کتاب وجود دارد،  از همان سال اولی که ترجمه کتاب به بازار آمد شیوه شگفت انگیز روایت رمان معلوم بود. شیوه ای که بعدها سبک رئالیسم جادویی نام گرفت و منجر به دلگشایی های بسیاری شد. رمان شرح زندگی شش نسل از یک خانواده (بوئندیا) است که نسل اول آن ها در دهکده ای به نام ...

ارسال شده بيش از 2 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

محمد حیاتی: افتخار کسوت معلمی را درمهرماه 1371در رشته آموزش ابتدائی با مدرک کاردانی از مرکز تربیت معلم شهید رجایی برازجان را کسب نمودم. به توجه به این که سهمیه قبولی شهرستان گناوه بودم به آن اداره مراجعه نمودم. براساس امتیازبندی در پست بندی شرکت کردم و یادمه امتیاز من 14/44 بود و ابلاغ آموزگار دبستان شهید موسایی گناوه ...

ارسال شده بيش از 3 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

خیلی سخت بود، اصلا فکر نمی‌کردیم ما را آزاد کنند، هر وقت به آنها می‌گفتیم کِی ما را آزاد می‌کنید، می‌گفتند به همین زودی. می‌گفتند یک ماه دیگر. ما روزها را می‌شمردیم، یک ماه که می‌شد، می‌دیدیم خبری نیست. اینطوری خیلی با روان ما بازی می‌کردند. حتی یک بار بعد از ١٠ ماه، ما را از زندان دمام خارج کردند و گفتند...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در اجتماعی ، نظر (0)

نه سوپرمن می‌آید، نه امیرکبیر

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

من واقعا دیگه خسته شدم. بعد از ٥٠ سال دنبال توپ دویدن، خسته شدم. از‌ ١٤، ١٥ سالگی که با توپ پلاستکی بازی می‌کردم، شروع کردم، تا اومدم مربی پرسپولیس و تیم ملی شدم. به جایی رسیدم که دیگه هیچ‌جور کشش نداشتم. همین الان هم می‌‌یان به من پیشنهاد می‌دن...

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در ورزش ، نظر (0)

رابطه عاشقانه انگیزه دختر برای همکاری با باند سرقت

ارسال شده بيش از 7 سال پيش در گوشه و کنار 2 ، نظر (0)

سعید بردستانی : محسن شریف را با مجموعه داستان «ورار» و رمان‌های «آس نحس»، «فصل‌های تکراری» و «سال‌های صبر» می‌شناسیم. «تب نوبه» پنجمین اثر و چهارمین رمان این نویسنده پیشکسوت بوشهری است.  اما داستان «تب نوبه» چیست؟ 

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (0)

«چه باید کرد؟» این پرسش همیشگی یک نیروی سیاسی است اما بی‌شک برای سیاست‌ورزان داخل و خارج از ساختار و نهادهای رسمی قدرت، پژواک و البته پاسخی متفاوت دارد. اصلاح‌طلبان در سال ٩٤ از منظر یک نیروی سیاسی خارج از نهادهای رسمی قدرت در برابر این پرسش قرار داشتند و اکنون و در پی رخداد شگفت‌آور هفتم اسفند- پس از قریب به یک‌دهه - از منظر دیگری در برابر آن قرار گرفته‌اند. با عباس عبدی در این‌باره به گفت‌وگو نشستیم.‌

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

در یکی از خیابان‌های خوب تهران توقف کردم. وارد آپارتمانی شدم که چیدمان بخش اعظم آن کتاب و تابلوهای نقاشی بود. تا چشم کار می‌کرد، کتاب دیده می‌شد. یک تابلوی بزرگ نقاشی هم از یک خانواده بالای شومینه نصب شده بود و میز کاری که کنار یک پنجره دلباز قرار داشت. گفت‌وگو را با مراد ثقفی، مدیرمسئول نشریه «گفت‌وگو» آغاز کردیم؛ نشریه‌ای که به تبع تفکرات مدیرمسئول خود، ته‌مایه‌های چپی دارد و به مباحث روشنفکری دراین‌باره می‌پردازد. اما بحث ما درباره تبیین هویت اصلاح‌طلبی بود. در میانه‌های مصاحبه، بحثمان تقریبا به چالش کشیده شد، از آنجا که او معتقد بود اصلاح‌طلبان هنوز مبانی تفکری چپ را یدک می‌کشند. این چالش بر سر تحقق مبانی سوسیالیسم یا تفکرات راست در ایران ادامه یافت. اگرچه همه این مباحث را به اجبار نیمه‌کاره رها کردم؛ چون زمان لازم برای هرکدام از مباحث در آن مجال فراهم نبود. جانمایه سخنان او تعریف عدالت بود، به‌مثابه یکی از راهکارهای تدقیق هویت اصلاح‌طلبی. بااین‌حال صحبت از کلی‌گویی و نقد آنچه حاکم است؛ فراتر نرفت. مصاحبه که تمام شد من را دعوت کرد تا به «پیج» خرید از دست‌فروشان در اینستاگرام بپیوندم. یاد چپ‌هایی افتادم که از طبقه بورژوازی برخاستند: مانند سلف صالحشان انگلس؛ آنها که داعیه طرفداری از پرولتاریا را داشتند. 
ماحصل این گفت‌وگو را در پی می‌خوانید. 

ارسال شده بيش از 8 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

شرق: اول کتاب «گفته‌ها»ی ابراهیم گلستان سه جمله هست، یکی «سخن بیار زبان‌آوری مکن» از سعدی، دومی «بدان چه‌جور ببینی» از لئوناردو و سومی «هیچ باشم اگر نکته‌سنج نباشم» از نمایش‌نامه «اتللو»ی شکسپیر. این سه جمله را بر پیشانی کتاب «گفته‌ها» شاید بتوان عصاره حیات فکری و ادبی و هنری گلستان تا به امروز دانست. این سه جمله، همچنین کلیدی می‌تواند باشد برای ورود همراه با نکته‌سنجی و نگاه انتقادی به نوشته‌ها و آثار سینمایی گلستان تا حتی‌المقدور مصون بمانیم از دوقطبی معروف «لعن» و «ستایش» که غالبا گلستان را از یکی از این‌ دو حد افراطی دیده‌اند و سنجیده‌اند. یا او را ستایش کرده‌اند و از او اسطوره ساخته‌اند و میراث او را به «زبان‌آوری» و «تکنیک» تقلیل داده‌اند و یا او را دشنام داده‌اند صرفا  به این دلیل که به راه‌های متعارف نرفته است. خواندن گلستان با آن عقلانیت انتقادی توأم با نکته‌سنجی که شیوه خود اوست در خواندن دیگران، هنوز آن‌طور که باید آغاز نشده است. خواندن هیچ‌کس شاید هنوز آن‌طور که باید آغاز نشده است و از این‌روست که سنت انتقادی ما هنوز بر مدار «لعن» و «ستایش» می‌گردد و بر مدار تکرار آنچه پیشترها در رد و انکار و یا تأیید کسی گفته‌اند. اینجا مقصود از الگوقراردادن شیوه مواجهه گلستان با اتفاق‌ها و آدم‌ها و آثار هنری، شیوه‌ای مبتنی بر نپذیرفتن آنچه همه می‌گویند و تن‌ندادن به تکرار گفته‌های دیگران، پذیرش بی‌چون‌و‌چرای دیدگاه‌های او نیست. اتفاقا برعکس، گلستان را جا دارد به همان عیاری بسنجیم که او خود دیگران را با آن سنجیده است و او را در قامت «آدم»ی ببینیم در قد‌و‌قامت طبیعی که در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ ایران زیسته و کوشیده است به‌جای پاگذاشتن بر راه‌های رفته، راه تازه‌ای بگشاید و با ذخیره‌ای پربار از ادبیات و هنر ایران و جهان، چیزی را ایجاد کند که پیش از آن موجود نبوده است. حاصل کار قطعا می‌تواند مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد، نه به این معنا که بگوییم عالی است و فقط چندجایش اشکال دارد و یا برعکس، مردود است و فقط چند نکته قابل توجه در اینجا و آنجایش می‌توان یافت، نه، خواندن جدی گلستان مستلزم کشف ایده مرکزی او در آثارش، کشف سبک، نه در معنای زبان‌آوری و اینکه نثرش فلان است و بهمان، و مواجهه‌ای دقیق با این سبک و آن ایده مرکزی است و این همان کاری است که می‌گویم هنوز نه‌فقط درباره گلستان که درباره هیچ نویسنده دیگری آن‌طور که باید انجام نشده است.
چندی پیش نشر کلاغ سه کتاب ابراهیم گلستان را تجدید چاپ کرد. یکی کتاب «گفته‌ها» که مجموعه‌ای است از مقاله‌ها، گفتارهای گلستان بر چند فیلم مستند به کارگردانی خودش، سخنرانی مفصل او در دانشگاه شیراز و گفت‌وگوی بلند قاسم هاشمی‌نژاد با او درباره داستان‌هایش.
دو کتاب دیگری که از گلستان تجدید‌چاپ‌شده ترجمه‌های اوست از «هکلبری فین» مارک تواین و کتاب «کشتی‌شکسته‌ها» که ترجمه‌های گلستان است از چند قصه کوتاه استفن کرین، ویلیام فاکنر، استفن وینسنت بنه، آنتوان چخوف و ارنست همینگوی. گفت‌وگویی که می‌خوانید به‌مناسبت همین تجدیدچاپ‌ها انجام شده است. گلستان کمی پیش از انجام این گفت‌وگو به دعوت آکادمی فرانسه در رم، به این شهر رفته بود تا در نشستی که این آکادمی برای او و آثارش برگزار کرده بود شرکت کند. گفت‌وگوی پیشِ رو، پس از بازگشت گلستان از رم انجام شد. گلستان چنانکه در این گفت‌وگو می‌گوید سالهاست که قصه ننوشته و در عوض دو کتاب چاپ نشده دارد که هر دو نوشته‌هایی مستند هستند از آدم‌هایی که واقعا وجود داشته‌اند و وقایعی که واقعا اتفاق افتاده‌اند و این عجیب نیست وقتی به یاد آوریم که گلستان روزگاری در سینما مستندهایی ساخته است که برخی از آنها هنوز هم جزء بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران به‌حساب می‌آیند. مستندهایی که صرفا نشان‌دادن واقعه نبوده‌اند بلکه «دیدِ» سازنده و «چه‌جوردیدن» در تار و پود آنها تنیده شده و از طریق سبک، خود را به نمایش گذاشته. گلستان در جایی از گفت‌وگوی پیشِ رو می‌گوید: «واقعیت‌هایی که اتفاق افتاده آن‌قدر فوق‌العاده و انترسان است که قصه‌نوشتن ضرورتی ندارد.» گفت‌وگو با ابراهیم گلستان را می‌خوانید. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

جواب هر پرسشی را از دو منظر می‌دهد؛ هم توسعه و هم روابط بین‌الملل و اساسا بنیادهای فکری‌اش برمبنای این دو حوزه گذاشته ‌شده است. جامعه ایرانی را خوب می‌شناسد همان‌طور که جامعه جهانی و نظم جهانی را. همین بنیان‌ها موجب می‌شود که پاسخ پرسش‌ها را از مناظر مختلف بدهد.  محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی است، اما حضور فعالی در مجامع بین‌المللی دارد. از جمله آنها حضور در نشست‌های متعدد داووس است. او توسعه در ایران را مستلزم داشتن عزم برای تغییر، حل‌وفصل برخی چالش‌ها و دستیابی به نتیجه واحد و آغاز تغییر می‌داند. اگرچه یادآوری می‌کند که برخی ویژگی‌های فرهنگی، انجام این تغییرات را در سطوحی سخت می‌کند. او برای توسعه، سیاست خارجی، انتقاد و مباحثی از این دست ٣٠ ویژگی برمی‌شمارد. ‌کتاب‌های «عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» ازجمله آثار اوست که بر بحث توسعه متمرکز است. او متولد ١٣٣٨ در تهران است و در دوران مدیریت حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با این مؤسسه ارتباط داشته. او داشتن نقش مشاور برای رئیس‌جمهوری فعلی را رد می‌کند و می‌گوید هیچ سمت دولتی‌ای ندارد. گفت‌وگو با محمود سریع‌القلم در روزی بهاری در دفتر روزنامه انجام شد. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

شرق، آمنه شیرافکن: «عوض حیدرپور»، از اعضای کمیسیون امنیت ملی‌ مجلس نگران است. نگرانی‌اش را می‌شود در ادامه سخنان وزیر کشور بهتر فهمید. دلواپس پول‌های سرگردانی است که در هشت‌سال دولت احمدی‌نژاد اینجا و آنجا هزینه شده و حالا شاید از دل انتخابات آینده بیرون بزند. زبانش، لحن هشدارگونه دارد و تقاضایش از نهادهای نظارتی این است که حواس‌شان به ستادهای انتخاباتی باشد. نه از فردا روزی که کارازکار گذشته و کنترل برخی مسایل سخت می‌شود، از همین روزها که سرگروه‌های انتخاباتی در استان‌ها تعیین شده‌اند و ساختمان و منابع مالی مشخص شده، از نهادهای نظارتی می‌خواهد تا حواسشان به پول‌های کثیف و تزریق احتمالی آن به انتخابات آینده باشد. به ‌شکل ‌خاص به ساختمان چند طبقه ولنجک اشاره دارد و جایی از گفت‌وگو به صراحت می‌گوید رد پای پول‌های بربادرفته بابک زنجانی و رانت ویژه برای او این روزها در ستاد‌های انتخاباتی برخی کاندیداها احتمالی قابل رویت است. به اینجای گفت‌وگو که می‌رسیم، مشخص است دغدغه‌اش جدی است و خطر را به خوبی لمس کرده، گویا ستادهای انتخاباتی نزدیک به رییس دولت گذشته مدتی است در شهرهای بزرگ فعال شده‌اند و حالا می‌شود خط‌و‌ربط برخی شانتاژهای رسانه‌ای را بهتر فهمید. تبلیغاتی که حالا به هربهانه‌ای اتفاق می‌افتد، از مراسم ختم گرفته تا گعده‌های سیاسی دیگر. حیدرپور هشدار می‌دهد که برآوردها نشان از آن دارد که نامزدهای انتخابات آینده دست‌کم باید ٥٠٠میلیونی برای نماینده‌شدن هزینه کنند و از کجا معلوم پول‌های کثیف سر از جیب برخی نامزدها درنیاورند، این مساله سوال‌های متعددی پیش روی افکار عمومی قرار می‌دهد. حیدرپور تاکیدش این است که اگر آنها منظور او را بگیرند، خودشان متوجه خواهند شد. حیدرپور، سپاهی است و پزشک و عضو هیات علمی. در پرونده‌اش هم رسیدگی به ماجرای حمله تندروها به سخنرانی رییس مجلس در ٢٢ بهمن ٩١ به چشم می‌خورد و هم افشاگری ماجرای چک‌های پنج‌میلیونی رحیمی در آستانه استیضاح کردان. 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دانشگاه تهران پر بود از اساتید برجسته. این اساتید را یا مستقیم در کلاس می دیدیم یا غیرمستقیم و در نشست ها از محضرشان برخوردارمی شدیم. استاد زرین کوب، شفیعی، فرشیدورد، تجلیل، حاکمی، مظاهر مصفا، ترابی، روح الله هادی ، قیصرامین پورو... اساتید آن زمان دانشگاهمان بودند. در دانشگاه به دلیل اینکه عضو فعال هسته علمی دانشجویان بودم و نشست های ادبی را ...

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در ادب و هنر ، نظر (1)

اشاره: تابستان گذشته کنفرانسی در دانشگاه کیپ‌تاون با عنوان «کنفرانس برابری اجتماعی» برگزار شد و در آن فیلسوفان و نظریه‌پردازان سیاسی سخنرانی کردند. هرچند برگزارکننده کنفرانس، دپارتمان فلسفه این دانشگاه بود، اما طیف وسیعی از سخنرانان و موضوعات را دربر می‌گرفت؛ موضوعاتی از این قبیل که «برابری چیست»، «چه چیز برابری اینقدر خوب است»، «چگونه باید به برابری رسید» و نظایر آن. این کنفرانس در اصل قرار بود با اتکا به مورد خاص آفریقای‌جنوبی به وضع برابری در کشورها بپردازد، اما عمومیت بحث درباره برابری آن را برای مخاطبان دیگر کشورها نیز جذاب می‌کرد. یکی از مهم‌ترین سخنرانان این همایش جاناتان وولف، رییس دپارتمان فلسفه دانشگاه لندن بود که برای مخاطبان ایرانی نیز نامی آشناست. از وولف تاکنون، علاوه‌بر مقالاتی در مطبوعات، دوکتاب به فارسی ترجمه شده است: «چرا امروز مارکس را باید خواند» با ترجمه شهریار خواجیان و «درآمدی بر فلسفه سیاسی» با ترجمه حمید پژوهش. وولف در کتاب نخست به‌سراغ بازخوانی مارکس در قرن بیست‌و‌یکم می‌رود و می‌کوشد جاذبه تفکر مارکس را در عصر کنونی روشن کند. این کتاب برای مخاطبانی که کمتر متنی از مارکس خوانده‌اند، می‌تواند مقدمه‌ای برای ورود به جهان فکری مهم‌ترین فیلسوف ١٥٠سال گذشته باشد؛ درعین‌حال که برای خواننده حرفه‌ای آثار مارکس نیز جذابیت دارد. اما او در کتاب دوم، «درآمدی بر فلسفه سیاسی»، به تاریخ پردامنه فلسفه سیاسی پرداخته است. هدف او، انتخاب و گزینش مجموعه‌ای از بحث‌های برجسته فلسفه سیاسی است که وولف آنها را جزو پرجاذبه‌ترین کوشش‌های به‌عمل‌آمده در سراسر تاریخ فلسفه می‌داند. قصد او نگارش تاریخ منظم فلسفه سیاسی نیست. او قصد و روش کتاب را اینگونه شرح می‌دهد: «موضوع را با زنجیره‌ای از مسایل به‌هم‌پیوسته و دستبرد به گنجینه‌های فلسفه سیاسی در جست‌وجوی پاسخ‌ها و دیدگاه‌ها کاویدم. اغلب از سده‌ها (و گاه هزاره‌ها) درگذشته‌ام تا به کاوش اندیشه‌برانگیزترین متن‌های مربوط به مهم‌ترین موضوعات بپردازم یا گمان می‌کنم که چنین کرده‌ام.»آنچه در پی می‌آید، گفت‌وگوی اختصاصی «شرق» با جاناتان وولف است که همزمان با حضور او در کنفرانس برابری اجتماعی در کیپ‌تاون صورت گرفته است. در ضمن در این‌صفحه یادداشت دکترجورج هال مسوول برگزاری کنفرانس برابری اجتماعی نیز می‌آید که به‌طور اختصاصی برای «شرق» نوشته است و در آن به ارایه گزارش مختصری از مباحث مطرح‌شده در دوروز هم‌اندیشی فیلسوفان و نظریه‌پردازان عدالت اجتماعی می‌پردازد.

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

سیگار را فراموش کنید. ماریجوانا، حشیش، الکل، کتامین، گل، ترامادول و… این ها اسم‌هایی است که همراه با نحوه مصرف و قیمت و جزئیات «فاز»شان از زبان دانش آموزان نوجوانی شنیده می‌شوند که به 17 سال هم نرسیده اند. گزارش روزنامه شهروند دراین مورد را می خوانیم.

 

ارسال شده بيش از 9 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

28مرداد در ایران، روز کودتا نام گرفت. کودتایی که 61 سال پیش علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق شکل گرفت و جامعه ایرانی را آبستن تحولاتی تازه کرد. تحولاتی که شاید مهم‌ترین پیامد آن را بتوان انقلاب اسلامی سال 57 نامید. تحولاتی که به روشنی نشان می‌دهد ایران «پس» و «پیش» از کودتا با هم تفاوت‌های فاحشی دارند. در گفت‌وگوی پیش‌رو با «سعید حجاریان» به بررسی فضای پس از کودتا پرداخته‌ایم. فضایی که این فعال اصلاح‌طلب می‌گوید پس از آن سه جریان شکل گرفت. گرایش اول آنهایی که کلا «سیاست‌زده» شده بودند و شعر «زمستان» را برای وصف حالشان می‌خواند. گرایش دوم که فعالیت «نرم سیاسی» را انتخاب می‌کنند و از مهندس بازرگان و نهضت آزادی به‌عنوان نمونه بارز این گروه نام می‌برد. نهایتا گرایش سوم که به‌دنبال «مشی مبارزه مسلحانه» می‌روند و توضیح می‌دهد که نیروهای این جریان جوان‌هایی هستند که از دل جبهه ملی بیرون آمده‌اند.

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

عکاسی از دیرباز مورد توجه علاقمندان به این هنر بوده است. عکاسی در عرصه خبر از اهمیت بالایی برخوردار است و تمام اصحاب رسانه به اهمیت عکاسی در کنار کار خبری واقف هستند و در واقع خبری که از عکس خوبی برخوردار باشد علاوه بر ارزش خبری بیشتر از جذابیت بیشتری نیز نزد خواننده برخوردار است. از همین رو جمعی از عکاسان استان به بهانه روز خبرنگار به نوشتن مشکلات خود پرداختد و از سختی ها و بی توجهی هایی که به عکاسان استان می شود گفتند و خواهان کمک به آنها به جهت برطرف شدن این مشکلات شدند...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در اخبار ، نظر (0)

واقعیتش خیلی‌ها این سوال را از من می‌کنند و من حقیقتا جوابی ندارم برایشان اما سه توصیه معمولا می‌کنم، فکر کنم از این سه توصیه خودشان بتوانند آهسته‌آهسته به یک جایی برسند...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در دیدگاه ، نظر (0)

دکتر پویا دولابی: نگاهی که به بافت قدیم بوشهر می شود نباید نگاه بدی باشد. یعنی نگاه به گونه ای نباشند که بگویند کسانیکه از همه جا مانده و ...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در بوشهر نامه ، نظر (0)

دكترعلي شريعتي دارنده پروژه‌اي است كه البته با او شروع نشده و بعد از او نيز متوقف نمانده است، طرحي براي تحول اجتماعي و شيوه زندگي كه موافقين و مخالفين خود را حتي در ميان دوستداران خود شريعتي دارد. احسان شريعتي را مي‌توان به‌راحتي به پرسش گرفت و با او صميمانه به گفت‌وگو نشست. فرزند ارشد و تنها پسر دكتر علي شريعتي...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در سیاسی ، نظر (0)

بدم نمي‌آمد كه نگاه روس‌ها به بومي‌هاي منطقه يا به طور كلي ايراني‌ها را بدانم. روزهايي كه آنجا بودم، هنوز گرماي اواخر فصل بهار آغاز نشده و خبري از هواي شرجي نبود. پس همه‌چيز مهيا بود تا بعد از پايان ساعت كاري، مسير بين نيروگاه تا كمپ اقامتي را پياده طي كنند. جوان‌ترهايشان كه علاقه زيادي به موتوسيكلت دارند، زوزه كشان با موتورهايشان در اين مسير رفت...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در اقتصادی ، نظر (0)

به نداشتن فیس بوک فکر می کنم دیونه میشم. من ۳ ماه دسترسی نداشتم حس میکردم تو یه جزیره غیر مسکنوی تنها موندم. مجبور بودم خودمو با سریال دیدن مشغول کنم که تازه بازم جای خالی فیس بوکو پر نمی کرد.

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در اخبار ، نظر (0)

این فیلم در شرایطی ساخته شد که کسی هنرمندهای شهرستانی را باور نمی کرد. ما در مرکز می بینیم فیلمهای آپارتمانی با بودجه های چندین برابر این فیلم ساخته میشود! فکر نمی کنید اگر به این فیلم توجه میشد، عملکرد دوستان مرکزنشین زیر سوال می رفت؟ چطور انتظار دارید فیلمهایی را که افراد نام آشنا...

ارسال شده بيش از 10 سال پيش در گفتگو ، نظر (0)
صفحات: 1

آخرین اخبار

پربیننده ترین